-
يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۴۱ ق.ظ
-
۱۲۴
حواشی نطق شجاعانه علی مطهری در روز یکشنبه سیاه مجلس، همچنان ادامه دارد. این روزها فرزند ایدئولوگ نظام جمهوری اسلامی، پسر نوحی شده است که در تلاش است تا خاندان نبوتش را گم کند! سیل هجمههای تندروها و رسانههای منتسب به آنها در حالی علی مطهری را فارغ از خاستگاه و گرایشهای سیاسی اش مورد هدف قرار داده اند که اساسا مشخص نیست این پسر نوح با کدام بدان نشسته است که به زعم رادیکالهای راست خاندان نبوتش در حال گم شدن است؟
علی مطهری در خانواده یکی از روحانیون سطح اول جمهوری اسلامی متولد شده و در همین کشور رشد کرده، درس خوانده و دکتری گرفته است و تا به امروز نیز هیچ سندی مبنی بر ارتباطش با سیا و موساد و جورج سورس! رونمایی نشده است. پس این بدان که بوده اند که علی مطهری در اثر نشست و برخاست با ایشان از راه بدر شده است؟ برادران مطهری؟ خواهران یا داماد خانواده مطهری؟ رفتار نمایندگان در قبال علی مطهری در مجلس و هجمههای رسانههای اصولگرا به وی دلایل متعددی میتواند داشته باشد دلایلی که برخی از آنها اساسا در رسانهها قابل بحث نیست و برخی دیگر را مردم به وضوح میدانند.
1- پس از گذشت حدود 5 سال از حصر دو کاندیدای ریاست جمهوری انتخابات ۸۸ و به ویژه پس از انتخاب حسن روحانی گروهی از رجل سیاسی ایران جرات یافته و به طرح موضوع رفع حصر پرداختند، علی مطهری هم جز این افراد بود که به واسطه نوع گرایش و خاستگاه خود که بیشتر به اصولگرایان نزدیک بود، مورد توجه قرار گرفت و با گذشت زمان به پرچم دار اصلی رفع حصر تبدیل شد. مواضع قانونی علی مطهری چون در حمایت از سران به اصطلاح فتنه بود از دید تندروها، غیرقانونی تلقی شد و هجمه هایی که پس از سوال از احمدی نژاد قوت گرفته بود، شدت گرفت و در نهایت به مشت و فریادی تبدیل شد که یکشنبه سیاه مجلس را رقم زد. در حقیقت مهاجمان مطهری بیش از آنکه از مطالبه رفع حصر خشمگین شده باشند از مطالبه گر این خواسته دلی پرکینه دارند.
این عده که در طول سی و پنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره انقلاب و نظام، امام و شهدا و رهبری را تنها از آن خود دانسته و خویش را تنها مفسر سخنان امام و تنها میراث دار شهدا میدانند و حتی اصول اولیه اسلام و منافع ایران را هم در مواقع لزوم مصادره به مطلوب میکنند، نمی توانند حضور وزنه ای چون علی مطهری را در اردوگاه حریف تاب بیاورند و از جاری شدن مطالبات اصلاح طلبان بر زبان مطهری اصولگرا چنان بر میآشوبند که حرمت مجلس را نیز نگه نمی دارند.
رادیکالهای جناح راست به خوبی ارزشهای علی مطهری را میدانند و وقتی نمیتوانند افراد چون او را زیر پرچم خود داشته باشند به هر خفتی تن میدهند تا صدای او به گوش کسی نرسد. تندروها وقتی مشاهده میکنند که علی مطهری حرف و خواسته ای به حق و قانونی اما در خلاف جهت منافع آنان دارد در سایتها و روزنامههای خود انواع تهمتها را نثار او میکنند. او را به «شومن»ی متهم میکنند که درصدد کسب شهرت و معروفیت است، یا در تهمتی مضحک، دلیل اعتراضات او به نقض قانون را به آرزوی ناکام رهبر شدن پدر شهیدش ارتباط میدهند!
2- معترضان علی مطهری در مجلس کم و بیش از مواضع او در قبال حصر و سران معترضین آگاه بودند، اما چه اتفاقی افتاد که تکبیرها و تحسینهای پنج دقیقه ابتدایی سخنان مطهری به مشتهای گره زده و فریادهای مرگ بر منافق دو دقیقه انتهایی تبدیل شد. بدون شک این نوع اعتراض و حواشی پس از آن در یک لحظه اتفاق نیافتاده است و گویا برخی نمایندگان چند صباحی بود که در حالت آماده باش به سر میبردند تا به محض شنیدن نامهای میرحسین و کروبی در صحن علنی مجلس، به صورت خودجوش (!) از جا برخیزند و حرمت نهادی را نادیده بگیرند که از منظر بنیانگذار انقلاب راس همه امور است.
در جامعه ایران متاسفانه عده ای از مردم تاب و تحمل نظرات و عقاید مخالف را ندارند و اکثریت نمایندگان مجلس امروز هم به هزار دلیل گفته و ناگفته از همین طیف انتخاب و نماینده شدهاند، و با رفتارهای سخیف خود مجلس (که عنوان اسلامی را هم یدک میکشد) را از شانیت انداخته اند. و با اقدامات نابخردانه خود قوه مقننه را دست مایه طنزهای مجازی و حقیقی تلخی کرده اند که نمایندگان مجلس پس از محکومیت حوادث پاریس علی مطهری را مورد ضرب و شتم قرار دادند!
هرچند انتظار رفتار دموکراتیک از آن گروه از نمایندگانی که دموکراسی را کالای لوکس و فانتزی وارداتی میدانند و حتی در مواردی این اصل مترقی را زیر سوال میبرند، انتظار معقولی نیست اما حداقل انتظار میرفت حضرات نماینده پس از گوهر افشانی! خود در مجلسِ، رسانههای خود را برای حمله به مطهری تحریک نکنند و حرمت قلمها و صفحات خود را نگه دارند، اما گویا این هم انتظار زیادی از افراطیون راست است و موضع گیری صفحات روزنامه ها و تریبونهای رسمی کشور علیه مطهری عمق عصبانیت تندروها را نشان میدهد.
3- پس از مرور تمام جبهه گیریهای شخصیتهای مختلف علیه مطهری سوالی ساده اما عمیق ذهن را درگیر میکند که اگر علی مطهری فرزند مرتضی مطهری نبود و مرتضی مطهری پاره تن بنیانگذار انقلاب نبود و امام خمینی مراد این عده نبود، با علی مطهری چه برخوردی میشد؟ چه تهمتها و تهدیداتی متوجه او میشد؟ و آیا اساسا امنیت جانی او به خطر نمی افتاد؟ پاسخ این پرسشها را وجدان آگاه جامعه بهتر از هر سیاست مداری میداند.
وجدان آگاهی که حضرت امیر در نامه خویش به مالک اشتر که برای حکمرانی مصر میرود چنین در موردشان میفرماید: «ای مالک برای کسانی که به تو نیاز دارند، زمانی معین کن که در آن فارغ از هر کاری به آنان پردازی. برای دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین، مجلسی که همگان در آن حاضر توانند شد و، برای خدایی که آفریدگار توست، در برابرشان فروتنی نمایی و بفرمای تا سپاهیان و یاران و نگهبانان و پاسپانان به یک سو شوند، تا سخنگویشان بی هراس و بی لکنت زبان سخن خویش بگوید. که من از رسول الله(صلی الله علیه و آله) بارها شنیدم که میگفت: پاک و آراسته نیست امتی که در آن امت، زیردست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قوی دست بستاند.»
با این مبنا و ادعای پیروی از علی (ع)، این پرسش اساسی باقی میماند که آیا طرح یک سئوال در باره مبنای قانونی 5 سال حبس دو کاندیدای انتخابات سال 88 در جامعه «لکنتگرفته» ایران و حتی وکلایش! توسط یک نماینده که همت کرده همراه این «لکنت سراسری» نباشد، پاسخش حمله، توهین، غوغاسالاری و ... است؟ جز اینکه باور کنیم در عرصه استدلال و منطق، پاسخی برای آن ندارند؟ واقعا جز اینست؟