-
شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۲۸ ق.ظ
-
۱۰۰
هفته هفدهم لیگ برتر شاید یکی از سختترین روزهای زندگی افشین قطبی باشد. جایی که او باید با تیم تحت هدایتش به مصاف تیمی برود که شیرین ترین خاطرات زندگی ورزشیاش در آن رقم خورده. جایی پیش از 10 سال قبل که تراژیکترین قهرمانی تاریخ فوتبال ایران به پرسپولیس رسید.
قطبی هم ایرانی بود و هم نبود، او را باید جایی در حد فاصل مرز مربی داخلی و خارجی قرار میدادیم. با شناسنامه و پیشنهای از وطن ما و با تربیت و رشدی خارج از مرزها که او را در کارش موفق هم کرده بود.
نامش کمی دیر بین ایرانیان مطرح شد، جایی که فهمیدند یکی به نام او در کادرفنی کره جنوبی فعالیت میکند و با مربیان بزرگ آن سالهای کرهای ها همکاری داشته و البته عنوان میشد نقش پررنگی در رشد و توسعه فوتبال کره ایفا کرده است. همان روز این سوال پیش آمد که اگر یک ایرانی با چنین قابلیتهایی وجود دارد چرا خودمان از او استفاده نکنیم؟ چندی نگذشت که پیشنهاداتی از ایران به دست او رسید و برای پذیرش یکی از آنها بلیتی به مقصد تهران تهیه کرد. ماجراجویی تازه در پرسپولیس که چالشی سخت برای ورود به ایران و معرفی خودش به هموطنانش بود. پرسپولیسِ پسا پروین که هنوز از حاشیهها و فشارهای کشنده کمر راست نکرده بود و از طرفی هوادارانی خشمگین که تاب انتظاری بیش از 6 سال برای قهرمانی دوباره را نداشتند. افشین آمد برای یک ماموریت غیر ممکن ولی...
هفتههای آخر، روزهای آخر، دقایق آخر، هرچه میگذشت اضطراب و دلهره بیشتر میشد. ترس دویدن و نرسیدن. ترس به بار ننشستن تلاشها. آن 6 امتیاز کسر شده لعنتی که کار را سختتر و هدف شیرین را دست نیافتنی تر کرده بود. انتظار شش ساله برای رسیدن دوباره به قله فوتبال ایران هم در دل افشین بود هم بازیکنانش و هم میلیونها هوادار ولی لحظهها به سمت بدی جلو میرفتند. به سمت نرسیدن...
شاید فلسفه قلب شیر همین بود، همین که امپراتور به شاگردانش یاد داده بود تسلیم پذیری در ذات آنها نیست. 7 دقیقه از وقت قانونی بازی گذشته بود و سعید مظفری زاده سوت به دهان برده بود ولی... هنوز کار تمام نشده بود. یک ایستگاهی، یک پاس عرضی، یک ارسال دقیق و یک ضربه سر تمام کننده تا رسیدن به پایانی شیرین باقی مانده بود و دقایقی بعد که دیگر هیچ پرسپولیسی در سراسر دنیا روی پایش بند نبود.
قرمزها بعد از آن 2 قهرمانی دیگر در لیگ را تجربه کردند. برای اولین بار توانستند 2 قهرمانی پیاپی را کسب کنند و حتی فینال آسیا را هم به کارنامه افتخارات خود اضافه کردند، شاید هتریک قهرمانی برای آنها در پیش باشد ولی آن روز خاص، آن دقایق خاص و آن لحظه خاص بعید است دیگر تکرار شود.
ماشین زمان حالا مارا به 11 سال بعد آورده است. جایی که افشین بازهم در فوتبال ایران به دنبال ماجراجویی است و این بار قرمزهای فولاد را هدایت میکند. گرد پیری تا حدی روی موهایش نشسته و به نظر میرسد با همان شور و شوق انگیزه ولی کمی محتاطتر از قبل شده است.
دست تقدیر این بار او را مقابل تیم رویاهایش قرار داده است. بازهم با لباس قرمز مردانش را به میدان میفرستد ولی باید برای موفقیت تیم مقابل پرسپولیس تلاش کند. باید تلاش کند تا سرخپوشان تهرانی را در مسیر قهرمان شدن متوقف کند تا 3 امتیاز حساس نصیب تیم خودش شود.
قطعاً یکشنبه و حد فاصل دو سوت شروع و پایان داور مسابقه در بین سختترین لحظات زندگی افشین امپراتور خواهد بود. جایی سردرگم میان منطق و احساساتی که به سختی قابل کنترل خواهند بود.
افشین از پسش بر میآید؟