-
دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۰۸ ب.ظ
-
۱۶۹
بهروز حاجی دوانی: رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در پیام اخیر خود به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی فهرستی از رفتارهای گذشته غرب را که بعدها به آن اعتراف و نسبت به آن از افکار عمومی جهان عذرخواهی کرده اند برشمرده و از جوانان غربی خواستند دلیل این تاخیر در اعتراف و عذرخواهی را از روشنفکران خود جویا شوند.
واقعیت این است که در یکی دو قرن اخیر غرب شماری از رفتارهای غیر اخلاقی و غیر انسانی را نسبت به جوامع و ادیان مختلف از جمله جوامع غربی، سیاهان، سرخ پوستان، آسیاییها، آفریقاییها، آمریکای لاتین ، پروتستانها، کاتولیک ها، مسلمانان و... روا داشته و بعد از گذشت چند دهه نسبت به آن در نزد افکار عمومی تبری جسته و یا عذرخواهی کرده است. تاریخ شماری از این رفتارها را به ثبت رسانده از جمله برده داری سیاهان، استعمار مردم آسیایی و افریقایی، راه اندازی دو جنگ خانمانسوز اول و دوم جهانی، کودتای 28 مرداد 1332 در ایران، کودتا علیه دولت های مردمی در آمریکای لاتین، تحریم کوبا و ایران، حمایت از صدام و بعدها حمله به او و جنگ ویتنام. تقریبا نسبت به بسیاری از این فهرست پس از سالها به انحای مختلف اعتراف و در برخی موارد نیز عذرخواهی شده است لیکن به رغم این اعترافات همان سبک و همان رفتار علیه ملت ها و دولت های غیر، همچنان تکرار می شود. اسلام هراسی یکی از همان روش ها و رفتارهایی است که تقریبا یکی از دو دهه پیش غربی ها مدام بر طبل ان می کوبند. بواسطه همین ادعای بی سند صدها هزار انسان جان خود را از دست داده اند و میلیونها نفر بی خانمان شده اند.معلوم نیست چند سال دیگر باید منتظر اعتراف یکی از مسئولان غربی باشیم که به اشتباه خود نسبت به اسلام هراسی اعتراف کنند. بویژه آنکه این روزها همان هایی که غربی ها برای تخریب چهره اسلام تجهیز کردند تا با قتل و غارت تصویری مشوش از اسلام ارائه کنند به دروازه های غرب رسیدند و همین روزها است که غربی ها به این اشتباه خود هم اعتراف کنند اما به چه قیمتی.
پیام رهبری معظم انقلاب به جوانان غربی دست کم از این حیث که بخش قابل توجهی از جمعیت غرب را با فهرستی از رفتارهای اشتباه دولتمردان غربی آشنا خواهد کرد جای بسی خرسندی دارد بماند که فحوای این پیام تاریخی نقطه تحول نگرش دنیا به اسلام نیز قرار خواهد گرفت و این موضوع را قبل از هرکسی سیاستمداران غربی پی برده اند همان هایی که رهبری عامدانه آنها را به عنوان دریافت کننده پیام شان هدف این پیام نمی داند.
تازه ترین نسخه اشتباه آمریکا
آمریکا سلطه بر کل دنیا را می خواهد (که البته این خواسته در نفس و ماهیت خود امری نامشروع و استیلا خواهانه و سلطه طلبانه است) و در این رابطه عمدتا به روش هایی خصمانه و غیر اخلاقی چون جنگ، تحریم و محاصره اقتصادی، تبلیغ همراه با تطویر توسط امپراتوری رسانه ای دست می آویزد. این روش های غیر انسانی، در مورد کشورهای متفاوت، خواسته یا ناخواسته بازدهی خود را نمایان ساخته است. در این نسخه از اعترافات غرب به اشتباهات گذشته به مواضع اخیر ایالات متحده آمریکا نسبت به کوبا می پردازیم، کشوری با 110 هزار کیلومتر مربع (یک نودم وسعت آمریکا) و 12 میلیون نفر جمعیت (یک بیست و ششم جمعیت آمریکا) که آرزوی 200 ساله آمریکا در رابطه با آن، الحاق به خود بوده است.
استفاده آمریکا از ابزار تحریم
کشور کوبا، مجمع الجزایری در دریای کارائیب، با سابقه کشور بودن 150 ساله، که 115 سال است از آمریکا استقلال یافته، تا زمان کنونی به مدت 55 سال مدام تحت محاصره و تحریم اقتصادی از سوی آمریکا قرار گرفته که این امر سبب از دست رفتن فرصت های فراوان توسعه و بهبود وضعیت در سطوح متفاوت زندگی اجتماعی در این کشور شده است؛ اما این اقدام آمریکا به کدام سبب است و اصولا آمریکا چگونه می تواند هر کشوری را که مخالف با منافعش باشد تحریم کند؟
سبب و مراحل تحریم
پس از جنگ عالم گیر دوم که بزرگترین و پرتلفات ترین جنگ تاریخ (با گستره دربرگیری پنج قاره و کشته شدن پنجاه میلیون نفر و مجروح شدن سیصد میلیون نفر) به شمار می رود، حدود یک سوم جمعیت کل جهان در کشورهایی زندگی می کردند که تحت نظام حکومتی سوسیالیسم (با انواع کمونیسم یا مارکسیسم) حاکمیت می شدند؛ همین نوع حکومت سوسیالیستی (=جامعه خواهی، بدین ترتیب که همه به قدر توان کار کنند اما به قدر نیاز مصرف کنند) بزودی در نقطه مقابل ایدئولوژی (باورهایی که به عنوان مرجع توجیه اعمال و رفتارها عمل می کنند) کاپیتالیسم و لیبرالیسم که نظام حکومتی آمریکا بر آن دو بنا داشت قرار گرفت. نظام آمریکا و پذیرندگان ایدئولوژی اش به عنوان جبهه غرب و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و هم ایده هایش به قرار جبهه شرق در مقابل هم قرار گرفتند. از کشورهای پیوسته به اردوگاه شرق، کوبا بود که این پیوست ایدئولوژیک در 1959 صورت گرفت (انقلاب سوسیالیستی 1953 – 1959 کوبا).
توقف روابط دیپلماتیک آمریکا و کوبا در 1961، پس از به ثمر رسیدن انقلاب کوبا و روی کار آمدن دولت کمونیستی به رهبری فیدل کاسترو درپی برکناری باتیستا حاکم دیکتاتور، صورت گرفت. این اقدام آمریکا دقیقا پس از آن روی داد که دولت کاسترو اراضی خصوصی و شرکت های آمریکایی را مصادره کرد و آن نیز در پی محدود شدن روابط تجاری از سوی آمریکا در زمان ریاست جمهوری ژنرال دوایت دیوید آیزنهاور انجام شد. یک سال پس از این اقدامات در فوریه 1962 در دولت جان کندی تحریم های آمریکا علیه کوبا حالت دائمی به خود گرفت. در همان سال هم بود که بحران موشکی کوبا با اقدامات جاسوسی آمریکا شاه رگ جهان را تا لبه تیغ جنگ اتمی میان دو اردوگاه غرب و شرق نزدیک برد.دولت آمریکا در دو نوبت در سال های 1992 و 1996 تحریم ها علیه کوبا را تقویت بخشید و کوشید از این مدخل کوبا را هرچه بیشتر تحت فشار قرار دهد.
چگونگی تحریم
آمریکا با در اختیار داشتن یک پنجم تولید ناخالص جهان (در مقابل تولید ناخالص داخلی اش که یک چهارصدم جی دی پی جهانی را تشکیل می دهد) می توانست هر کشوری را تحت تحریم های پولی و بانکی قرار دهد. به این مساله می بایست افزود که از انواع دیگرتحریم های اعمالی آمریکا بر کشورهای هدف، تحریم های تکنولوژیک است وهمچنین خدمات و.... با توجه به این که آمریکا هم پیمانان قدرتمندی هم در سرتاسر جهان داشت، می توانست بدین ترتیب تصمیمات خصمانه خود را در گستره جهان عملی تر سازد. اما با این وجود میبایست لحاظ کرد که آیا با این همه اعمال قدرت، آیا این اقدامات به نتیجه هم می رسند؟
کوبا در دوران تحریم و محاصره اقتصادی
درآمد ناخالص داخلی سالیانه کوبا 55 میلیارد دلار است، در حالی که 12 میلیون جمعیت دارد (نرخی قابل قبول به نسبت بسیاری از کشورهای در حال توسعه). روزانه 100 هزار بشکه نفت از ونزوئلا (همسایه ای با ایدئولوژی مشابه و یاری همراه و دیرین) وارد می کند و در قبال آن پزشک های عمومی و متخصص به ونزوئلا ارائه می دهد. تورم در کوبا همواره در سالیان اخیر کمتر از دو درصد بوده است (نرخی مشابه با بهترین اقتصادهای جهان). تقریبا 100 درصد مردم کوبا باسواد هستند (برابر با کشور بسیار پیشرفته جهان). امید به زندگی در کوبا 78 سال است (برابر با سوئیس). شاخص توسعه انسانی در کوبا نزدیک به کشورهای توسعه یافته است. از نظر شمار مرگ و میر نوزادان در میان ده کشور اول دارای کمترین مرگ و میر نوزادان در جهان قرار دارد و معیارهای بسیار درخشان دیگری که در حوصله این نوشتار نیست. ضمنا بایست این را افزود که این آمارها در حالی است که کشور کوبا هنوز به قدری که باید، از منابع غنی ای همچون نیکل، کبالت و نفت به سبب نداشتن امکانات فن شناختی، چندان استفاده نکرده است.
درواقع نظر به معیارهایی که از سوی سازمان های معتبر جهانی در باره کوبا ارائه می شود، بایست یقین آورد که می تواند کشوری با وجود تحریم های ائتلافی از قدرتمند ترین کشورهای جهان هم به اهداف متعالی خود دست یابد.
تنها روش باقیمانده برای آمریکا
دولت آمریکا پس از بیش از پنج دهه تحریم همه جانبه کوبا به این نتیجه رسیده است که تحریم روش نتیجه بخشی برای اعمال خواسته ها نیست. در آغاز انتخاب اوباما برای بار دوم به عنوان رئیس جمهور آمریکا، در اظهاراتی گفته بود که می بایست در نحوه مراوده با کوبا دوباره اندیشی و بازنگری کرد؛ او اعتراف کرد که تحریم کردن یک کشور نتیجه بخش نیست. در همین راستا بود که با تلنگری که از سوی پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک های جهان زده شد آمریکا اقدام به برقراری رابطه دیپلماتیک (رابطه غیر خصمانه) در دسامبر سال پیش با کوبا کرد . گویا تا حدی دولت واشنگتن در یافته است که روش های خصمانه و سلب فرصت نتیجه بخش نبوده و نخواهد بود . با این وجود با زهم در نقاط دیگر دنیا به دنبال آزمودن این گزینه غیر سودمند در مقابله با کشورهای مستقل می کند.
کوبا نسخه آشکاری از شکست گزینه تحریم ها علیه یک ملت یا دولت است که متاسفانه با گذشت پنج دهه دولتمردان آمریکایی به آن اعتراف کرده اند بدون آنکه به این سوال پاسخ دهند که چرا باید این اعتراف با تاخیری چند ده ساله صورت گیرد؟ ملت کوبا اگرچه مقاومتی ستودنی در قبال زیاده خواهی های واشنگتن از خود نشان دادند لیکن فرصت های بی بدیلی را برای پیشرفت مادی معنوی خود به سبب این زیاده خواهی ها از دست داده اند. هزینه های این فرصت سوزی را چه کسی باید بپردازد؟ و چه کسی پاسخگوی این همه ظلم و زیاده خواهی است.آیا غرب به رغم این اعترافات همچنان گزینه های آزموده شده را باید بیازماید و دوباره به اشتباه آن اعتراف کند؟