-
شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۳۶ ق.ظ
-
۷۷
سوره طه، آیه 94: («قالَ یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی»)
هنگامی که حضرت موسی (ع) همراه تعدادی از بزرگان بنی اسرائیل به میعادگاه طور عزیمت نموده بود، قوم بنی اسرائیل به فتنه سامری مبتلا شد و به گوساله پرستی روی آوردند، درحالی که نصایح هارون - برادر و جانشین معصوم حضرت موسی(ع)- در ایشان تاثیرگذار نبود. هنگامی که حضرت موسی در همان میعادگاه از طریق وحی از ماجرا مطلع شد، با حالت غضبناک به سوی قوم خویش بازگشت و در اولین گام شدیدترین مواجهه را با هارون - جانشین خود- بروز داد و به تصویر کشید. موسی با شدت و عصبانیت هر چه تمامتر، در حالیکه ریش و سر وی را گرفته بود و می کشید، با فریاد او را تخطئه می کرد.
هارون که ناراحتى و غضب شدید برادر را دید، براى اینکه او را بر سر لطف آورد و از التهاب او بکاهد و ضمنا عذر موجه خویش را در این ماجرا بیان کند گفت: «فرزند مادرم! ریش و سر مرا مگیر، من فکر کردم که اگر به مبارزه برخیزم و درگیرى پیدا کنم تفرقه شدیدى در میان بنى اسرائیل مى افتد و از این ترسیدم که تو به هنگام بازگشت بگویى چرا در میان بنى اسرائیل تفرقه افکندى و سفارش مرا در غیاب من به کار نبستى.»
گرچه رحمت الهی مظاهر گوناگون دارد، ولی مادر نسبت به اعضای خانواده مظهر و مَثَل اعلای رحمت خداست، ازاین رو وقتی سخن از برادری موسی و هارون به میان می آید، هارون موسی را به عنوان فرزند مادر خطاب کرده، می گوید: («یابن أم») و از او با تعبیر «برادر» یا «پسر پدر» یاد نمی کند، با این که نقل شده است که پدر هر دو یکی بود. شاید ظرافت دیگری هم در این تعبیر باشد و آن این که چون غضب موسای کلیم (علیه السلام) مَظهرغضب الهی بود وغضب الهی را رحمت خاص الهی فرو می نشاند نه رحمت احساسی و هارون که مصداق عینی رحمت خاص الهی است از مادری متولد شد که مظهر همان رحمت مخصوص خدایی است: «المؤمن أبوه النور وأُمّه الرحمة»[1] از این رو یاد مادر می تواند غضب کلیم خدا را فرو نشاند، زیرا جنگ و ستیز و غضب موسای کلیم روی مسایل عادی نبود تا با عواطف عادی فرو نشانده شود. هارون نمی خواهد با استفاده از عاطفه برادری، مسئله مهم پیدایش بت پرستی و رواج سحر را حل کند.
خدای سبحان از فرو نشستن غضب موسی با تعبیر «سکوت» یاد می کند نه «سکون»: («ولمّا سکت عن موسی الغضب»)[2] سکوت در برابر نطق است، برخلاف سکون که در مقابل حرکت است. غضب موسای کلیم آنگاه که شکوفا شد نطق است و آنگاه که فرو نشست سکوت است. ونطق و سکوت غالباً وصف موجود عاقل است؛ یعنی آن غضب عاقلانه در حال ظهور، ناطق است و در حال خمود، ساکت. البته غضب عاقل را باید با رحمت عقلی فرو نشاند نه رحمت احساسی.
پس تعبیر عاطفی («یابن أُمّ») یادآور آن رحمت خاص است؛ یعنی ای موسی! من از اوج رحمت نصیب تو شده ام و تو را به آن رحمت خاص فرا می خوانم تا غضبِ عاقلانه تو عاقلانه فروکش کند.
پی نوشت:
[1] محاسن برقی، ج1، ص131.
[2] سوره اعراف، آیه 154.
تفسیر موضوعی، ج7، ص 167. تفسیر نمونه، ج13، ص283.