امین امام و امت - ویژه نامه رحلت حاج سید احمد خمینی

  • ۳۵
 
خاطرات آیت الله حسین راستی کاشانی از مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی 

من از مقطع اقامت در نجف با مرحوم حجت الاسلام حاج احمد آقا (قدس سره) آشنا شدم، منتها آشنایی در حد سلام و علیک عادی. عمده شناخت من نسبت به ایشان بعد از اینکه من آمدم به ایران (چون مشکلاتی برای ایرانیان از ناحیه صدام و حزب بعث ایجاد شد) و قضایای پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی، حاصل شد. بعد از شهادت حاج آقا مصطفی، بر اثر مقاله ای که روزنامه اطلاعات نوشت، در قم و در ایران انقلابی شروع شد. از آن وقت، ارتباط ما که جزو اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بودیم با نجف اشرف و حضرت امام زیاد شد و از آن وقت در حقیقت واسطه بین امام و ما ایشان بود و سخنرانیها و پیامهای امام را به وسیله تلفن می گرفتیم. از آن تاریخ، موقعیت حاج سید احمد آقا و نقش ایشان در سرعت و حرکت مسائل انقلاب بارز بود. ایشان سریع پیامهای امام را می رساندند. آن موقع فاکس که در دسترس نبود و لذا نوار حضرت امام را با تلفن به ما می رساندند و یا نوشته های ایشان را پشت تلفن می خواندند و ما می گرفتیم. از آن وقت نقش حاج احمد آقا در مسائل انقلاب و فداکاری ایشان نسبت به امام و وفاداری ایشان و سعی ایشان نسبت به اینکه آنچه که امام می خواهند، سریع عملی شود، آشکار و ارادت ما نسبت به ایشان روز به روز زیادتر شد، به خصوص از وقتی که امام از نجف حرکت کردند و انقلاب اوج گرفت و ایشان تشریف بردند به سوی کویت و از آنجا به فرانسه. در آنجا دیگر حاج احمد آقا مثل پروانه به دور شمع وجود امام می چرخیدند و همه مسائل رامراقبت می کردند، آن هم با مشکلاتی که آنجا بود. البته من از سنة 27-28 به نجف مشرف شدم و تا 5-6 سال، زمان حضور حضرت امام در حوزه نجف را درک کردم. بعد که ما آمدیم، شاید 4 یا 5 سال دیگر امام در نجف بودند، بار اول که حاج احمد آقا مشرف شدند تقریبا اوایل شروع مباحثه طلبگی ما با ایشان بود. آن هم با سفارش امام. در حقیقت، شرایط طوری نبود که با ایشان ارتباط نزدیک پیدا کنیم. اما بار دوم که تشریف آوردند، زی طلبگی شان بیشتر شده بود و آن سلام و علیک متعارف را از آن وقت با ایشان پیدا کردیم. واقعا ایشان از جهت استعداد و از جهت اهتمام برای درس طلبگی، سریع رشد کردند و زحمت کشیدند. البته بعداز آن، من توفیق نداشتم در پاریس خدمت ایشان باشم.
واقع مطلب این است که در همه آن چیزی که می شود به امام نسبت داد، در همه خدماتی که برای اسلام و انقلاب و برای پیشرفت این نظام شده است، حاج احمد آقا شریک است. واقعا بازوی توانایی بود برای حضرت امام وسعی ایشان این بود که هرگز از امام دور نشود، برای این که دو مطلب مهم در نظر ایشان بود که حتما رعایت می کردند. یکی از ناحیه جسمی و حفاظت امام، از ناحیه خورد و خوراک و احیانا داوری ایشان. وقتی که امام از پاریس آمدند تهران تا پیروزی انقلاب و چند روز بعد از آن که آمدند به قم، حاج احمد آقا شب و روز با ایشان بودند و وقتی هم امام کسالت پیدا کردند و ایشان را به تهران بردند، چه در بیمارستان و چه زمانی که آمدند به منزل قبل از جماران و در جماران، حاج احمد آقا دائما پروانه وار برای حفظ سلامت ایشان و حفظ وجود ایشان، به دور امام بودند. کسی که در مقابل همه ابرقدرتها موضع گرفته، خوف این بود که از جهات مختلف نسبت به ایشان سوء قصدی شود، به شکلهای مختلف چه به شکل ترور و چه توسط غذای مسموم. همه اینها را ایشان ملاحظه می کرد و لذا در طول حیات امام، ایشان مسافرت 2-3 روزه نداشتند. اگر می آمدند به قم و برمی گشتند، یک ساعته بود و دو ساعته.

بازوی توانمند نظام اسلامی

جهت دیگر، دستورات و پیامهائی بودند که امام راجع به نظام و مسئولان نظام از ریاست جمهوری گرفته تا سایر نیروها صادر می کردند و بعد دوباره پاسخ آنها به ایشان بر می گشت. واقعا این نقش واسطه، نقش بسیار مهمی بودکه احمد آقا داشتند. مسئله مهم دیگری که به عهده ایشان بود، اینکه برنامه ملاقات کسانی که می خواستند خدمت حضرت امام شرفیاب شوند، باید زیر نظر ایشان تنظیم می شد که مشکلی برای امام پیش نیاید. مثلا ما گاهی که خدمت امام شرفیاب می شدیم، ایشان هم نمی آمدند، ولی سفارش می کردند، امام خسته نشوند. در اینجا باید بگویم که یک وقتی خدمت امام مسائلی را عرض کردم و فکر کردم که ممکن است امام خسته شده باشند. برای یک کسی از امام وقت می خواستم بگیرم. امام فرمودند که، «من فعلا شرایط حالم مساعد نیست که وقت بدهم.» عرض کردم ولو مختصر. ایشان فرمودند، «من نمی توانم به شما تفهیم کنم که من چه شرایطی دارم.» حاج احمد آقا واقعا مراقب بود که کسانی که خدمت امام می رسیدند، در آن حدی که امام حالشان مساعد است، با امام صحبت کنند و آنجا حضور داشته باشند. این جور هم نبود که جلوی یک دسته گرفته شود و دسته دیگر بتوانند پیش امام بروند. ایشان واقعا یکی از خصوصیاتشان این بود که امام را امام همه امت می دانست. فلذا افراد با سلیقه های مختلف می توانستند به نوبت خدمت امام شرفیاب شوند و این از خصوصیات و از سعه صدر ایشان بود. حاج احمدآقا برای حرکت امام در طول سالهای انقلاب (از وقت محقق شدن انقلاب تا ارتحال حضرت امام)، در همه این جهات مراقب اوضاع بود و واقعا هم خوب ازعهده بر آمد. یک وقتی من به حاج احمد آقا گفتم که متوجه موقعیت خطیر ایشان هستم و می دانم که در خدمت امام و رابط بین امت و امام و امام مسئولین نظام هستند. من خدمت ایشان عرض کردم که منشاء همه مسائل و حضورشان در صحنه، اعتقادشان و اعتمادشان به امام است. چیزی را که مردم توقع دارند، این است که آنچه را که نظر امام هست به مردم برسد. مردم نجات و سعادتشان را در این می دانند که آنچه که نظر امام است، به دست بیاورند و عمل بکنند. به طور طبیعی نظر شما و نظر من ودیگران برای مردم خیلی اعتبار ندارد! تمام توجه مردم این است که ببینند نظر امام چیست و آن را پیدا و طبق آن عمل کنند. شمابالاخره ممکن است سلیقه هایی داشه باشید. اگراین سلایق با نظرات امام جور در نیایند، چه می کنید؟! این را من با خود ایشان مطرح کردم. ایشان فرمودند که واقع مطلب این است که گاهی اوقات من نظرات خاصی دارم و گاهی وقتی که امام مطلبی را می فرمایند، من نظر خودم را هم خدمت امام عرض می کنم. ممکن است امام نظر مرا هم در بیان شان در نظر داشته باشند، اما خیلی وقتها نظر مرا نمی پسندند و آنچه را که ایشان تصمیم می گیرند، من وظیفه الهی خود می دانم که همان را برسانم و تعبیرشان این بود: من این را خیانت به اسلام و مسلمین و امام می دانم که غیر از آنچه که به نظر امام هست، مطلبی را بگویم، حتی اگر چیزی که منظور امام هست، درک نکنم. من چند مرتبه از خود امام شنیدم که اعتماد صددرصد به ایشان داشتند و آنچه را که به ایشان دستور می دهند، همان را عمل می کند، ولو خلاف نظر خودشان باشد. مطلب مهم همان مطلبی است که از خود ایشان نقل کردم که ایشان گفتند که من وظیفه خودم می د انم که حتی اگر جایی خلاف نظر من باشد، نظر امام را بگیرم و برسانم.
بعد از ارتحال امام، هر کس در شرایط ایشان بود، واقعا یک موقعیت بسیار حساس و مشکلی داشت، به جهتی که ایشان با آن روحیه و حالت محبت و صمیمی که با همه افراد و با سلیقه های مختلف داشت، با همه ارتباط داشت، ممکن است که بعضی ها هم سلیقه های خاصی داشتند‌، دوست داشتند که حاج احمد آقا طبق سلیقه آنها عمل بکند، ایشان این چنین شرایطی داشت، معذلک می شود گفت که شبه معجزه است که حاج احمد آقا صد درصد همانی را که امام می خواستند، بعد از ارتحال ایشان انتخاب کرد و معلوم شد که حاج احمد آقا به مسئله ولایت فقیه عمیقا معتقد بود، نه از باب اینکه ولایت پدر بزرگوارش بود، بلکه از باب اینکه به ولایت فقیه اعتقاد داشت. ایشان علاوه بر اینکه امام پدرشان بودند، واقعا به حساب اینکه ایشان ولی امر مسلمین بودند، به ایشان عشق می ورزید و واقعا صددرصد تابع ایشان بود و اطاعت می کرد. لذا بعد از ارتحال حضرت امام هم به همان نحو که حمایت از امام داشت، به همان شکل نسبت به مقام معظم رهبری حمایت داشت. این مسئله مهمی بود که ایشان انتخاب کرد و واقعا انتخابی بود که روح امام را شاد کرد. همان طوری که امام می خواست هر انسانی نسبت به مقام رهبری و نظام و احیانا اگر افرادی سلیقه های مختلفی داشتند، روش ایشان کنترل کننده بود. نسبت به کسانی که خصوصیات ولایت فقیه را در امام قائل بودند حضور و روش حاج احمد آقا کنترل کننده بود، و این هم مسئله بسیار مهمی بود.
مسئله دیگر، اهتمامی بود که ایشان نسبت به نشر آثار امام داشتند و خیلی قابل تقدیر است به جهتی که تمام مسائلی که می تواند در حقیقت سرمشق و برنامه باشد برای انقلاب و آینده، همین مسائلی است که کلیات آن را امام به مناسبتهای مختلف بیان کردند که اینها همه نصوصی می تواند باشد برای انقلاب و مسئولین انقلاب، می تواند برنامه ای باشد که همه در طول تاریخ بتوانند از آن استفاده کنند.
برگرفته از گفت وگو با واحد خاطرات مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام (ره).

منبع:ماهنامه شاهد یاران ش 17
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
hansen_html_code