-
سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۲۸ ب.ظ
-
۱۹۱
باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا شب گذشته (دوشنبه) طی کنفرانس خبری با آنگلا مرکل، صداعظم آلمان، گریزی نیز به موضوع مذاکره هستهای با جمهوری اسلامی ایران زد و در این راستا، موضوعاتی را بیان کرد که دور از واقع و بیشتر یک آدرس غلط بود که به مخاطب داده میشد.
رئیسجمهور آمریکا، در صحبتهای خود، از موضعی سخن گفت که گویی واشنگتن تمام مسیر مذاکرات را با حسن نیت پیموده و این ایران است که حال باید پاسخ گو باشد.(جزئیات بیشتر) اوباما ابتدا به موضوع تحریمها اشاره کرد و گفت: تحریمها برای اطمینان از عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای ادامه مییابد. رئیسجمهور آمریکا سپس در یک تناقض معنایی، سخن از اعتماد سازی بین ایران وآمریکا زد و ترمیم اعتماد بین دو کشور را زمان بر دانست، سؤالی که به جد باید از آقای اوباما پرسیده شود این است: آیا به نظر شما دو موضوع ادامه دار بودن تحریمها و ترمیم اعتماد، تناقض فاحشی ندارند؟ چگونه از اعتماد سازی سخن گفته میشود در حالی که دقایقی پیش از آن از ادامه دار بودن تحریمها صحبت کردهاید؟ مگر نه این است که اعتماد سازی بین دو بازیگر بینالمللی زمانی میسر میشود که دستکم در یک دوره زمانی مشخص، طرفین اقدامات خصمانه علیه یکدیگر را کنار بنهند؟ چگونه است که منافع مهم مردم ایران مدام تهدید میشود، تحریمها بی شک منافع ملت ایران را نشانه رفتهاند، مردم در اصل به چه چیزی باید اعتماد کنند؟ سخن از ادامه دار بودن تحریمها را باور کنند، یا کماکان در جهت اعتمادسازی یک طرفه گام برداند؟ مطمئنا آقای اوباما از یاد نبردهاند که 36 سال پیش در ایران اسلامی، انقلاب اسلامی رخ داده و مردم به نخبگان حکومتی اجازه هیچ گونه باج دهی یک طرفه را دیگر نمیدهند. موضوع دیگر، اعتراف رئیسجمهور آمریکا به پایبند بودن کشورمان به تعهدات انجام گرفته است، مطمئنا جمهوری اسلامی ایران به توافق یا تعهدی که امضا میکند پایبند است و طبق مرام دین اسلام، وفای به عهد و پیمان، نشانه ایمان قلمداد میشود، اما آیا آمریکا نیز به تعهدات و توافقات پیشین خود وفادار بوده است؟ مگر نه این است که تا کنون 6 بار، تحریمهای جدید تصویب شده است؟ ایالات متحده آمریکا به چه مرامی پایبند است؟ باراک اوباما، در ادامه با یک آدرس غلط و گراه کننده، مسئولیت توافق یا عدم توافق را بر گردن ایران انداخته و شرط انجام توافق را وجود اراده سیاسی از جانب کشورمان دانست. مناسب است در اینجا به یک نمونه تاریخی از دهها مورد موجود اشاره کرد، در بیانیه مشترک ایران، ترکیه و برزیل در 2 اردیبهشت 1389 مگر طرفهای گفتوگو بر یک ساز و کار مشخص به تفاهم نرسیدند؟ چرا پس از آن شخص باراک اوباما، حاضر به پذیرش آن نشد و پس از مدتی شورای امنیت قطعنامه چهارم علیه ایران را به تصویب رساند؟ جمهوری اسلامی ایران در راستای اعتماد سازی و نشان دادن اراده سیاسی خود حتی 2 سال نیز فعالیت غنیسازی برحق خود را به حالت تعلیق در آورد، اما چه جوابی دریافت کرد؟ بدون لحظهای شک باید گفت، این که چه طرفی اراده سیاسی ندارد، آن آمریکاست، نه جمهوری اسلامی ایران، مسئولان کشورمان، بارها یک خط قرمز را برای طرف مقابل ترسیم کردهاند و آن هم حقوق بر حق مردم ایران است، حقوقی که پایه و اساس آن «معاهده منع گسترش سلاح هستهای» «NPT » است. مسأله حائز اهمیت بعدی که باید به آن اشاره کرد، این قسمت از سخنان اوباما بود که سخن از وجود اختلاف بین آمریکا و اسرائیل زد و گفت در موضوع مذاکرات هستهای با اسرائیل اختلافاتی داریم. سؤال اصلی اینجاست: مگر رژیم صهیونیستی عضو 5+1 است که در روند مذاکرات باید دخیل باشد؟ چرا اسرائیل باید در گفتو گوهایی که یک طرف آن جمهوری اسلامی ایران است، مهم باشد؟ اصولا ایران هرگز نمیپذیرد که رژیمی که هیچ زمانی آن را به عنوان یک کشور به رسمیت نخواهد شناخت، در مسیر مذاکرات دخیل باشد. اینکه شما با اسرائیل اختلاف دارید به خودتان مربوط است. در انتها باید، یک موضوع کلیدی را به آقای اوباما یادآوری کرد، اینکه 5+1 متشکل از 6 عضو است و آمریکا نیز یک عضو در میان این کشورهاست و بالتبع هر تفسیری از مذاکرات و توافق باید اشتراک 6 کشور باشد نه صرفا یک کشور آن هم آمریکا؛ در میان 5+1 روسیه قرار دارد که بارها تحریمهای جدید را ناقض توافقات دانسته است. اینکه ایالات متحده خود را تافته جدا بافته اعضای 5+1 میداند، در ابتدا دهنکجی به این اعضاست و در ثانی، هزینهای است که از سوی آمریکا اما به حساب دیگر کشورهای عضو 5+1 گذاشته میشود.