-
شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۳۵ ب.ظ
-
۲۵۵
نویسنده آمریکایی در یاداشتی به درخواست «منطقی» ایران برای «لغو تحریمها» در مذاکرات هستهای با گروه 5+1 اشاره کرد. گرت پورتر در پایگاه «میدل ایست آی» در مطلبی با عنوان «مشکل اصلی "بله گفتن" ایران»، نوشت: «تا زمانی که واشنگتن متوجه نشود که استراتژی آن در قبال ایران کارساز نیست، ما باید انتظار بن بست و تنش بیشتری بین آمریکا و ایران را انتظار داشته باشیم.
رئیسجمهور اوباما روز دوشنبه گفت که "اگر ایران اراده سیاسی تمایل برای انجام توافق را دارد، باید قادر به بله گفتن(به توافق) باشد اما ما نمیدانیم آیا این موضوع حادث میشود یا خیر". این ایده که پذیرش درخواستهای آمریکا توسط ایران در مذاکرات، به خاطر "سیاست" (مسائل داخلی سیاسی) به عقب افتاده، موضوعی شناخته شده در بیانیههای عمومی در آمریکا درباره این مذاکرات است». این نویسنده آمریکایی در ادامه، «نظر و ایده رسمی» موجود در رسانههای آمریکایی را که تنها دلیل عدم پذیرش توافق توسط تهران مخالفت مخالفان در ایران با آن است، رد کرد. او مینویسد: «این دلیل ارائه شده، خود نشان از مشکل دارد و بیانگر یک نظر و فهم تحریف شده از روابط آمریکا-ایران در مساله هستهای است. تصور و فرض اظهارات اوباما آن است که درخواستهای آمریکا کاملا منطقی و فنی بوده و چیزی فراتر از حقیقت نیست. پیشنهاد آمریکا در قبال ظرفیت غنیسازی با مفهوم "گریز هستهای" توجیه شده است اما کارشناسان تایید میکنند که این موضوع کاملا بر پایه سناریوی غیر محتمل استوار است. این سناریو آن است که ایران اکنون اورانیوم غنی شده لازم برای ساخت یک بمب را دارد در نتیجه تاکید و اصرار آمریکا بر کاهش توانمندی بدین منظور است که زمان گریز هستهای را بیشتر کند.» به نوشته پورتر، اما روایت رسمی همچنان بر این ایده تکیه دارد که ایران به گونه غیرمنطقی در حال رد درخواست آمریکا است. روشنترین توضیح این فهم منحرف از مذاکرات، مقاله طولانی ماه گذشته رابرت آیهورن مقام سابق آمریکا در امور منع گسترش سلاحهای اتمی بود. او در توضیح دلیل شکست مذاکرات تاکنون، «چنددستگی شدید بین نخبگان (سیاسی) ایران» و به ویژه مواضع رهبر را مقصر جلوه میدهد. آیهورن نقل قولی از آیتالله خامنهای در سخنرانی 7 ژانویه مطرح کرده که در آن آمده است: «با اتکا به نیروهای داخلی کشور، ما باید به روشی عمل کنیم که حتی در صورتی که دشمن تحریمها را برندارد، هیچ ضربه و صدمهای به پیشرفت مردم وارد نشود». پورتر میافزاید: «آیهورن مدعی شده است که (آیتالله) خامنهای معتقد است که "ایران بدون توافق میتواند زندگی کند" که این یعنی او (رهبر معظم انقلاب) واقعا علاقهای به توافق ندارد. اما نقطه حساس در این سخنرانی آنجا بود که (آیتالله) خامنهای درباره نیات آمریکا داشت: "آمریکاییها کاملا وقیحانه میگویند حتی اگر ایران در موضوع هستهای توافق کند، تحریمها همگی و در یک زمان برداشته نخواهند شد" و او نتیجه میگیرد "این نشان میدهد که دشمن قابل اعتماد نیست و نمیتوان به آن اعتماد کرد"». پورتر مینویسد: «موضوع مورد نظر (آیتالله) خامنهای این نبود که او علاقهای به توافق برای پایان تحریمها ندارد بلکه او درباره میل و تمایل آمریکاییها برای چنین اقدامی تردید داشت. اما آیهورن در تلاش برای استفاده از این سخنرانی برای چارچوب مورد نظر آمریکا میگوید که این(سخنرانی) نشان میدهد رهبر عالی "درباره ارزش یک توافق، شدیدا تردید دارد"». در ادامه آمده است: «آنچه در تحلیل آیهورن و در مجموع رویکرد آمریکا به مذاکرات با ایران کم است، فهم این نکته است که دههها سیاست تهاجمی آمریکا نسبت به ایران، نخبگان امنیت ملی در ایران را مجبور ساخته که برای نیل به هدف اساسی لغو تحریمها درباره استراتژی خود در مذاکرات با آمریکا بسیار به سختی کار کنند». این نویسنده آمریکایی مینویسد: «(آیتالله) خامنهای رهبری تک بعدی نیست که خواهان پیشبرد امور به تنهایی باشد آن طوری که آیهورن و دیگران درنخبگان امنیت ملی آمریکا دوست دارند به آن معتقد باشند. او از ابتدا در تک تک تصمیمگیریهای مهم سیاست امنیت ملی حضور داشته است. وی اولین نماینده آیتالله خمینی در شورای امنیت ملی در سالهای 1980 تا 1982 و از 1982 تا 1990 رئیسجمهور بود». پورتر با بیان مخالفت رهبر معظم انقلاب با مذاکره با آمریکا در دو دوره ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی و در نتیجه برگزار نشدن آن تاکید میکند: «آنچه منتقدان (عدم مذاکره در این دو دوره) به آن توجه نکردند، آن است که تلاش ایران برای مذاکره با آمریکا در هر دو دوره از یک موضع کاملا ضعف صورت میگرفت». از نظر این نویسنده رهبر معظم انقلاب و دیگر مقامات ایرانی در آن دو دوره معتقد بودند که آمریکا به دنبال اجبار ایران به پذیرش توافقی برای عادی سازی روابط با وجود ادامه تحریمها است. در نتیجه بر اساس تحلیل ایران، این کشور به جمعآوری کارتهای بیشتر برای بازی و استفاده به منظور داشتن مذاکرات موفق با آمریکا نیاز داشت. پورتر تاکید میکند: «اینجا نقطهای بود که برنامه هستهای ایران خود را با استراتژی مذاکره با آمریکا همراه کرد. ایران به دنبال برنامه ریزی برای ساخت توانمندی غنی سازی اورانیوم طی چند سال بود. آمریکا انتخاب کرد که چنین تاسیساتی را به عنوان برنامه مخفی سلاحهای اتمی تفسیر کندT اما شواهد حاکی از آن بود که آنها برای قویتر کردن کارتهای بازی در مذاکره با آمریکا روی برنامه غنیسازی حساب کرده بودند». این نویسنده تاکید میکند که ایران به دنبال استفاده از برگهای کارت بازی هستهای خود برای لغو تحریمها است و آمریکا به دنبال استفاده از تحریمها برای اجبار ایران به پذیرش کاهش تقریبا 75 درصدی ظرفیت غنیسازی خود است و واشنگتن حتی پیشنهاد لغو همه تحریمها را هم پیشنهاد نمیکند. پورتر با تاکید بر آنکه قابلیتهای غنی سازی ایران در افکار عمومی این کشور یک اهمیت سیاسی به عنوان نماد توسعه و گسترش تکنولوژی ایران کسب کرده، مینویسد: «در قالب تاریخ تحریمها در روابط آمریکا- ایران، عزم تهران برای رسیدن به توافق بهتر، موضوع و مساله غیرمنطقی نیست. اگر دولت اوباما در فهم این موضوع شکست بخورد، احتمالا بن بست دیپلماتیک احتمالا ادامه مییابد».