آچمز اصلاح‌طلبان

  • ۱۳۲
 تاکتیک اصلاح‌طلبان با یک شوک غیر‌منتظره مواجه شده است: «نطق پرحاشیه علی مطهری که خواسته حداکثری آنها را با صدای بلند در صحن علنی مجلس بیان کرده.» حالا آنها در شرایطی گرفتار شده‌اند که عیسی سحرخیز از چهره‌های رادیکال اصلاح‌طلب از آن به «آچمز سیاسی اصلاح‌طلبان» یاد می‌کند.
این رویداد غیر‌منتظره البته همزمان شده با برگزاری همایشی از سوی اصلاح‌طلبان که تشتت در این جناح را بیش از همیشه نمایان کرده است. حالا اگر بنا بر تحلیل شرایط پیرامونی اصلاح‌طلبان باشد قطعا باید این دو موضع در صدر مولفه‌های تاثیر‌گذار بررسی شود.
 
    غیبت پر‌معنا
اصلاح‌طلبان هر‌وقت به قدرت رسیده و یا به آن نزدیک شده‌اند با دو پدیده در میان خود مواجه گشته‌اند.  1- قرائت‌های مختلف از چگونگی سیاست‌ورزی و نوع مواجهه با ارکان حاکمیتی که اختلافات منجر به انشقاق را در میانشان پدید آورده است. 2- میل عجیب به تکرار خواست‌های حداکثری که لزوما با سرعت فراوانی آنها رابه سمت خروج از حاکمیت و قدرت رسمی هل داده است.  آنچه در همایش اخیر اصلاح‌طلبان نمایان شد تقریبا ترکیبی از هر دو پدیده فوق البته با دوز پایین‌تر بود. آنها که از تابستان سال گذشته به بازگشت به عرصه قدرت رسمی امیدوار‌تر از همیشه شده‌اند اکنون با تصمیم‌سازانی در طیف‌های مختلف خود مواجه شده‌اند که هر کدام راهی متفاوت برای ادامه سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان در ذهن دارند. 
آنها که رئال به عرصه کنونی نگاه می‌کنند چندان تمایلی به ریسک ندارند و بر این باورند که هر حادثه‌ای ممکن است آنها را به سرنوشت نهضت آزادی دچار کند. رئالیست‌ها می‌گویند باید همچنان دست در دست برادر بزرگتر بود تا با گذار از شرایط کنونی و رسیدن به وضعیت ثبات بتوان به استقلال فکر کرد. همین نوع نگاه است که خاتمی را وادار کرده به‌رغم مخالفت‌های گسترده دیگر همنشینانش به ادامه ائتلاف با هاشمی همان رقیب سال‌های نه چندان دور اصلاح‌طلبان اصرار کند و از همین منظر این نسخه را تجویز کند که باید کار را به کارگزاران واگذار کنیم؛ راستگرایانی که برای نوپدید‌هایی همچون ندا شمشیر از رو بسته‌اند و با چپگرایانی مانند مشارکت و سازمان مجاهدین چندان آبشان به یک جوی نمی‌رود. 
اگر خاتمی روزی در پاسخ به درخواست حمایت حسن روحانی به او گفته بود که در میان گزینه‌های ما تو باید در انتهای صف بایستی اما دست‌آخر واقعیت‌های موجود سیاست رسمی کار را به جایی رساند که او در اندک زمان باقیمانده به انتخابات ناچار شد، رسما در بیانیه‌ای حمایتش را از حسن روحانی اعلام کرده و او را به‌عنوان نامزد اصلاح‌طلبان معرفی کند. حالا حتما با تکیه بر همان تجربه انتخاباتی است که این بار تصمیم گرفته انتخابات را همچون پروژه ببیند و از همین حالا آن را به کارگزارانی واگذار کند که به جهت نسبتش با هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی می‌تواند امتیازاتی را برای آنان به ارمغان بیاورد. لابد همین دلیل هم موجب شده که کارگزارانی‌ها چندان همایش تازه اصلاح‌طلبان را جدی نگیرند و شاید به همین دلیل هم هست که چپگرایانی مانند مشارکتی‌ها ‌ترجیح داده‌اند این همنیشنی را بایکوت کنند. 
گویا هر دو به خوبی واقف هستند که کار اصلاحات قرار نیست از «جبهه اصلاحات» دنبال شود. این البته تنها دلیل غیبت‌های مهم در این همایش اصلاح‌طلبانه نیست. آسیب‌های سال‌های دوری از قدرت، اینکه چه کسانی و چه تفکراتی این وضعیت را برای آنها پدید آورده‌اند اکنون مهمترین دستورکار اصلاح‌طلبانی است که یا ازگذشته مخالف خروج از حاکمیت بودند و یا اکنون به این نتیجه رسیده‌اند که باید ساختارهای حاکمیتی را پذیرفت تا بتوان در بازی سیاسی باقی ماند. وقتی این سوال به پرسش اصلی و البته حیاتی این طیف از اصلاح‌طلبان بدل می‌شود زمان به میان آمدن رادیکال‌هایی فرا می‌رسد که همچنان بر عقیده پیشین و درستی راهی که پیموده‌اند فرا می‌رسد. مباحثه‌ای که گاه به مجادله تبدیل می‌شود و اخبارش یا به رسانه‌ها درز می‌کند یا اینکه از غیبت‌های اینچنین در همایش اصلاح‌طلبان به خوبی نمایان می‌گردد. این البته به آن معنا نیست که همه آنها که آمدند هم نظرند و مانند هم فکر می‌کنند و عجالتا برای درستی این گزاره باید یادآوری کنیم آن بخشی از سخنان موسوی لاری عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز را که در حضور صادق خرازی به انتقاد از کسانی می‌پردازد که مانند آنها در مورد نحوه حضور اصلاح‌طلبان در قدرت فکر نمی‌کنند و البته در همانجا آنها را به تسویه هم تهدید می‌کند. یا اندکی آنسو‌تر جایی که در موازات ندا، محمد‌رضا عارف قرار گرفته و وقتی که این نامزد انصرافی به میان خبرنگاران می‌آید می‌گوید که کاری به شورای مشورتی خاتمی ندارد.  فارغ از مباحثات بین‌جناحی اگر بخواهیم منصفانه هم به ماجرا نگاه کنیم حتما در سطح اول تحلیل به سادگی با کنار هم گذاشتن چنین نشانه‌هایی می‌توان استدلال کرد که اوضاع آنگونه که چهره‌های اصلاح‌طلب تصویر می‌کنند نیست و به این راحتی نمی‌توان از اتحاد یا حتی ائتلاف میان اصلاح‌طلبان که نتیجه‌اش یک لیست واحد باشد سخن گفت.
 
    مطهری اصلاح‌طلب نیست!
اگر‌‌چه برخی چهره‌های اصلاح‌طلب به هر دلیلی تمایل فراوانی دارند تا مدال اصلاح‌طلبی را به سینه علی مطهری بچسبانند اما نه خود او و نه خیلی از اصلاح‌طلبان نمی‌توانند بپذیرند که این نماینده تهران کسی از جنس آنهاست، حتی اگر او خواسته‌های حداکثری آنها را بدون هیچ واهمه‌ای با صدای بلند فریاد بزند. مطهری در بخش اعظمی ‌از تفکرات و ذات وجودی‌اش با آنها فاصله طولانی دارد.
مساله اما این است که علی مطهری این روزها برای آنها به یک دردسر بزرگ تبدیل شده است. عباس عبدی که چند ماهی است سکوت پیشه کرده در این مساله وارد ماجرا شده و با طرح روایت خاص خود از این موضوع توصیه‌هایی به اصلاح‌طلبان می‌کند: «اصلاح‌طلبان هم خیلی نمی‌توانند روی مخالفت‌های آقای مطهری حساب کنند مگر اینکه بخواهند این مسیر را تا پایان ادامه دهند که در این صورت جز بحران برای کشور نتیجه دیگری ندارد. اگر مواضع آقای مطهری را با مواضع اصلاح‌طلبان یکسان کنیم، نه تنها از اثرگذاری آن کاسته می‌شود، بلکه در بی‌فایده و حتی مضر بودن آن نیز نباید ‌تردیدی روا داشت. در این صورت آقای مطهری هم مثل سایر اصولگرایانی می‌شود که از درون و حلقه مرکزی اصولگرایان بیرون آمدند و حتی اکنون به جایی رسیده‌اند که برای اصلاح‌طلبان هم نسخه می‌پیچند و نیروهای برانداز هم جلوی آنان سازشکار محسوب می‌شوند! و در عین حال نه تنها فاقد هرگونه اثرگذاری هستند، بلکه به‌نفع کسانی عمل می‌کنند که ادعای مبارزه با آنان را دارند. اگرچه این حق هر نماینده‌ای است که در همه مسائل کشور اظهارنظر کند، ولی مساله حصر نه در سطح کنش‌های سیاسی آقای مطهری است و نه حتی در سطح کنش سیاسی دولت و از همه مهم‌تر اینکه این مساله سیاسی است و هیچ راه‌حل قضایی ندارد.» وی در انتهای یادداشت خود با تاکید بر لزوم عدم عمومی کردن مساله حصر می‌گوید: «عمومی کردن هر روز آن (مساله حصر) شاید دل عده‌ای را خنک کند، ولی معلوم نیست برای آرامش جامعه و تحقق هدف رفع حصر چقدر اثر دارد. در سیاست باید به کارآمدی و تاثیر عمل توجه کرد. سیاست عرصه جولان دادن رفتار فضیلت‌گرا یا وظیفه‌گرا نیست، سیاست عرصه کارآمدی و نتیجه‌بخشی و مهمتر از همه عرصه کنش جمعی است.»
 این نوع نگاه البته در عباس عبدی خلاصه نمی‌شود. آن‌سو‌تر از او عیسی سحرخیز چنین می‌گوید: «بازی سیاسی ای که علی مطهری این روزها یک تنه در خانه ملت راه‌‌انداخته بیش از آنکه پیامدش به چالش کشیدن روزافزون حاکمیت باشد، می‌تواند آچمز شدن اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم باشد و عاملی برای اختلاف و تفرقه و به زیر سوال بردن راهبرد و راهکارهای انتخاباتی آنان. در اولین گام، برگزار‌کنندگان «همایش سراسری اصلاح‌طلبان» که اکنون خرسندند و امیدوار که پس از شش سال با همت مسئولان دولت تدبیر می‌توانند دست‌اندرکاران و دبیران کل احزاب عضو «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است» را یک جا گردآورند، باید در این خصوص چاره‌ای بیندیشند چون تاکید دارند که «برای حفظ انسجام و مشارکت در انتخابات پیش رو این همایش مقدماتی را برگزار می‌کنیم.» پرسش اصلی در شرایط کنونی که حرف‌ها و کارهای یک نماینده اصولگرا، عملکرد اکثر معدود اصلاح‌طلبان راه‌یافته به مجلس شورای اسلامی را زیر سوال برده این است که؛ مگر این آقایان چه گلی به سر ملت زده‌اند و مردم چه خیری از آنها دیده‌اند که در انتخابات آینده به پای صندوق برویم و با رای دادن به این افراد یا همتایان اصلاح‌طلبشان در پی تکرار شاهکارهایشان باشیم؟» حالا اگر بنا بر این باشد که از کنار سخنان این دو چهره اصلاح‌طلب به صورت‌مساله ابتدای این نوشتار بازگردیم و به این فکر کنیم که چرا تاکتیک اصلاح‌طلبان با یک شوک غیر‌منتظره مواجه شده است حتما باید این نکات توجه کنیم: الف: اصلاح‌طلبان در یک تاکتیک سیاسی که البته به دلیل شرایط فعلی توسط آنها اتخاذ شده بنایشان بر این بوده است که فعلا از عمومی کردن مساله حصر که حتما به خواست درجه اول از آنها بدل خواهد شد و نتیجه‌اش دور شدن همزمان حاکمیت و سرمایه اجتماعی آنها به جهت عدم‌امکان رفع آن است خودداری کنند. به یک معنا آنها بنا را بر این گذاشته بودند که با طرح خواسته‌های حداقلی که البته شباهت‌ها و قرابت‌هایی با خواست‌های دولت مستقر دارد به راضی نگه داشتن بدنه اجتماعی خود اقدام کرده و پس از رسیدن به کرسی‌های مجلس دهم که حتما برای آنها ثبات سیاسی پایدار‌تری پدید خواهد آورد خواست‌های حداکثری را دنبال کنند. ب: علی مطهری که از جایی میان اصولگرایان برخاسته و خوانش‌های او از فرهنگ و مسائل اجتماعی او را از خیلی‌های دیگر به محافظه‌کاری و البته راستگرایی نزدیک کرده حالا از تکرار حرف‌های پیشین در مورد حصر یک پله جلوتر رفته و به گلاویزی سیاسی رسیده است. به یک معنا او سطح کنش و درگیری سیاسی در این مورد را به حد اعلا رسانده و درست همین جاست که اصلاح‌طلبان در یک آچمز سیاسی گرفتار شده‌اند. آنها حالا یا باید همان حرف‌های او را در همان سطح تکرار کرده و به رویارویی با ساختارهای حاکمیتی بپردازند که مسلما آنها را از انتخابات آینده دور خواهد کرد یا اینکه سکوت پیشه کرده و هزینه سکوتشان را به بدنه اجتماعی‌شان بپردازند. کار اصلاح‌طلبان آشفته شده، آنها برای گذار از شرایط پیش رو راه زیادی در پیش ندارند؛ یک دو راهی تعیین‌کننده مقابلشان است.  
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
hansen_html_code