-
يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۸، ۰۴:۵۱ ب.ظ
-
۱۰۸
اوّلاً حادثه را باید فهمید که چه قدر بزرگ است، تا دنبال عللش بگردیم.
کسی نگوید که حادثه ی عاشورا، بالاخره کشتاری بود و چند نفر را کشتند. همان طور که همه ی ما در زیارت عاشورا می خوانیم: « لقد عظمت الرّزیّه و جلّت و عظمت المصیبه »، مصیبت، خیلی بزرگ است. رزیّه، یعنی حادثه ی بسیار بزرگ. این حادثه، خیلی عظیم است. فاجعه، خیلی تکان دهنده و بی نظیر است.
برای این که قدری معلوم بشود که این حادثه چه قدر عظیم است، من سه دوره ی کوتاه را از دوره های زندگی حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام اجمالاً مطرح می کنم. شما ببینید این شخصیتی که انسان در این سه دوره می شناسد، آیا می توان حدس زد که کار این شخصیت به آن جا برسد که در روز عاشورا یک عده از امت جدش او را محاصره کنند و با این وضعیت فجیع، او و همه ی یاران و اصحاب و اهل بیتش را تقل عام بکنند و زنانشان را اسیر بگیرند؟
این سه دوره، یکی دوران حیات پیامبراکرم است. دوم، دوران جوانی آن حضرت، یعنی دوران بیست و پنج ساله ی تا حکومت امیرالمؤمنین است. سوم، دوران فترت بیست ساله ی بعد از شهادت امیرالمؤمنین تاحادثه ی کربلاست.
پیامبراکرم این دختر را در جامعه ی اسلامی به کسی داده است که از لحاظ افتخارات، در درجه ی اعلاست؛ یعنی علی بن ابی طالب علیه السلام او، جوان، شجاع، شریف، از همه مؤمنتر، از همه باسابقه تر، از همه شجاعتر، و در همه ی میدانها حاضر است؛ کسی است که اسلام به شمشیر او می گردد؛ هر جایی که همه در می مانند، این جوان جلو می آید، گره ها را باز می کند و بن بستها را می شکند. این داماد محبوب عزیزی که محبوبیت او به خاطر خویشاوندی و اینها نیست - به خاطر عظمت شخصیت اوست - پیامبردخترش را به او داده است. حالا کودکی از اینها متولد شده است، و او حسین بن علی است.
البته همه ی این حرفها درباره امام حسن علیه السلام هم هست؛ اما من حالا بحثم راجع به امام حسین علیه السلام است؛ عزیزترین عزیزان پیامبر؛ کسی که رئیس دنیای اسلام، حاکم جامعه ی اسلامی و محبوب دل همه ی مردم، او را در آغوش می گیرد و به مسجد می برد. همه می دانند که این کودک، محبوب دل این محبوب همه است. او روی منبر مشغول خطبه خواندن است، این بچه پایش به مانعی می گیرد و زمین می افتد؛ پیامبراز بالای منبر پایین می آید، این بچه را بغل می گیرد و او را آرام می کند. ببینید، مسأله این است.
پیامبر درباره ی امام حسن و امام حسین شش، هفت ساله فرمود »سیدی شباب اهل الجنه» (2) اینها سرور جوانان بهشتند. اینها که هنوز کودکند، جوان نیستند؛ اما پیامبر می فرماید سرور جوانان اهل بهشتند. یعنی در دوران شش، هفت سالگی هم در حد یک جوان است، می فهمد، درک می کند، اقدام می کند، ادب می ورزد و شرافت در همه ی وجود او موج می زند. اگر آن روز کسی می گفت که این کودک به دست امت همین پیامبر، بدون هیچ گونه جرم و تخلفی، به قتل خواهد رسید، برای مردم غیر قابل باور بود؛ همچنان که پیامبر فرمود و گریه کرد و همه تعجب کردند که یعنی چه، مگر می شود؟!
همین یکی، دو سال قبل از این، کتابی جدید - نه قدیمی؛ چون در کتابهای قدیمی خیلی هست - برای من آوردند، که این کتاب درباره ی معنای اهل بیت نوشته شده است. یکی از نویسندگان فعلی حجاز تحقیق کرده، و در این کتاب اثبات می کند که اهل بیت، یعنی علی، فاطمه، حسن، و حسین. حالا ما شیعیان که این حرفها جزو جانمان هست؛ اما آن برادر مسلمان غیر شیعه این را نوشته و نشر کرده است. این کتاب هم هست، من هم آن را دارم، و لابد هزاران نسخه از آن چاپ شده و پخش گردیده است.(3)
،ناشر موسسه فرهنگی قدر ولایت - 1383
برای این که قدری معلوم بشود که این حادثه چه قدر عظیم است، من سه دوره ی کوتاه را از دوره های زندگی حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام اجمالاً مطرح می کنم. شما ببینید این شخصیتی که انسان در این سه دوره می شناسد، آیا می توان حدس زد که کار این شخصیت به آن جا برسد که در روز عاشورا یک عده از امت جدش او را محاصره کنند و با این وضعیت فجیع، او و همه ی یاران و اصحاب و اهل بیتش را تقل عام بکنند و زنانشان را اسیر بگیرند؟
این سه دوره، یکی دوران حیات پیامبراکرم است. دوم، دوران جوانی آن حضرت، یعنی دوران بیست و پنج ساله ی تا حکومت امیرالمؤمنین است. سوم، دوران فترت بیست ساله ی بعد از شهادت امیرالمؤمنین تاحادثه ی کربلاست.
دوران کودکی امام حسین علیه السلام
پیامبراکرم این دختر را در جامعه ی اسلامی به کسی داده است که از لحاظ افتخارات، در درجه ی اعلاست؛ یعنی علی بن ابی طالب علیه السلام او، جوان، شجاع، شریف، از همه مؤمنتر، از همه باسابقه تر، از همه شجاعتر، و در همه ی میدانها حاضر است؛ کسی است که اسلام به شمشیر او می گردد؛ هر جایی که همه در می مانند، این جوان جلو می آید، گره ها را باز می کند و بن بستها را می شکند. این داماد محبوب عزیزی که محبوبیت او به خاطر خویشاوندی و اینها نیست - به خاطر عظمت شخصیت اوست - پیامبردخترش را به او داده است. حالا کودکی از اینها متولد شده است، و او حسین بن علی است.
البته همه ی این حرفها درباره امام حسن علیه السلام هم هست؛ اما من حالا بحثم راجع به امام حسین علیه السلام است؛ عزیزترین عزیزان پیامبر؛ کسی که رئیس دنیای اسلام، حاکم جامعه ی اسلامی و محبوب دل همه ی مردم، او را در آغوش می گیرد و به مسجد می برد. همه می دانند که این کودک، محبوب دل این محبوب همه است. او روی منبر مشغول خطبه خواندن است، این بچه پایش به مانعی می گیرد و زمین می افتد؛ پیامبراز بالای منبر پایین می آید، این بچه را بغل می گیرد و او را آرام می کند. ببینید، مسأله این است.
پیامبر درباره ی امام حسن و امام حسین شش، هفت ساله فرمود »سیدی شباب اهل الجنه» (2) اینها سرور جوانان بهشتند. اینها که هنوز کودکند، جوان نیستند؛ اما پیامبر می فرماید سرور جوانان اهل بهشتند. یعنی در دوران شش، هفت سالگی هم در حد یک جوان است، می فهمد، درک می کند، اقدام می کند، ادب می ورزد و شرافت در همه ی وجود او موج می زند. اگر آن روز کسی می گفت که این کودک به دست امت همین پیامبر، بدون هیچ گونه جرم و تخلفی، به قتل خواهد رسید، برای مردم غیر قابل باور بود؛ همچنان که پیامبر فرمود و گریه کرد و همه تعجب کردند که یعنی چه، مگر می شود؟!
دوران جوانی حضرت امام حسین علیه السلام
دوران غربت امام حسین علیه السلام
اهل بیت در همه ی عالم اسلام محترمند
همین یکی، دو سال قبل از این، کتابی جدید - نه قدیمی؛ چون در کتابهای قدیمی خیلی هست - برای من آوردند، که این کتاب درباره ی معنای اهل بیت نوشته شده است. یکی از نویسندگان فعلی حجاز تحقیق کرده، و در این کتاب اثبات می کند که اهل بیت، یعنی علی، فاطمه، حسن، و حسین. حالا ما شیعیان که این حرفها جزو جانمان هست؛ اما آن برادر مسلمان غیر شیعه این را نوشته و نشر کرده است. این کتاب هم هست، من هم آن را دارم، و لابد هزاران نسخه از آن چاپ شده و پخش گردیده است.(3)
پی نوشت ها :
1-بحار الانوار، ج43، ص44.
2-بحار الانوار، ج10، ص353.
3- خطبه های نماز جمعه، 1377/2/18.
،ناشر موسسه فرهنگی قدر ولایت - 1383