-
سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۲۸ ق.ظ
-
۱۳۳
بیکاری حتی بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم هنوز هم معضل بسیاری از جوانان و خانواده هاست. معضلی که به نظر میرسد دولت یازدهم عزم جدی برای حل آن ندارد و تنها در خصوص آن هشدار میدهد.
حتی تعریف مرکز آمار از بیکاری که مطابق آن، افراد ۱۰ ساله و بیشتر که در طول هفته مرجع، طبق تعریف کار، حداقل یک ساعت کارکرده یا بنا به دلایلی به طور موقت کار را ترک کرده باشند، شاغل محسوب میشوند و بارها در دولت دهم مورد انتقاد قرار گرفت تغییری نکرده است و تیم اقتصادی دولت که در روزهای نزدیک شدن انتخابات و بعد از پیروزی در انتخابات، بارها نسبت به این تعریف از بیکاری که در دولت گذشته ارائه شده بود اعتراض داشتند و در تحلیلهای خود آمار ارائه شده را با اما و اگر ارائه میکردند، هنوز تلاشی برای این تعریف انجام ندادهاند.
این در حالی است که هنوز از یادها نرفته است که حسن روحانی نیز برای پیروزی در انتخابات یازدهم وعدههای زیادی در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... به مردم داد که شاید یکی از مهمترین آنها وعده اشتغال به تحصیل کردهها و بیکاران بود.
این وعدهها اما در حالی بیان شد که بر همگان روشن است، بیکاری امروز تنها مشکل اقتصادی نیست بلکه مشکل اجتماعی و خانوادگی و یک معضل فرهنگی است و دهها مشکل دیگررا به دنبال خود به همراه دارد.
در واقع این مشکل بیکاری است که باعث شده است از هر ۵ ازدواج یکی به طلاق منجر شود، این مشکل بیکاری است که باعث شده قدرت خرید مردم کاهش یابد و سبد خانوارها کوچک شود، این مشکل بیکاری است که باعث شده فساد و اعتیاد در جامعه ایرانی افزایش یابد و این مشکل بیکاری است که باعث شده جوانان برای ادامه تحصیل بیانگیزه شود.
به همین دلیل است که وعدههای حسن روحانی در خصوص بیکاری زیر ذره بین افکار عمومی است. حسن روحانی اما از همان ابتدای کار تبلیغات انتخاباتی وعدههای اشتغالی خود را آغاز کرد.
وعدههای دولتیها در خصوص کاهش نرخ بیکاری
او در تاریخ ۹ خرداد ۹۲ بود که با قاطعیت اعلام کرد: «برنامه اقتصادی من حل معضل اشتغال به خصوص برای تحصیلکردههاست.»
این وعده اما در برهههای دیگر زمانی هم تکرار شد. به عنوان مثال حسن روحانی بعد از رسیدن به پاستور در خصوص بیکاری گفت: «دولت تدبیر و امید نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در این کشور حضور داشته و چندین میلیون معتاد به خاطر نداشتن نشاط و شادی به شادیهای کاذب روی آورند.»
یا درجایی دیگر تاکید کرد: «دانشجویان باید با صنعت و کشاورزی آشنا شوند تا بلافاصله بتواند بعد از فارغالتحصیلی شغل پیدا کنند.»
با وجود این شعارها اما هنوز هم بحران بیکاری نسل جوان کشور را تحدید میکند تا جایی که که علی ربیعی وزیر کار نیز با اعلام بیکاری حدود ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار تحصیلکرده دانشگاهی اعتراف کرده است: کشور با بحران بیکاری فارغالتحصیلان مواجه است.
به عبارت سادهتر در حالی که به نظر میرسد کارجویان تحصیلکرده باید شرایط مناسبتری را برای ورود به بازار کار کشور داشته باشند، اما آمارها میگویند چنین نیست و هجوم دهههای اخیر جوانان به دانشگاهها و دریافت مدارک گوناگون تحصیلی نتوانسته است کمک چندانی به آنها در ورود به عرصه بازار کار کشور داشته باشد که البته این مسئله مربوط به همه تحصیلکردهها نیست و افراد بسیار زیادی نیز اگر وارد دانشگاه نمیشدند، امروز نمیتوانستند در جایگاههای مناسب شغلی قرار بگیرند.
این در حالی است که دولت یازدهمیها از ابتدای آمدن به پاستور تنها در خصوص بیکاری هشدار میدهند و خبری از ارائه راه حل و تحقق وعدههای حسن روحانی نیست که نیست.
اواسط مهر ماه سال گذشته بود که مشاور اقتصادی رئیسجمهور هشدار داد ۴ سال آینده روزهای سختی برای کارجویان خواهد بود و بیکاری بهعنوان یک معما و مشکل بزرگ کشور را آزار خواهد داد. هشدارها درباره بیکاری اما ادامه دار شد تا آنکه حتی مرکز آمار نیز نسبت به بحران بیکاری اعلام خطر کرد.
اوایل آبان ماه سال ۹۲ نیز رئیس کل مرکز آمار ایران با تشریح جزئیات گزارش این مرکز در مورد نرخ بیکاری در آخرین جلسه شورای عالی اشتغال به ریاست معاون اول رئیس جمهوری، اعلام کرد: اگر نرخ بیکاری جوانان که هم اکنون ۲۶ درصد است، ۲ برابر نرخ بیکاری کل (۱۲. ۲ درصد) باشد، به معنای این است که از نظر نرخ بیکاری در منطقه بحران زا قرار گرفتهایم.
این هشدارها در سال ۹۳ هم ادامه دار شده است تا جایی که عادل آذر، رئیس مرکز آمار ایران در دی ماه امسال در خصوص نرخ بیکاری گفته: استانداردها اینگونه میگویند هرگاه نرخ بیکاری جوانان، حداقل ۲ برابر نرخ بیکاری کلی بود (نرخ بیکاری کلی، ۱۵ تا ۶۴ سال است) شما به نقطه بحران رسیدهاید، که در حال حاضر ما در چنین وضعیتی قرار داریم. البته در یک زمانی این رقم تا ۲. ۵ برابر هم افزایش پیدا کرد اما اکنون در ۲ برابر نرخ بیکاری کلی قرار داریم.
او تاکدی کرده: نکته جالب اینجا این است که اگر مبنای محاسبات از حداقل ۱ ساعت به حداقل ۸ ساعت افزایش یابد، هیچگونه تغییری در نرخ بیکاری در ایران صورت نمیگیرد، اما هنگامی که مبنای محاسبات خود را به ۱۶ ساعت کار در هفته افزایش دهیم، هر میزانی که نرخ بیکاری را اعلام میکنیم شما یک درصد به آن اضافه کنید، یعنی در حال حاضر نرخ بیکاری بر اساس ۱۶ ساعت کار در هفته ۱۱. ۵ درصد است.
آمارها چه میگویند؟
در این میان نگاهی به آمارهای منتشر شده در مرکز آمار ایران نشان میدهد که در فصل پاییز نرخ مشارکت اقتصادی در جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر در کل کشور ۳/۳۷ درصد بوده است که این شاخص در بین مردان ۹/۶۲ درصد و در بین زنان ۸/۱۱ درصد محاسبه شده است که نشان دهنده اختلاف چندین برابری نرخ مشارکت زن و مرد در کشور است.
این نرخ در نقاط روستایی ۶/۳۸ درصد است و در نقاط شهری ۹/۳۶ درصد را برای خود ثبت کرده است که نشان دهنده مشارکت بیشتر روستاییها در اقتصاد کشور است. در بررسی نرخ مشارکت زنان ۱۰ ساله و بیشتر نرخ ۸/۱۱ درصدی کمی نگران کننده به نظر میرسد و در مقایسه این نرخ با سالهای گذشته شاهد کاهش مشارکت بانوان در اقتصاد نیز هستیم. در بخش زنان ۱۵ ساله و بیشتر آمار کمی بهتر بوده ۹/۱۲ درصد را ثبت کرده است اما در طرف مقابل مردان در سنین ۱۰ ساله و بیشتر با نرخ ۹/۶۲ درصد و در سن ۱۵ ساله و بیشتر با ۱/۶۹ درصد فاصله خود را با زنها حفظ کردهاند.
مطالعه دقیق آمار منتشر شده در درگاه مرکز آمار نشان میدهد که بیشترین نرخ مشارکت اقتصادی ۳/۵۶ درصد و در گروه سنی ۳۰ تا ۳۴ ساله بوده است و این شاخص در بین مردان گروه سنی ۳۵ تا ۳۹ ساله با ۳/۹۴ درصد و برای زنان گروه سنی ۲۵تا ۲۹ ساله ۵/۲۰ درصد است.
در بررسی آمارها شاخص نرخ بیکاری نبیز نشان میدهد که در پاییز نرخ بیکاری جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر در کل کشور ۵/۱۰ درصد بوده است و در این شاخص در بین مردان ۷/۸ درصد و در بین زنان ۳/۲۰ درصد بوده است که این نشان دهنده بیکاری دوبرابری زنان نسبت به مردان است. با این تفاسیر به نظر میرسد روز به روز بر تعداد بیکاران که این روزها زنان بخش اپعمده آنها هستند اضافه میشود اما دولتیها همچنان فقط هشدار میدهند و دریغ از ذرهای عمل!