-
سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۳۴ ب.ظ
-
۳۱۵
«علیاکبر ولایتی» مشاور امور بینالملل رهبری چهارشنبه هشت بهمن 1393 بهعنوان فرستاده ویژه رئیسجمهوری اسلامی ایران به مسکو سفر کرد و در دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، پیام روحانی را تسلیم وی کرد.
براساس گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، ولایتی در دیدار با پوتین که بیش از یک ساعت به طول انجامید، ضمن تسلیم پیام رئیسجمهوری کشورمان، درباره موضوعهای دوجانبه، چندجانبه و بینالمللی بحث و تبادل نظر کرد.
رئیسجمهور روسیه در این دیدار ضمن استقبال از توسعه همکاریها میان تهران و مسکو، دیدگاههای خود را نسبت به پیام رئیسجمهوری ایران اعلام کرد.
این سفر یادآور سفر آقای هاشمیرفسنجانی رئیس وقت مجلس شورا در تابستان سال 1368 به مسکو و دیدار با گورباچف آخرین رهبر اتحاد شوروی است که آقای دکترعلیاکبر ولایتی بهعنوان وزیر امور خارجه نیز حضور داشتند. در آن زمان ایران در محاصره شدید اقتصادی بود، اکنون نیز ایران در تحریم اقتصادی است. ولی چند مورد تغییر کرده است. اینبار ایران دست بالا را دارد. روسیه خواهان بهرهگیری از تجربیات ایران برای مقابله با بحران و تحریم اقتصادی اروپاست. ایران در زمینههای نظامی و دفاعی توانمند شده است، در حالی که در آن زمان دهها قرارداد تسلیحاتی با شوروی منعقد شده بود. اینبار آقای ولایتی بهعنوان مشاور رهبری در امور بینالملل است.
با فروپاشی اتحاد شوروی، ایران با همسایگان جدیدی در دریای خزر، قفقاز و آسیای مرکزی روبهرو شد که از اتحاد شوروی مستقل شده بودند و روسیه جانشین اتحاد شوروی شد. روابط ایران با روسیه جدید به سرعت گسترش یافت، اما هیچگاه به روابط و همکاریهای استراتژیک نرسید. روسیه با نوستالژی ابرقدرتی، علاقهای به همکاری استراتژیک با ایران نداشت و ایران بهعنوان یک کشور مستقل با سیاست خارجی کاملا مستقل علاقهمند به پیوستن به اتحادهای نظامی با همسایگان نبوده و نیست. شرایط ویژه فرهنگی و تمدنی و نیز سیاسی ایران را بهعنوان کشوری منحصر بفرد تبدیل کرده است.
سفر آقای ولایتی به مسکو از دیدگاههای گوناگون میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
اینکه سفر آقای ولایتی به روسیه و تحولات اخیر منجر به استراتژیک شدن روابط ایران و روسیه شود، نامعین است، زیرا دو همکار استراتژیک بایستی همکاریهای خود را بر پایهای از بنیانهای نظامی- امنیتی و سیاسی استوار کرده باشند که دو طرف بدون آن امکان تامین منافع ملی خود را در سطح مطلوب نداشته باشند و بنابراین گسستن این پیوندها با دشواری و از دست رفتن بخشی از منافع همراه باشد. در شرایط کنونی این شرایط نه برای ایران و نه برای روسیه وجود ندارد. هر چند اخیرا شورای روابط بینالمللی روسیه میزگردی با محققان ایرانی در مسکو برای توسعه روابط استراتژیک برگزار کرد، ولی این آغاز راه است و تا رسیدن به تفاهمی قابلقبول و امضای تفاهمنامه همکاریهای استراتژیک بین دو دولت در راستای همکاری یا اتحاد استراتژیک راه درازی در پیش است و هر کدام از طرفیندارای ساختارهای سیاسی، اجتماعی و نظامی متفاوتی هستند و استراتژی توسعهای جداگانهای را دنبال میکنند که برای رسیدن به یک نقطه سربهسر جهت توافق راه درازی در پیش است.
با توجه به اختلافات روسیه و غرب بر سر اوکراین، سطح روابط تهران
- مسکو در حال دگرگونی است. ایران توانایی و ظرفیت آن را دارد که در بازار گاز اروپا ورود پیدا کرده و بخشی از بازار مصرفی اروپا را به دست آورد، اما از آنجا که نیاز به تکنولوژی و سرمایه خارجی دارد و کاری زمانبر است و از سویی ایران تحت تحریم اتحادیه اروپاست، ورود به آن در کوتاهمدت امکانپذیر نیست. دیگر اینکه نفت مورد نیاز اروپا که از روسیه تامین میشود، میتواند بازار خوبی برای ایران بعد از تحریم روسیه باشد. هر چند در این زمینه تحرکاتی از سوی ایران انجام گرفت، سبب ناخرسندی روسیه شد. روسیه ایران را در زمینه انرژی رقیب خود میداند و به ایران هشدار داده که بازار انرژی اروپا چراغقرمز روسیه است. حتی اینکه سهمی برای ایران در بازار انرژی اروپا تعریف شود، مورد موافقت روسیه نیست.
براساس اطلاعات صندوق بینالمللی پول، سهم واردات ایران از صادرات روسیه در سال 2012 (پیش از بحران اوکراین) فقط 4/0 درصد (چهار دهم درصد) بوده است. طی سالهای 2006 تا 2012، هیچگاه سهم ایران از صادرات روسیه به یک درصد هم نرسیده است، حال آنکه در این آمار صدور تسلیحات نیز منعکس شده ، که سرجمع اقلام واردات در سالنامه گمرک جمهوری اسلامی ایران منظور نمیشود. سهم ایران در واردات روسیه نیز بسیار ناچیز و قابل اغماض است و طی سال های 2006 تا 2012 این سهم حتی کمتر از 2/0درصد (دودهم درصد) بوده که رقمی ناچیز برای هر دو طرف شریک تجاری است. اگر در نظر بگیریم که کشورهای همسایه ایران از جمله امارات(واردات 9/10میلیارد دلار و صادرات 6/3 میلیارد دلار)، عراق(صادرات: 9/5میلیارد دلار، واردات 5/68میلیون دلار)، ترکیه(صادرات: 6/1 میلیارد دلار و واردات: 6/3 میلیارد دلار) و افغانستان(صادرات 4/2 میلیارد دلار، واردات: 3/32میلیون دلار) هر یک به تنهایی چندین برابر این ارقام با ایران روابط تجاری داشتهاند، میتوان به کم اهمیت بودن روابط تجاری با روسیه پی برد.
آیا ممکن است از این پس شاهد قدرت گرفتن محور شرق باشیم. اصولا نگاه برخی در ایران به روسیه و پیمان شانگهای نگاه چارچوب جنگ سرد است، حتی مقابله روسیه با غرب را در مساله اوکراین با همان نگاهها دنبال میکنند. این نگاه گاهی با پارادایمهایی روبهروست. زیرا شرایط آن زمان به استثنای تعداد معدودی، از میان رفته است. پیمان ورشو منحل شده و پیمان ناتو گسترده شده است. اگرچه پیمان شانگهای در حال قدرتگیری است، ولی اعضای اصلی آن به استثنای روسیه، تضادی با غرب ندارند و اقتصاد قدرتمندترین آنها، یعنی چین بهشدت به غرب وابسته است و استراتژی توسعه آن اقتصادی است. چهارعضو دیگر شانگهای کشورهای آسیای مرکزی هستند که نه از نظر نظامی و نه اقتصادی(به جز قزاقستان و تا حدودی ازبکستان که آن هم موضعی لرزان دارد) توان رویارویی با یک قطببندی نظامی- اقتصادی همچون غرب را دارا نیستند و بیشتر دنبالهرو روسیه در دستیابی به کمکهای اقتصادی نظامی هستند. اعضای ناظر نیز با غرب روابطی نزدیک دارند. هندوستان و پاکستان با وجود تضاد آنتاگونیستی با یکدیگر،که میتواند موجب افزایش آنتروپی سازمان شود، در عین حال با غرب روابطی نزدیک دارند. افغانستان ناظر با هند، چین، آمریکا، بریتانیاو آلمان پیمان همکاری استراتژیک امضا کرده است. بنابراین پیوستن ایران به این سازمان بهعنوان عضو، سبب ارتقای جایگاه ایران نخواهد شد. ایران دارای موقعیت جغرافیایی بسیار مناسبی است که استعداد زیادی برای تبدیل شدن به قدرت منطقهای را داراست که بتواند این جایگاه را به جایگاه ژئوپلتیکی رهنمون شود. از دیگر سو ایران شاید جزو معدود کشورهایی باشد که سیاست خارجی مستقلانهای دارد که نه شرقی و نه غربی است.
میتوان گفت که مفهوم شرق آن گونه که در دوره جنگ سرد بود، نمیتواند پدید آید. اما کشورهایی که از نظر چارچوب سیاستخارجی میتوانند تا حدودی مستقل عمل کنند در چارچوب کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها میتواند صورت گیرد. در منطقهای که ما زندگی میکنیم تقویت و گسترش اکو میتواند به ایجاد یک ساختار همسان یاری رساند که همه اعضای دهگانه از آن بهرهمند شوند. حتی عضویت ناظر روسیه و هندوستان در این سازمان میتواند به ارتقای موقعیت و عملکرد آن یاری رساند؛ موردی که کمتر بدان توجه میشود.
بهنظر میرسد آینده روابط روسیه با کشورهای همسایه و از جمله ایران وابسته به تصمیم اتحادیه اروپا و کشورهای گروه هفت از یک سو و 20 کشور دارای اقتصاد برترباشد. مادامی که وحدتی برای تحریم یا رفع تحریم روسیه وجود نداشته باشد و مساله اوکراین و در گام نخست تکلیف شبه جزیره کریمه و شرق اوکراین و پذیرش عضویت اوکراین در پیوستن به ناتو حل نشده باشد، آیندهنگری مسائل دشوار است. در این زمینه رفتار روسیه میتواند معادلات را دگرگون سازد.
سفر آقای ولایتی بر دیپلماسی هستهای ایران میتواند تاثیر داشته باشد ولی این تاثیر در محدوده نقش روسیه بهعنوان یکی از اعضای دارای حق وتوی شورای امنیت سازمان ملل تعریف میشود. دیگر اینکه آقای ولایتی بهعنوان مشاور در این سفر به ایفای نقش میپردازد که به همراهی سفارت ایران در مسکو برخی مشاوره و مذاکرات را انجام دادهاند. دیگر اینکه جزئیات این سفر منتشر نشده تا نسبت به آن گمانهزنی شود. راهی که اکنون تیم مذاکرهکننده دنبال میکنند و به گفتوگوهای رودررو با آمریکا اقدام میکنند، تاثیری بسیار بیشتر نسبت به نقش روسیه دارد.
اکنون نوعی ابهام در رفتار روسیه در برابر ایران پدیدار است. روسیه در همه قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد در مساله پرونده هستهای ایران رای مثبت داده است. البته برخی دوست دارند چنین وانمود کنند که روسیه به سبب علاقه بسیار به ایران، با تلطیف محتوای تند و سخت این قطعنامهها، به آنها رای مثبت داده و شاید به نحوی تمایل دارند آن را مصادره به مطلوب کنند. تاخیر در تکمیل پروژه نیروگاه هستهای بوشهر، زیانهای جبرانناپذیری برفضای سیاسی و اقتصادی ایران وارد کرده است. زمانی که برای تحویل نیروگاه و وارد شدن آن به مدار تولید انرژی در نظر گرفته شده بود، برههای بود که ظرفیت این نیروگاه میتوانست تقریبا یک سیام ظرفیت تولید انرژی ایران را تامین کند، اکنون ایران بیش از دوبرابر آن زمان ظرفیت تولید دارد. برخی از نیروگاههای حرارتی در دست ساخت ایران بیش از دوبرابر ظرفیت انرژی تولید نیروگاه هستهای بوشهر، توان تولید خواهند داشت.
در این سالها، روسیه شریکی غیرقابل اعتماد برای شرکای خود بوده است. از این منظر، تنها کافی است گفته شود درست در برههای که ژنرالهای روسی به زعم خود، تاریخهای دقیقی درباره حمله نظامی غرب به ایران میدادند و ایران را نسبت به حمله نظامی قریبالوقوع آمریکا میترساندند، سامانه دفاع موشکی اس300 را تحویل ندادند و قرارداد تحویل را یکجانبه نقض کردند. اقدام ایران برای ارجاع پرونده به مراجع داوری بینالمللی آنان را ناخشنود کرد و ایران را به مقابله تهدید کردند. شائبه تمایل و علاقه روسیه به تطویل روند پرونده هستهای ایران نیز وجود دارد. روسیه از این فضا بهرهمیگیرد و ما تاکنون در ایران کمتر راجع به شناخت این فضا و معرفی آن اقدام کردهایم. جا دارد در این زمینه، طرحی برای آسیبشناسی این روابط از سوی مراکز استراتژیک صورت گیرد و توصیههای سیاستی برای تصمیمگیران ارائه شود.
به نظر میرسد باتوجه به قول مساعد روسیه برای همکاری با ایران، آقای ولایتی در دیدار با آقای پوتین مساله سامانه دفاع موشکی اس300 را نیز مطرح کرده باشد و از حق ایران برای دستیابی به این سامانه که در دوره ریاستجمهوری آقای مدودوف تحویل آن را متوقف کردند، دفاع و خواستار تحویل آن شده باشد.
پوتین قصد دارد دوباره قدرت شوروی را احیا کند. اما اگر حتی دوباره یک جهان دوقطبی به وجود بیاید، ظهور روسیه ابرقدرت غیرممکن خواهد بود، زیرا قدرتهای جدیدی بهصورت کشور یا منطقه در حال شکلگیری هستند که امکان پدیدآمدن جهان دوقطبی یا تکقطبی را غیرممکن میکند. پس روسیه در رویای ظهور بهعنوان قدرتی جهانی در یک جهان چندقطبی است. تنها شانس روسیه بهعنوان قدرتی تاثیرگذار در محیط بینالملل از نظر حقوقی، داشتن کرسی دائم در شورای امنیت سازمان ملل و از نظر نظامی - استراتژیک توان هستهای است که آن را بهعنوان قدرتی اتمی مطرح میکند که از هر دو این ابزار برای اشغال نظامی اوستیای جنوبی و آبخازیا (در حاکمیت دولت گرجستان) در سال 2008 و شبهجزیرهکریمه (در حاکمیت دولت اوکراین) در سال2014 به نحو مطلوب استفاده کرده است تا بتواند به بازیابی هویت ابرقدرتی از دست داده روسها در دوره شوروی در اذهان ملیگرایان روس دست یابد.
بنابراین حضور فعال روسیه در پرونده هستهای ایران، روسیه را در محیط بینالملل مطرح میکند. این فضا سعی دارد ایرانهراسی را در محیط بینالملل مطرح کند تا روسیه بتواند در جنوب کشور خود، متحدی برای خود دست و پا کند که نه آن را بهعنوان متحد و نه شریکی استراتژیک بداند. در این راستا روسیه به جهت ادامه به کارگیری تئوری دربرگیری از سوی غرب که در دوره شوروی اعمال میشد و این بار در زمینه روسیه به کار برده میشود، میتواند از قلمرو ایران برای خروج از انزوا بهره گیرد (در اینباره با نظری به اندیشه استراتژیک ایجاد «کریدور بینالمللی ترانزیت شمال- جنوب» میتوان به این استراتژی پی برد). روسیه در دکترین نظامی و برنامههای استراتژیک خود در نگاه به جهان، برای ایران اهمیت چندانی قایل نیست و ایران را حتی در چارچوب همسایگان خود نیز مورد ملاحظه قرار نمیدهد، بلکه در نگاه به قاره آسیا، آن را هم نه بهعنوان قدرتی مطرح، بلکه مانند سایر کشورهای دیگر در نظر دارد. اکنون که روسیه از سوی غرب تحریم شده، هم به کریدور ترانزیت نظری مثبت پیدا کرده و هم میخواهد بازارهای خود را به روی ایران بگشاید؛ چیزی که تاکنون در برابر آن مقاومت میکرد. از آغاز فروپاشی شوروی تاکنون، ظرفیتی محدود برای صادرات کالاهای ایران به روسیه وجود داشته که تا حدود 300میلیون دلار بیشتر نبوده است. اکنون سخن از 10برابرشدن و افزایش ظرفیتهای موجود است و این شائبه پیش آمده که روسیه با ایران مهربان شده است. میتوان پرسید که این ظرفیتهای خالی برای ایران از کجا تامین خواهد شد و در کجا و در کدام بازار روسیه، جایگزین خواهد شد؟
روسیه دارای دو ابزار دیگر است که میتواند او را از مخمصههای گرفتارشده رهایی دهد؛ صنایع هوا - فضا و تسلیحات. اما اوکراین بخشی از این فضا بوده است، بنابراین تحریم روسیه و دورشدن اوکراین از مدار روسیه، زیانهای سختی بر فضای تکنولوژیکی روسیه وارد کرده است. صنایع نظامی و فضایی اوکراین مکمل روسیه بوده است. در کنار کاهش صدور تسلیحات، ارتش روسیه به بازسازی تکنولوژیکی نیاز دارد که در اثر تحریم دچار آسیب میشود. از سوی دیگر کوشش غرب برای رویارویی نظامی با روسیه و کشیدن این کشور به مسابقه تسلیحاتی معادله را به ضرر روسیه بهم خواهد زد. روسیه حتی پیش از تحریم غرب هم از نظر اقتصادی نمیتوانست وارد مسابقه تسلیحاتی شود؛ اکنون که به طریق اولی، ضعیفتر و ناتوانتر خواهد بود. روسیه سعی میکند با دستیابی به اندیشه همکاریهای منطقهای (همچون امنیت دستهجمعی، اتحادیه گمرکی اوراسیا) و تقویت شانگهای (نشان دادن چراغ سبز برای پذیرش ایران بهعنوان عضو دائم) جایگاه خود را ارتقا دهد و زیانهای ناشی از صدور انرژی به غرب را با انعقاد قرارداد صدها میلیارد دلاری با چین جبران کند؛ چیزی که به زعم استراتژیستهای غربی در نهایت روسیه را به پمپ بنزین چین تبدیل خواهد کرد. قدرت نوظهور در آسیا و در نزدیکی روسیه، ایران است. البته روسیه تمایلی به قدرتگیری ایران ندارد.