از شیر سنگی تا سنگ شیری

  • ۱۵۲

نوجوان بودم که به شهر همدان رفته بودم و طبیعتا یکی از اصلی‌ترین برنامه‌هایم در آن سفر گشت‌وگذار در شهر و دیدن اماکن، بنا‌ها و آثار تاریخی و فرهنگی این شهر باستانی بود. آثار متعدد در این شهر را بازدید کردم و در آن شور و حال نوجوانی به خود می‌بالیدم که در سرزمینی به نام ایران با چنین داشته‌هایی به دنیا آمده‌ام. اما یکی از تاسف‌بار‌ترین خاطراتی که در ارتباط با میراث تاریخی، هنوز در ذهنم باقی است مربوط می‌شود به اثر تاریخی شیرسنگی که متعلق است به دوره ماد‌ها. 

از شیر سنگی تا سنگ شیری
این اثر که در میدانی به همین نام قرار دارد، در آن زمان به وسیله‌ای برای بازی کودکان به عنوان سرسره و سواری تبدیل شده بود و بعضا بزرگتر‌ها هم به این مشکل دامن می‌زدند. در تمام دنیا گرفتن عکس یادگاری در کنار آثار و بناهای تاریخی و فرهنگی، و ثبت لحظه تفاخر در کنار این آثار برای هر فردی از هر رنگ و نژادی لذت‌بخش و غرورآفرین است. اما تصور اینکه فرد نه در کنار، بلکه دقیقا سوار بر این اثر حدودا ۲۵۰۰ ساله با ژست‌های عجیب و غریب لبخندزنان و با تفرعنی خاص بنشیند و حتی اصرار کند که فرزندان هم از سنگ بالا بروند و همراه با خانواده بر روی این اثر تاریخی عکس یادگاری بگیرند، اصلا برایم قابل توجیه و اقناع نبود. در سفرهای بعدی در سال‌های اخیر، باز هم سراغی از شیر سنگی گرفتم و خوشبختانه متوجه شدم که حداقل‌های ضروری در ارتباط با حفاظت از یک اثر تاریخی لحاظ شده است. چیزی که تا قبل از آن خبری از کمترین حفاظت و توجهی دیده نمی‌شد. 

از شیر سنگی تا سنگ شیری



اما مساله اصلی بحث حاضر موضوع دیگری است. در خبر‌ها آمده بود که: «سنگ مزار امیر اویس در اردستان به عنوان یکی از زیبا‌ترین مقبره‌های کهن ایران، در تاریخ ۱۷ دی‌ماه جاری، توسط گروهی نا‌شناس با هدفی نامعلوم تخریب شد... سنگ افقی مزین به اشعار حضرت حافظ و خواجوی کرمانی است که ۴۰۰ سال قدمت آن است و سنگ عمودی دو متر و ۷۵ سانتی‌متر ارتفاع آن است که در حدود ۱. ۵ متر از دل خاک بیرون است....» گذشته از زیبایی‌های منحصربفرد این سنگ شیری‌رنگ تاریخی که مربوط است به اوایل صفویه، این اتفاق را باید به شکلی نمادین و نه صرفا در ارتباط با این اثر بررسی کرد. 

میراث فرهنگی ما در دو دسته بزرگ میراث مادی و ملموس و میراث معنوی و ناملموس قابل ارزیابی است. میراث معنوی که شامل طرز تفکر، آیین‌ها، رسوم و شخصیت‌های علمی، فرهنگی و ادبی است، موضوع بحث حاضر نیست که البته خود، نیازمند بررسی‌های ویژه است. 

اما میراث مادی به‌نوبه خود به دو بخش میراث منقول (که به آسانی از جایی به جای دیگر قابل انتقال است) و میراث غیر منقول (که قابل انتقال به جای دیگری نیستند) تقسیم می‌شود. 

وضعیت حفاظت و نگهداری آثار منقول مانند ظروف سفالین و شیشه‌ای، دست‌ساخته‌ها، زیورآلات و غیره، مشخص است؛ با انتقال این آثار به موزه‌ها و اماکن نگهداری آثار باستانی و تاریخی، و رعایت اصول حفاظت، می‌توان از تخریب تدریجی و وندالیسم در آن جلوگیری کرد و این آثار را در معرض دید عموم قرار داد. 

از لحاظ تقسیم‌بندی، سنگ قبر مذکور، به عنوان میراث غیرمنقول شناخته می‌شود. اما در زمینه حفاظت از میراث کهن و آثار تاریخی چه باید کرد؟ آیا نباید این آثار تاریخی که به‌عنوان آثار غیرمنقول محسوب می‌شود، با شرایط ویژه حفاظت و نگهداری شود؟ در سیاست‌گذاری‌ها و مدیریت این حوزه، باتوجه به واقعیت‌ها و بودجه‌های مصوب، چه باید کرد؟ شاید اینکه انتظار داشت که تمامی آثار حتی آثار کوچک غیرمنقول را در‌‌ همان نقطه‌ای که کشف شده، به نحو شایسته نگهداری کرد، انتظار معقولی نباشد. 

یک راه‌حل این است که می‌توان برخی نمونه‌ها را اگرچه به‌عنوان آثار غیرمنقول محسوب می‌شود، در جهت نگهداری بهتر به موزه منتقل کرد، تا هم از آسیب‌های جدی در امان باشد، هم حفاظت و درصورت نیاز مرمت شود، و هم اینکه مخاطبان بیشتری در شرایط مساعد از آن بازدید کنند. به‌عنوان نمونه می‌توان از برخی سرستون‌های تخت‌جمشید نام برد که به موزه ایران باستان منتقل شده است. و حتی کاری که می‌شد در ارتباط با سنگ‌نبشته کشف‌شده در جزیره خارک انجام داد؛ اثری مربوط به دوران هخامنشیان با متنی به خط میخی پارسی باستان در ارتباط با خلیج فارس بر روی سنگ مرجانی نوشته شده بود، که در واقع شاید مهم‌ترین سند تاریخی برای دفاع از تعلق ایرانی خلیج فارس و جزایر سه‌گانه قلمداد می‌شد که چندسال پیش، متاسفانه نوشته‌های روی آن توسط فرد یا افرادی نا‌شناس تراشیده شد. اثری که می‌توانست با انتقال به موزه از چنین آسیبی مصون بماند. 

اما در مورد آثار دیگری مثل سنگ تاریخی مزار امیر اویس، چنین راهکاری نمی‌تواند چندان عاقلانه باشد. چراکه با جابجایی سنگ روی مزار و انتقال آن به جایی غیر از مزار، مفهوم و هویت اصلی خود را از دست می‌دهد و خود قبر هم از فضای اصلی خود دور می‌شود. پس در چنین مواردی بهترین راه حفاظت ویژه از چنین اثری شگرف است. مقایسه تصاویر قبلی و فعلی این فضا، بیانگر آن است که در سالیان اخیر سازمان میراث فرهنگی اقدام به ساخت بنایی محیط بر آن کرده تا از برخی آسیب‌ها در امان باشد. اما تخریبی که اخیرا بر این سنگ یادبود ۴۰۰ ساله وارد آمد و یکی از مهم‌ترین نشانه‌های تاریخی و فرهنگی شهر اردستان را به ورطه نابودی کشاند، بیانگر این است که سازمان میراث فرهنگی، باید مسئولیت این اتفاق را برعهده بگیرد و در ارتباط با اهمال صورت گرفته توضیح دهد. 

در ارتباط با حفاظت از آثار تاریخی، بخش عمده‌ای از اقدامات مربوط می‌شود به آسیب‌های طبیعی و تخریب تدریجی که ممکن است در شرایط اقلیمی و آب‌وهوایی رخ دهد. اما شواهد و قراین حاکی است که تخریب عمدی و وندالیسم، معضل دیگری است که در کمین آثار تاریخی است. این اتفاق اگر جدی گرفته نشود، مشخص نیست در آینده شاهد چه بلاهای دیگری باشیم که بر سر آثار و نشانه‌های هویت‌بخش و فرهنگی این کشور فروآید!. 

اگر سازمان میراث فرهنگی، به‌راستی این چنین جایگاه‌هایی را به‌عنوان جاذبه‌های توریستی و گردشگری قلمداد کند، مانند بسیاری از بنا‌ها و فضاهای تاریخی و فرهنگی، مثلا با ساخت بناهایی مانند فروشگاه‌های فرهنگی، هنری و تجاری، مرکز آثار صنایع‌دستی، رستوران سنتی یا هماهنگ با فضای اثر، وغیره در نزدیکی آن ـ با لحاظ کردن قواعد بصری در اطراف بناهای تاریخی و اینکه چشم‌انداز آن را مخدوش نکند ـ درعمل زندگی در چنین فضاهایی جاری شود، آنگاه می‌توان انتظار داشت که این فضا هم گردشگرپذیر باشد، و هم طبیعتا درآمدزایی داشته باشد، و از محل درآمد برای نگهداری و حراست از آن اشخاصی مامور باشند و مهم‌تر از همه این‌ها اینکه اثری تاریخی که بخشی از هویت ماست، حفظ و حراست شود.

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
hansen_html_code