-
دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۳۵ ب.ظ
-
۲۶۶
در یمن طرح مبادره خلیجی که به ابتکار عربستان صعودی به اجرا درآمده بود، شکست خورد و مرحلهای جدید از بلوغ سیاسی مردم یمن به نمایش گذاشته شد و تجربههای انقلاب دو سال قبل به همراه وحدت عمیق شافعیها و زیدیها و رهبری یکپارچه و منسجم به یاری انقلاب مردمی یمن شتافتند.
عربستان سعودی ۱۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک با یمن دارد و این مرز نگرانی همیشگی صعودیها بوده و خواهد بود. به همین دلیل، سالهای متمادی به هزینههای هنگفت سرپا نگه داشتن رژیمهای وابسته در یمن تن داده بود تا نگرانیهای خود از ناحیه یمن را برطرف کند؛ اما طولی نکشید که طرح مبادره خلیجی نیز به بن بست سیاسی رسید. امروز بزرگترین نگرانی راهبردی سعودیها، نداشتن متحدی قوی در یمن است تا زمام امور را به دست او بسپارند. در مقابل، جریان مستحکم مردمی در انقلاب وجود دارد که هیچ نتیجهای جز یک تغییر بنیادی را نمیپذیرد.
با این حال، دو روز پیش بود که بانکیمون، دبیر کل سازمان ملل به شورا گفت، یمن پیش چشم ما در حال فروپاشی است و راه را بر تلاش اردن و بریتانیا برای پیشنهاد یک قطعنامه باز کرد. کشورهای عضو شورای همکاری، تجربه یک استفاده از مداخله نظامی در بحرین برای سرکوب قیام مردمی در این کشور را دارند، ولی یمن از حیث وسعت و شکل نیروهای داخلی به گونهای نیست که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به تنهایی امکان مداخله نظامی مؤثر در آن را داشته باشند.
علاوه بر توان نظامی قابل توجه حوثیها برای مقاومت در برابر تهاجم خارجی، القاعده شاخه یمن که به تازگی با گروه تروریستی داعش اعلام بیعت کرده، نیروی قابل توجهی است که سالها بمباران و حملات پهپادی آمریکا نیز نتوانسته آن را از بین ببرد. ایجاد یک نیروی بینالمللی و دارای مشروعیت بینالمللی برای مداخله در یمن از همین زاویه مورد توجه شورای همکاری خلیج فارس به رهبری سعودیها قرار گرفته است.
این قطعنامه مورد بحث از حوثیها میخواهد «سریع و بدون قید و شرط» از ادارات دولتی خارج شوند، عبد ربه منصور هادی رئیسجمهوری مستعفی مورد حمایت آمریکا و اعضای کابینه را از حبس خانگی خارج و با «حسن نیت» در مذاکرات آشتی به رهبری سازمان ملل شرکت کنند.
در همین ارتباط سعدالله زارعی، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتوگو با تابناک به بررسی مسائل یمن و نقش عربستان و امریکا در اوضاع این کشور پرداخته است.
برای اولین سؤال، به نظر شما چه شد که در روند تحولات بیداری اسلامی وضعیت یمن به اینجا رسید؟
یمن در بین کشورهای عربی وضعیت منحصر بفردی دارد، زیرا از یک طرف یمن خودش را مادر عربها میداند. به اعتبار اینکه قحطانیان در مقابل عدنیان ام العرب به حساب میآیند که از همین منطقه مغرب و صنعا که در یمن هست، شروع میشود. در واقع یمنیها خود را سرچشمه تمدن عربی به شمار میآورند. از طرف دیگر، یمن بیشترین تعداد جمعیت زیدی را در خودش دارد و نزدیک به نیمی از جمعیت ۲۲ میلیونی را زیدیها تشکیل میدهند.
زیدیها در بین مذاهب اسلامی، سلحشورترین جریان مذهبی شناخته میشوند و معروف هستند به مذهب شمشیر و همه آنها سنتی از نوجوانی با خودشان اسلحه حمل میکنند. در واقع آنها حمایل کردن اسلحه را مستحب میدانند. زیدیها به طور طبیعی آمادگی ورود به یک انقلاب بزرگ را داشتهاند. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بیش از هر جمعیتی، روی یمن تأثیر گذاشت. یمنیها زودتر از سایر اقوام به دعوت انقلاب اسلامی مبنی بر اصلاح وضعیت پاسخ مثبت دادند. بعد هم که جنبشهای عربی در اواخر سال ۱۳۸۹ یعنی اوایل سال ۲۰۱۱ شروع شد، یمنیها فاز جدید از مبارزات اجتماعیشان را شروع کردند و موفق شدند، بعد از مدتی نزدیک به یک سال مقابله با رژیم حاکم بر یمن، آقای علی عبدالله صالح را از قدرت به زیر بکشند. بعدا انقلاب یمن دچار انحرافاتی شد و عربستانیها توانستند در سال ۲۰۱۲ بر این موج سوار شوند و با دنبال کردن طرح شورای همکاری خلیج فارس به نام مبادره خلیجی، این انقلاب را به انحراف بردند.
چه شد که منصور هادی نتوانست یمن را اداره کند؟
رئیس جمهور جانشین شده به جای آقای صالح در مسیر طرح مبادره خلیجی دچار انحرافاتی شد و نتوانست طرح مبادره را آن طوری که سعودیها مد نظر داشتند، به نتیجه برساند. رئیس جمهور یمن اشتباهات بزرگی مرتکب شد، به خصوص در عمل به توافق گروههای یمنی، آقای منصور هادی طفره رفت. در حوزه اجتماعی نیز با گران کردن بیسابقه سوخت ـ که تأثیر مستقیمی بر زندگی دستکم ۸۰ درصد از مردم یمن، که از طریق کشاورزی و دامداری روزگار میگذرانند ـ بر جای گذاشت و این مسأله بار دیگر شعلههای انقلاب را در یمن برافروخت. این بار نیروهای جدید به صحنه آمدند که در کانون این نیروها انصارالله قرار داشت که با توجه به تجربیات و تواناییهای سیاسی، اجتماعی و امنیتی که انصارالله داشت، توانستند خلأ رهبری را در یمن پر کنند و ساختار منبعث از طرح مبادره خلیجی را به هم بزنند. امروز یمن با خلأ قدرت سیاسی مواجه شده و جنبش انصارالله به همراه نیروهای جنوب به رهبری آقای سالم البیز و علی ناصر محمد تلاش میکنند که یک ساختار موقتی را برای دوره گذار در یمن ایجاد کنند و دولت موقت در نهایت با برگزاری انتخابات و به رفراندوم گذاشتن پیش نویس قانون اساسی، مسیر تحولات یمن را از دوره گذار به سمت دوره ثبات مدیریت کند.
نقش عربستان و امریکا را در این قضایا چگونه میدانید؟
دخالت آمریکا و عربستان در مرحله اول یعنی در فاصله سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ کاملا مشخص بوده و اساسا روی کار آمدن منصور هادی و طرح مبادره خلیجی در چهارچوب دخالت این دو کشور قابل تجزیه و تحلیل است که عربستانیها نیز خود به آن اذعان دارند؛ دخالت عربستان در تحولات یمن به نفع خاندن الاحمر که خاندان آقای علی عبدالله صالح است. منتها از زمانی که امریکاییها و سعودیها رشته ارتباطیشان با یمن ضعیف و نزدیک به قطع رسید، ایران را متهم به دخالت در یمن کردند.
عربستان ایران را متهم به دخالت در یمن میکند. شما این دخالت را قبول دارید؟
درست هنگامی که عربستان حضورش در یمن کمرنگ شد، ایران را متهم کردند. در حالی که تاکنون هیچ نشان روشنی از دخالت ایران وجود ندارد. منتها جمهوری اسلامی از خواسته اکثریت شمالیها و جنوبیها حمایت میکند. در واقع حمایت ایران، حمایت از خواست ملت یمن است که در حد حمایت سیاسی است و به هیچ وجه به مداخلات اجتماعی و امنیتی منجر نشده است. ایران اساسا در یمن حضور ندارد. حتی سفارت ایران در یمن تعطیل است. چه برسد به اینکه ایران بتواند در آنجا غیر رسمی باشد. مشکل عربستان این است که مردم یمن از آرمانهای انقلاب اسلامی حمایت میکنند. به ایران اعتماد دارند و ایران را صادق میدانند؛ اما در نقطه مقابل تجربهشان درباره عربستان به آنها یادآوری میکند که به آل سعود نباید متکی باشند.
اخیراً شورای همکاری خلیج فارس از شورای امنیت سازمان ملل خواسته است به یمن حمله نظامی کند. به نظر شما این طرح، احتمال اجرایی شدن دارد؟
چند روز است این بحث مطرح شده و روسها و چینیها به صراحت گفتند که قطعنامه را وتو میکنند. شورای همکاری خلیج فارس با علم به اینکه این طرح قابلیت طرح در شورای امنیت ندارد، آن را برای استفاده تبلیغاتی مطرح کرده است. روسیه و چین از این طرح حمایت نمیکنند و حتی جمال بن عمر که نماینده دبیرکل سارمان ملل در یمن است، از این طرح حمایت نمیکند. فلسفه درخواست شورای همکاری خلیج فارس از شورای امنیت این است که راهحلهای میانه را تقویت کنند.
راهحلهای میانه مبتنی بر دو موضوع است؛
۱ـ اعمال سیاست تحریمی علیه جنبش انصارالله به قصد تضعیف جنبش و ترساندن مردم از شریط آینده،
۲ـ گفتوگوهایی که شورای همکاری باید با جریان انصارالله شروع کند، باید در شرایطی برگزار شود که گویا شورای همکاری از پشتوانه بینالمللی برخوردار است، حال آنکه از نگاه حوثیها این موضوع پذیرفته نیست. این همان شورای همکاری است که دو سال قبل آقای منصور هادی را بر مردم یمن تحمیل کرد و در دو سال گذشته اجازه نداد در یمن توافق داخلی شکل بگیرد و نیروهای مختلف شمال و جنوب به یک توافق برسند.
احتمال تجزیه یمن به شمالی و جنوبی وجود دارد؟ آیا عربستان به دنبال تجزیه یمن است؟
این بحث را کسانی مطرح میکنند که از یمن شناخت ندارند. عربستان سعودی بیش از آنکه با حوثیها مشکل داشته باشند با جنوبیها مشکل دارد. همیشه رابطه جنوبیها در چهل سال گذشته با عربستان تیره بوده و اکنون نیز تیره است. سعودیها در جنوب محبوبیت ندارند. فقط در استان بیضا از طریق پسر آقای منصور هادی یک نفوذی داشتند و تحرکاتی را در استان بیضا انجام دادند. الان هم که این استان از سیطره منصور هادی خارج شده است و عملا حوثیها و جنوبیها در استان بیضا امنیت را برقرار کردهاند؛ بنابراین اینکه عربستان بتواند در جهت تجزیه ورود کند، بسیار بعید است و جنوبیها اساسا حساسیت نسبت به عربستان دارند و این حساسیت هم یک حساسیت تاریخی است.