-
چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۳۹ ب.ظ
-
۱۱۰
پرونده آمیا در آرژانتین که در روزهای اخیر با ادعاهای دادستان این پرونده علیه رئیسجمهور آرژانتین و سپس اعلام خبر خودکشی وی در کانون توجه رسانهها قرار گرفت، همزمان با تجاوز رژیم اسرائیل به خاک سوریه و شهادت جمعی از اعضای جبهه مقاومت ابزاری برای کنار هم قرار دادن عبارات ایران، حزبالله، رژیم اسرائیل و تروریسم شده است. سوالی که اکنون مطرح است این است که آیا رژیم اسرائیل این روند را ادامه خواهد داد؟
از ابتدای روند اعمال تحریمهای گوناگون یکجانبه، چندجانبه و بینالمللی علیه ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، کمتر تحریم موثری بوده است که از سوی ایالات متحده علیه ایران اجرایی شده باشد و تنها بهانه اعمال آن ادعای تلاش ایران به دست آوردن سلاحهای کشتار جمعی باشد.
تنها بهانه تحریمهای سختی که در قالب قطعنامههای شورای امنیت و تصمیمات اتحادیه اروپا علیه ایران وضع شده است، موضوع هستهای است ولی وقتی که بهانههای دولت آمریکا برای اعمال تحریم علیه ایران مرور شود، «هیچ» قانون تحریم موثری وجود ندارد که مساله هستهای تنها بهانه آن باشد.
از شروع تحریمها علیه ایران در بیش از سی سال پیش تاکنون، هر قانون تحریم دیگری که علیه ایران اجرایی شده است، دلایل دیگری مانند ادعای حمایت ایران از تروریسم، موضوع حقوق بشر و موارد مشابه آن نیز در آن گنجانده شده است.
همین اتکای به بهانه تروریسم و حقوق بشر، یک بار دیگر و در آستانه رسیدن ایران و 5+1 بار دیگر به طور جدی به عنوان ابزار مورد علاقه حامیان اسرائیل برای ادامه فشارها بر ایران مورد استفاده قرار گرفته است.
نمونه جدید این واقعیت، سخنان جان بوهنر رئیس جمهوریخواه کنگره بلافاصله پس از علنی شدن تهدید اوباما در باره وتوی هر تحریم جدید مصوب علیه ایران است. بوهنر در واکنش به سخنان اوباما نه به موضوع هستهای، بلکه به مساله امنیت اسرائیل، حمایت ایران از تروریسم و ادعای کارنامه سیاه ایران در حوزه حقوق بشر به عنوان بهانههای لزوم تشدید تحریمها علیه ایران اشاره کرد.
به همین سبب، قابل پیشبینی است که با جدیتر شدن احتمال یک توافق هستهای، تلاش طرفداران اسرائیل برای پیدا کردن بهانهای برای قرار دادن نام ایران در کنار در موضوع حقوق بشر و تروریسم تشدید شود.
این تلاش در روزهای اخیر در دو موضوع دارای نمود جدی بوده است.
نخست حادثه تجاوز اسرائیل به خاک سوریه و به شهادت رساندن چند تن از اعضای حزبالله و یک از فرماندهان سپاه پاسداران است که از سویی به ابزاری برای تکرار نام ایران و حزبالله در کنار کلمه تروریسم تبدیل شد و از سوی دیگر میتواند در صورت تشدید تنشهای منطقهای به عنوان ابزار جلب حمایت اسرائیل در فضای سیاسی داخلی کشورهای غربی نیز مورد استفاده قرار گیرد.
همزمان با این حادثه، پرونده آمیا و خودکشی دادستان این پرونده بار دیگر نامهای ایران، حزبالله، تروریسم و رژیم اسرائیل را در یک داستان رو به روی هم قرار داده است.
نکته جالب در این میان این است که اتفاقا رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز در توجهی بیسابقه با رسانههای غربی در این حوزه همراه شدهاند.
جسد آلبرتو نیسمان، دادستان پرونده انفجار در مرکز همیاری یهودیان آرژانتین،شامگاه یکشنبه در آپارتمانش در حومه بوئنوس آیرس کشف شد. این اتفاق در حالی صورت گرفته است که از سویی وی تحت حفاظت شدید بوده و خودکشی دلیل تقریبا قطعی مرگ وی اعلام شده است ولی از چند روز پیش سخنان وی در برخی رسانهها برجسته شده است مبنی بر این که رئیس جمهور فعلی آرژانتین نیز تحت تاثیر روابط خود با ایران، در حل این پرونده مانعتراشی میکند.
خانم فرناندز رئیس جمهور فعلی آرژانتین که سومین رئیسجمهور این کشور پس از کارلوس منم و نستور کرچنر است که با این ادعا مورد حمله وسیع تبلیغاتی قرار گرفته است. رفتار مقامات اسرائیلی نشان میدهد که حوادث اخیر ارژانتین قرار نیست به همین جا ختم نشود، اسرائیل با استفاده از فرصت به دست امده، از دولت آرژانتین خواسته است تحقیقات حقوقی در ارتباط با انفجار مرکز یهودیان در بوئنوسآیرس ادامه یابد تا عاملان اصلی شناسایی و محاکمه شوند.
برجسته شدن ادعاهای مربوط به تروریسم در چارچوب مسائل منطقهای و پرونده قدیمی آمیا نمیتواند با وضعیت مذاکرات هستهای بیارتباط باشد. سوال مهم این است که آیا اسرائیل این روند را باز هم گسترش داده و تشدید خواهد کرد یا خیر؟