-
سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ق.ظ
-
۱۵۹
امروز وحدت حلقه گمشده جریان اصولگرایی است. حلقهای که این روزها اصولگرایان در جستجوی آن هستند. از جلسات وحدت حجت الاسلام تقوی گرفته تا جلسات پشت پرده احزاب و چهره های اصولگرایی همه برای رسیدن به این وحدت تلاش می کنند. امروز صحبت از تدوین یک منشور است؛ منشوری که گفته شده به اقتضائات روز نوشته شده و اکثر گروهها نیز بر آن اجماع داشتهاند.
با توجه به نقش سازمان دهنده جمعیت ایثارگران در جریان اصولگرایی به سراغ لطفالله فروزنده سخنگوی این تشکل رفته ایم. فروزنده معاونت مدیریت و توسعه منابع انسانی دولت نهم و معاونت پارلمانی دولت دهم را در کارنامه خود دارد. او امروز علاوه بر فعالیت تشکیلاتی رئیس کارگروه مدیریت شورای تحول و ارتقای علوم انسانی نیز هست.
وی یکی از مشکلات عدم وحدت را آسیب چهره های مرجع میداند و میگوید اصولگرایان در حال ایجاد گروه مرجع برای انتخابات هستند. گروه مرجعی که جامعیت داشته باشد و متهم به حمایت از یک جریان و طیف خاص نشود.
البته یکی از مشکلات وحدت اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم جبهه نوپای پایداری بود که تا آخر انتخابات هم صندلی نماینده آنان در گروه 7+8 خالی ماند. اما فروزنده از آمادگی اعضای جبهه پایداری برای ائتلاف سیاسی با اصولگرایان خبر میدهد و میگوید همه طیفها به ضرورت وحدت رسیدهاند.
فروزنده علاوه بر وحدت نگران یک خطر دیگر هم در آستانه انتخابات است. او از خطر جریان فتنه و سکولار خبر می دهد که به گفته او حتی این جریان برای دولت هم برنامه داشته و قصد دارد این دولت را به چالش بکشاند. جریان فتنه دولت روحانی را برای خودش یک دوران گذار و فرصت میداند؛ به همین جهت میبینید چهره های شاخص فتنه سعی کردند روحانی را در مسیری بیندازند که خود میخواهند و بهترین شاهد هم همین روزنامه هاست. روزنامه ها سعی دارند دولت را در وادیای بیندازند که دوباره بحث گسست حاکمیت، اسلامیت و جمهوریت را مطرح کند و نشان دهند که گفتمان روحانی گفتمان انقلاب اسلامی نیست تا بتوانند به وسیله دولت روحانی اهداف خود را جلو ببرند.
فروزنده در این گفتگو انتقادهایی هم به دولت داشت. وی از سیاه نماییها نسبت به خدمات دولت نهم و دهم گله مند بود، به طوری که هرچه خواستیم در مورد تحرکات حامیان احمدی نژاد برای انتخابات بپرسیم از اینکه مبادا این صحبت ها موجب نقد و آسیب زدن به دولت نهم و دهم شود از پاسخ دادن پرهیز کرد؛ اما درعین حال گفت:"به شما بگویم احمدی نژاد برای انتخابات مجلس نمی آید."
سخنگوی ایثارگران اعتقاد دارد روحانی در سیاستهایش دچار پارادوکس شده است و میگوید این دولت از یک طرف می خواهد با مدلهای غربی کشور را اداره کند که میداند جواب هم نمیدهد و از طرف دیگر هم می خواهد مردم را جذب کند.
وی در ادامه این گفتگو اشاره ای هم به همایش اقتصادی (نخستین همایش ملی اقتصاد ، 14 دی ماه) که روحانی در آن سخنرانی داشت، کرد. همایشی که در آن روحانی صحبت از رفراندوم کرد. فروزنده در توصیه ای به رئیس جمهور گفت: حسن روحانی یادش نرفته است که خاتمی را هم در همین مسیر انداختند، امروز بشیند آثار دوم خرداد را ببیند. موسوی بیچاره هم در همین مسیر افتاد که شد عمله غرب. کسی که سطحش بالاتر است باید بسیار مراقبت کند. روحانی امروز مسئول اجرایی کشور است نه مسئول تئوری پردازی و فرافکنی؛ رئیس جمهور باید در مشاورانش تجدیدنظر کند.
اما در عین حال فروزنده حساب دولت روحانی را از دیگر دولت ها جدا دانست و گفت: ما دولت روحانی را تهدید نمیدانیم بلکه فرصت می دانیم و مادامی که در چارچوب های نظام و دغدغه های رهبری حرکت کند، از آن حمایت کرده و هیچ نگران نیستیم که این دولت هشت سال هم طول بکشد. ما دنبال این نیستیم که الا و بلا این دولت نباشد و ما باشیم.
در انتخابات سال گذشته شاهد بودیم جریان اصولگرایی به مجمع الجزایری تبدیل شد که هر یک از این گروهها بدون تقید به طیفهای دیگر وارد عرصه رقابت شدند. البته بعد از انتخابات ندای وحدت شنیده شد، اما اقدام جدی و علمی برای آن صورت نگرفت. مشکل عدم وحدت جریان اصولگرایی در چیست؟ مشکل عدم وجود یک پلان و نقشه، عدم وجود یک چهره مورد وفاق یا گفتمان مشترک است؟ همچنان که در آخرین همایش همگرایی اصولگرایان دیدیم که اعضای پایداری در آن شرکت نکرده بودند.
البته این فرض به این تند و تیزی را قبول ندارم، خوشبختانه گروه های اصولگرا با یکدیگر تعامل دارند و عملا خود ما 7-6 جلسه با دوستان سنتی، پایداری و آقای لاریجانی داشتیم و همه این طیف ها بر وحدت تاکید داشتهاند.
هیچ طیفی از جریانات اصولگرا شک و تردیدی نسبت به وحدت ندارد، به خصوص در مورد وحدت گفتمانی همه بر آن اتفاق نظر دارند. امروز باید هم با جریان اصولگرا و هم با کلیت مسلمانان بحث وحدت را پیش برند. حال اینکه چگونه وحدت کنیم و ساز و کار آن چگونه باشد محل بحث است که با جلساتی که داریم به نتیجه خواهیم رسید.
هیچ طیفی از جریانات اصولگرا شک و تردیدی نسبت به وحدت ندارد؛ نشست های وحدت اصولگرایان درمرحله تعیین سازوکار وحدت است.اما برای نرسیدن به نقطه مطلوب چند عامل وجود دارد. اول آنکه ما گذشته را درست آسیب شناسی نکرده ایم. ابتدا باید همه قبول کنیم که یک اشکالاتی وجود دارد و بپذیریم که این اشکالات تنها از یک طیف و گروه خاص نبوده است. دوم آنکه حتما ضرورت وحدت را باور کنیم و نه آن که فقط شعار دهیم. پر واضح است که هیچ یک از جریانات اصولگرا به تنهایی به نتیجه نخواهند رسید. حتی اگر فقط چند طیف هم با یکدیگر تفاهم کنند باز به نتیجه نخواهند رسید. تاریخ هم این را نشان میدهد.
در مجلس هفتم چون همه با هم وحدت کردند اصولگرایان توانستند اصلاح طلبان را شکست دهند. در 6+5 به دلیل آنکه اکثریت گروه ها آمده بودند توانستند موفقیت بالایی کسب کنند، اما در شوراها یک چالش جدی پیدا کردیم، در بحث 8+7 درست است که اکثریت گروهها با هم تفاهم کردند اما به دلیل آنکه دو لیست آمد باز مشکلاتی به وجود آمد. انتخابات یازدهم ریاست جمهوری هم که اوج اختلاف بود و آثار آن را همه دیدند.
دلیل دوم عدم رسیدن به وحدت آن است که چهره های مرجع ما آسیب دیده اند. به هر حال جریانات اصولگرا نیاز به یک گروه مرجع دارند که یک فصل الخطاب باشد. باید یک گروه مرجعی تعریف کند که مقبولیت و جامعیت داشته باشد و فراگیر باشد. امروز همه گروههای اصولگرا تلاش میکنند که این اتفاق بیفتد و من هم اینجا می گویم که خیلی جناح رقیب دلش را خوش نکند، بچههای اصولگرا امروز احساس خطر کردهاند، ما از رفتار جریان استکبار احساس خطر می کنیم، ما حتما از جریان فتنه و جریان نفاقی که می خواهد حاکم شود و رویکرد سکولاری دارد نگران هستیم. جمعیت ایثارگران به نوبه خودش همچنان که در بیانیه کنگره ششم هم اعلام کرده است، اگر اصولگرایان وحدت کنند ولو آنکه حتی یک نفر از جمعیت ایثارگران در لیست وحدت نباشد، صد در صد از آن لیست حمایت خواهد کرد.
افق، افق خوبی است، حال اگر شرایطی فراهم شد که ما مباحث جلساتمان را با رسانهها در میان بگذاریم متوجه میشوید که این یک حرف صادقانه است و نه یک حرف تبلیغاتی.
البته اظهارنظرهای مختلفی هم میشود که ما نمیتوانیم اینها را دلیلی بر اختلاف بگیریم و اصولگرایان نیز این را باید بدانند که اگر هر حرکتی در جریان اصولگرایی برای وحدت می شود، باید از آن استقبال کرد. عدم حضور یکی از ماها در یکی از جلسات تعبیر و تفسیر می شود. در آخرین همایش جلسات همگرایی اصولگرایان روز جمعه هم اکثریت اصولگرایان شرکت کرده بودند و دوستان پایداری فکر نکنم که سازماندهی شده شرکت نکرده باشند چرا که در جلسه گذشته آقای مصباح شرکت کردند. اما به نظر من خوب بود که شرکت می کردند تا ندا و یا چراغ سبز عدم وحدت و عدم انسجام به اردوگاه اصلاح طلبی نرسد و این ایراد به دوستان وارد است و باید خودشان توضیح دهند.
شما به آسیب گروه مرجع اشاره داشتند، آیا اصولگرایان به دنبال چهره سازی در این زمینه هستند. سازوکار تعیین چهره و گروه مرجع مشخص شده است؟
ما دنبال ساز و کار برای ایجاد چهره سازی می گردیم که به صورت چهره ای یا نهادی باشد. ما باید به یک روش ترکیبی برسیم، روشی که همه بزرگان اصولگرا و جریانات سیاسی در آن نقش داشته باشند. گروه مرجع باید یک ویژگیهایی داشته باشد، اول آنکه فراگیر باشد و از طرفی نیز طوری حرکت کند که همه احساس کنند مصلحت اصولگرایی را در نظر دارد و متهم به این ور و آن ور و جانب داری از طیف خاصی نشود. پیشنهادها و مدلهای مختلفی در این زمینه شده است که ان شاءالله به نتیجه می رسیم.
جمعیت ایثارگران به مثابه سازمان مجاهدین در جبهه اصلاحات تشبیه شده است که همان نقش آفرینی را در جریان اصولگرایی دارد. این تشکل از ابتدای تاسیس در شورای شهر دوم توانست کرسی های زیادی کسب کند و در گام بعدی در انتخابات ریاست جمهوری به موفقیت رسید. آیا ایثارگران همان نقش سازمان دهنده را در جریان اصولگرایی دارد. برای انتخابات پیش رو تشکل سیاسی شما چه برنامهها و راهبردی دارد؟
من قائل به این نیستم که جمعیت ایثارگران، جمعیتی است که برای خودش کار می کند. آن چیزی که این تشکل برای رسیدن به ان تلاش می کند ترویج گفتمان انقلاب اسلامی، نوگرایی در روش، پایداری در اصول و ایثارگری در رفتار است؛ این مشی ماست. اگر ما در انتخابات بر اصلاح طلبان پیروز شدیم نتیجه تلاش تمام اصولگرایان بود. یا اگر در سال 84 مرحله دوم تمام اصولگرایان آمدند پای احمدی نژاد نباید تعبیر و تفسیرمان این باشد که ایثارگران بود یا جامعه مهندسین بلکه همه اصولگرایان به میدان آمدند. پس اینکه ما به عنوان یک حزب بخواهیم وارد شویم این گونه نبوده است.
ایثارگران در همه انتخابات چوب وحدت را خورده است، ما به تنها چیزی که فکر نمی کنیم این است که چه کسی در لیست باشد. ما وحدت را دنبال می کنیم ولو اینکه یک نفر از ایثارگران در لیست نباشد.اتفاقا ایثارگران در همه انتخاباتها چوب وحدت را خورده است، مثلا در انتخابات گذشته مجلس یکی از چهره های شاخص ما آقای فدایی با تخریب هایی که به وجود آوردند موفق نشد که به مجلس راه یابد. البته ما نگران نبودیم چرا که می دانستیم اینها هزینه های وحدت است. از این به بعد هم همین گونه است. ما به تنها چیزی که فکر نمی کنیم این است که چه کسی در لیست باشد. ما وحدت را دنبال می کنیم ولو اینکه یک نفر از بچه های ما در لیست نباشد.
ایثارگران وظیفه خود می داند که گفتمان انقلاب اسلامی و نظرات ولایت فقیه را ترویج کند. ما سعی کنیم بچه های حزب اللهی را ساماندهی کنیم و در آینده هم همین مسیر را می رویم.
بعد از همایش همگرایی اصولگرایان(جلسات وحدت آقای تقوی) که آیت الله مصباح حضور داشتند و شاهد حضور تمام طیف های مختلف اصولگرایی بودیم، کنگره ایثارگران بود که توانست طیفهای مختلف را زیر یک سقف جمع کند. اما فردای همان روز روزنامه های اصلاح طلب تیتر زدند اصولگرایی منهای لاریجانی. علت عدم حضور لاریجانی یا نمایندهای از ایشان در کنگره ایثارگران و دیگر جلسات چیست؟
ما برای دعوت از آقای لاریجانی به کنگره درخواست ملاقات با ایشان را داشتیم، علی لاریجانی با این درخواست موافقت کرد و حضوری از ایشان دعوت رسمی کردیم. حال شاید ایشان معذوراتی داشتند. بقیه تشکل های حزب اللهی، اصولگرا را هم دعوت کردیم. آنهایی که نیامدند واقعا معذورات داشتند نه اینکه نخواهند حضور پیدا نکنند و من برداشتم این نیست که لاریجانی نمیخواسته شرکت کنند.
ما نزدیک 200 نماینده را دعوت کردیم، نمایندگانی که هم از طیف اصولگرایان و هم از طیف رهروان بودند و بعضا هم این نمایندگان در کنگره شرکت کردند. آنها هم که نیامدند اعلام کردند پنجشنبه سفر استانی داریم. حتی برخی از تشکل های مختلف که در کنگره ما شرکت نکردند پیام دادند، در کل این جلسه نماد وحدت بود.
ما رفتار حزبی نداریم و نخواهیم داشت و من شک ندارم وقتی که پیام ایثارگران منتشر شد در دلشان امید و نشاط ایجاد شد و ما حتی پیشنهاد کردیم که یکی از تشکل های سیاسی متولی شود و جلسات وحدت برگزار کند و با همین رویکرد هم در جلسات آقای تقوی شرکت می کنیم.
معتقدیم جریان افراطی و فتنه برای روحانی هم برنامه دارند و می خواهند این دولت را به چالش بکشانند. ما مسئله روحانی با دوم خرداد را جدا می دانیم و معتقدیم دولت روحانی باید موفق باشد.اگر رقابت درون گفتمانی در ما ایجاد شود بهره برداری آن را جریان دوم خرداد و مخصوصا جریان افراطی خواهد کرد و ما جریان افراطی را برای سیستم سم می دانیم. حتی معتقدیم جریان افراطی و فتنه برای روحانی هم برنامه دارند و می خواهند این دولت را هم به چالش بکشانند، این جریان دنبال عدم وحدت و گسست است، دنبال پالس مثبت دادن به استکبار است و ما حتی وظیفه خودمان می دانیم که به دولت نیز کمک کنیم.
اگر نقدی هم بر دولت داریم بر اساس موازینی است که خود دولت تعیین کرده است. ما مسئله روحانی با دوم خرداد را جدا میدانیم و معتقدم دولت روحانی باید موفق باشد و بتواند کار را جلو ببرد. البته در چارچوبهایی که رهبری تعیین میکند و چارچوبهایی که نظام دارد. فتنه میخواهد سوار بر این مسئله شود و دقیقا پالسها و خبرهای آن را می بینیم. البته تاکنون موفق نشده است و امیدواریم با هوشیاری که آقای روحانی دارد جریان فتنه نتواند به اهداف خود برسد.
در ادامه گفتگو به بحث دولت خواهیم برداخت. با توجه به جلساتی که اشاره داشتید برای وحدت برگزار شده، آیا اعضای جبهه پایداری آمادگی هضم شدن در جریان اصولگرایی و دیگر طیف های آن را دارند.
قرار نیست کسی در طیفی دیگر هضم شود، همه هویتها حفظ می شود. ما در پی ائتلاف سیاسی هستیم.
منظورم این است که شما این پالس را در رفتار اعضای جبهه پایداری دیدهاید که حاضر به وحدت با سایر طیفها باشند؟
جبهه پایداری آمادگی ائتلاف سیاسی با سایر طیف های اصولگرایی را دارد. همه به ضرورت وحدت رسیده ایم.بله، آمادگی دارد. در نشستی که با دوستان پایداری داشتیم آمادگی وحدت و ائتلاف سیاسی دارند نه اینکه هضم شوند. نشست هایی هم که داشتیم قدم های بسیار خوبی برداشته ایم هم آسیب شناسی کرده ایم هم به ضرورت وحدت رسیده ایم و هم شاخص ها را مشخص کرده ایم . ان شاء الله به طرح عملی برای وحدت هم خواهیم رسید.
در این جلسات چه سازوکارهایی برای تعیین گروه مرجع پیشنهاد شده است؟ دنبال گروهی مانند 7+8 هستید؟
گروه مرجع هنوز مدل آن تعیین نشده است اما باید ساز و کاری داشته باشد که هماهنگی میان اصولگرایان را به خوبی برقرار کند.
آقای فدایی در مصاحبهای که با مهر داشتند خبر از تدوین منشور وحدت برای انتخابات سال آینده دادند. در چه مرحلهای از تدوین هستید؟
داریم توافقاتمان را تنظیم میکنیم تا آن توافقات را به یک منشور تبدیل کنیم و این منشور به زودی منتشر خواهد شد.
جلساتی با پایداریها، موتلفه و با برخی از شخصیتهای حقیقی داشتهایم و بر روی خیلی از اجزای منشور توافقاتی صورت گرفته است تا انشاءالله به نتیجه برسیم.
این منشور وحدت با منشور دوازده گانه اصولگرایی که در انتخابات نهم تدوین شد چه تفاوتهایی خواهد داشت؟
آن منشور دوازده گانه بر اساس مقتضیات آن زمان بود الان متناسب با زمان ما باید منشور را تهیه کنیم، مثلا به ضرورت وحدت و آسیب شناسی گذشته برسیم. بنابراین چیزهایی که امروز ضرورت دارد باید در منشور باشد.
آیا همایش مشترکی که آقای فدایی در نشست خبری خود در مورد آن توضیح دادند با همکاری جلسات همگرایی آقای تقوی برگزار می شود؟
خیر؛ آنها که دارند یک کاری انجام می دهند، ما هم به عنوان جمعیت ایثارگران داریم دنبال می کنیم، حتما دوستان پایداری هم دنبال می کنند، دوستان موتلفه هم دنبال میکنند و انشاءالله بتوانیم یک همایش مشترک برگزار کنیم؛ حال اینکه چقدر بتوانیم همه را جمع کنیم نمیدانیم، اما ایده آل ما این است که گروه مرجع این همایش را برگزار کند و امیدواریم که هر چه زودتر این گروه مرجع تشکیل شود.
اینکه هر گروه و طیفی برای وحدت یا انتخابات برنامهای داشته باشد، آقای تقوی جلسات وحدت برگزار کند، ایثارگران و رهپوبان هم برنامه هایی داشته باشند، در کنار آن جبهه پیروان و جبهه پایداری هم سازوکاری در نظر داشته باشد، آیا یک نوع موازی کاری نیست؟ کارهای مختلف در نهایت به یک خروجی مشخص و یکسان خواهد رسید؟
تا زمانی که به مدل وحدت نرسیده ایم جلساتی همچون جلسات وحدت آقای تقوی موجب از بین رفتن دلخوری های انتخابات ریاست جمهوری می شود. این جلسات مقدمه وحدت است .تا زمانی که به مدلی نرسیم که یک گروه مرجعی متولی کار شود این جلسات باعث همدلی و مودت خواهد شد. این جلسات باعث می شود بسیاری از دلخوری هایی که در اثر انتخابات ریاست جمهوری داشتهایم از بین برود. این جلسات مقدمه وحدت است؛ تا زمانی که به گروه مرجع نرسیدهایم این حرکتها بسیار مثبت است و موجب خوشحالی حزب اللهیها و نگرانی جریان رقیب خواهد شد. لذا از این جلسات استقبال می کنیم.
نقش روحانیت در این گروه مرجع چگونه است؟
حتما باید با محوریت روحانیت باشد، اما آنکه ساز و کارش چگونه باشد، قابل بحث است. یعنی باید روحانیت باشد، شخصیت های حقیقی باشند، جریانات سیاسی باشند و تصویر و ساز و کار آن به گونه ای باشد که یک حالت اجماعی را ایجاد کند.
این منشور وحدت چه شاخص هایی دارد و تفاوت آن با منشور دوازده گانه چیست؟
این جزئیات کار است و حال باید ببینیم چگونه پیش می رود. امکان دارد برخی از آن شاخص ها هم باشد چراکه ما یک اصولی داریم که آن اصول ثابت است .مثلا دفاع از انقلاب اسلامی، وفاداری به آرمان های امام(ره) و دیدگاه رهبری، بحث عدالت، استکبارستیزی،... این معیارها همواره تکرار می شود و جزء چراغ های اصلی راه ما است. یکسری شاخص هایی هم داریم که به اقتضاء روز و زمان تعیین می شود. مثلا امروز مساله مهم توجه به مسائل اقتصادی و تولید است. شعار کنگره ایثارگران را هم می دیدید در مقایسه با شعارهای قبلی در کنار اصول ثابت ، یک سری اصول نیز به اقتضائات زمان به آن اضافه شده بود و ما بحث استکبارستیزی و اقتصادی آن را به دلیل آنکه ضرورت زمان حال بود پررنگ کردیم . منشور وحدت هم بر اساس آنچه که امروز نیاز داریم مسیر راه را روشن خواهد کرد.
آقای شریف زاده در مصاحبه ای گفته است پایداری های شاخه تهران اخیرا رابطه شان را با احمدی نژاد زیاد کرده اند و بطور منظم جلساتی با وی دارند. این رفتار دوگانه را چطور ارزیابی می کنید. بلاخره پایداری ها در جرگه اصولگرایی هستند با طیف احمدی نژاد؟
باید این سوال را اول از خود پایداری ها بپرسید. این خبر قابل تحقیق است نه قابل تحلیل. اول باید صحت آن مشخص شود.
شما به عنوان کابینه دولت احمدی نژاد در جلسات آنان شرکت می کنید؟ آیا خبری از تحرکات هواداران احمدی نژاد دارید؟
اینکه من عضو کابینه احمدی نژاد بودم یک بحث جدی دارم و آن این است که در کابینه نهم و دهم مجموعه بچه های حزب اللهی فعالیت کردند درست است رئیس جمهور آقای احمدی نژاد بود و در این قضیه نقش داشت، اما همه اقدامات و خدمات دولت گذشته یک کار جمعی بود.
امروز شاهد آن هستیم که متاسفانه سیاه نمایی نسبت به خدمات دولت گذشته صورت می گیرد و این یک بی انصافی است. به قضاوت مردم در دولت نهم و دهم خدمات بسیار ارزشمندی شد که این یک داشته ای است برای جریان اصولگرایی است.اما امروز شاهد آن هستیم که متاسفانه سیاه نمایی نسبت به خدمات دولت گذشته صورت می گیرد و این یک بی انصافی است. به قضاوت مردم در دولت نهم و دهم خدمات بسیار ارزشمندی شد که این یک داشته ای است برای جریان اصولگرایی است چراکه بسیاری از مدیران دولت گذشته، بچه های حزب اللهی و اصولگرا بودند که در اقصی نقاط کشور کار کردند و هیچ دلیلی ندارد که ما نسبت به آن اقدام و فعالیت ها،نگاه منفی داشته باشیم.
جریان دوم خرداد و افراطی اصلاح طلب می خواهند سیاه نمایی کنند، میان ما اختلاف ایجاد کنند و ما باید مراقب باشیم. ما باید بدانیم که امروز موضوع چیست؟ امروز موضوع ما وحدت است و ما باید از کارهای مثبتی که در گذشته انجام شده، به طور جدی دفاع کنیم و من هم به عنوان عضو دولت گذشته از خدماتی که شده دفاع می کنم البته حتما هم دولت گذشته اشکالات و ایراداتی داشته است.
من مسئول یک بخش بودم و قاعدتا از بخش خودم و از کارهای مثبت دولت گذشته به جد دفاع می کنم . این درست نیست که تمام اقدامات مثبت را کنار بگذاریم و فقط منفی ها را ببینیم . من به دوستان حزب اللهی هم می گویم که اقدامات دولت نهم و دهم داشته های نظام است، بنابراین سیاه نمایی نکنیم .موضوع اصلی ما این است که منسجم شویم و بیاییم جلو و از کشور مراقبت کنیم؛ چراکه اگر ما به بحث های انحرافی بپردازیم در انتخابات مواجه با یک جریانی خواهیم شد که امروز بعضی از رگه هایش را در دولت می بینیم و دشواری های بیشتری برای ما بوجود می آید. امروز همه دوست دارند که اصولگرایان دچار اختلاف شوند لذا نباید به گذشته بپردازیم.
البته اصولگرایان خودشان در انتقاد به احمدی نژاد پبشتاز بودند. بعضا انتقادات به نوع رفتار خود احمدی نژاد است نه دولت نهم و دهم ؟
بهتر است به گذشته نپردازیم.
هدف ما نقد دولت گذشته نیست. امروز خیلی صحبت از احمدی نژاد است. مخصوصا رسانه های اصلاحات هر روز خبری جدید از تحرکات احمدی نژاد برای ورود به انتخابات مجلس می دهند. درواقع می خواهیم نسبت به ورود احمدی نژاد به انتخابات ارزیابی داشته باشیم.
اصلاح طلبان به دنبال زدن اصولگرایان هستند.
اینکه گفته شده احمدی نژاد با خاتمی تماس تلفنی داشته. شما به عنوان عضوی از کابینه خبری دارید که آیا احمدی نژاد قصد ورود به انتخابات داشته باشد؟
احمدی نژاد برای انتخابات مجلس نمی آید.من نمی دانم این خبر چقدر درست است یا نه، و این شرایط را شرایطی نمی دانم که به این مسائل بپردازم و من وظیفه خودم می دانم که از کلیت دولت دفاع کنم و هر جا احساس کنم که کارهای مثبت دولت را می زنند، با آن برخورد می کنم. همین قدر بگویم که احمدی نژاد برای انتخابات مجلس نمی آید.
جریان مقابل شخص احمدی نژاد را در رسانه هایشان اصولگرایان را در کنار احمدی نژاد قرار می دهند برای به وجود آوردن انشقاق که حضرت عالی هم به آن اشاره داشتید، ما بلاخره احمدی نژاد را اصولگرا بدانیم یا ندانیم؟
این سوال را باید آینده پاسخ دهد.
خوب بلاخره احمدی نژاد ایثارگرانی بود شاید دفاع شما به این دلیل باشد.
ما که بحث ایثارگرایی نداریم ما باید حرفی بزنیم که دشمنان ما سوءاستفاده کنند؛ چراکه الان این بحث، بحث امروز نیست و ما باید امروز به این بپردازیم که دولتی که روی کار آمد و دولت گذشته را تخریب کرد، خودش در این دو سال چه کرده است؟
شما به عملکرد دولت جدید اشاره و از سیاه نمایی این دولت نسبت به اقدامات دولت گذشته انتقاد داشتید. در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری احمدی نژاد متهم به استفاده از سیاست پوپولیستی و اقدامات نسنجیده شد، اما امروز بعضا می بینیم همان رفتار احمدی نژاد که مورد انتقاد این دولت بود تکرار می شود. مثلا ادبیاتی که رئیس جمهور استفاده می کند که حتی مورد انتقاد طرفداران دولت هم بوده است. بطوریکه آقای الویری در مصاحبه ای تاکید کرده که روحانی از ادبیات احمدی نژاد استفاده نکند. در کل شما تفاوت دو دولت را در چه می بینید؟
جریان روشنفکر سکولاری که کشور را همیشه به غربی ها فروخته است و هیچ ارتباطی نمی تواند با مردم برقرار کند وقتی دولتی آمد به درد مردم رسید می خواستند با این اصطلاحات پپولیستی آن را تخریب کنند. تعیین کننده اصلی قدرت در این کشور مردم هستند و این مردم هستند که احمدی نژاد را انتخاب کردند و در مقطعی دیگر روحانی را انتخاب کردند و در انتخابات دیدیم که روحانی هم توانست بخشی از توده مردم را جذب کند. بنابراین اصطلاح واژه پوپولیستی نه مبنا دارد و نه درست است چراکه مردم ما نخبه هستند و مردم عادی و بی سوادی نیستند.
یکی از نمونه های این صحبتم 9 دی است . دیدید که مردم چگونه کشور را نجات دادند ، من معتقدم تمام کسانی که در 9 دی آمدند، نخبه هستند.
این دولت از یک طرف می خواهد با مدل های غربی کشور را اداره کند که می داند جواب هم نمی دهد و از طرف دیگر هم می خواهند مردم را جذب کنند. یعنی یک پارادوکسی در سیاست دولت وجود دارد.این دولت از یک طرف می خواهد با مدل های غربی کشور را اداره کند که می داند جواب هم نمی دهد و از طرف دیگر هم می خواهند مردم را جذب کنند. یعنی یک پارادوکسی در سیاست دولت وجود دارد. از یک طرف دل خوش کرده اند به سیاست های غربی و تئوریستین هایشان کسانی هستند که تفکرات غربی دارند از طرف دیگر هم می دانند که باید دل مردم را بدست بیاورند و به نیازهای مردم توجه کنند؛ بنابراین دچار یک پارادوکس شدند. اما دولت ما از اول تکلیفش مشخص بود، شعارش مردم گرایی، سادهزیستی و عدالت بود و این معیارها از شعارهای اصلی انقلاب بود.
این توصیه های امثال آقای الویری نیز تاکتیکی است نه مبنایی. روحانی در مرکز کار است، رئیس دولت است و می داند که اگر بخواهد محبوبیت اش را حفظ کند باید با مردم رابطه برقرار کند.
من امروز متخصص مدیریت عمومی هستم در مدیریت عمومی نظریه شهروند مداری نظریه غالب است. غربی ها هم می گویند بحث شهروند و نظرات شهروند مهم است. یعنی هر چه در حکومت ارتباط با مردم بیشتر باشد باعث سرمایه و یک قدرت برای نظام می شود اما بالاخره آقایان مجبورند این راه را بروند مانند مسکن مهر، دولت الکترونیک و سفرهای استانی. توجه به مشکلات مردم یک ضرورت است که باید به آن توجه کرد. این دولت ابتدا برخورد و رفتار سیاسی نسبت به این موضوعات داشتند و حال خود متوجه می شده است که باید این مسائل را پیگیری کنند. دوران اجرا با دوران تبلیغات فرق دارد.
در هر بخشی مطالباتی وجود دارد و منشی باید جوابگو باشد مردم هم نمره می دهند؛ البته نمره مردم خاموش است که در جاهای اساسی نمره آنان مشخص می شود. نظام جمهوری اسلامی از بهترین نعمت هایش این است که مهمترین قاضی مردم هستند و مردم هم منصف اند. امام علی (ع) نیز به مالک می گفت ببین نظر توده مردم نسبت به تو چیست چراکه خواص کسانی هستند که دور تو تاب می خورند و از تو تعریف می کنند ولی مردم منصف هستند و قضاوت آنها می تواند موثر باشد.
آقای روحانی از طیف محافظه کار است. اما نوع سخنرانی ایشان با رویکرد این طیف همخوانی ندارد. رویکرد تهاجمی رئیس جمهور بخصوص با منتقدان از یک مدیر محافظه کار توقع نمی رفت. شما اینگونه رفتار دولت را چطور ارزیابی می کنید؟
بالاخره اینها قول هایی به مردم دادند و بعد از دو سال خیلی از آن قول ها عملی نشده است که یکی از دلایل آن نیز فشارهای بین المللی بوده فشار استکبار بوده، اما متاسفانه دولت به این مساله توجه ندارد. استکبار می خواهد منافع انقلاب را به خطر بیاندازد و فیتیله انقلاب اسلامی را پایین بکشد . به دلیل آنکه دولت اشکال تحلیلی دارد فکر کرده است می تواند مشکلش را با استکبار حل کند؛ اما تاکنون هم می بینیم که نتوانسته اند. همچنان که می بینیم با وجود آنکه تیم مذاکره کننده هسته ای ما صداقت خود را ثابت کرده، رفتار استکبار روز به روز در مذاکرات بدتر می شود.
استکبار می خواهد منافع انقلاب را به خطر بیاندازد و فیتیله انقلاب اسلامی را پایین بکشد. به دلیل آنکه دولت اشکال تحلیلی دارد فکر کرده است می تواند مشکلش را با استکبار حل کند اما تاکنون هم می بینیم که نتوانسته اند.مثلا وقتی رئیس جمهور می گوید از رکود عبور کرده ایم با گفتن کاری اتفاق نمی افتد. آمار می دهند که 4 درصد رشد اقتصادی ایجاد شده چرا ما آثار این رشد 4 درصدی را نمی بینیم؟ مثلا امروز که سهم تولید در بخش های مختلف اقتصادی کم شده است ، بیاییم بگوییم نرخ اشتغال کاهش یافته است.
امروز روحانی مشکل مشاورین دارد. روحانی کسی است که در انقلاب بوده، در مقاطع مختلف حضور داشته و خودش بهتر می داند که هرگاه که نظام موفق شده به دلیل اتکاء اش به تئوری های خود نظام بوده است.
اگر ما در جنگ در هسته ای در نانو و پزشکی موفق شده ایم، همه این موفقیت ها به واسطه نیروهای جسور، خلاق بوده است که کوشش کرده اند و امیدشان به خدا بوده و نه به آن طرف.
به رغم همه مشکلات روحانی نیز باید به این نکته توجه کند که امروز فضایی فراهم شده و ایشان باید در چارچوب سیاست هایی که مقام معظم رهبری تعیین کرده اند، کار را دنبال کند، لذا روحانی باید یک بازنگری در ادبیاتش کند. دولتی که می گوید فضا باز است و ادعای نقدپذیری دارد استفاده از این ادبیات تند نه با منطق، نه با حرف و نه با گفتار آنان همخوانی دارد.
البته من معتقدم که فشارها زیاد است و آنان فکر می کنند که با مدل های غربی می توانند مشکلات را حل کنند، اما این مشکلات حل نمی شود لذا به دنبال اقدامات فرافکنی هستند که دیگران را تخریب کنند و بگویند اینها نگذاشتند.
انصافا ببینید که در این یکی دو سال چقدر دولت نهم و دهم تخریب شد، اما مردم ما بهترین قاضی هستند. امروز دیگر تاریخ مصرف این حرف ها تمام شده است. امروز باید بیایند گزارش عملکرد بدهند که در این مدت چه کرده اند.
می خواهید بگویید آمارهای ارائه شده درست نیست؟ پیشتر از احمدی نژاد در مورد آمارها انتقاد می شد.
وقتی دولت می گوید 4.5 درصد رشد داشته ایم باید بگوید این آمار از کجا می آید؟ آیا مردم احساس رشد و رونق اقتصادی و احساس اشتغال می کنند؟وقتی دولت می گوید 4.5 درصد رشد داشته ایم باید بگوید این آمار از کجا می آید؟ وقتی می گویند 4.5، چه کسی آثار این 4.5 را قبول می کند؟ آیا مردم احساس رشد و رونق اقتصادی و احساس اشتغال می کنند؟ البته ما امیدوار هستیم که مردم چنین احساسی داشته باشند؛ چراکه ما معتقدیم موفقیت دولت، موفقیت نظام است، اما موفقیت به حرف نیست، در عمل است و من می گویم در عمل هیچ اتفاقی رخ نداده است. باز هم می گویم خدا کند من اشتباه کنم.
شما معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی دولت نهم بودید. در زمان احمدی نژاد که سازمان مدیریت منحل شد خیلی ها اعتقاد داشتند این سازمان سازوکار مناسب ندارد و موجب کندی در اجرای کارها و تصمیم گیری ها می شد. یکی از شعارهای دولت یازدهم احیای سازمان مدیریت بود. البته همه اقتصادیون و کارشناسان بر اینکه سازوکار سازمان مدیریت گذشته مناسب نیست اتفاق نظر داشتند. حال که این سازمان احیا شده است به نظر شما تغییرات ساختاری صورت گرفته و معایب گذشته این سازمان برطرف شده است؟
زمان احمدی نژاد یک نقد جدی به سازمان مدیریت بود که به یک قدرتی تبدیل شده و مانع توسعه است. کارها در این سازمان گیر می کرد و کارشناسان این سازمان یک وزیر را به سختی تحویل میگرفتند روزی که احمدی نژاد چنین تصمیمی گرفت، سازمان برنامه سه کارویژه داشت : نظارت و برنامهریزی، بودجه زیری و منابع انسانی.
ما در گذشته یک سازمان برنامه داشتیم و یک سازمان امور استخدامی و این دو سازمان در زمان دولت خاتمی ادغام شد، اما نشان داد که این موضوع به بخش نیروی انسانی و ساختارها آسیب زد. به همین جهت گفتند که یک سازمان متولی منابع انسانی و زیرساخت ها باشد.
من از شما سوال می کنم کسی معاون رئیس جمهور باشد و حمایت مستقیم رئیس جمهور را داشته باشد می تواند برنامه تحول را بهتر جلو ببرد یا معاون معاون رئیس جمهور باشد؟ این اولین آسیبی است که در احیای سازمان مدیریت زده شد.
تصمیمی که در زمان احمدی نژاد برای سازمان مدیریت و برنامه ریزی گرفته شد انحلال نبود، بلکه اصلاح سیستم بود.استاندار زمانی که می خواست در مورد بودجه استانی تصمیم بگیرد باید از رئیس سازمان مدیریت اجازه می گرفت. من در استان ها کار کردم و این موضوع را با تمام وجود احساس کردم . یک سیستم دومدیریتی به وجود آمده بود که خلاف اولیه اصول مدیریتی بود. احمدی نژاد اختیارات سازمان مدیریت استان را به استانداری ها داد. امروز یکی از مشکلاتی که داریم تمرکز است اینکه می گوییم تهران روز به روز متورم می شود به دلیل آن است که سیستم متمرکز است بنابراین اتفاقی که در زمان آقای احمدی نژاد انحلال نبود بلکه اصلاح سیستم بود. یک معاونت توسعه درست شد برای توانمندی سازی نیروی انسانی و بحث ساختارهای دولت الکترونیک و یک معاونت هم برای بودجه و نظارت بر برنامه. از سویی دیگر به استانداری ها نیز اختیارات بیشتری داده شد به دلیل آنکه استانداری ها هویت بگیرند.
امروز دولت روحانی هم می داند که ادغام دو معاونت توسعه و برنامه ریزی کار منطقی نیست. اما خب شعار دادند و امروز نیز آن را احیا نکردند بلکه تابلو را عوض کردند.به هر حال جریان لیبرالی که سازمان مدیریت به آن وصل بود که مدافع اقتصاد لیبرال بودند یک فضای رسانه ای راه انداختند اما در این دو سال هم خودشان نتوانستند این دو را ادغام کنند چراکه می دانند و قبول دارند این کار منطقی نیست؛ اما خب شعار دادند و امروز نیز آن را احیا نکردند بلکه تابلو را عوض کردند.
با این کار معاونت توسعه زیر سازمان مدیریت قرار می گیرد و موجب شود که مسئله اصلاح ساختارها و نیروی انسانی که محور توسعه پایدار و سرمایه ملی است سطح اش پایین بیاید و به مسئله سطح دومی و سومی تبدیل شود.
در استان ها هم قدرت استاندارها گرفته می شود. نمی شود به یکی مسئولیت بدهید و به کس دیگری اجرا. بعدا این چالش ها آشکار خواهد شد و در آینده با استاندارها صحبت کنید اگر نخواهند سیاسی پاسخ دهند حتما این موضوع را تائید خواهند کرد.
پس بنابراین سازمان مدیریت احیا نشده در واقع تابلو تغییر کرده است؟
نه منحل شده بود و نه امروز احیا شده است هم اصطلاح منحل غلط است هم احیا غلط است در گذشته یک تغییرات ساختاری به وجود آمده است و حال این تغییرات را برداشته اند حال باید مقایسه کرد که کدام یک از این تغییرات آورده بیشتری دارد.
این روزها سالگرد سفرهای استانی دولت است. سفرهایی که پاشنه آشیل دولت دهم بود . همچنانکه دولت جدید گفته بود سفرهای استانی کاروان تدبیر و امید سفری کاری است و نه تبلیغاتی. نظر شما در مورد سفرهای استانی دولت یادزهم چیست؟ چه تفاوت هایی با سفرهای استانی دولت نهم و دهم دارد؟
سفرهای استانی به آن سبکی که در دولت نهم برگزار شد برکاتی داشت. رئیس جمهور در دور اول به تمام شهرستان ها رفت و این خیلی مهم است که کسی که بالاترین مقام اجرایی را دارد یک شناخت کاملی از تمام ظرفیت ها و مشکلات شهرها داشته باشد. هیات دولت هم به تبع رئیس جمهور به مسائل و مشکلات از نزدیک آشنا می شد هر کدام از ما اعضای کابینه 40 نفر از مردم را در منطقه می دیدیم و مشکلاتشان را همان لحظه حل می کردیم. سفر سوم و چهارم یک مقدار به تحریم خوردیم و اجرای مصوبات مشکل پیدا کرد و حالمی آیند نقد می کنند کار خوب مانند خورشید پشت ابر است.
البته امروز دولت یازدهم بعضی از کارهای دولت گذشته را انجام می دهد که این اقدام مثبتی است اما بعضی کارهایی را که دولت گذشته انجام نمی دهد این خود یک ضعف است . حتی بروید از مردم بپرسید همین را می گویند مردم دوست دارند که رئیس جمهور به شهرشان سفر کند و از نزدیک با آنها دیدار داشته باشد چراکه نظام اسلامی نظام مردمی است.
اظهارات اخیر رئیس جمهور در مورد رفراندوم خیلی بحث برانگیز شد و تحلیل های متفاوتی از سخنان ایشان شد. برداشت شما از طرم مسئله رفراندوم از سوی روحانی چیست؟
اولا از جهت علمی ما تفکر سیستمی داریم. بنابراین اجزا به هم وصلند و نمی توان مسائل سیاسی، اقتصادی و نظامی را از یکدیگر جدا دانست و شما باید به صورت متوازن به این مقوله ها نگاه کنید. دوما آقای رئیس جمهور فراموش کردند که مجری قانون اساسی هستند و نه تئوریسین.
رئیس جمهور باید قانون اساسی را اجرا کند و قانون اساسی نیز یک اصل ندارد، مجموعه ای از اصل هاست. اصل سوم قانون اساسی، به 16 وظایف دولت اشاره دارد و دولت باید برای این 16 وظیفه برنامه ریزی کند.
آقای رئیس جمهور فراموش کردند که مجری قانون اساسی هستند و نه تئوریسین.من کاملا از حرف های آقای روحانی تعجب کردم چراکه روحانی حقوقدان است و حقوقدان می داند که جایگاه قانون اساسی چیست و ساز و کار رفراندوم در قانون اساسی آورده شده و این جزو اختیارات رئیس جمهور نیست .من کاملا از حرف های آقای روحانی تعجب کردم چراکه روحانی حقوقدان است و حقوقدان می داند که جایگاه قانون اساسی چیست و ساز و کار رفراندوم در قانون اساسی آورده شده و این جزو اختیارات رئیس جمهور نیست . طبق قانون اساسی اگر دو سوم مجلس شورای اسلامی برای یک موضوعی تشخیص دهند که نیاز به آرای عمومی وجود دارند می تواند رفراندوم برگزار کنند.
رئیس جمهور وظیفه اش این است که مسائل مردم را حل و قانون اساسی را اجرا کند. رئیس جمهور باید آرمان های مردم را عملی سازد آرمان مردم چیست؟ تولید علم و رسیدن به جایگاه اول علمی در منطقه آرمان مردم هست یا نیست؟ آیا رسیدن به اقتصاد اول منطقه و هویت اسلامی ایرانی آرمان مردم هست یا نیست؟ در مدیریت استراتژیک شما ابتدا باید یک افق و آرمان را در نظر بگیرید و برای رسیدن به آن تلاش کنید. بین آرمان و واقعیت قابل انفکاک نیست. آرمان نقطه مطلوب نیست و واقعیت جایگاهی است که الان قرار داریم و باید تلاش کنیم که به آن آرمان و رسالت خود برسیم.امروز غربی ها این موضوع را در مباحث مدیریتی خود به صورت جدی پیگیری می کنند.
در کشور ما که مبانی آرمان ها برنامه ها و قانون اساسی روشن است بعد از 30 سال این گونه بحث ها جایگاهی ندارند. آن چیزی که توانسته ما را حرکت دهد که دانشمند هسته ای ما هم تهدید را بپذیرد و تطمیع هم نشود، آرمان هاست. آن بچه بسیجی که با عشق به جبهه رفت و شهید شد به خاطر آرمان ها بود. اگر گفتمان انقلاب ما به دیگر کشورها رفته است و الگوی سوریه، لبنان و فلسطین شده است به خاطر قدرت آرمانی آن است. تولید، علم و استکبار ستیزی آرمان ماست. من بسیار تعجب می کنم که چطور در همایش اقتصادی بخواهیم بهره وری سیاسی کنیم. ایشان یک سری واژه ها به کار برد بدون آنکه توضیح دهد. مثلا شما در مورد رفراندوم صحبت می کنید. همایش اقتصادی چه جای رفراندوم است .شما حقوقدانان و سیاسیون را جمع کن ظرفیت قانون اساسی را ببین و بعد در مورد رفراندوم بحث کن.
آقای روحانی یادش نرفته است که خاتمی را هم در همین مسیر انداختند امروز بشیند آثار دوم خرداد را ببیند. موسوی بیچاره هم در همین مسیر افتاد و شد عمله غرب. کسی که سطح بالاتر است باید بسیار مراقبت کند. روحانی امروز مسئول اجرایی کشور است نه مسئول تئوری پردازی و فرافکنی.این همایش یک همایش اقتصادی است و شما رئیس جمهور نیز متولی هستید و امسال هم سال اقتصاد و فرهنگ است . آیا مطرح کردن چنین مسائلی می تواند به مشکلات کشور کند و من محترمانه به رئیس جمهور می گویم که در مشاورین خود تجدید نظر کند. آقای روحانی یادش نرفته است که خاتمی را هم در همین مسیر انداختند امروز بشیند آثار دوم خرداد را ببیند. موسوی بیچاره هم در همین مسیر افتاد و شد عمله غرب. کسی که سطح بالاتر است باید بسیار مراقبت کند. روحانی امروز مسئول اجرایی کشور است نه مسئول تئوری پردازی و فرافکنی.
اگر امروز روحانی مشکلات و مسائل را با مردم در میان بگذارد و صادقانه باشد هم مردم به دولت کمک می کنند و هم محبوبیت دولت بالا خواهد رفت.
شما بارها در مورد وجود جریان فتنه در حاشیه دولت هشدار دادید. چه نشانه هایی از وجود چنین جریانی وجود دارد؟ چه برنامه و طراحی برای دولت یازدهم دارند؟
جریان فتنه وصل به بیرون است و عملگی دشمن را می کند، هیچکس در این زمینه شکی ندارد. یعنی جریان فتنه را یک امر داخلی نمی دانیم. فتنه 88 را نظام استکبار طراحی کرد و یکسری هم در داخل عملگی آن را کردند. جریان فتنه به دنبال براندازی است و اصلا شک نکنید که به کمتر از براندازی و حتی به استحاله هم فکر نکنید. حال باید بیینیم که تحلیل جریان فتنه نسبت به دولت روحانی چیست.
جریان فتنه دولت روحانی را برای خودش را یک دوران گذار و فرصت می داند به همین جهت می بینید چهره های شاخص فتنه سعی کردند روحانی را در مسیری بیندازند که خود می خواهند.جریان فتنه دولت روحانی را برای خودش را یک دوران گذار و فرصت می داند به همین جهت می بینید چهره های شاخص فتنه سعی کردند روحانی را در مسیری بیندازند که خود می خواهند و بهترین شاهد هم همین روزنامه هاست. روزنامه ها سعی دارند دولت را در وادی بیندازند که دوباره بحث گسست حاکمیت، اسلامیت و جمهوریت را مطرح کند و نشان دهند که گفتمان روحانی گفتمان انقلاب اسلامی نیست تا بتوانند به وسیله دولت روحانی اهداف خود را جلو ببرند.
هدف این جریانات ایجاد زمینه های براندازی نظام است. مثلا می بینیم امروز جریان رفع حصر را راه انداختند. آیا مسئله اصلی کشور امروز این است؟ یا مثلا می گویند تمام مشکلاتمان به خاطر پایداری روی آرمان ها و ارزش هاست. من از آقای رئیس جمهور درخواست می کنم ببیند همین حرف هایی که زده است چه کسانی برایش تحلیل نوشتند؟ کجای این آدم ها به نظام اعتقاد دارند؟ من معتقدم جریان فتنه برنامه دارد و در برنامه ها و همایش هایی که تاکنون برگزار شده ، امثال افرادی مثل آقای خاتمی گفته اند که این دولت، دولت گذر ماست و از این دولت در راستای زمینه سازی برای بازگشت حمایت می کنیم و نشانه های فراوان دیگری از این دست در اخبار و اطلاعات وجود دارد.
اگر دولت از این گروه برائت کند اصواگرایان ممکن است پشت دولت حمایت کنند؟
حتما...
مثلا در انتخابات بعدی از همین دولت حمایت کنند و به یک ائتلافی برسند؟
رفتار سیاسی یک بحث است حمایت از دولت یک بحث دیگر. ما که قرار نیست اعتقاداتمان با دولتی ها یکی شود؛ ولی امروز به فرموده رهبری موظف به حمایت هستیم. اما این حمایت یک طرفه نیست و به عملکرد دولت بر می گردد. هرچه دولت ارزشی تر عمل کند حتما حمایت جریان اصولگرا از آن بیشتر خواهد بود.
اما اینکه با دولت رقابت سیاسی نکنیم اینگونه نیست حتما رقابت سیاسی می کنیم. رقابت سیاسی یک امر لازم و واجب است. اگر دولت کارهای مثبتی انجام دهد که در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی باشد ما قطعا از آن حمایت خواهیم کرد. همچنان که خیلی از کارهای مثبت دولت به شدت مورد حمایت واقع شده مثلا مواضع ایشان در قبال فلسطین و سوریه ، بعضا مواضعی در مورد استکبار جهانی داشته است که خیلی خوب و حمایت هم شد.
امروز معتقدیم برای مصلحت کشور باید به این دولت کمک کرد و ما دولت روحانی را یک فرصت می دانیم و نه یک تهدید.هیچ نگران نیستیم که این دولت هشت سال هم طول بکشد و دنبال این نیستیم که الا و بلا این دولت نباشد و ما باشیم.امروز معتقدیم برای مصلحت کشور باید به این دولت کمک کرد و ما دولت روحانی را یک فرصت می دانیم و نه یک تهدید. معتقدیم روحانی اگر در چارچوب اصول نظام حرکت کند و به دغدغه هایی که رهبری دارند توجه کند یک فرصت است و می تواند خیلی به نظام کمک کند . هیچ نگران نیستیم که این دولت هشت سال هم طول بکشد و دنبال این نیستیم که الا و بلا این دولت نباید باشد و ما باشیم. ما به دنبال کارآمدی در نظام هستیم خدا کند که این کارآمدی به دست آقای روحانی ایجاد شود و مشکلات نظام حل شود و اگر بخواهد مشکلات نظام را واقعا حل کند ما هم فکری و هم قدمی به دولت کمک خواهیم کرد.
برای انتخابات مجلس امروز سه جریان مطرح است. اصولگرایان، اصلاح طلبان و دولت. از طرفی نیز گفته می شود اصلاح طلبان در صدد استفاده از ظرفیت های دولتی برای انتخابات هستند . شما آیا این سه جریان را قبول دارید؟ فکر می کنید دولتی ها به سمت کدام جریان بروند. آیا اصولگرایان حاضر می شوند با دولتی ها ائتلاف کنند.
قاعدتا دولت در انتخابات شرکت نمی کند. روحانی یک خرده گفتمانی دارد به نام اعتدال؛ حالا این اعتدال و امید خودش ابراز وجود می کند یا با دوم خرداد با هم ابراز وجود می کنند باید منتظر آینده باشیم.
اما آنچه تلاش ماست نگاه حداکثری اصولگرایی است؛ یعنی بتوانیم طیف های بیشتر از اصولگرایان را جمع کنیم . قاعدتا باید دید اعتدال چه مشی ای دارد آیا مشی اش اصولگرایی است یا اصلاح طلبی. اگر برود به سمت مشی اصولگرایی این موضوع قابل بررسی و مطالعه است.
روحانی یک خرده گفتمانی دارد به نام اعتدال؛ حالا این اعتدال و امید خودش ابراز وجود می کند یا با دوم خرداد با هم ابراز وجود می کنند باید منتظر آینده باشیم. آن چیزی که ما نگران آنیم این است که مجلس ششم تکرار نشود، چراکه پالس هایی که می بینیم این موضوع را نشان می دهد. مثلا ما توقع داشتیم در دولت آقای روحانی فتنه گران جایی نداشته باشند اما متاسفانه دارند.اگر بشود جبهه ای درست در زیر چتر گفتمان انقلاب اسلامی ایجاد کرد که اصولگرا و اعتدال و حتی اصلاح طلبان معتدل که به نظام اعتقاد دارند و دغدغه نظام را داشته باشند در این جبهه باشند من خیلی این موضوع را بد نمی دانم و قابل مطالعه است.
چیزی که ما باید دغدغه آن را داشته باشیم این است که مجلس آینده حافظ گفتمان انقلاب اسلامی باشد. آن چیزی که ما نگران آنیم این است که مجلس ششم تکرار نشود، چراکه پالس هایی که می بینیم این موضوع را نشان می دهد. مثلا ما توقع داشتیم در دولت آقای روحانی فتنه گران جایی نداشته باشند اما متاسفانه دارند. اگر این اعتدال است ما همچین اعتدالی را اصلا قبول نداریم اما اگر اعتدال این است که جریانات سیاسی که اعتقاد به نظام و خط ولایت دارند جمع شوند ما هیچ احساس نگرانی نخواهیم داشت.
امروز بر سر آقای ناطق نوری کشمکشی میان اصولگرایان و اصلاح طلبان وجود دارد. اگر آقای ناطق نوری به سمت اصولگرایان بیایند آیا طیف تحول خواه نقش محوری آقای ناطق نوری را در این جریان خواهد پذیرفت؟
الان بحث روی شخص نیست. ما با شخص نمیتوانیم مشکلات را حل کنیم. باید یک گروه مرجع ایجاد کنیم. آقای ناطق هنوز روشن نکرده است بالاخره چه کار می خواهد بکند، نگاه و دیدگاهش چیست؟ درست است که روی فتنه موضع صریح داشته است، اما در مورد موضوعات و مشکلات اخیر باید مواضع روشن داشته باشد نه تنها آقای ناطق نوری بلکه هر سیاستمداری که می خواهد وارد عرصه کار شود باید مواضع صریح و روشن داشته باشد تا بستر پذیرش برای همه وجود داشته باشد. ما باید یک گروه مرجع متشکل از شخصیت های حقیقی و حقوقی تشکیل دهیم.