-
پنجشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۷، ۰۸:۵۲ ب.ظ
-
۱۲۱
الف) حدود رفتار اجتماعی با جنس مخالف را بشناسیم
یکی از مهمترین نشانههای رشد اجتماعی هر فرد شناخت حدود رفتار خود با افراد مختلف است. باید دانست که به هر فردی تا چه حد میتوان نزدیک شد و راجع به مسائل مختلف به گفتوگو پرداخت.
دختر خانمی که در یکی از شهرهای کوچک به یکی از پسرهای محله نامهای داده بود، در پی اختلاف خانوادگی متوجه میشود آن پسر، نامه را در پانصد نسخه تکثیر و در سطح شهر پخش کرده است. این دختر خانم امروز حتی از خانه نمیتواند خارج شود زیرا همه به او بدبین هستند[1]. این مورد و مواردی از این قبیل نشانگر آن است که عدم رعایت حدود رفتاری با جنس مخالف تا چه حد میتواند زیانبار باشد.
در دین مقدس اسلام تقسیمبندی بسیار زیبایی از انواع روابط بین دو جنس صورت گرفته است و این تقسیمبندی با اصطلاحاتی چون، حلال، حرام، محرم و نامحرم مشخص شده است. عدّهای از دختران و پسران و زنان و مردان با یکدیگر محرم هستند مانند خواهر، برادر، پدر دختر، مادر و پسر و همچنین عمه و خاله، دایی و عمو، پدربزرگ و مادربزرگ. نوع دیگر از محرمیت از طریق شیر خوردن است که محرم رضاعی نامیده میشود. غیر از موارد فوق بقیه افراد با یکدیگر نامحرم هستند. با محارم خود میتوان نشست و برخاست کرد و پوشش و حجاب سبکتر و راحتتری داشت و نیز میتوان با آنان صمیمانه به گفتوگو پرداخت. ولی در مورد نامحرم باید رفتاری سنگین و باوقار داشت پوشش و حجاب خود را رعایت کرد و در گفتگوی با آنها حدودی را نگاه داشت و از خنده و شوخی اجتناب کرد. در برخورد با جنس مخالف باید به گونهای رفتار کرد که نشانه رشد اجتماعی و دوراندیشی باشد.
وقتی دختر و پسری به طور پنهانی رابطهای برقرار میکنند، و به دور از اطلاع و نظارت خانواده در کوچه و خیابان یکدیگر را ملاقات میکنند، نامهای برای یکدیگر مینویسند و با هم تلفنی صحبت میکنند، در تمامی این موراد باید به بیان کار بیندیشند: «چرا یک دختر و پسر باید این گونه رابطه داشته باشند؟» مگر آن دو کار زشتی را مرتکب میشوند که باید از چشم دیگران پنهان باشد؟
در جامعه ما رسمی بسیار زیبا و در عین حال عمیق در این مورد وجود دارد. وقتی دختر و پسر میخواهند با یکدیگر ازدواج کنند خانواده آن دو و همچنین سایر اعضاء فامیل و دوستان با خوشحالی و شادمانی دست به دست یکدیگر میدهند و مقدمات زندگی مشترک آن دو را فراهم میآورند. خانواده عروس وسایل و لوازم اولیه زندگی (که اصطلاحاً جهیزیه نامیده میشود) تهیه میکنند. خانواده داماد علاوه بر فراهم آوردن شرایط و لوازم برای جشن عروسی سعی میکنند خانهای را برای سکونت آن دو تهیه کنند. خانواده داماد علاوه بر فراهم آوردن شرایط و لوازم برای جشن عروسی سعی میکنند خانهای را برای سکونت آن دو تهیه کنند.
هدیه آوردن فامیل و تمام مواردی که ذکر شد حاکی از دلپسند و زیبا بودن این امر الهی و وصلت دو جوان است. در صورتی که غیر از این عمل شود و دو جوان از راهی غیر از این با هم رابطه داشته باشند نه تنها مایه سرور و خوشحالی نبوده بلکه مورد سرزنش و طرد اطرافیان واقع میشوند. بنابراین وقتی جامعه برای این امر، نظام و سنتی دارد چرا جوان باید با بیتوجهی از قبال آن بگذرد؟ چه بسا این کار منجر به بدنامی و ناپاکی آن دو شود. آنان با انجام این کار و عدم رعایت قوانین اجتماعی، در حقیقت عدم بلوغ اجتماعی خود را میرسانند و در عمل نشان میدهند که از آیندهنگری نیز عاجزند.
در دین مقدس اسلام تقسیمبندی بسیار زیبایی از انواع روابط بین دو جنس صورت گرفته است و این تقسیمبندی با اصطلاحاتی چون، حلال، حرام، محرم و نامحرم مشخص شده است. عدّهای از دختران و پسران و زنان و مردان با یکدیگر محرم هستند مانند خواهر، برادر، پدر دختر، مادر و پسر و همچنین عمه و خاله، دایی و عمو، پدربزرگ و مادربزرگ. نوع دیگر از محرمیت از طریق شیر خوردن است که محرم رضاعی نامیده میشود. غیر از موارد فوق بقیه افراد با یکدیگر نامحرم هستند. با محارم خود میتوان نشست و برخاست کرد و پوشش و حجاب سبکتر و راحتتری داشت و نیز میتوان با آنان صمیمانه به گفتوگو پرداخت. ولی در مورد نامحرم باید رفتاری سنگین و باوقار داشت پوشش و حجاب خود را رعایت کرد و در گفتگوی با آنها حدودی را نگاه داشت و از خنده و شوخی اجتناب کرد. در برخورد با جنس مخالف باید به گونهای رفتار کرد که نشانه رشد اجتماعی و دوراندیشی باشد.
وقتی دختر و پسری به طور پنهانی رابطهای برقرار میکنند، و به دور از اطلاع و نظارت خانواده در کوچه و خیابان یکدیگر را ملاقات میکنند، نامهای برای یکدیگر مینویسند و با هم تلفنی صحبت میکنند، در تمامی این موراد باید به بیان کار بیندیشند: «چرا یک دختر و پسر باید این گونه رابطه داشته باشند؟» مگر آن دو کار زشتی را مرتکب میشوند که باید از چشم دیگران پنهان باشد؟
در جامعه ما رسمی بسیار زیبا و در عین حال عمیق در این مورد وجود دارد. وقتی دختر و پسر میخواهند با یکدیگر ازدواج کنند خانواده آن دو و همچنین سایر اعضاء فامیل و دوستان با خوشحالی و شادمانی دست به دست یکدیگر میدهند و مقدمات زندگی مشترک آن دو را فراهم میآورند. خانواده عروس وسایل و لوازم اولیه زندگی (که اصطلاحاً جهیزیه نامیده میشود) تهیه میکنند. خانواده داماد علاوه بر فراهم آوردن شرایط و لوازم برای جشن عروسی سعی میکنند خانهای را برای سکونت آن دو تهیه کنند. خانواده داماد علاوه بر فراهم آوردن شرایط و لوازم برای جشن عروسی سعی میکنند خانهای را برای سکونت آن دو تهیه کنند.
هدیه آوردن فامیل و تمام مواردی که ذکر شد حاکی از دلپسند و زیبا بودن این امر الهی و وصلت دو جوان است. در صورتی که غیر از این عمل شود و دو جوان از راهی غیر از این با هم رابطه داشته باشند نه تنها مایه سرور و خوشحالی نبوده بلکه مورد سرزنش و طرد اطرافیان واقع میشوند. بنابراین وقتی جامعه برای این امر، نظام و سنتی دارد چرا جوان باید با بیتوجهی از قبال آن بگذرد؟ چه بسا این کار منجر به بدنامی و ناپاکی آن دو شود. آنان با انجام این کار و عدم رعایت قوانین اجتماعی، در حقیقت عدم بلوغ اجتماعی خود را میرسانند و در عمل نشان میدهند که از آیندهنگری نیز عاجزند.
ب) عشق اصیل و حقیقی
نکته دیگر آن که دوست داشتن صادقانه همیشه با پاکی همراه است. عاشق کسی است که جز به پاکی و تعالی نمیاندیشد. حتی اگر مانعی بر سر راه وصل خود ببیند با صبر و اندیشه سلاح انتظار را در دست میگیرد و دست به کاری نمیزند که مایه بدنامی و سرزنش اطرافیان شود. چنین فردی با صبر، معنای زیباترین صفت بشری یعنی عشق الهی را درک میکند.
عشق به یک انسان در صورتی که با پاکی همراه باشد و او را پیوسته به راز و نیاز وادار به ملکوت عشق الهی منتهی خواهد شد. این معنای زندگی است. زندگی در این است که انسان مزه عشق به عالیترین، زیباترین، داناترین وجود یعنی کمال مطلق را بچشد. عشق حقیقی متوجه کسی است که همه چیزهای خوب را در جهان خلق کرده و عشق را در دل انسانها خلق کرده است. عشق صادق از مسیر عفت و پاکی انسان را به خدا میرساند. به همین دلیل است که پیامبر گرامی اسلام فرمود: «من عشق فعفَّ ثُمَّ ماتَ، مات شهیداً؛ هر که عاشق شود و خود را پاک نگه دارد و با این حال بمیرد، شهید مرده است.»[2] و در روایت دیگری میفرماید: هر که عاشق شود و عشق خود را بپوشاند و پاکدامنی ورزد و صبوری کند خداوند او را بیامرزد و به بهشت برد[3]. بنابراین در فرهنگ اسلامی، عشق و عاشقی امری ناپسند و مذموم نیست، بلکه عشق مایه نشاط و شادابی و تداوم زندگی است. امّا همان گونه که ذکر شد مفهوم عشق در فرهنگ اسلام، از هواپرستی و ارضای غرایز شهوانی انسان کاملاً جداست.
دین و عشق:
در روایات ما آمده است با کسی پیوند عاطفی و دوستی بر قرار کنید که متدین باشد، این دوستیها چون سبب آن پایدار (دین) است تداوم بیشتری دارد. تحقیقات مختلف نیز به اثبات رسانده اند که ازدواج میان متدینین توام با خوشی و شادمانی است و استمرار آن بیشتر از سایر مردم است و سبب ایجاد آرامش روانی در فرد و خانواده می کند[4]. به همین خاطر دین ما نیز به پدران توصیه کرد، که اگر فردی به خواستگاری دختر شما آمد و دارای اخلاق و دین بود، دخترتان را به ازدواج او درآورید. از سویی نیز در روایات داریم که ایمان و دعا برای محبت زیادتر سبب ازدیاد علاقه زن و شوهر می شوند.
نتیجهگیری
حاصل اینکه اگر عشقی بین دختر و پسر با یک نگاه و تصادفی پدید آمد و یا صرفاً بر اساس زیبایی و جذابیت ظاهری، بدون مطالعه و بررسی تمام جوانب و معیارهای صحیح در ازدواج شکل بگیرد، سرانجام نافرجامی به دنبال خواهد داشت، زیرا جاذبههای جنسی و ظاهری به سرعت جای خود را به حقایقی میدهد که در ابتدای امر توجهی به آن نشده بود.
پینوشتها:
[1] . نقل از: کندوکاو پاسخ به سؤالهای نوجوانان، علی اصغر احمدی، چاپ دوّم (تحدّی: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1374)، ص 153.
[2] . محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج 8، چاپ دوّم،(قم: دارالحدیث، 1379)، حدیث 13027.
[3] . همان، حدیث 13029.
[4] . فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 29، مقاله روان شناسی و دین، دکتر فرامرز سهرابی.
عشق به یک انسان در صورتی که با پاکی همراه باشد و او را پیوسته به راز و نیاز وادار به ملکوت عشق الهی منتهی خواهد شد. این معنای زندگی است. زندگی در این است که انسان مزه عشق به عالیترین، زیباترین، داناترین وجود یعنی کمال مطلق را بچشد. عشق حقیقی متوجه کسی است که همه چیزهای خوب را در جهان خلق کرده و عشق را در دل انسانها خلق کرده است. عشق صادق از مسیر عفت و پاکی انسان را به خدا میرساند. به همین دلیل است که پیامبر گرامی اسلام فرمود: «من عشق فعفَّ ثُمَّ ماتَ، مات شهیداً؛ هر که عاشق شود و خود را پاک نگه دارد و با این حال بمیرد، شهید مرده است.»[2] و در روایت دیگری میفرماید: هر که عاشق شود و عشق خود را بپوشاند و پاکدامنی ورزد و صبوری کند خداوند او را بیامرزد و به بهشت برد[3]. بنابراین در فرهنگ اسلامی، عشق و عاشقی امری ناپسند و مذموم نیست، بلکه عشق مایه نشاط و شادابی و تداوم زندگی است. امّا همان گونه که ذکر شد مفهوم عشق در فرهنگ اسلام، از هواپرستی و ارضای غرایز شهوانی انسان کاملاً جداست.
دین و عشق:
در روایات ما آمده است با کسی پیوند عاطفی و دوستی بر قرار کنید که متدین باشد، این دوستیها چون سبب آن پایدار (دین) است تداوم بیشتری دارد. تحقیقات مختلف نیز به اثبات رسانده اند که ازدواج میان متدینین توام با خوشی و شادمانی است و استمرار آن بیشتر از سایر مردم است و سبب ایجاد آرامش روانی در فرد و خانواده می کند[4]. به همین خاطر دین ما نیز به پدران توصیه کرد، که اگر فردی به خواستگاری دختر شما آمد و دارای اخلاق و دین بود، دخترتان را به ازدواج او درآورید. از سویی نیز در روایات داریم که ایمان و دعا برای محبت زیادتر سبب ازدیاد علاقه زن و شوهر می شوند.
نتیجهگیری
حاصل اینکه اگر عشقی بین دختر و پسر با یک نگاه و تصادفی پدید آمد و یا صرفاً بر اساس زیبایی و جذابیت ظاهری، بدون مطالعه و بررسی تمام جوانب و معیارهای صحیح در ازدواج شکل بگیرد، سرانجام نافرجامی به دنبال خواهد داشت، زیرا جاذبههای جنسی و ظاهری به سرعت جای خود را به حقایقی میدهد که در ابتدای امر توجهی به آن نشده بود.
پینوشتها:
[1] . نقل از: کندوکاو پاسخ به سؤالهای نوجوانان، علی اصغر احمدی، چاپ دوّم (تحدّی: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1374)، ص 153.
[2] . محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج 8، چاپ دوّم،(قم: دارالحدیث، 1379)، حدیث 13027.
[3] . همان، حدیث 13029.
[4] . فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 29، مقاله روان شناسی و دین، دکتر فرامرز سهرابی.