-
شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۴۷ ب.ظ
-
۳۴۸
احمدی نژاد بعد از پایان دوران ریاست جمهوریاش به خوبی پی به این معنا برد که طرفداران و دوستان سابقش در جریانهای سیاسی، احمدی نژاد دولت دهم را دوست ندارند و احمدی نژاد 84 و قبل از آن را دوست دارند. آنها سیاستمداری را دوست دارند که کاپشن میپوشید، کفشهای بند دار به پا میکرد، دم از انقلاب و اسلام میزد. طرفداران احمدی نژاد 84، او را با مشایی، بقایی و تفکر ایران ستایی دوست ندارند و حاضر نیستند این تفکرها را تحمل کنند.
همین مسئله باعث شده است تا رئیس جمهور سابق ایران بازی شطرنج سیاسی خود را در فضای دولت یازدهم آغاز کند. احمدی نژاد در اولین گام، فاصله معناداری را با مشایی ایجاد کرد. شاید بسیاری جدایی « محمود از اسفندیار» را باور نکنند و بگویند این دو نه در جلوت بلکه در خلوت باهم رابطه دارند و همچنان همچون مولانا و شمس هستند. اما باید پذیرفت که احمدی نژاد در ظاهر هم که شده است از مشایی فاصله گرفته است تا از این طریق بتواند نظر مساعد کسانی که مشایی را عامل جدایی او از دامن انقلاب اسلامی میدانند، را بدست آورد.
اگر گفتوگوهای طرفدار سابق احمدی نژاد به ویژه در جریان اصول گرایی را مرور کنیم میتوانیم ببینیم که آنها هنوز امید به بازگشت احمدی نژاد بدون مشایی دارند و حتی آماده هستند آغوش خود را برای احمدی نژاد تازه باز کنند. باید پذیرفت که اصول گرایان، اگر به این نتیجه برسند که احمدی نژاد از مشایی جدا شده است، بر روی او به عنوان یک چهره تاثیرگذار در انتخابات مجلس و یا حتی انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم حساب میکنند.
احمدی نژاد سال 84، در اکثر مواقع در مجالس مذهبی در جنوب شهر حاضر بود و تقریبا هرکسی میخواست او را ببیند میتوانست در یکی از مجالس مذهبی جنوب شهر تهران احمدی نژاد را پیدا کند. این ویژگی، در زمان شهردار بودن احمدی نژاد قابل لمس تر بود.
تقریبا میتوان گفت که شهردار آن زمان تهران پا منبری ثابت مجالس منصور ارضی، سعید حدادیان، محمود کریمی و عبدالرضا هلالی بود و همین باعث شده بود تا قشر مذهبی تهران، احمدی نژاد را یک سیاستمدار هیئتی و انقلابی تصور کنند. همین تصویر هم باعث شد تا در انتخابات ریاست جمهوری 84، طبقه مذهبی ایران رای خود را به صندوق محمود احمدی نژاد بیندازند.
بعد از سال 88، یک شکاف بزرگ میان احمدی نژاد و این طیف ایجاد شد. سخنان تند منصور ارضی و سعید حدادیان خطاب به احمدی نژاد و مشایی نیز کمک بسیاری به ایجاد این شکاف کرد. حالا احمدی نژاد برای بازگشت به سیاست احتیاج به پرکردن این شکاف دارد. حضور گسترده در مراسم مذهبی و ختم و آغاز سخنرانیهای عمومی احمدی نژاد در مسجدی در شهر ری به خوبی بیانگر همین معناست. احمدی نژاد میداند که اگر این قشر او را بازهم در مجالس روضه و مساجد ببیند، میتوان امید داشت که این شکاف پر شود. حتی میشود پیش بینی کرد که احمدی نژاد در آیندهای نزدیک بازهم به پای منبر مداحان معروف تهران برود تا رابطه نه چندان خوب خود را با آنها ترمیم کند.
احمدی نژاد در سخنرانی خود در شهرری، بارها از انقلاب اسلامی و از آرمانهای امام سخن به میان آورد و انقلاب بودن سخن گفت. او حتی دهه فجر را بهانه سخن خود میداند و میگوید:« وقتی با دعوت امام جماعت این مسجد مواجه شدم احساس مسئولیت کردم که بار دیگر مروری بر انقلاب و دستاوردهای آن داشته باشم.» این راهبرد دیگر احمدی نژاد برای بازگشت است. در سال 84 طرفداران احمدی نژاد میگفتند که او احیا گر گفتمان امام خمینی است و میخواهد قطار انقلاب که توسط هاشمی و خاتمی از ریل خارج شده است را به مسیر انقلاب باز گرداند.
رفتار رئیس دولت دهم اما باعث شد همین افراد بگویند، احمدی نژاد هم از ریل انقلاب خارج شده است و حالا شهردار سابق تهران میخواهد این تصویر را از ذهنها پاک کند و خود را همان احمدی نژاد انقلابی اوایل دهه 80 معرفی کند.
رئیس جمهور سابق ایران، با این راهبردها به دنبال رسیدن به دو هدف بزرگ است. اولین هدف رسیدن نیروهای نزدیک به او به کرسیهای مجلس دهم. او که در انتخابات پیشین در فرستادن نیروهای نزدیک به خود در مجلس ناکام بوده است، این بار سعی میکند، حداقل با یک اقلیت نیز در مجلس شورای اسلامی حضور داشته باشد. این حضور باعث میشود، احمدی نژاد در فضای سیاسی کشور مهره برهم زننده بازی یا تعیین کننده بازی داشته باشد.
هدف دوم او انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم است. احمدی نژاد اعتقاد دارد که کارهای بر زمین مانده بسیار دارد و به خاطر همین تلاش میکند پس از بازسازی چهره خود در کشور، حضور دوباره در نهاد ریاست جمهوری را تجربه کند.
باید دید طیروزها، ماهها و سالهای رو، این سیاستمدار غیرقابل پیش بینی چه تصمیمی برای آینده خود خواهد گرفت و آیا مردم بازهم او را در رقابتی سیاسی مشاهده خواهند کرد یا خیر؟