-
دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۵۷ ب.ظ
-
۳۹
تلاش برای القائ هماهنگی و یکی بودن آرمان های اصلاح طلبی با آرمانهای انقلاب اسلامی هدف اصلی است اما در این مسیر دچار پاردوکس آشکاری می شوند زیرا هم پایان خود را اعلام می کنند که باید به خود آیند و هم اینکه نمی توانند حتی اگر در اقلیت هم قرار گیرند از این فضا خارج شوند.
"نمیشود هم حرفهای اپوزیسیونی زد و هم حرفهای انقلابی - انتخاباتی!" این جمله بخشی از سخنان محمد قوچانی سردبیر روزنامه اصلاح طلب سازندگی(ارگان کارگزاران سازندگی) بود چندی پیش درباره آخرین مواضع محمد رضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس دهم بیان کرده و در ادامه مطالبی بر زبان جاری ساخته است که می تواند گوشه ای از وضعیت درون گروهی جریان اصلاحات را در نزدیکی انتخابات مجلس یازدهم به نمایش بگذارد/
ذکر این نکته ضروری است که کارگزان سازندگی حسب ظاهر، روند رو به تند شدن فضای سیاسی کشور و فعال شدن دوباره تنش و فتنه را در میان اصلاح طلبان تند رو مشاهده کرده و نمی خواهند که مانند فتنه 88 هزینه همراهی با اصلاح طلبان را بدهند که سخنان محمد قوچانی علاوه بر مواردی که به آن اشاره خواهد شد می تواند این مورد را بعنوان سرفصل این نوشتار نیز مورد توجه قرار دهد.
وی اینگونه می گوید: برای نخستین بار عاجز شدم از تیتر زدن برای خبر کسالتباری که ناگزیر بودم بر صفحه یک «سازندگی» بنشانم: نه اینکه به رسم این روزگار از انتخابات عبور کرده باشم بلکه بدان سبب که بیکفایتی شورای عالی اصلاحطلبان در راهبری انتخاباتی آنان را باید روایت میکردم. آقای عارف فکر کردند چون خودشان نامزد نمیشوند نیاز نیست در مقام رئیس شورای عالی اصلاحطلبان از دیگران دعوت کنند و دیگر بزرگان... این روزها آنقدر علیه نهاد انتخابات و اصلاحات حرف زدند که خودشان هم ظاهرا از اصلاحات و انتخابات پشیمان شدند و توبه کردند و از سر بیخیالی و بیبرنامهگی و بهنظرم بریدگی ما را مقابل اصولگرایان جوان رها کردند
وی در ادامه نوشتار خود افزوده است: «حتی اگر فکر کنیم مردم رای نمیدهند حق نداشتیم در برابر آرمانهای اصلاحطلبی این قدر بیمسئولیت و باری به هر جهت باشیم. نمیشود هم حرفهای انقلابی زد و هم حرفهای انتخاباتی. نمیتوان هم اپوزیسیون بود و هم چشمی به حاکمیت داشت. این «آغاز یک پایان» است. «آغاز پایان اصلاحطلبانِ» خسته و نااستواری که فقط در زمین هموار میتوانند سیاستورزی کنند. ما به یک شکست نیاز داریم تا به خود آییم و اصلاحطلبی را اصلاح کنیم... ما اصلاحطلب میمانیم، حتی اگر در اقلیت باشیم...این بیتدبیری است که ما را اقلیت میکند، نه رای اکثریت.»
این سخنان حکایت از چند موضوع مهم در آِینده سیاسی اصلاح طلبان دارد:
1- ایشان چشم انداز مطمئنی برای ادامه قدرتمندانه و با پشتیبانی اکثریت آرای مردمی برای خود نمی بینند در نتیجه از هم اکنون به نوعی جنگ روانی با هدف هدایت افکار عمومی بمنظور کاهش اثرات عدم استقبال مردمی از اصلاح طلبان در انتخابات با استراتژی مظلوم نمایی راه انداخته اند. در جایی قوچانی می گوید: ما به یک شکست نیاز داریم تا به خود آییم و اصلاحطلبی را اصلاح کنیم... ما اصلاحطلب میمانیم، حتی اگر در اقلیت باشیم.../ این ادعا در حالی است که اصلاح طلبان تمام اهرم های قدرت را از ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهرها را در بسیاری از نقاط در اختیار داشته و دارند.
2- قوچانی در جای دیگر سرزنش گونه خود و اصلاح طلبان را مورد شماتت قرار می دهد که چگونه: حتی اگر فکر کنیم مردم رای نمیدهند حق نداشتیم در برابر آرمانهای اصلاحطلبی این قدر بیمسئولیت و باری به هر جهت باشیم. این سخنان در حالی است که اصلاح طلبان با دو دوره متوالی تمامی اهرمهای قدرت سیاسی - اقتصادی را در دست داشتند. نشان دادن روحیه سرزنش گری در جایی که 8 سال پر تلاطم از نقد و انتقاد از شیوه مدیریت دولتی ها توسط منتقدان و مشاهده فقدان برنامه و استراتژی مشخص را در کیسه دارند هم نوعی فرار رو به جلو برای کم کردن هزینه حمایت هایشان از دولت روحانی بوده و هم نوعی اعتراف سرپوشیده و مترادف کردن اصلاحات با درخواست های مردمی است که ایشان در طول 8 سال گذشته نسبت به آن بسیار بی تفاوت بوده و به بازی سیاسی درون حزبی و درون ساختاری خود مشغول بوده اند.
3- تلاش برای القائ هماهنگی و یکی بودن آرمان های اصلاح طلبی با آرمانهای انقلاب اسلامی هدف اصلی است اما در این مسیر دچار پاردوکس آشکاری می شوند زیرا هم پایان خود را اعلام می کنند که باید به خود آیند و هم اینکه نمی توانند حتی اگر در اقلیت هم قرار گیرند از این فضا خارج شوند.
4- پذیرش نقش دو گانه اپوزیسیونی – انقلابی توسط اصلاح طلبان که محمد قوچانی به آن اشاره می کند نشان از برنامه هایی دارد که شاید در ایام نزدیک انتخابات مجلس یازدهم و حتی در انتخابات 1400 دوره سیزدهم ریاست جمهوری دیده شود که نشان از آمادگی جریان استحاله طلب برای به خیابان کشاندن اعتراضات فراقانونی خود دارد و همین موضوع است که قوچانی و کارگزاران را به کنار کشیدن خود از اصلاح طلبان افراطی و موضعگیری این چنینی وادار می کند.
نیروهای انقلاب باید مراقب این حرکات باشند زیرا ساختار و رفتار سیاسی مردم نشان داده است که واگذاری یا خلع از قدرت در کشور ما از قانون بازی "دومینو" تبعیت می کند به این معنا که اگر جریانی سیاسی یک موضوع سیاسی را از دست بدهد این واگذاری اجباری قدرت در دیگر مراکز نیز رخ خواهد داد. پس اگر مجلس از دست اصلاح طلبان خارج شود، از دست دادن ریاست جمهوری و شورای شهر و روستا و .... هم قابل پیش بینی است و تنها ماندن جریان کارگزاران در میان احزاب اصلاحات که باز هم قوچانی به آن اشاره می کند) می تواند شالوده اصلاحات و اختلافات مابین ایشان را تشدید کند.
رضا احمد زاده