-
سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۳۳ ق.ظ
-
۱۴۳
حرفی را که منتقدان و اصلاحطلبان 10 سال پیش، بیان میکردند و به خاطر بیان حقیقت تا به امروز تاوانهای زیادی دادند؛ امروز با ایجاد خسارتهای فراوان ثابت شد تا تشت رسوایی پاک ترین دولت بعد از انقلاب، آنانی که با لقب پوشالی معجزه هزاره سوم به نام عدالت، دزدی، دروغ، فساد، تهمت و جهالت آفریده بودند، نواخته شود!
بالاخره پرده ای کوچک از گردهماییهای بی پایان فساد، کنار زده شد و حقیقتی که سالها پیش نمایان بود هویدا گشت؛ تا امروز وقتی نام محمدرضا رحیمی از "م-ر" با نام کامل بیان میشود و اثبات فساد رخ داده را با پرچم سفید به ملت نشان میدهیم اگرچه اقدام قوه قضائیه قابل تحسین است اما اثبات و افشا این مرز از فساد در این برهه از زمان قابل تحسین نیست چرا که ای کاش پیش از وقوع این حجم از ناپاکی جلوی آن گرفته میشد تا اینچنین خسارتی پر هزینه، بر ملت و نظام وارد نمیشد.
- روزی که احمدینژاد در قالب روسای دولت نهم و دهم درآمد، همواره ادعا داشت که لیست مفسدان اقتصادی در جیب کاپشن بهاریش هست که در طی 8 سال ریاست تک صدایی اش همواره پرسش افکار عمومی از ایشان این چنین بود که چرا احمدینژاد نام مفسیدن اقتصادی را با گذشت 8 سال همچنان از کاپشن بهاریش خارج نمیکند؛ که حکم قوه قضائیه نشان داد، اسامی که در جیب کاپشن مرد بهاری بود؛ کسی جزء دوستان نزدیک و معاون اول ایشان نبودند!
- ده سال پیش وقتی با صدای رسا اسنادهای مستند برای حفظ و کیان انقلابی که ثمره خون پاک لالههای سرخ میهن پافشاری میکردند و زمینه ظهور پای انحرافات سیاسی، مالی و فرهنگی گوش زد میشد؛ که اگر آنانی که با تابلوی ولایت مداری، پرچم دار مهر ورزی و عدالت بر مسند قدرت حاضر شوند؛ خلاف گفتار خویش را ثابت خواهند کرد؛ و چنان از القاب مقدس و با ارزش ملت سواستفاده خواهند کرد که خساراتی بس عظیم و جبران ناپذیر به بار خواهند آورد که تا سال ها آثار سوء آن بر سیاست، اقتصاد، فرهنگ و نظام اجتماعی کشور نمایان خواهد بود و حیات ملت را تحت تاثیر ناگواری قرار خواهد داد.
- 13 خرداد 88 روزی که رئیس دولت نهم در برابر وجدانهای بیدار و نگاههای تیز بین ملت ایران چشم در چشم سیمای میلی دوخت و با بی نزاکتی به یاران صدیق امام، رهبری و نظام تهمت زد وبه آنان دروغ بست، و بی آنکه ادعاهایش ثابت شود یا آنکه در محکمه ای مورد قضاوت و سپس منجر به صدور رای شود؛ متاسفانه در کمال بی پروایی کار را به جای رساند که به آیت الله هاشمی رفسنجانی که امام در وصف ایشان بیان داشتند: "نهضت زنده است تا زمانی که هاشمی زنده است" یا رهبر انقلاب فرمودند: "هیچ کس برای بنده مانند آقای هاشمی نمیشود" را به باد دروغ و تهمت و توهین بست و او را آغشته به فساد خواند یا زمانی که پرده ادب را پاره کرد و به رئیس دفتر بازرسی رهبری، آیت الله ناطق نوری تهمت فساد مالی زد؛ مدعیان عدالت آن روزها و سیاه سوختگان سیاسی امروز؛ او را دزدگیر 88 خواندند و در وصفش مقالات و کتب های فراوانی با هزنیههای بیت المال چاپ و نشر دادند و خود را فاتح این نبرد نابرابر و دروغین خواندند!
- اما گویا متعصبان قدیس مآب دیروز، واقعیت امروز را فراموش کرده اند! آنان که خود را روزی دزدگیر 88 میخواندند امروز یکی پس از دیگری تشت رسوایشان نواخته میشود و چنان سرودهای خفت بار سیاسی، مالی و فرهنگی آن ملامت بار است؛ که حامیان دیروزشان؛ همانان که روزی اطاعت از رئیس محبوبشان را اطاعت از خدا میدانستد و امر آن را واجب میشماردند یا آنکه او را مردی برای احیای ارزشهای اسلامی میخوانند امروز در قبال اثبات و افشاء حجم فسادهای ننگین باری که برای نظام و انقلاب به بار آورده اند؛ با شرمساری تمام زبان در کام میگیرند؛ چشم بر حقیقت میبندند و فراموش میکنند رئیس دولت دزدگیر 88؛ اینک معاون اول دولت مطبوعشان با حکمی اثبات شده از سوی قوه قضائیه محکوم میشود تا نگاه ها از دزدگیر 88، به محکوم فساد مالی 88 تغییر نام پیدا کند و سند حقانیت منتقدان و اصلاحطلبان و به زعم آقایان فتنهگران!! بعد از 10 سال توهین، تحقیر، تهمت ناروا اثبات شود!
-فرجام معاون اول دولت اصولگرایی تنها محاکمه و فرجام یک فرد نیست، بلکه محاکمه همه آن شعارها، وعده ها و سناریوهایست که 8 سال بر گرده ملت و نظام تحمیل شد؛ در حالی که روزی دوست همفکرشان در مناظره انتخاباتی آشکارا به ناکارآمدی مدیریتی اصولگرایشان صحه گذاشت و بیان داشت: که اندیشه و مدیریت شما، کشور را به لبه پرتگاه رسانده است!
وظیفه قشر فعال و آگاه امروز جامعه این است که باید به دنبال نام ها نباشند، بلکه باید به دنبال اندیشه ای بود که چگونه با القاب ارزشی و مقدسی که سالها مردم برای آنان جان دادند و در برابر رهبری، 11 روز به صف آرایی پرداختند و با غرور کذایی و بی پشتوانه راه ترکستان را در پیش گرفتند را تجزیه و تحلیل کنند که چگونه یک اندیشه میتواند با سو استفاده از مقدسات و ارزشهای انقلابی در آخر به جریان انحرافی سرازیر شود و وجهه انقلاب و ملت را خدشه دار کند و یاران انقلاب را با دروغ و تهمت محاکمه ناعادلانه کند.
-اینک که دولت پاکدستان؛ دست مخملیاش برای همگان اثبات شد و سریالهای فسادهای گسترده اش در زیر مجموعههای آن یکی پس از دیگری چون حبابی بر دل آب ظاهر میشود و میترکد و امروز آنان که به واسطه چتر «سوم تیر» به نان و نوایی رسیدهاند و روزی بر اسب چموش قدرت به سیمای ملت توهین میکردند و هر نقد دلسوزانه را بر چسب ضد ولایت میپنداشتند و بر دهان مخالفین مشت میکوبیدند که نکند پردهای کنار رود؛ چرا امروز سکوت پیشه کردهاند و خود را شریک این فساد ها نمیدانند؟
چرا امروز از دولت نهم و دهم تبری میجویند و امروز پیش از همه با آن میتازند که گویی ماحصل ناامید کننده دولت نهم و دهم با آرای اصلاح طلبان به پاستور رسیده است و اصولگرایان در تولد و رشد و سپس حذف تاریخی آن نقشی نداشته اند؟ آیا این سکوت جزء این است که میخواهند خود را از بار مسئولیتپذیری دور سازند؟ چرا مسئولیت کار خود و تیم همفکر خود را نمیپذیرند؟
این روزها جمله مرحوم دکتر شریعتی، مناسب وضعیت حال اندیشه و مدیریت اصولگرایی است که گفت: «اگر نمیتوانی خدمت کنی؛ برو تا خیانت نکنی» و افسوس آنان که ناتوان بودنشان یک دهه پیش آشکار گشته بود؛ امروز کارنامه عملشان چنان سیاه است که حتی مریدان دیروزشان قدرت دفاع از این فسادهای قارچ گونه را نیز ندارند!
- افسوس بار این است که روزی عده ای که منافع خود را در بقا و حمایت از سوم تیر میدانستند و رمز ماندگاری آن را در توهین به فرزندان امام؛ یاران صدیق رهبری میشماردند و با برچسپهای پوشالی و نطقهای دستوری و تجمعهای بیجوشخودجوشی یکی پس از دیگران یاران و وفاداران صدیق به نظام و رهبری را به حاشیه بردند و به آبرویشان که همانا آبروی انقلاب بود صدمه زدند تا به خیال خود میدان را خالی ز مردان اصیل کنند تا عرصه برای ترکتازی آنان مهیا شود تا با قدرتی یک دست؛ اقدام به تسویه حسابهای شخصی و حزبی با انقلابیونی کنند که روزی امام این انقلاب نکرده ها را به خاطر متحجر بودنشان آفتی سنگین و خطرناک برای آینده نظام مقدس اسلامی معرفی کرد و بیان داشت اجازه ندهید انقلاب به دست نا اهلان بیفتد؛ امروز باید وجدانهای ناجوانمرد دیروز را به محاکمه ملت دعوت کرد تا پاسخ توهینهای بیشماری که به محبوبان ملت روا داشتند را جوابگو باشند!
- آیا گناه ملت و اصلاح طلبان در 10 سال گذشته جز این بود که آثار و خدمات فساد باری که امروزه یکی پس از دیگری افشا میشوند را پیش بینی کرده بودند؟ که به حق گناه ملت اصلاح طلب ایران جز این نیست که اسرار هویدا میکردند و چه تاوان سنگینی داشت زبانهای سرخ و قامتهای رعنای مردان این دیار! ولی طنز تلخ واقعه آن زمانی است که ارشدترین نیروی دولت پاکدست که خود باید مجری مبارزه با فساد باشد بر کرسی «رئیس ستاد مبارزه با فساد اقتصادی» تکیه میزند و با چوپ عدالت گام در راه مبارزه میگذارد که به این پارادکس تاریخی تلخند میزند که آب در کوزه ما تشنه لبان میگردیم!
آنان که دائما با نام مقدس شهیدان وطن، سواستفاده کرده و ادعا دارند که در دولت اصلاحات و دولت تدبیر و امید همواره به خون شهدا و اسلام بی توجهی میشود؛ آیا با خود اندیشیدهاند که شهدا مگر جان خود را نثار میهن کردند که کسی به نام ارزشی بودن دست به اختلاس و دزدی، نزند؟ دروغ نگوید، فریب ندهد و... آیا فراموش کردهاند شهدا جان دادند تا به نامشان جان کسی را نگیرند؟ آیا به یاد دارند شهدا شربت شهادت را با جان و دل پذیرا شدند تا کسی با رانت و قدرت، بیت المال را به یغما نبرند؟ آیا امروز کسانی که همواره از نام شهدا و دین برای تخریب و محکومیت هر فرد و جریان رقیب کشور بهره بردهاند در برابر وجدانهای بی احساس و به خواب رفته خودشان نسبت به عملکردشان احساس مسئولیت نمیکنند و وجدان درد نمیگیرند؟ آیا امروز از محضر پاک شهدا خجالت نمیکشند؟
- متاسفانه در طی 10 ساله گذشته از سیمای میلی تا تریبونهای نمازهای جمعه که باید مهد وحدت بخشی جامعه و مکانی بی طرف باشند؛ به حمایت از یک جریان سیاسی تبدیل شدند و محل نقدهای یک طرفه علیه دولت فعلی شدهاند؛ سئوال امروز جامعه این است که آیا آقایان شجاعت بیان این مرز از فساد را نسبت به دولتی که تمام قد از آن دفاع میکردند را دارند؟
آیا تریبونهای نماز جمعه که همواره در نقد اصلاح طلبان و دولت فعلی یک صدا بودهاند؛ قادر به نقد دولت مطبوعشان را دارند؟ آیا ائمه محترم جمعه چون رهبر انقلاب شجاعت دارند که نسبت به فساد فریاد سر دهند و مجرمان آن را فارغ از دسته بندیهای سیاسی نقد و نفی کنند؟ آقای تقوی که همین آبان امسال آنگونه تمام قد به دفاع از آقای معاون اول برخواست، رویشان میشود در این سمت باقی بماند؟ (رییس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه!) {اینجا را بخوانید}
- در پایان همواره ایرانیان را به حافظه کوتاه مدت سیاسی میشناسند و بدین خاطر که از تاریخ خود عبرت نمیگیرند لاجرم مجبور به تکرار آن میشوند؛ اما باید بذر آگاهی را جامعه پاشاند و به نشر آگاهی کمک کرد و مردم را از این فساد اثبات شده در بالاترین مسند دولتی که خود را پاکترین دولت بعد از انقلاب معرفی کرد شناساند تا دیگر به نام انقلاب و انقلابیگری دست به فساد نزنند و با اعمال نابخردانه خود به آبرو و حیثیت نظام لطمه وارد نکنند.
- آخر، حکایت به پایان رسید و فساد مشخص شد و مجرمین آن مجازات شدند؛ اما کسی نپرسید و شاید نتوانست بپرسد؛ چه کسی معاون اول رئیس دولت دهم که به پاک دستی شهره بود را دعوت به این قمار فساد کرد؟ راستی تفکر سوم تیر اصولگرایی؛ شما که خط قرمزتان کابینهاتان بود؛ و اکنون آن خط قرمز، بی رنگ و بی ریشه شده است؛ آیا باز شجاعتی برای حضور مجدد در برابر انتخابهای مردمی را دارید؟ آن هم با کارنامهای که مملو از محکومیت فساد مالی و پروندههای دولت اصولگرایی است؟!