-
شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۳۴ ب.ظ
-
۲۹۷
مانور نظامی هسته ای روسیه و نمایش قدرت این کشور، در امتداد تلاش های ولادیمیر پوتین در سال های اخیر، برای استفاده از منابع قدرت این کشور در دفاع از منافعی بوده که مسکو برای خود قائل شده است.
با اینکه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روس ها انتظار داشتند به عنوان شریکی برابر در بازی های جهانی حضور پیدا کنند، اما در تحولات دو دهه اخیر، پی بردند که آمریکا چنین موقعیت و جایگاهی را برای روسیه نپذیرفته و منافع خاصی که روس ها برای خود، حتی در حوزه خارج نزدیک یعنی در جمهوری های پیشین اتحاد شوروی قائل هستند را نیز به رسمیت نمی شناسد. بنابراین آنچه که در آیین نظامی جدید روسیه انعکاس یافت و در پایان سال گذشته میلادی مورد تایید پوتین قرار گرفت، یا اقداماتی که در اوکراین در جریان است، در واقع تداوم سیاست ها و نگرش هایی بود که در بیش از دو دهه گذشته در کرملین تکامل پیدا کرده است.
آمریکایی ها و کشورهای بزرگ اروپایی، باعث تغییر نگرش رهبران روسیه شدند. رفتارهای آنها، چه در حوزه خارج نزدیک و چه در موضوع گسترش ناتو به سوی شرق، به طور فزاینده ای بدبینی و بی اعتمادی روس ها را دامن زده است. آنچه که امروز شاهد آن هستیم، تغییر اساسی در نگرش روسیه نسبت به جهان پیرامون و روابط آن با کشورهای غربی و به ویژه آمریکاست. روس ها که روزگاری ناتو را تهدید نمی دانستند، امروز به روشنی آن را برای کشور خود نه تهدید که یک خطر معرفی می کنند و ناتو را دشمن روسیه تلقی کرده اند. این نگرش و رفتار، نتیجه تجربه بیش از دو دهه گذشته پس از فروپاشی اتحاد شوروی برای رهبران روسیه است که باعث شده تا روس ها استفاده از همه منابع قدرت خود را که به ویژه در سطح سیستم های استراتژیک و سلاح های هسته ای برتری آن آشکار می شود، مورد توجه قرار دهند.
در واقع این تحول نیمه دهه 90 یعنی همان سال های اولیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی، توسط یوگنی پریماکوف مطرح شده بود. در سال 1995، پریماکوف اصرار داشت که روسیه باید از همه اهرم ها و توانمندی های خود در پیگیری اهداف سیاست خارجی اش استفاده کند. امروز پوتین همان راه را می رود و مانور هسته ای روسیه قدرت نمایی این کشور و نمایش اراده استوار آن برای دفاع از منافع مورد نظر کرملین است. ضمن اینکه ما نباید این رفتارها را به معنی چشم پوشی رهبران این کشور از حوزه های پیوند منافع با غرب تفسیر کنیم. روس ها به خوبی می دانند و در اسناد رسمی این کشور نیز انعکاس پیدا کرده که تهدیدها و منافع مشترکی وجود دارد که روسیه، آمریکا و اروپا را ناچار از همکاری با یکدیگر می سازد. چهره موقعیت بارز این وضعیت را در همکاری روسیه با آمریکا و اروپا در حل و فصل برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران می توان مشاهده کرد.
علاوه بر آن تهدیدهایی مانند داعش و مسائل ناشی از گسترش تروریسم و افراط گرایی، همان تهدیدی که اروپا و آمریکا نیز از بازگشت نیروهای تندرو در این سرزمین ها احساس می کنند، در مسکو هم کاملا موضوعیت دارد. بنابراین نباید این رفتار را با نادیده گرفتن وجوه دیگر سیاست خارجی روسیه تفسیر کرد. روس ها کاملا توجه دارند که برای دفاع از منافع خود، قاعده بازی را به طور کامل رعایت کنند، ضمن اینکه منافع خود را با استفاده از همه اهرام های موجود دنبال می کنند، همکاری و مشارکت در حوزه های دفع تهدیدات و جلب منافع مشترک را نیز فراموش نخواهند کرد.