-
دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۰۷ ق.ظ
-
۲۲۵
از سال 62 که مجلس خبرگان رهبری با پیام امام خمینی(ره) افتتاح شد تا سال 86، نمایندگان این مجلس یه یک اصل نانوشته عادت کرده بودند و همه میدانستند که عبای ریاست مجلس خبرگان را برای معلم بزرگ اخلاق، آیتالله مشکینی دوختهاند. با وجود آیتالله مشکینی، هیچ یک از اعضای مجلس خبرگان به خود اجازه نمیداد که برای این پست نامزد شود و در هر دوره تنها آرا به نفع« معلم اخلاق» به گلدان ریخته میشد. آیت الله علی مشکینی از جمله روحانیونی بود که مورد احترام تمام جریانهای سیاسی از جمله اصول گرایان و اصلاح طلبان بود.
درگذشت این استاد اخلاق در تابستان سال 86 و درست دو سال بعد از به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد، باعث شد تا ریاست مجلس خبرگان رهبری وارد فاز جدیدی شود و برای اولین بار شاهد رقابتی سخت برای کسب این کرسی مهم باشیم.
اختلافهای اساسی میان برخی مسئولین کشور باعث شد تا فضای کاملا سیاسی به انتخاب جانشین آیتالله مشکینی حاکم شود. این جو سیاسی باعث شده بود تا گروههای سیاسی با توجه به شرایط حساس کشور و تغییرات گستردهای در راس قوه مجریه، سعی میکردند زمین بازی مجلس خبرگان رهبری را به سود خود تغییر دهند.
بر اساس رسم دیرین در مجالس مختلف ایران چه مجلس شورای اسلامی و چه مجلس خبرگان رهبری، بعد از فوت، عزل یا برکناری رئیس، نایب رئیس مجلس با توجه به تجربه و وزن سیاسی که دارد به عنوان رئیس انتخاب میشود. در جریان انتخابات ریاست مجلس خبرگان رهبری اما داستان به گونهای دیگر رقم خورد و در حالی که همگان تصور میکردند هاشمی رفسنجانی به عنوان نایب رئیس اول مجلس خبرگان بر کرسی ریاست تکیه بزند، رقیب جدی برای رسیدن به ریاست مجلس خبرگان رهبری وارد میدان شد.
اختلافهای اساسی هاشمی رفسنجانی با طیف فکری آیتالله مصباح یزدی و موسسه او در فضای سیاسی کشور، باعث شد تا این اختلافها به مجلس خبرگان رهبری کشیده شود. به خاطر همین معنا،رقابت در مجلس خبرگان به دو طیف حامی آیتالله هاشمی رفسنجانی و طیف آیتالله مصباح یزدی - آیتالله جنتی تقسیم شد و هر دو گروه رایزنیهای خود را با اعضای مجلس خبرگان برای جلب نظرشان آغاز کردند. سرانجام برای رقابت نهایی دو نام بزرگ به رقابت به یکدیگر پرداختند. دو سیاستمداری روحانی که یکی ریاست مجمع تشخیص را به عهده داشت و دیگری دبیری شورای نگهبان.
این رقابت بی سابقه در فضای مجلس خبرگان تاثیر مستقیم خود را بر فضای سیاسی کشور نیز گذاشت و همه از تشکیل دو قطبی « سیاسی- فقهی» در کشور خبر دادند. کمتر کسی تصور میکرد که مجلس خبرگان رهبری به عنوان یک نهاد تاثیرگذار در انقلاب اسلامی درگیر اختلافات سیاسی خارج از این مجلس شود. نتیجه انتخابات ریاست مجلس خبرگان رهبری نشان دادن که وزن سیاسی آیت الله هاشمی رفسنجانی بیش از جریان مقابل است. رئیس مجمع تشخیص با 41 رای در مقابل 34 رای آیتالله جنتی از مجموع 76 رای، توانست به کرسی ریاست مجلس خبرگان تکیه بزند.
هاشمی رفسنجانی برخلاف تصورها در رقابتی سخت به کرسی ریاست مجلس خبرگان رسید تا دوران تازهای در این مجلس شکل بگیرد. دوران ریاست هاشمی رفسنجانی بر مجلس خبرگان طی شد تا روزهای انتخابات سال 88 و حوادث بعد از آن تغییرات گستردهای در فضای سیاسی ایران بوجود آورد. این موسم تحولات به مجلس خبرگان نیز رسید و زمزمههایی از تغییر رئیس این مجلس به دلیل نقش موثر در حوادث بعد از انتخابات به گوش رسید. برخی از اعضای مجلس خبرگان اعتقاد داشتند که رئیس مجلس خبرگان باید فردی باشد که به دور از فعالیتهای سیاسی و جناح بندیهای موسوم باشد. حتی برخی از آنان اعتقاد داشتند که هاشمی رفسنجانی به دلیل مشخص نکردن مواضع خود در قبال حوادث سال 88 نمیتواند ریاست مجلس خبرگان را بر عهده داشته باشد.
جریانی که نتوانست در سال 86 مانع رسیدن هاشمی به کرسی ریاست مجلس خبرگان شوند، تلاش کردند در سال 88 این کار را انجام دهند. آنها تلاش کردند اینبار دو قطبی « هاشمی – مهدوی کنی» را علم کنند و از آن طریق به اهداف خود برسند. تقریبا بعد از تشکیل این دو قطبی در فضای رسانهای کشور، روزی نبود که تحلیل گران و ناظران سیاسی از این رخداد هم سخن نگویند. این درحالی بود که برخی دلسوزان انقلاب نیز از رودروی هم قرار گرفتن دو یار و یاور امام خمینی، احساس نگرانی میکردند.
برخلاف این تئوری طراحی شده، آیتالله هاشمی رفسنجانی در روز انتخاب رئیس جدید مجلس خبرگان به نفع آیتالله مهدوی کنی کنار رفت تا این چهره شناخته شده به ریاست مجلس خبرگان برسد. آیتالله مهدوی کنی از جمله روحانیون مورد قبول جریانهای سیاسی و مورد اعتماد رهبری و همچنین شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. آیتالله امامی کاشانی از دوستان نزدیک این دو آیتالله در خاطرات خود به ماجرای تمایل هاشمی رفسنجانی برای ریاست آیتالله مهدوی کنی اشاره میکند و میگوید:« یک روز آیت الله هاشمی رفسنجانی در یکی از جلسات مجمع تشخیص به من فرمودند: شما آیت الله مهدوی کنی را می بینید؟ من گفتم: ایشان کسالت دارند و بنا دارم که به عیادت ایشان بروم. ایشان فرمودند: حتماً بروید و از قول من بگویید اگر شما داوطلب هستید، من نیستم و من می گویم که شما هستید. یعنی خودم هم اعلام می کنم.»
هاشمی رفسنجانی در روز افتتاحیه جلسه خبرگان و قبل از آغاز رای گیری به شرایط بوجود آمده اشاره کرد و گفت:«۲ سال پیش هم برای ریاست خبرگان من از ایشان درخواست کردم تا نامزد شوند و من هم حمایتشان کنم.هاشمی رفسنجانی در ادامه اظهار داشت: ایشان اوایل گفته بودند که سن و سال و کسالت این اجازه را به من نمی دهد ولی من در جواب گفته بودم که این هم سابقه دارد و آیت الله مشکینی هم دخالت زیادی در امور نمی کردند ولی در نهایت جواب روشنی از طرف آیت الله مهدوی نرسید.امروز هم اگر آیت الله مهدوی تشریف بیاورند و رسما کاندید شوند من از ایشان حمایت می کنم و اگر کسی دیگر هم بیاید من همراهی می کنم.»
بدین ترتیب مدیریت این دو آیتالله باعث شد تا مجلس خبرگان رهبری از یک دعوای سیاسی به دور بماند تا ساحت ویژهاش به فضای سیاسی آلوده نشود. دوران تازه مجلس خبرگان با ریاست آیتالله مهدوی کنی نیز آغاز شد و این دوران چهار سال بیشتر دوام نیاورد و آیتالله مهدوی کنی به دلیل سکته مغزی و بعد از 5 ماه در کما بودن دار فانی را وداع گفت تا بازهم مجلس خبرگان و ریاست آن به صدر اخبار سیاسی کشور بدل شود و همه به دنبال پاسخ این سوال باشند که رئیس مجلس خبرگان بعدی چه کسی است؟
همین سوال باعث شد تا بازهم آن جریان خاص به دنبال سیاسی کردن انتخابات ریاست مجلس خبرگان باشند. آنها میخواهند به هر شکلی که شده است، اجازه ندهند هاشمی بر این کرسی تکیه بزند، به خاطر همین سعی میکنند با متشنج کردن فضا در رسانههای هاشمی را رودروی افراد مورد اعتماد خودش همچون آیتالله هاشمی شاهرودی« محتمل ترین گزینه جانشینی آیتالله مهدوی کنی» قرار دهند. این در حالی است که خود هاشمی اعتقاد دارد که اگر فردی که مورد وثوق همه جریانهای سیاسی باشد برای این پست نامزد شود، تمایلی برای حضور در پست ریاست مجلس خبرگان ندارد. آیتالله هاشمی میداند که اگر وارد این رقابت شود، تندروهای جریان مقابل برای اینکه او به این پست نرسد تمام تلاش خود را برای به حاشیه کشاندن این مجلس انجام خواهند داد، به خاطر همین سعی میکند فردی بر این کرسی تکیه بزند که دارای کمترین حاشیه سیاسی باشد.
همانطور که مشهود است بعد از آیتالله مشکینی جریانهای سیاسی به دلیل اختلافات فکری و اعتقادی به برخی از اعضای مجلس خبرگان به ویژه آیتالله هاشمی رفسنجانی سعی میکنند فضای مجلس خبرگان را به سمت سیاسی شدن سوق دهند. تا به اهداف سیاسی خود برسند.
باید دید در اسفند 93 و در اجلاس مجلس خبرگان چه کسی بر صندلی ریاست مجلس تکیه خواهد زد و سرنوشت این مجلس به دست چه کسی سپرده خواهد شد. اما آنچه که به نظر میرسد اکثر گروههای حاضر در مجلس خبرگان رهبری، نظر مثبتی بر روی آیتالله هاشمی شاهرودی دارند. هاشمی شاهرودی میتواند اولین رئیس سید مجلس خبرگان رهبری باشد.