طنز/ چرا بحث سبد پایان ندارد؟!

  • ۱۴۳

پس از هر رفت اگر آمد نمی‌‌شد

کسى از کوچه ى ما رد نمی‌‌شد

اگر اقلام خوبى داخل اش بود

سبد هرگز بدین حد بد نمی‌‌شد

پس از هر رفت اگر آمد نمی‌‌شد

کسى از کوچه ى ما رد نمی‌‌شد

اگر اقلام خوبى داخل اش بود

سبد هرگز بدین حد بد نمی‌‌شد

*

یکى آمد یکى را با لگد کشت

لگد را خوب زد اما چه بد کشت

در این غوغا و در این کشت و کشتار

مرا کیفیت جنس سبد کشت!

*

یکى نان دارد و دندان ندارد

یکى دندان، ولیکن نان ندارد

تمام بحث ها پایان گرفته

چرا بحث سبد پایان ندارد

*

فقط من بودم آنجا مشکل صف

که تنها مانده بودم در دل صف

دهانم اندکى کج بود قبلاً

که آن هم صاف شد در داخل صف

*

کلاسم نیست بى‌اندازه بالا

نه...!این مصرع چه ربطى داشت حالا

بسازم یک سبد جنس اش ز الیاف

بریزم توى آن انواع کالا

*

نمى آید خوش این جورى خدا را

که سازند این چنین علّاف ما را

من از بیگانگان هرگز ننالم

که در صف آشنا زد آشنا را

*

یکى با قهوه یا چایى بسازه

نشسته یا که سر پایى بسازه

ندارم غیر از این هرگز توقع

ریاضت کش به کالایى بسازه

*

ندارد ته، سخن، چون سر ندارد

که آدم چاره‌اى دیگر ندارد

اگر هم من رها سازم سبد را

سبد دست از سر من بر ندارد

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
hansen_html_code