روحانی بیشتر از ظریف در مذاکرات مقصر است

  • ۴۷

جواد کریمی قدوسی سه دوره متوالی است که نمایندگی مردم مشهد در مجلس را برعهده دارد. نماینده‌ای منتقد روحانی و عملکرد دولتش به ویژه در عرصه سیاست خارجی.



سخنان و اظهارات کریمی قدوسی در خصوص برخی موضوعات همچون جلسه ظریف با رهبری پس از توافق لوزان، ارتباط برخی افراد در بدنه دولت با MI6 انگلستان و حتی آغاز مذاکرات موشکی ایران با فرانسه کم‌حاشیه نبوده است.

او اطلاعات ویژه فراوانی دارد؛ هر چند که معتقد است "هر خبری را نمی‌توان گفت" با این حال آنچه را که تشخیص می‌دهد مردم باید بدانند، رسانه‌ای می‌کند.

وی که تأکید می‌کند کانال ویژه‌ای برای کسب خبر ندارد، توضیح می‌دهد این قبیل اطلاعات به نمایندگان دیگر هم می‌رسد.

برخی رسانه‌ها از کریمی قدوسی به عنوان عضوی از جبهه پایداری یاد می‌کنند ولی او می‌گوید که عضو هیچ جبهه و جناح و گروهی نیست.

حاشیه‌های مصاحبه با این نماینده که قبل از ورود به مجلس از فرماندهان سپاه بوده و شنیدن و خواندن صحبت‌های وی -حتی اگر بخشی از آن نیز قابل انتشار نباشد- خالی از لطف نیست.

برخی می‌گویند شما در خصوص اظهارات و مواضع خود مصونیت دارید و هیچ‌گاه بابت آنها مورد بازخواست قرار نگرفته‌اید. آیا چنین است؟
در دو دوره‌ی اخیر حضور من در مجلس که مصادف با دولت آقای روحانی بود، تا این لحظه بیش از چهل شکایت توسط دولت، وزرا و نهادهای مرتبط از مواضع بنده در حوزه‌ی برجام، برجام 2، موشکی، مسائل منطقه‌ای، افشای نفوذ و تست آزمایش‌های موشکی صورت گرفته است. هیچ شکایتی هم خارج از حوزه‌ی مواضع نبوده است. مثلا اخیرا خانم ابتکار شکایت کردند که چرا از ایشان درباره رابطه‌ با تیم‌های جاسوسی در حوزه‌ی محیط زیست سؤال کردم؛ یا خانم مولاوردی شکایت داشت که چرا در بحث نزار زاکا جاسوس زندانی سازمان سیا که به دعوت او به ایران آمده، مورد سوال قرار گرفته است.

 این شکایات واهی است زیرا نماینده‌ی مجلس حق دارد از مسئولین و دولتمردان سؤال کند. ما که این افراد را به جاسوسی متهم نکردیم، فقط پرسیدیم با این جاسوس‌ها که در پوشش و تحت حمایت شما وارد کشور شده‌اند، چه رابطه‌ای دارید. شکایت‌ها از این جنس است و در عین حال می‌گویند ما از رسیدگی به شکایت‌ها مأیوس هستیم.

 معلوم است که وقتی شکایت واهی است، به جایی نمی‌رسد. لذا جنگ روانی راه می‌اندازند که کریمی مصونیت دارد. چه مصونیتی؟

البته ما معتقدیم قوه‌ی قضاییه باید مصونیت نمایندگان را ببیند و چنین شکایاتی را نپذیرد. این شکایت‌ها را هفت نفر در هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان بررسی می‌کنند و زمانی که در حوزه‌ی اختیارات نماینده‌ی مجلس باشد، متوقف می‌شود. برخی موارد نیز ارجاع شد و بنده مثلا در موضوع جیسون رضاییان و بحث ارتباط با MI6 لندن به دادسرا و سپس به دادگاه رفتم و در آنجا از خود دفاع کردم.

البته این مورد را سخنگوی سپاه هم تکذیب کرد.

سخنگوی سپاه درست تکذیب کرد. زیرا آن چیزی که ما گفتیم موردی نبود که اکنون مطرح شده است. رسانه‌های مرتبط با دولت جوسازی کردند که کریمی می‌گوید MI6 لندن به صورت مستقیم با رییس جمهور در تماس است؛ در حالی که چنین نبود.

شما می‌خواهید بگویید تکذیبیه مذکور بر اساس جوّی که به وجود آمد، انجام شد؟
سند و نوار آنچه بنده گفتم موجود است. من اصلا خارج از سند صحبت نمی‌کنم. یک ماه پیش به دادگاه حسین فریدون رفتم و از روی سند خواندم. این سند هم محرمانه نیست و به دست تمام نمایندگان رسیده است. من فقط برای حفظ سلامت نظام اداری پیگیر کار بودم تا آقای رئیس جمهور این افراد را از اطراف خود دور کند.

ولی اینکه می‌خواهند القا کنند نماینده‌ی رویین‌تنی وجود دارد که کسی قدرت متعرض شدن به او را ندارد، خیر، اینطور نیست.

بله؛ ولی اگر به یاد داشته باشید در همین مجلس دهم به منزل نماینده تهران رفته بودند و می‌خواستند او را جلب کنند. شاید اگر صحبت از استاندارد دوگانه می‌شود به این دلیل است که برای او بابت اظهاراتش حکم جلب صادر می‌شود و برای نماینده دیگر، خیر.

مصونیت مطلق نیست. اینکه یک نماینده در پشت تریبون مجلس، نظام جمهوری اسلامی را زیر سؤال ببرد، امنیت ملی را تهدید کند و فروپاشی شوروی را با جمهوری اسلامی تطبیق دهد، او قطعا مشمول مصونیت نمی‌شود. ریشه‌ی مصونیت در سوگند شرعی نماینده است. نماینده باید از استقلال کشور دفاع و در برابر دشمن موضع‌گیری کند. هر حرفی مصونیت ندارد. داشتن مصونیت حساب و کتاب و چهارچوب اخلاقی و امنیت ملی دارد. در این قضایا مطلق نیست. من را هر هنگام خواسته‌اند، سند آن را روی میز گذاشتم و قضیه حل شد.

آیا شما کانال ویژه‌ای برای دریافت اسناد خاص دارید؟
خیر. انجام وظایف نمایندگی متصل به جمع‌آوری خبر است. در آیین‌نامه‌ی مجلس در قسمتی از مصونیت نمایندگان این قید آورده شده که نماینده باید اطلاعات جمع‌آوری کند. اگر نماینده در حوزه‌ و کمیسیون تخصصی خود اطلاعات کسب نکند نمی‌تواند اظهارنظر، قانون‌گذاری و استیضاح کند. اگر چیزی در ذهن نماینده بود باید سؤال کند و دستگاه‌ها نیز باید جواب دهند. ما که در مورد کیس در حال پیگیری وزارت اطلاعات خبر نداریم و نداده‌ایم.

پس یک کانال عمومی کسب خبر برای همه نمایندگان است؟
بله. عمومی و برای همه است اما اینطور وانمود می‌کنند که من فرضاً متصل به سازمان اطلاعات سپاه هستم.

حتی برخی می‌گویند شما سخنگوی غیررسمی سپاه هستید.
بله. شنیده‌ام. برخی وانمود می‌کنند که گویا هر روز کریمی در سپاه است و آن‌ها خط می‌دهند و او عملیات انجام دهد. با این کار به سپاه فشار می‌آورند.

آیا اتاق فکری وجود ندارد؟
هیچ اتاق فکری وجود ندارد.

یعنی شما در تمامی مواضع خود در مورد بحث برجام و مذاکرات و ... به شخصه تصمیم می‌گیرید؟
خبرهایی که من هر از چند گاهی رسانه‌ای می‌کنم و تاثیرگذار است،  به دیگر نماینده‌ها هم می‌رسد ولی آن‌ها ترجیح می‌دهند ساکت باشند

بله، کاملا. این خبرهایی که من هر از چند گاهی اعلام می‌کنم و تاثیرگذار است، اطلاعات آن به 60، 70 نفر از دیگر نماینده‌ها هم می‌رسد ولی آن‌ها ترجیح می‌دهند ساکت باشند و هزینه‌ای ندهند. اما من تحلیل می‌کنم و تشخیص می‌دهم که فلان خبر از آنهایی است که مردم باید بدانند. زیرا معتقدم هرچقدر مردم را از اطلاعات دور کنیم، تحلیل‌شان ضعیف می‌شود.

 وقتی چنین اخباری را مطرح می‌کنید که بعضا جامعه را ملتهب می‌کند، گمان نمی‌کنید نقض غرض باشد؟
من در یک جایگاه با سوگند شرعی قرار دارم و با تحلیل و تبیین خود تشخیص می‌دهم و عمل می‌کنم. اما طرف مقابل فقط تکذیب می‌کند. اگر ما همین حرف‌ها را در جلسات خصوصی مطرح کنیم، تأیید می‌کنند ولی وقتی رسانه‌ای می‌شود، تکذیب می‌کنند. این کار را هم از این جهت انجام می‌دهند که نفوذ خبر را بگیرند. مثلا آقای ظریف به کمیسیون امنیت ملی آمده و در یک جوّ صادقانه می‌گوید "من اشتباه کردم که به قول و وعده‌ی این بابا جان‌ کری اعتماد کردم زیرا قرار نبود قانون داماتو دوباره تأیید شود. جان کری به من قول شفاهی داد و من به قول شفاهی او اعتماد کردم." این را در جمع بیست نفر از نمایندگان کمیسیون امنیت ملی می‌گوید و صدا هم ضبط شده ولی وقتی ما آن را رسانه‌ای می‌کنیم، تکذیب می‌کنند.

مگر مذاکرات کمیسیون محرمانه نیست؟
در مجلس هیچ چیزی محرمانه نیست. مجلس اتاق شیشه‌ای است. فقط یک جا در قانون اساسی آمده است که مذاکرات محرمانه است و آن هم جلسه‌ی غیرعلنی رسمی است.

اصلا در شرایطی که مردم به دنبال شفافیت آرا هستند، چگونه این مسائل که ناظر به قانونگذاری و نظارت است، می‌تواند محرمانه باشد؟ ضمن آنکه مسائل طبقه‌بندی به نمایندگان منتقل نمی‌شود ولی نماینده هم باید تشخیص داشته باشد زیرا هر خبری را نمی‌تواند بگوید.

به نظر شما رسانه‌ای کردن این مطلب بجز اینکه وزیر مملکت را تخریب کند و بهانه به دست دشمنان بدهد، سود دیگری داشت؟
کجای افشای این اطلاعات که ظریف با جان کری در مورد داماتو بحث کرده و او قول داده ولی به قول خود عمل نکرده، مضر بود؟
در آخر کار که برجام به همین‌جا رسید. زمانی چیزی محرمانه می‌شود که با افشای آن دشمن سوءاستفاده می‌کند. کجای افشای این اطلاعات که ظریف با جان کری در مورد داماتو بحث کرده و او قول داده ولی به قول خود عمل نکرده است، مُضر بود؟

اصلا محرمانه بودن مذاکرات، بازی بود. آقای ظریف می‌گفت قول بدهید این حرفی را که می‌گویم به هیچ‌کس نگویید. ما در برخی از جلسات قول می‌دادیم و خیال او راحت می‌شد. اما اخباری که او می‌داد، کاملا معمولی بود. ولی من در ادامه خبرهای دیگری می‌دادم. می‌گفتم شما به این‌جا رفته‌اید، این‌گونه مذاکره کرده‌اید و توافق این‌هاست. ایشان می‌گفت وقتی آقای کریمی هست چرا من را دعوت می‌کنید. خبرهای او که بیش‌تر از من است.

هنوز هم می‌گویید کانال ویژه خبری ندارید؟
کانال ویژه ندارم. این اخبار به دست صد نماینده‌ی دیگر هم می‌رسد. باید هم برسد. یعنی وزارت اطلاعات، سپاه، نیروی انتظامی و کل دولت وظیفه دارند به نمایندگان اخبار برسانند.

شما نسبت به صحیح و معتبر بودن اطلاعات خود مطمئن هستید؟
آنقدر این اخبار دقیق و صحیح است که مو لای درز آن هم نمی‌رود. خود من در دوران خدمت مبتکر این وضع بودم.

 چه وضعی؟
همین که باید به مردم اطلاعات داد.

از طرفی شما در جلسه‌ای نیستید و می‌گویید می‌دانید در آن‌جا چه اتفاقی رخ می‌دهد و از طرف دیگر می‌فرمایید کانال ویژه‌ای نسبت به دیگر نمایندگان ندارم.
کانال نیست. اخباری است که به دست ما می‌رسد و باید هم برسد. بلاخره نظام این‌قدر ساده نیست که سرش کلاه برود. اخبار جمع می‌کند.

این بحث به نظام ارتباطی ندارد. شما مثلا موردی از جلسات رهبری با ظریف می‌گویید که خود او خبر ندارد.
خبر دارد ولی روش او این‌ است که تکذیب کند. در جلسه پس از توافق لوزان می‌خواستند تأیید رهبری را بگیرند تا برجام به شکلی که آنها می‌خواستند، تصویب شود.

من در جلسه کمیسیون امنیت به ظریف گفتم چرا نزد آقا گفتید اگر توافق نشود، من دیگر نمی‌توانم وزیرخارجه بمانم. آقای ظریف عصبانی شد و بلند شد که کت خود را بردارد و برود. من گفتم عصبانیت ندارد.

به هر حال ما معتقدیم هر میزان که ما بر حفظ منافع ملی موضع می‌گیریم و منتقد می‌شویم، به نفع تیم مذاکره‌ کننده تمام می‌شود. زیرا می‌روند و همین را به طرف مقابل گران می‌فروشند. مثل برجام که جزوی از منافع ملی بود.

معتقدم آقای ظریف در مذاکرات چند جانبه استاد است ولی در مذاکرات دوجانبه بسیار کم می‌آورد. مانند جلسات کمیسیون امنیت ملی مجلس که وقتی نمایندگان از او سؤال می‌کنند و سخنان، دو به دو است اکثرا عصبانی می‌شود و جوش می‌آورد.

پیش آمده که برخی از مخالفت‌های شما صوری باشد؛ برای پُر کردن دست ظریف و تیم مذاکره‌کننده؟
خیر. دست و دل و زبان من یکی است ولی هر مخالفت ما برای او حُسن داشته است. اگر او قدر این مواضع را بداند، در مذاکرات خرج می‌کند. البته خرج هم کرد؛ مثلا در کمیسیون روابط خارجی سنای امریکا گفت اگر همکاری نکنید تندروها در ایران بر سر کار می‌آیند و مجلس و ریاست‌جمهوری را می‌گیرند. یعنی گاهی این‌قدر خرج می‌کرد که از آن طرف می‌افتاد!

منظور این است که برای پُر کردن دست آقای ظریف و تیم مذاکره‌کننده، بر چیزی ذره‌بین بگذارید و موردی را بزرگ‌تر جلوه دهید یا انتقاد شدیدتری کنید که به قول شما بتوانند از آن استفاده‌ای کنند؟
در پیشگاه خدا و ملت شهادت می‌دهم که یک روز و یک ساعت با مذاکره مخالفت نداشتم؛ زیرا مؤمن بودم که مشکلات تحریم فقط با مذاکره قابل حل است. ضمن آنکه چنین مذاکراتی اذن ولی امر را داشت. منطق هم می‌گوید حالا که دشمن تقاضای مذاکره دارد، بنشین و مذاکره کن. ما مخالف نبودیم. ما می‌خواستیم مذاکره‌ای باشد از موضع اقتدار نه با منطق نرم ولی موضع تیم مذاکره‌کننده‌ی ما کاملا نرم بود.

شما که فرمودید ظریف در مذاکره چندجانبه استاد است.
در مذاکرات چند جانبه استاد است ولی او با منطق نرم جلو رفت. البته در اینجا آقای روحانی بیشتر از آقای ظریف مقصر است زیرا او راهبرد را می‌داد. زمانی که آقای روحانی گفت خزانه خالی است، یعنی دست‌های کشور را بالا برد و همه چیز تمام شد. همچنانکه وندی شرمن در جلسه‌ای گفت پرزیدنت فرمودند خزانه خالی است و ما دو میلیارد دلار به شما دادیم که به مردم خود آذوقه رساندید و آنها را خوشحال کردید.

موضع آقای روحانی در قبال برجام این بود که اگر دو گل خوردیم، سه گل هم زدیم و می‌گفت اساس مذاکره نیز همین است. آیا قائل به این هستید که اگر امتیازی دادیم، توانسته‌ایم از آن‌ها نیز امتیازی دریافت کنیم.

اگر ما از امریکایی‌ها و اروپایی‌ها گروگانی گرفته بودیم و آن‌ها هم از ما گروگانی داشتند و برای تبادل گروگان‌ها پشت میز مذاکره نشسته بودیم، بده و بستان توجیه داشت. مانند مورد جیسون رضاییان. اما در مسائل هسته‌ای مگر باید منتظر لطف آنها می‌بودیم؟ هسته‌ای حق مسلم ملت ما هست یا نیست؟ 

خود شما فرمودید که کشور ما در شرایط تحریم قرار داشت و برای بیرون آمدن از آن قائل به مذاکره بودیم. 

بله. مذاکره از موضع قدرت و به صورت برد-برد.

برجام را مذاکره‌ی برد-برد نمی‌دانید؟
ابداً. من مصداق برد-برد را مورد جیسون رضاییان می‌دانم. یک نفر را آزاد کردیم و 11 زندانی و یک میلیارد و 700 میلیون دلار پول‌های بلوکه شده‌ی خود را پس گرفتیم. یک لیست هم امضا کردند مبنی بر اینکه افرادی را که تحت تعقیب آن‌ها برای دستگیری بودند، دیگر تعقیب نکنند و ضمنا بانک سپه هم از لیست تحریم‌ها خارج شود. همه‌ی این‌ها را پذیرفتند. پول‌ها و 11 زندانی‌ ما را در هواپیما گذاشتند و دو سند هم آوردند، ما هم جیسون رضاییان را فرستادیم. ما به این مذاکره برد-برد می‌گوییم.

پس ظریف استاد مذاکرات دوطرفه هم هست.
این که کار ظریف نبود. کار کسان دیگری بود. ما از این نوع مذاکرات امنیتی به اذن با امریکایی‌ها داشتیم. آن مذاکره‌ای ممنوعیت دارد که در مورد مسائل سیاسی باشد.
جواد کریمی قدوسی

بالاخره برجام از نظر شما خوب بود یا خیر؟ آن را قبول دارید یا خیر؟
از روز نخست که آقای ظریف متن برجام را نمی‌داد -در حالی که ما پیش از اینکه او آن را از ژنو یا لوزان بیاورد، داشتیم و می‌دانستیم چه کرده‌اند- هنگامی که تعهدات و وظایف را خواندیم به این نتیجه رسیدیم که منافع آن عاید ما نمی‌شود. ولی زمانی هم که تصویب شد، مدافع ماندن در برجام بودیم. از آن زمان من دیگر مخالف نبودم و می‌گفتم عقل حکم می‌کند بایستیم که آن‌ها به تعهدات خود عمل کنند. نقدهای ما مربوط به پیش از قطعی شدن برجام بود.

از سوی دیگر به هر حال حکومت ما حکومتی اسلامی است و باید به عهد خود پایبند باشیم. اگر هنوز در برجام صبر کردیم به این دلیل است که می‌خواهیم مقداری افکار عمومی مردم روشن شود وگرنه اکنون از نظر اصول فقهی اسلام، عهدنامه توسط اروپایی‌ها و امریکایی‌ها پاره شده است. امریکایی‌ها امضا کردند و نشان دادند ولی اروپایی‌ها خارج نشدند اما مطلقا به تعهدات خود عمل نکردند. آلمان و فرانسه پس از خروج ترامپ از برجام تلفنی با آقای روحانی صحبت کردند و قول دادند جبران کنند. قرار بود طی دو هفته این کار را انجام دهند ولی اکنون ده ماه گذشته است. دیگر چه عهدی وجود دارد که ما بخواهیم برای آن صبر کنیم؟

در حال حاضر هم که دیگر چیزی از برجام باقی نمانده؛ همین وزارت خارجه برای پول آب و برق و هزینه‌های یک نمایندگی خود در فرانسه باید توسط دیپلمات‌ها با سامسونت ارز ببرد. نمی‌تواند از طریق بانکی انجام دهد. حتی لندن یک حساب برای سفارت ایران باز نکرد. از اینجا باید هر ماه 5 یا 10 هزار دلار برای حقوق نگهبان و آب و برق بفرستند. دادهای ظریف و عراقچی هم بر سر این‌ها بود. این ‌که دیگر معامله‌ی اقتصادی و خرید آلیاژ و دستگاه نیست. وقتی یک حساب بانکی نداریم می‌خواهید در اقتصاد چیزی داشته باشیم؟ برجام بجز دو هواپیمای دست دوم رنگ شده چه چیز بیشتری برای کشور داشت؟

این هواپیمای دست دوم را که ما پیش از برجام 10تا 10تا می‌آوردیم؛ الآن جلوی همان هم بسته شده است. 700 هیئت بعد از برجام وارد ایران شد که می‌گفتند همه در ترافیک نوبت ملاقات هستند. آقای روحانی ابلاغ کرد هیچ شرکت دولتی و غیردولتی حق کار اقتصادی خارج از برجام با دنیا را ندارد. اعلام کردند شرکت‌های اروپایی هرمیزان اطلاعات می‌خواهند به آ‌ن‌ها بدهید. آنها آمدند و فرم طراحی کردند و گفتند ما می‌خواهیم به شما هواپیما، قطعه و موتور بدهیم؛ باید بدانیم چه دارید و چه می‌خواهید. ما را از چهل سال پیش تا به امروز تخلیه‌ی اطلاعاتی کردند که از کجا هواپیما خریدید؟ از چه کسی اجاره کردید؟ از کجا قطعه می‌آوردید؟ دست چندم بود؟ به کدام کشور می‌دادید؟ از کدام بندر می‌آمد؟ آدم‌های شما چه کسانی بودند؟ چند عدد از این قطعه دارید؟ چند عدد می‌خواهید؟ در واقع تخلیه‌ی صددرصد اطلاعاتی. طرف ایرانی هم همه‌ را در هر حوزه‌ای نوشتند و در سینی طلایی تقدیم کردند. اطلاعات ما را بردند، آدم‌های ما را شناختند، راه‌های دور زدن تحریم‌ها را فهمیدند.

دست آخر هم هنوز برجام اجرانشده، تشدید تحریم‌ها شروع شد. دیدیم که 10 نفر، 10 نفر به لیست سیاه و تحریمی اضافه شدند؛ همان افرادی که نام آن‌ها از داخل داده شده بود.

این که ایران از ذیل بند هفت شورای امنیت بیرون آمده هیچ اهمیتی ندارد؟
آن بند هفتی که در برجام آورده بودند با این بند هفتی که آقای ظریف می‌گفت -یعنی شروع جنگ- فرق داشت. خود او هم این را می‌دانست

اولا آن بند هفتی که آورده بودند با این بند هفتی که آقای ظریف می‌گفت -یعنی شروع جنگ- فرق داشت. خود او هم می‌دانست که آن نبود. این بند هفت شروع جنگ نبود بلکه تشدید تحریم‌ها بود. ثانیا مگر آمریکا وابسته به بند هفت بود که به ما حمله کند یا نکند. مگر حمله به افغانستان بند هفت داشت. خود او یک‌تنه تصمیم به حمله گرفت و بدون مصوبه‌ی شورای امنیت سازمان ملل حمله کرد. ثالثا مسئولین که نباید ملت ایران را از جنگ بترسانند؛ مثلا آن کلام روحانی در سخنرانی رشت مبنی بر اینکه رئیس‌جمهور فرانسه به من گفت در سال 91 ما پنج کشور تصمیم گرفتیم به ایران حمله‌ی نظامی کنیم ولی چون مردم شما را انتخاب کردند ما عقب نشستیم؛ آخر این چه حرفی است؟

حرف جدیدی نبود. پیش‌تر هم گفته بود که دشمن تا پشت مرزهای ما آمده بود.

آنها نتوانستند حمله کنند؛ نه این‌که نخواستند. اصلا رئیس جمهور که نباید چنین حرفی بزند.

می‌گویید نباید مردم را از جنگ ترساند ولی تا چه اندازه می‌توان بر روی صبر، تحمل و علاقه‌ی مردم به کشور خود حساب باز کرد و تا کجا می‌شود بر روی این موضوع مانور داد؟
مردم حاضر به پرداخت هر نوع هزینه‌ای در هر مقطع زمانی و با هر مدتی هستند

اگر مسئولین با مردم صادقانه صحبت و از توان آنها برای پیشرفت کشور استفاده کنند، مردم ثابت کرده‌اند که حاضر به پرداخت هر نوع هزینه‌ای در هر مقطع زمانی و با هر مدتی هستند. ضمن آنکه همین اکنون ایران در بهترین شرایط است.

از چه نظر در بهترین شرایط است؟ 
از نظر زیرساخت‌های اقتصادی، علم، امنیت، بازار داخلی، کشورهای همسایه، نفوذ در منطقه. اوضاع کشور ما بسیار خوب است. همین امروز روحانی و تیم دولت تصمیم بگیرند که به معنای واقعی و نه فقط در سخنرانی انقلابی باشند، بنده‌ی منتقد جدی تا پای جان از آن‌ها دفاع می‌کنم.

فاکتورهایی که براساس آن می‌گویید شرایط اقتصادی ما خوب است، چیست؟
کشوری توسعه پیدا می‌کند که سه فاکتور داشته باشد؛ اول ثروت‌های طبیعی و الهی، دوم تکنولوژی و علم که ما هر دو را داریم؛ سوم بازدهی اجتماعی به معنی وحدت یک ملت و بهره‌دهی کار. ما در سومین مورد مشکل داریم و این عامل به مسئولان کشور متصل است. ما اکنون چهل هزار واحد صنعتی تعطیل‌شده داریم که راه‌اندازی آن در گروی مدیریت واردات است. توجه به تولید داخل و توزیع در بازار تا کمبودی ایجاد نشود.

البته در همین بحران‌ها متوجه شدیم که در مواد اولیه همین تولید داخل نیز نیازمند واردات هستیم؛ اعم از نوک مدادسیاه تا بحث کاغذ و محصولات سلولزی.

روحانی باید با سیری سراغ مذاکره می‌رفت؛ نه عطش و عجله

آقای روحانی قبل از مذاکره باید لوایحی برای حمایت از تولید داخل و اقتصاد مقاومتی می‌داد و با سیری سراغ مذاکره می‌رفت؛ نه اینکه عطش و عجله نشان دهد که ظرف مدت شش ماه تمام شود.

نظام بود که تصمیم گرفت با گرفتن پرونده از شورای عالی امنیت ملی و دادن به دست وزارت خارجه، آن را به سرانجام برساند.

این‌ هم از آن حرف‌های واهی است که زدند. ارتش آمریکا سه مرتبه به منطقه‌ی ما آمده و بازگشته و جرأت حمله‌ی نظامی به ایران نداشته است.

و سیاست خارجی دولت هیچ نقشی درمورد منصرف کردن آنها از حمله نداشت؟
اتفاقا سیاست آنها تشدید مجازات‌های ایران را تشویق می‌کرد. اصلا کار منطق نرم همین است. زمانی که آقای ظریف گفت امریکا با یک بمب می‌تواند سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد، دقیقا همین را تشویق می‌کند. همچنانکه اکنون در حال مذاکرات موشکی با فرانسوی‌ها هستند.

وزارت خارجه این موضوع را تکذیب کرد.
خود من به آقای ظریف گفتم نوار مذاکرات شما موجود است. گفت تمام اخبار شما درست است؛ اما ما مذاکره نمی‌کنیم بلکه گفت‌وگو می‌کنیم.

حال ببینید دیگر؛ اختلاف من و آقای ظریف بر روی کلیدواژه‌ی مذاکره و گفت‌وگو شد!

در این مورد هم کانال ویژه‌ای نداشتید؟ 
خیر. برخی این‌ها را می‌گویند که جا بیاندازند سپاه و اطلاعات پشت ماجرا است. ولی کار ما این است که هر مقام و مسئول و مطلعی را ببینیم، از او سوال می‌پرسیم. از شش یا هفت منبع سؤال می‌شود. بنده هم بر همین حوزه متمرکز هستم؛ ضمن اینکه در چند جا دغدغه ندارم و سرگرم هیئت مدیره‌ها و تجارتخانه‌ها نیستم. چون چیزی ندارم و چیزی نمی‌خواهم، صریح و تنها بر اساس وظیفه قانونی، شرعی و انقلابی موضع می‌گیرم.


سال 92 آقای روحانی یک هندوانه‌ی سربسته بود و هیچ‌کس او را نمی‌شناخت.

شما همان هندوانه‌ی سربسته را می‌گفتید باید رد صلاحیت شود.

راهبرد سیاست خارجی روحانی عادی‌سازی رابطه با امریکا است. هرکاری هم که توانسته در این خصوص انجام داده است

سال 64 من فرمانده‌ی سپاه استان سمنان بودم که با آقای روحانی آشنا شدم. او با آقای هاشمی در شورای عالی امنیت ملی بود. همان زمان هم همین‌گونه بود؛ دیپلمات‌مآب. سال 92 آقای هاشمی و مشایی رد صلاحیت شدند. همه پرسیدند چرا آقای روحانی توسط شورای نگهبان تأیید صلاحیت شد. من گفتم شورای نگهبانی که با شجاعت آقای هاشمی را رد صلاحیت کرد، فکر نکنید نتوانست آقای روحانی را رد صلاحیت کند. به دلایلی که بیشتر برای کاهش نیافتن مشارکت مردم در انتخابات بود، او تأیید شد. در حالی که آقای روحانی تفکری بر مبنای نگاه به غرب دارد. بنده به صراحت می‌گویم که راهبرد سیاست خارجی او عادی‌سازی رابطه با امریکا بوده است. هرکاری هم که توانسته در این خصوص انجام داده است.

شرایط امروز مملکت از نظر اقتصادی و اوضاع معیشت مردم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
تمام این اتفاقاتی که در حوزه مذاکرات و برجام روی داد اگر باعث عبرت شود، سال آینده سال بسیار خوبی خواهیم داشت. حتی با بازگشت تحریم‌ها به سادگی می‌توانیم آن را دور بزنیم. بسیار راحت می‌توانیم با شرکای سنتی راهبردی خود مانند چین، عراق، پاکستان، ترکیه، روسیه، کره، هند و چند کشور دیگر در فروش یک میلیون و پانصدهزار بشکه نفت موفق باشیم و هیچ مشکلی در تنظیم و پیاده کردن بودجه‌ی 98 نداشته باشیم. اساس کار هم همین است که بودجه جواب دهد و کشور اداره شود.

دولت و مردم بند ناف برجام و صنعت و اقتصاد را قیچی کنند

دولت وملت باید بند ناف برجام را از صنعت و اقتصاد و بازار و۰۰۰ قیچی کنند آنگاه همه چیز درست میشود از اول کار هم بایستی با این استراتژی حرکت می کردند می گذاشتند کشور مسیر طبیعی وآ رام خود را طی می کرد و مذاکره هم براساس اصول، راه خود را. اگر اروپایی‌ها زیاده‌خواهی کردند و بحث حقوق بشر را پیش کشیدند و چالشی‌تر برخورد کردند، تو دهنی بخورند. دولت هم دیگر به آنها بها ندهد. خود کشور راه می‌افتد. اگر دولت چند کار مهم از جمله مدیریت واردات و اصلاح نظام بانکی را انجام دهد، اقتصاد رونق می‌گیرد.

اگر تیم دولت جوان‌تر باشد بهتر خواهد بود. به تغییرات کنونی و چند وزیری که جابه‌جا شد خوشبین هستم. بانک مرکزی هم که بسیار خوب بازار ارز و درآمدها و مسائل بانکی را مدیریت می‌کند. پروژه‌ی بزرگ دولت باید هدایت نقدینگی باشد. در حال حاضر یک تریلیون و 750 میلیون تومان نقدینگی وجود دارد که حتی اگر 20 درصد آن به تولید و پروژه‌های نفتی، گازی و پتروشیمی برود، خواهید دید چه اتفاقی روی می‌دهد. فقط کافیست دست خود را در دست‌های یکدیگر بگذاریم.

خدا را گواه می‌گیرم که من ذره‌ای بغض به کسی ندارم. جناحی و عضو حزب و گروه و جبهه‌ای هم نیستم. خیر همه را می‌خواهم ولی خط قرمزها باید رعایت شود.

وضعیت کشور را خوب ارزیابی می‌کنید، ولی صف گوشتی را که 200 ، 300 نفر از مردم هر روز ساعت‌ها در آن می‌ایستند، دیده‌اید؟ در جریان حقوق بی‌ارزش‌ شده‌ای که کفاف سفره‌ی معمولی زندگی مردم را نمی‌دهد، هستید؟
این بسیار غصه‌دار است. تمام حرف ما این است که گوشت و شکر نباید این‌گونه می‌شد. ابتدای سال 97 وزیر کشاورزی می‌گوید ذخایر استراتژیک ما کاملا تأمین شده ولی وسط سال شاهد کمبود در بازار هستیم. من خبر دارم که وزارت جهاد شش ماه اجازه نداده‌ شکر خام برای تصفیه وارد شود. بخش خصوصی اصرار می‌کند با پول و ارز خود واردات انجام می‌دهم، ولی دولت مجوز نمی‌دهد.

سال 97-96 تولید شکر کاهش پیدا کرد و همزمان واردات هم کم شد؛ در حالی که دولت از تهدیدات دشمن در حوزه تأمین مسائل معیشتی مردم آگاه بوده ولی این نحوه مدیریت می‌شود کمبود شکر در بازار و افزایش قیمت آن.

نقشه‌ای برای امنیتی کردن گوشت داشتند

 در مورد گوشت تقصیر را به گردن قاچاق دام انداختند. در حالی که قاچاق دام را بزرگ کرده‌اند که از اصل موضوع فرار کنند. کارشناسان حوزه‌ی امنیتی اعلام کردند که برخی نقشه دارند گوشت را امنیتی کنند. در هرات کشتارگاه مدرن تأسیس کرده‌اند. زمانی که من از مافیای گوشت حرف زدم، همان‌ها بودند که با برزیل و نیوزیلند برای واردات گوشت تبانی داشتند؛ ولی چرا گوشت از ازبکستان، تاجیکستان و حتی مغولستان با قیمتی کمتر از کیلویی 50 هزار تومان نیاید؟

این تلاطمات بازار را در ارتباط با خروج آمریکا از برجام نمی‌دانید؟
ابداً. حتی یک ذره. اگر هم ارتباطی می‌داشت، از نظر روانی بود که آن‌ را نیز دولت می‌توانست خنثی کند.

با تمام این شرایط چگونه می‌گویید سال 98 سخت نیست؟
اگر مسئولین درست عمل کنند بسیار راحت است.

اتفاقا همان مسئولین از رییس و معاون و وزیر و وکیل می‌گویند سال سختی خواهد بود.

خیر. من این‌ها را قبول ندارم. اگر هم بشود، در راستای رسالت عادی‌سازی رابطه با آمریکا است. 
اجلاس ورشو از قبل برای ایران طراحی شده بود که یک منطقه‌ی حائل در خوزستان و با قانون اساسی جدید به وجود بیاورد

ما حتی در زمان جنگ هم دیده‌ایم که کشور را چگونه اداره کرده‌اند. اکنون که اوضاع بسیار بهتر است. چرا مردم ما در گوشت، شکر، پوشک بچه، قطعات خودرو در مضیقه هستند؟

مثلا باید در پنج ماه سه میلیون حلقه لاستیک کامیون وارد می‌کردند اما پانصد هزار حلقه وارد شد؛ عملا یعنی اعتصاب کامیون‌داران. اعتصاب کامیون‌داران یعنی خوابیدن سیستم حمل و نقل. زمانی که سیستم حمل و نقل بخوابد، قحطی به وجود می‌آید و تظاهرات و درگیری‌های خیابانی شکل می‌گیرد. در این وسط اسلحه توزیع می‌شود و جنگ خیابانی و داخلی رخ می‌دهد. شبیه ادلب یک منطقه‌ی حائل. اصلا نقشه همین بود. اجلاس ورشو از قبل برای ایران طراحی شده بود که یک منطقه‌ی حائل در خوزستان و با قانون اساسی جدید به وجود بیاورد. منافقین، سلطنت‌طلب‌ و کومله یک محور شدند، سعودی‌ و اماراتی هم یک محور و میز اقدام امریکا و بعضی از کشورهای اروپایی نیز محور دیگر شد. این سه محور با یکدیگر برای فروپاشی نظام تقسیم کار کرده بودند.

پس باید در بدنه‌ی اجرایی هم عامل داشته باشند؟
از آسمان که نمی‌خواستند چترباز پیاده کنند. همه در داخل هستند. هدفشان هم در حوزه‌ی معیشت است؛ یعنی باید با معیشت مردم بازی کرد تا مردم فقیر شوند.

ترامپ گفته بود تحریم طلا و ارز انجام می‌دهد؛ از آن سو آقای روحانی دستور می‌دهد 60 تن طلا و 22 میلیارد دلار در بازار رها شود. این کار دولت چه پیغامی به مردم داد؟ جز این‌که مردم سپرده و پس‌انداز خود را بردارند و طلا و ارز بخرند؟

بین مردم پچ‌پچ افتاد که تحریم‌ها بازمی‌گردد. جمعی از مردم سپرده‌های خود را برداشتند و به بازار آمدند. تقاضا چند برابرعرضه بود و وزارت اطلاعات هم با مستندات نشان داد که ارزها را به صورت بسته‌های باندپیچی شده در پلاستیک‌های سیاه قاچاق می‌کردند.

یک ضلع ماجرا دستور آقای روحانی بود، ضلع دیگر در سلیمانیه‌ی عراق و از آن سو سعودی‌ها و امریکایی‌ها گفتند هرچقدر طلا و ارز در تهران هست، بیاورید. چه زمانی ارزش پول ملی سقوط آزاد کرد؟ زمانی که این ارز از خزانه خارج شد.

روحانی باید این دلار را بین اتحادیه‌ها تقسیم می‌کرد تا مایحتاج و مواد اولیه و هرچه لازم هست بیاورند و انبارها را پر کنند. ولی هیچ بخش‌نامه‌ای نکرد. فقط یک بخش‌نامه کرد که به هرکس هرچه‌قدر می‌خواهد ارز بدهید و محدودیت ندارد. صراف‌های تهران در جلسه با آقای اژه‌ای گفتند ما کسانی را برای خرید ارز می‌بینیم که تا به حال ندیده‌ایم؛ با هر قیمتی هم که عرضه می‌کنیم، آنها می‌خرند.

این‌ها همان افرادی بودند که در سلیمانیه‌ی عراق سازماندهی شده بودند.

این شد که عرضه با تقاضا برابری نکرد و قیمت دلار سرسام‌آور شد و سقوط ارزش پول ملی به 300 درصد کاهش رسید. این یعنی تورم 300 درصدی. حال شما بگویید این به آقای ترامپ وابسته بود یا به سیاست‌های دولت؟

شما می‌گویید دولت به ترامپ علامت داد ولی آقای روحانی می‌گوید مشهد به ترامپ علامت داد.
این هم از آن حرف‌های عتیقه‌ی ایشان است.

به نظر شما چرا اعتراضات از مشهد آغاز شد؟
از مشهد شروع نشد. همه شهرها هماهنگ بودند.

آقای روحانی نقش مشهد را پررنگ می‌بیند؟
ایشان برای فرار رو به جلو این صحبت را می‌کند. عامل اصلی این مساله اقتصادی کشور آقای روحانی است و فرافکنی می‌کند.

مشهد در تضعیف دولت هیچ نقشی نداشت؟
تضعیف یعنی چه؟ یعنی مشهدی‌ها اهل نقد هستند و تهرانی‌ها و شیرازی‌ها نیستند؟ یعنی همه جا خوش و خرم بود و فقط مشهدی‌ها اعتراض کردند؟

می‌گوید مخالفان دولت، اعتراضات در مشهد را سازمان‌دهی و از آنجا شروع کردند.
موضوع مشهد به طور دقیق در کمیسیون امنیت ملی مجلس با کارشناسان بررسی شد. اتفاقا سند درآمد که کار از تهران و دانشگاه تهران شروع شده است. وزارت اطلاعات به صورت دقیق کدها را داد.

در همان زمان گفتند شورای عالی امنیت ملی یکی از بزرگان مشهد را گویا به توضیح و تذکر فراخوانده است.
نشنیدم.

در روز اعتراض مشهد در دی 96 نزدیک حرم بودم. وقتی دیدم شعار می‌دهند جلوتر نرفتم. خدا رحم کرد زیرا اگر کسی من را آن‌جا می‌دید و عکس می‌گرفت، لابد در بوق و کرنا می‌کردند که من علیه دولت تظاهرات راه انداخته‌ام

منظور آن‌ها از "یکی از بزرگان مشهد" کیست؟ اگر استاندار است که وابسته به خودشان است و امنیتی هم بود. اگر منظور آیت الله علم‌الهدی است، او که تا دو سال پیش فقط امام جمعه بود و نماینده‌ی ولی فقیه مرحوم آیت الله واعظ طبسی بود که رابطه‌ی خوبی هم با آقای هاشمی رفسنجانی و روحانی داشت. بنابراین، ظرف دو سالی که آیت الله علم‌الهدی آمد، نمی‌تواند سیاست‌های شهر را تغییر دهند.

این‌که آقای روحانی هم در مجلس گفت داستان دی 96 از یک شهر شروع شد را قبول ندارم. ابداً. از آن حرف‌های کاملا سُست است.

پس نقشی برای مشهد در آغاز اعتراضات دی 96 قائل نیستید؟

من همان روز در مشهد از یک سخنرانی به سمت حرم می‌رفتم که دیدم ترافیک است. همراهان من با پُرس و جو متوجه شدند تظاهرات است. من هم روی رکاب ماشین ایستادم و تماشا کردم. کمی نزدیک رفتم. وقتی دیدم شعار می‌دهند جلوتر نرفتم. خدا رحم کرد زیرا اگر کسی من را آن‌جا می‌دید و عکس می‌گرفت، لابد در بوق و کرنا می‌کردند که کریمی علیه دولت تظاهرات راه انداخته است. همان روز در شیراز هم سخنرانی داشتم و وقتی به شیراز رسیدم دیدم که آنجا هم اعتراض و التهاب شده و این موج استارت خورده است.

همین یک ماه پیش هم در کمیسیون امنیت ملی با حضور کارشناسان زبده اتفاقات سال 97 بررسی و تشریح شد که التهاب جامعه باعث تشویش اذهان عمومی در رابطه با معیشت شد. زمانی که فشار زیاد و درآمد کم ‌شود، کارخانه تعطیل، بیکار زیاد و اعتراض می‌شود. اعتراضات به تظاهرات تبدیل می‌شود و تظاهرات به اعتصابات. بازار تهران اعتصاب می‌کند. اعتصاب، تظاهرات و اعتراض، درگیری‌های خیابانی را به وجود می‌‌آورد که ما هم در این تظاهرات کشته داشتیم. در این بین گروه‌های تکفیری می‌آیند و اسلحه تقسیم می‌کنند. این کار را هم انجام دادند. به مجلس و رژه‌ی اهواز حمله کردند. در زاهدان هم عملیات اجرا شد. البته تا حالا 200، 300 مورد آن هم خنثی شده است. اما به هر حال این خطرات در کمین است. درست مانند چیزی که در سوریه اتفاق افتاد.

صحبت از سوریه شد؛ به نظر شما پیام استعفای آقای ظریف همزمان با ورود بشار اسد چه بود؟

در اطلاعیه‌ی اتحادیه اروپا در مورد اینستکس سه شرط آمده؛ موشک، منطقه و تصویب قانونی لوایح CFT و پالرمو. آقای ظریف استعفا داد زیرا با خود می‌گوید من که دیگر کاری از پیش نمی‌برم، پس یک راه بیشتر وجود ندارد و آن این است که از حوزه‌ی منطقه یک امتیاز برای غرب بگیرم. یک روز پس از استعفای آقای ظریف، آقای روحانی در بانک مرکزی ضمن تشکر از زحمات وی گفت ما یک سیاست خارجی و یک وزیر خارجه داریم. معنا و مفهوم آن چه بود؟ یعنی اکنون دو وزیر خارجه داریم. یکی سردار سلیمانی و دیگری آقای ظریف. دو سیاست خارجی داریم؛ یکی مقاومت و دیگری آن سیاست خارجی دولت من. موضوع استعفا در رسانه‌های سعودی وابسته به صهیونیست تیتر شد و بر طبل اختلاف در حکومت اسلامی بر سر بشار اسد کوبیدند. بلافاصله سردار سلیمانی برای خواباندن فتنه، واکنش موثری نشان داد.

از سوی دیگر آقا تغییر در کابینه را در شرایط فعلی به مصلحت نمی‌دانند و تاکید بر ثبات در دولت دارند.
جواد کریمی قدوسی


البته انتقاد به دو تصمیم‌گیرنده در کشور نه فقط در بحث سیاست خارجی بلکه در حوزه‌های دیگر همچون اقتصادی هم مطرح است. کما اینکه روحانی هم تلویحاً به دولت پنهان اشاره داشته است.
هرگز چنین نیست. ما یک قانون اساسی داریم و یک دولت. صحبت آقای روحانی به این دلیل است که جوابی برای به سرانجام نرسیدن تلاش همه جانبه‌ی خود ندارد؛ در حالی که من از نزدیک شاهد بودم فرضاً اگر کاری بناست انجام شود که در حوزه‌ی دولت قرار می‌گیرد، آقا می‌فرمایند این وظیفه‌ی دولت است.

پس دولت پنهان و در سایه‌ای را که می‌گوید قبول ندارید؟
بگوید منظورش چیست و کیست. اگر منظور او سپاه است -که بیشتر هم همین است- خودش می‌داند بیش از 80 درصد پروژه‌هایی که او برای افتتاح رفته و پول آن را نیز بدهکار است، متعلق به قرارگاه خاتم‌الانبیاست. جنگ که تمام شد، آنها می‌توانستند تجهیزات خود را در پادگان‌ها پارک کنند و هر روز بروند و واکس بزنند و رژه بروند ولی راه دیگر این بود که در خدمت مردم قرار گیرد. قرارگاه خاتم‌ هزار تا دوهزار کادر سپاه بیش‌تر ندارد ولی قریب به صدهزار کارشناس بخش خصوصی و پیمانکار به آن وصل است. اگر این‌ها نبودند که هر پروژه را باید به خارجی‌ها با پنج برابر قیمت می‌دادند.

همین گستردگی کارهای عمرانی، برنامه‌های اقتصادی و گردش مالی که دولت هم در آن نقشی ندارد، قدرت دولت را تضعیف نمی‌کند؟
اگر دولتی قدر بداند باید دست و بازوی این‌ها را ببوسد؛ نه اینکه "علی برکت‌الله" را بگوید، ستاره‌ی خلیج فارس و آب‌رسانی خرمشهر را افتتاح کند ولی حتی به فرمانده‌ی قرارگاه خاتم اجازه ندهد پشت تریبون برود و گزارش کار دهد.


البته این دولت تنها دولتی نبود که مشکل داشت؛ آقای احمدی‌نژاد هم چنین بود.

مشکل او سیاسی بود.

پس به نظر شما جایی برای ناراحتی دولت‌ها وجود ندارد؟
ابداً. الآن دولت حداقل بیست هزار میلیارد تومان به قرارگاه خاتم بدهکار است. پنجاه درصد آن را هم بدهد و 10 پروژه جدید ملی اولویت‌دار را هم به قرارگاه بدهند، حداکثر ظرف مدت پنج، شش ماه می‌بینید که چرخ اقتصاد راه می‌افتد.

می‌خواستم راجع به چند نفر نظر شما را  بدانم.

1- علی لاریجانی.

بنده از دوره‌ی سپاه با آقای لاریجانی آشنا هستم. او جانشین رییس ستاد مشترک سپاه شد و من فرمانده‌ی سپاه استان سمنان بودم. روز نخستی که کار را شروع کرد، حدود 20 ، 30 کارتابل از نامه‌های مانده‌ی رئیس ستاد مشترک را جلوی آقای لاریجانی گذاشتند. او تا صبح چای خورد و نامه‌ها را پاراف می‌کرد. صبح که ما این‌ها را ورق زدیم دیدیم مانند کسی است که بیست سال در سپاه کار می‌کند. همان‌جا من به هوش و توانایی او پی بردم. تا اینکه در مجلس هشتم او از قم و من از مشهد نماینده شدیم.


3- محمدرضا عارف.

حتما آقای عارف در بین اصلاح‌طلبان یک ویژگی‌ای داشته که آقا از بین همه‌ی این‌ها حکم می‌دهد و او را عضو مجلس تشخیص مصلحت می‌گذارد. این از تدین اوست ولی در حوزه‌ی سیاست کاملا با آقای خاتمی است. آقای خاتمی را هم باغی بر انقلاب می‌دانم.

4- قاسم سلیمانی.

نمادی از جهاد و حماسه مبتنی بر اصول مکتب که دوست، ضعیف و مستضعف ستم‌دیده هرجا او را ببیند ابراز ارادت، تواضع و آرامش می‌کند در حالی‌که ژنرال‌های برزگ هرجا که می‌روند باعث وحشت می‌شوند. قاسم سلیمانی از محصولات انقلاب است و حکومت اسلامی فی‌ ذاته این‌گونه تربیت می‌کند. ما صدها نفر مانند سردار سلیمانی داریم. امثال او در عراق زیاد است ولی ایشان از نمادهای برجسته فرهنگ ایثار و فداکاری است که از دل آتش و خون و اعتقاد سرافراز شده است.

5- ابراهیم رئیسی.

آقای رئیسی چهره‌ای در حال شکفتن است. مواردی که آقا در حکم ایشان برای تولیت آستان قدس دادند، همه را اجرا کردند؛ آن هم در آستان قدسی که بیشتر بدنه‌ی اصلی آن تفکر کارگزارانی داشتند. کار سخت بود ولی او موفق شد و گام اصلی را برداشت. در آستان قدس جوان‌گرایی را به معنای واقعی کلمه پیاده کرد. طبقه‌ی اول را بازنشسته کرد و میدان را به دست جوان‌های سی‌ساله داد که اکنون هم در حال کار هستند و از تجربه نسل اول و پیشکسوتان در تقویت جوانان استفاده کرد. قطعا او در این حوزه موفق است.

پس با ایده جوان‌گرایی، کارگزاران را از آستان قدس خارج کردند.
البته سن آن‌ها هم بالا بود. الآن فضای آستان قدس بسیار تغییر کرده و اکثر مدیران جوان هستند و جریان انقلابی کار را در دست گرفته است.

6- محمود احمدی‌نژاد.

عامل اصلی فلاکت‌های امروز احمدی‌نژاد است. او در دولت نهم با شعار احیای گفتمان امام و رهبری از طبقات محروم و مستضعف رأی گرفت ولی دولت دهم تحت نفوذ جریان لیبرالیسم بود.

دو سال دوم دولت دهم به دنبال باج‌گیری از نظام بود. بازار را رها کرد تا اوضاع بهم بریزد. ارز، مرغ و تخم‌مرغ گران شد. از مقام معظم رهبری وقت گرفت و بر خلاف معمول آقا فرمودند که تریبون را بیاورید تا من صحبت کنم. یعنی به او اجازه‌ی صحبت ندادند. آقا بیست دقیقه صحبت کردند. همان زمان شش خط از آن بیست دقیقه به صورت کتبی به دست من رسید و این بود که آقا خطاب به احمدی‌نژاد می‌فرمایند؛ "چه‌قدر به شما گفتم قهرمان شدن راه دارد. راه آن این نبود که شما رفتید. روزی که من با معاون اولی آن بنده‌ی خدا مخالفت کردم (مشایی) منتظر چنین روزی بودم. اگر به من خبر می‌دهند که آقای هاشمی رفسنجانی با اقبال مواجه شده است برای این است که نماد اعتراض به شما شده است. بسیاری از افراد در این قضیه اشتباه کردند اما بیش‌ترین اشتباه از آن شماست. این همه حمایت بچه حزب‌اللهی‌ها را دست‌کم گرفتی. شما برای من چه گذاشته‌اید که انجام بدهم. بروید و هیچ انتظاری از من نداشته باشید."

احمدی‌نژاد چه باجی می‌خواست؟
تأیید مشایی در انتخابات. سفارش آقا به شورای نگهبان برای تأیید مشایی. لذا من آقای احمدی‌نژاد را عامل اصلی این وضعیت می‌بینم.

آیا برای گفتن این جمله دیر نیست؟
این جمله را من همان وقت‌ در صد مکان گفته‌ام. من از دولت نهم حمایت کردم ولی با دو سال آخر دولت دهم به شدت مخالف بودم.

منظورتان دو سال آخر دولت دهم است؟
از همان ابتدا و چینش کابینه، انتخاب استانداران، خانه نشینی و حاشیه‌هایی که نشان می‌داد جهت او تغییر کرده است. 

چه می‌شود که رئیس‌جمهورهای ما پس از هشت سال دوره کاری این‌گونه مغضوب می‌شوند؟
جنس جمهوری اسلامی با تمام حکومت‌های دیگر دنیا متفاوت است. امام در سال 67 خطاب به مسئولان فرمود اگر به سراغ مسائل عادی و مادی مانند جمع‌آوری مال، ثروت، قدرت، باند، رفیق‌بازی و حزب‌بازی رفتید بدانید خطر بزرگی را برای انقلاب به وجود می‌آورید. در جمهوری اسلامی، شانه‌های مسئولان باید تحمل کشیدن بار این مسئولیت را داشته باشد. اگر او یک لحظه احساس کند حمایت مردم متوجه خود او است و نه برای اسلام، در همان مرحله سقوط می‌کند.

تا کنون پیش آمده از موضع‌گیری، حمایت یا انتقادی پشیمان شده باشید؟
هرگز. هر اظهار نظری بسته به جوّ آن زمان بوده است. من به لطف خدا در این چهل سال در هیچ موضعی فراز و نشیب نداشتم.

منظور من این است که هیچ‌وقت اطلاعات اشتباه به شما نرسیده که در پی آن، اظهارنظر و قضاوت اشتباهی داشته باشید؟
خیر. از هیچ جا هم به من پیغام و تذکری ندادند که ای کاش چنین حرفی نمی‌زدی.

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
hansen_html_code