-
دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۳۳ ب.ظ
-
۲۵۳
اوضاع در یمن، این پرجمعیت ترین کشور شبه جزیره عربستان وارد شرایط بحرانی شده که به دلایلی در طول چند دهه گذشته بی سابقه است. به همین دلیل مراجع بین المللی و همچنین ناظران تحولات یمن با نگرانی وضعیت این کشور را پیگیری می کنند.
اگرچه یمن در دهه های اخیر بحران هایی را از سر گذرانده و چند جنگ داخلی را تجربه کرده، اما اکنون به دلیل از هم گسیختگی ارتش و سازمان های امنیتی، به نظر می رسد با چالش های جدی برای فائق آمدن بر بحران روبه روست. دلایل چنین بی ثباتی سیالی را می توان در چند مقوله دسته بندی کرد. نخست ورود صف بندی های جدید در صحنه سیاسی یمن که موجب بی اعتبار شدن بسیاری از ائتلاف های سنتی گذشته شد. ورود جنبش انصارالله به صنعا که حوثی ها از آن به نام" انقلاب 21 سپتامبر" نام می برند، سرآغاز تغییر ات اساسی در معادلات سیاسی کشور بود. این دگرگونی به طور بالقوه به معنی خروج یمن از حوزه اول امنیتی عربستان و حضور دیگر قدرت های منطقه ای رقیب، از جمله ایران در یمن و همچنین به تصور عربستان و حامیانش کامل تر شدن حلقه گروههای تجدیدنظرطلب در منطقه است که نوک پیکان ایدئولوژی آنان مقابله با نفوذ آمریکا و غرب در منطقه است.
اینکه دلیل پیروزی های برق آسای حوثی ها و انقلابیون هوادار آنان در یمن چه بوده، جای بحثی بسیار گسترده تر دارد، اما آنچه که در این میان در حال حاضر بحث برانگیزتر می کند، چالش های جدیدی است که با تصرف صنعا به دست انصارالله در صحنه میدانی یمن بروز کرده و نیاز به بررسی دارد. نخست آنکه با استعفای رئیس جمهور عبدربه منصور هادی که مورد حمایت عربستان و شورای همکاری خلیج فارس بود، حامیان وی بیکار ننشستند و نخست موضوع قطع کمک های اقتصادی را که یمن اکنون بیش از هر زمان دیگر به آن نیاز دارد، پیش کشیدند.
اقتصاد یمن به فروش نفت اندک این کشور و همچنین کمک های خارجی به خصوص از سوی عربستان سعودی وابسته است که این روزها با بالا گرفتن بحران، هر دو در معرض تهدید قرار دارند. 70درصد درآمد یمن از محل تولید و صادرات روزانه حدود 160 هزار بشکه نفت این کشور است. اما پس از تصرف صنعا توسط حوثی ها، گروه های مخالف و به ویژه وابستگان به حزب اصلاح با همکاری برخی از قبایل همپیمان خود استان نفت خیز مارب را در اختیار گرفته و پایتخت را از منابع نفتی محروم ساخته اند. همچنین خرابکاری های ممتد گروه های تروریستی و القاعده برای انفجار خطوط لوله را هم باید به شرایط موجود اضافه کرد که چندین سال است با استفاده از ضعف نهادهای امنیتی در یمن جریان نفت و گاز را تهدید می کنند. به همین دلیل ارزش ریال یمن در مقابل ارزهای معتبر جهانی در روزهای اخیر شتاب نزولی گرفته است. یمن از سال 1986 یک صادرکننده نفت در منطقه محسوب می شود. اما ناآرامی های اخیر باعث شده تا حتی مقادیری سوخت برای مصارف داخلی وارد کشور گردد.
از سوی دیگر عربستان اقدام به هماهنگی هایی با قبایل استان کم جمعیت سنی نشین مارب کرد تا حتی برخی از افراد شورشی متواری هم بازگشته و یک حلقه دفاعی را در برابر شبه نظامیان انصارالله تشکیل دهند تا آنان در حال حاضر نتوانند کنترل این استان استراتژیک را که حدود 70 درصد منابع انرژی و همچنین نیروگاه های تولید برق صنعا را در خود جای داده، به دست گیرند. اما کار به اینجا هم خاتمه نیافت و گروه های تجزیه طلب جنوب که دهه های متوالی موضوع جدایی طلبی را در دستور کار دارند و تا پیش از سقوط صنعا در نشست های همگرایی ملی حاضر می شدند، اکنون به بهانه تصرف صنعا توسط حوثی ها اعلام خودمختاری کرده و حتی در برخی مناطق از جمله استان شبوه که سومین استان یمن به لحاظ وسعت است، در حال در اختیار گرفتن کنترل مراکز اداری و نظامی هستند. در حالیکه القاعده یمن با استفاده از فضای موجود روز 25 بهمن پادگان گردان پیاده نظام ارتش یمن در استان شبوه را بدون مقاومت جدی نیروهای ارتش تصرف کرده و سلاح های موجود در آن را هم به غنیمت گرفته و همین بهانه جدیدی به دست جدایی طلبان جنوب داد تا برای رد کردن بیانیه قانون اساسی انصارالله با عربستان و حزب اصلاح همصدا شوند.
اما در بعد بین المللی، کشورهای اروپایی و آمریکا به بهانه نبود امنیت در صنعا، سفارتخانه های خود را بستند و کارکنان آن را از یمن خارج کردند تا عربستان و کشورهای شورای همکاری هم به همین بهانه به آنان اقتدا کنند و فضای پایتخت را بیش از پیش ناامن و بحرانی جلوه دهند. این نه تنها باعث بروز واکنش هایی از سوی انصارالله شد، بلکه حتی سردار سرلشکر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی هم در همان آغاز به فراخوانی دیپلمات های غربی از صنعا واکنش نشان داد و آن را یک اقدام غیرقابل پذیرش خواند.
سایت "الیمن الآن" که دارای گرایش های ضد گروه انصارالله نیز هست، در یادداشتی که روزهای اخیر منتشر ساخته فضای افکار عمومی مردم یمن در روزهای گذشته را اینگونه توصیف کرده "اگر از هر یمنی بپرسید که در حال حاضر چه کسی بر یمن حاکم است، همه می گویند عبدالملک حوثی که به صورت دوفاکتو بر کشور حکومت می کند و از محل استقرار خود در صعده اوضاع را زیر نظر دارد. از سوی دیگر مردم از دست عبدربه منصور هادی هم عصبانی هستند. او فردی ضعیف است که ارتشش میان مردان مسلح قبایل و گروههای سیاسی تقسیم شده است. حتی این شایعه نیز وجود دارد که ارتش همچنان به رئیس جمهور سرنگون شده علی عبدالله صالح وفادار است و برای همین است که نیروی جدی در برابر حوثی ها قرار نگرفت."
اما نکته ای مغفول درباره یمن و همچنین دیگر همسایگانش در خاورمیانه وجود دارد. اینکه مردم این کشورها مطالباتی دارند که سال های متمادی است برای آن هزینه پرداخته اند. ضمن اینکه گروههای قومی و مذهبی اقلیت در این کشور ها همیشه به دلیل فقدان ساختار مردمسالارانه در معرض تبعیض و ظلم قرار داشته که خود زمینه ساز دوری باطل از قیام و دیکتاتوری بوده است. در این میان نقش کشورهای مداخله گر خارجی و منطقه ای در جهت تخریب فرایند کند و بیمارگونه حرکت به سوی مردمسالاری هم بسیار تاثیرگذار بوده که به خصوص در مورد یمن، عربستان سعودی و آمریکا به دلیل منافع استراتژیکی که در این کشور داشته اند، بزرگترین علل خارجی وضعیت رقت بار مردم مظلوم یمن هستند. اما آنچه که برای یمنی ها امروز حائز اهمیت است، اینکه بتوانند با استفاده از ظرفیت های مذهبی و تاریخی خود بر بحران کنونی فائق آمده و با تشکیل یک هیات آشتی ملی از بروز جنگ داخلی و تجزیه مجدد یمن که چه بسا می تواند تراژیک تر از خاطرات گذشته باشد، جلوگیری کنند.