-
دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۰۵ ب.ظ
-
۱۵۰
سومین فیلم جعفر پناهی در جشنواره برلین پذیرفته شد و در این رویداد به نمایش گذاشته میشود اما آیا حضور این کارگردان ایرانی در این جشنواره خاص تا چه میزان برآمده از رویکرد سینمایی است و تا حد به واسطه بازیهای سیاسی است و این حضور مکرر به عنوان کارت بلانشی که در اختیارش پناهی قرار داده شده، چه عوارضی برای کلیت سینمای ایران در پی خواهد داشت؟
شصت و پنجمین جشنواره فیلم برلین میزبان «تاکسی» تازهترین ساخته جعفر پناهی است تا سومین اثر این فیلمساز در دوران ممنوعالفعالیتیاش رونمایی شده باشد و محل نمایش هر سه اثر در این رویداد سینمایی باشد. او سال 2012 با «این یک فیلم نیست» در برلین صاحب اثر بود و سال 2013 با «پرده» خرس نقره جشنواره شصت و سوم را به دست آورد و حالا نوبت به «تاکسی» است.
«تاکسی» برخلاف دو اثر پیشین پناهی ظاهراً در یک محیط محدود اتفاق نمیافتد و بر اساس فیلمنامه «گل» نوشته پناهی که فوندسینمایی جشنواره آسیا پاسیفیک را به دست آورده بود، ساخته شده است. «گل» داستان پدری را در یک مقطع بحرانی روایت میکند که میبایست پسرش را که فلج شده به قتل برساند با این امید که آرامش به خانواده او بازگردد.
نخستین حضور موفق جعفر پناهی در برلین به پیش از حوادث رخ داده و محکومیتش بازمیگردد و این کارگردان در سال ۲۰۰۶ با فیلم «آفساید» جایزه بزرگ داوران جشنواره فیلم برلین را به دست آورد و ظاهراً انگیزههایی وجود داشت تا اولین اسکار فیلم غیرانگلیسی زبان نیز به این فیلم تعلق بگیرد و در همین راستا حتی رئیس کمپانی سونی پیکچرز در نامهای به محمدرضا جعفریجلوه؛ معاون وقت سینمایی وزارت ارشاد، رضا میرکریمی؛ رئیس هیات مدیره خانه سینما و علیرضا رئیسیان؛ رئیس کانون کارگردانان خواستار معرفی این فیلم به آکادمی علوم سینمایی آمریکا شد.
سینمای جعفر پناهی مدلی است که باب طبع برخی جشنوارهها به ویژه برلین قرار گرفته و آنها یا با علم نسبت به وضعیت ایران یا بدون علم، ترجیح میدهند کشورمان از دریچه دوربین پناهی مشاهده کنند و برای حمایت از چنین رویکردی حاضرند هر فیلمی که توسط این کارگردان با هر کیفیتی ساخته شود، در برلین به نمایش درآورند.
حوادث اخیر نیز عملاً باعث شد، آنها جعفر پناهی را به عنوان یک اپوزیسیون به رسمیت بشناسند و در واقع همین فضا باعث شده که هرگاه پناهی در هر دورههای اخیر جشنواره صاحب اثر باشد، فیلمش دربست پذیرفته شود و به همین شکل جزو گزینههای قطعی دریافت خرسهای برلین باشد و عملاً مدیر این جشنواره، تاکسی دربست برای این فضا رزرو کرده است.
این اتفاق تنها نام جعفر پناهی را در فضای بینالمللی حفظ میکند اما در مقابل فضا بدبینی نسبت به جشنوارهها را به مراتب تشدید خواهد نمود، چرا که هماکنون این اعتقاد وجود دارد که بسیاری از جشنوارهها بیش از آنکه هنری باشند، سیاسی هستند و متاسفانه چنین اقداماتی مهر تاییدی بر چنین مشیای است. در واقع هرچه جشنوارههایی چون برلین انتخابهایشان از جنبههای هنری به جنبههای سیاسی معطوف شود، دفاع از یک اثر مهم که در این جشنوارهها به حق جایزه برده را نیز مشکل میسازد و بنیان مشروعیت هنری جشنواره برلین در فضای داخلی به چالش کشیده میشود.