اصرار بر محاکمه احمدی‌نژاد در سایه اظهارات معاون روحانی

  • ۱۶۱

سخنان اسحاق جهانگیری در‌باره مفاسد دولت قبل ـ که هر چند روز یک بار تکرار می‌شود ـ این بار با ماجرای انتخابات ۸۸ همراه شده تا در حالی که روزنامه‌های اصلاح‌طلب نگران آینده سیاسی احمدی‌نژاد هستند، درخواست محاکمه وی را نیز مطرح کنند. آینده مذاکرات هسته‌ای، گوشه و کنایه‌های اصولگرایان به همایش اخیر اصلاح‌طلبان و بررسی طرحی برای افزایش هزینه‌های انرژی، دیگر مطالب مهم روزنامه‌های یکشنبه است.

 

اصرار بر محاکمه احمدی‌نژاد در سایه اظهارات معاون روحانی

روزنامه‌های هوادار دولت، امروز هم سخنان اسحاق جهانگیری ‌در متهم کردن مقامات دولت در همراهی با فساد را مورد توجه قرار داده‌اند. 

ابتکار سخنان معاون اول روحانی را «افشاگری جهانگیری درباره روابط خارج از عرف بانک مرکزی و بابک زنجانی در دولت گذشته» نامیده و در شروع مطلبی با تیتر «زندگی مشترک بانک و بابک» نوشته است: در سریال فسادهای کشف شده اقتصادی در ایران، ماجرای بابک زنجانی هم از حیث مبلغ، هم از حیث محل و نحوه وقوع و هم از نظر نوع ارتباطات بسیار خاص است. میلیاردری که هولدینگ زیر نظرش، نه تنها طیف متنوعی از کارخانه اسپری‌سازی و شرکت هواپیمایی تا باشگاه فوتبال را زیرمجموعه داشت، بلکه در کشورهای دیگر هم سرمایه‌گذاری کلانی کرده بود. با این همه بدهی‌اش به وزرات نفت که حاصل اطمینان به وی در دولت قبل برای دور زدن تحریم‌ها و احیای پول‌های حاصل از فروش نفت بود، باعث شد یک فساد اقتصادی کلان با ابعادی گسترده و پیچیده کشف شود. موضوعی که معاون اول رئیس‌جمهور هم به آن اذعان کرده و می‌گوید دست‌های پشت‌پرده ماجرای زنجانی باید رو شود. 

ایران نیز از قول جهانگیری زیر تیتر «۲۲ میلیارد دلار ارز در خارج فروختند» نوشته: جهانگیری، مورد دیگر اقتصادی دولت گذشته را افزایش نرخ ارز دانست و خاطرنشان کرد: بر اساس تدبیر دولت گذشته و برای کنترل قیمت ارز، میلیارد‌ها دلار از پول کشور را در قالب حواله یا پول نقد به صرافی‌های دوبی و استانبول فروختند و ظرف ۱۷ ماه، ۲۲ میلیارد دلار پول کشور به خارج صادر شد، در حالی که این رقم بسیار تعجب آور است. معاون اول رئیس جمهوری بیان کرد: در این میان کسانی هستند که به اسم فساد می‌خواهند حواس دولت را از پرونده‌های فعلی منحرف کنند، در حالی که بنای دولت در مبارزه با فساد، عمل به قانون و صراحت در مقابل مردم است. 

قانون درخواست محاکمه احمدی‌نژاد را در قالب تیتر اول خود یعنی «محاکمه احمدی‌نژاد حرف بی‌جایی نیست» و از زبان مصباحی مقدم مطرح کرده که گفته: درست است که در انتخابات سال ۸۸ از سوی احمدی‌نژاد تخلفاتی در مناظره صورت گرفت. از این بابت اگر پرونده‌ای تشکیل شود می‌توانند او را محاکمه کنند، پس حرف بی‌جایی نیست. اما نمی‌توان این دو مسأله را باهم گره زد چرا که وزن دو رفتار یکی نبود. وزن یک رفتار قیام علیه نظام و کاهش جایگاه نظام جمهوری اسلامی ایران در سطح ملی و منطقه‌ای بود. ایجاد بحران داخلی که ماه‌ها استمرار پیدا کرد و از نظر سیاسی و اقتصادی آثار بسیاری را به دنبال داشت، اما کاری که احمدی‌نژاد هم انجام داد، درست نبود. او بسیاری را عصبانی کرد. 

اصل ماجرا احتمالا چیزی است که فضل الله یاری در قالب سرمقاله ابتکار با تیتر «احمدی‌نژاد مرد، زنده باد احمدی‌نژاد» نوشته است. ابتکار که یکی از نزدیک‌ترین روزنامه‌های کشور از لحاظ فکری به دولت یازدهم است در سرمقاله خود آورده: «احمدی‌نژاد مرد و تمام شد»؛ این سخن هفته پیش یکی از چهره‌های سیاسی مشهور است که در پنج سال گذشته همواره در قامت یکی از سخنگویان غیر رسمی جناح اصولگرا ظاهر شده است. موضوعی که نشان می‌دهد که رابطه جناح اصولگرا با پدیده یک دهه گذشته خود، وارد مرحله جدیدی شده است. جریان اصولگرایی پس از کشف محمود احمدی‌نژاد، تلاش بسیار کرد تا وی بتواند پله‌های ترقی را چند در میان و به سرعت طی کند و از همین منظر میان برآمدن این چهره جنجالی و سپردن کلید ـ ابتدا ـ تهران و ـ سپس ـ کل کشور فاصله چندانی نبوده است و همه این پروسه ـ که در حالت عادی چندین سال طول می‌کشد ـ آن قدر سریع رخ داد که نشان می‌داد که بسیاری از چهره‌های تصمیم گیر در جناح اصولگرا نسبت به «اورژانسی بودن» این اتفاق اقناع شده‌اند. 

از همین روی بود که در انتخابات خرداد۸۸ نیز با همه توان و با صرف هزینه‌های مادی و معنوی بسیار از او حمایت کردند تا او همچنان رئیس جمهور بماند. اصولگرایان برای این مهم (!) هیچ ابایی از پرداختن هزینه‌های غیر متعارف نداشتند و آن قدر در این مورد به یقین رسیده بودند که هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری ـ که روزگاری از استوانه‌های جناح اصولگرا بودند ـ را نیز فدای یک کرشمه محمود احمدی‌نژاد کردند. آن‌ها در مراحل بعد کار را به جایی رساندند که کم کم صورتحساب اقدامات محمود احمدی‌نژاد را نیز به راحتی ازجیب نظام پرداخت می‌کردند تا به همه ثابت کنند که سرمایه گذاری روی «پدیده» کشف شده توسط آنان، می‌تواند جای همه ذخیره‌های نظام را بگیرد. 

محمود احمدی‌نژاد نیز همه این حمایت‌های عجیب و غریب را با لبخندی پذیرفت و در ‌‌نهایت قبول کرد ‌در پیشانی خط حمله آنان برای نابودی کامل جریان رقیب (اصلاح طلبان) قرار گیرد. تنها گذشت چندسال کافی بود تا این چهره جنجالی آن قدر خود را بزرگ ببیند که نتواند زیر بیرق اصولگرایان جای بگیرد و به گونه‌ای ادعای استقلال کند. همین امر سبب شد تا نسبت به بسیاری از خطوط قرمز ـ که در دو دهه گذشته اصولگرایان، مخالفان خود را متهم به زیر پا گذاشتن آن‌ها کرده بودند ـ بی‌اعتنایی کند. با این همه دو سال آخر ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد ـ آن گونه که خود اصولگرایان گفته‌اند ـ با خون دل خوردن بزرگان این جناح تحمل شد. اما چهره پوپولیستی و شگردهای تهاجمی این پدیده سیاسی باعت شد تا بخشی از اصولگرایان همچنان او را به عنوان یک چهره برای ایجاد هیجان، در لیست امکانات (!) خود حفظ کنند. از همین رو بود که نتوانستند بدون حضور تفکر احمدی نژادی در رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ شرکت کنند. به همین خاطر بخش‌هایی از شگردهای او را میان نامزدهای مورد حمایت خود تقسیم کردند تا ـ شاید ـ یکی از آن‌ها بتواند رای مردم را به خود جلب کند؛ امری که البته با هشیاری مردم راه به جایی نبرد. 

اما اکنون و در آستانه برگزاری انتخابات مجلس دهم، اصولگرایان محروم از چهره‌هایی با قدرت بسیج عمومی، تلاش دارند از وجه دیگری از محمود احمدی‌نژاد بهره ببرند. 

این جناح که در هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد فرصت چندانی برای کادر سازی سیاسی پیدا نکرد و از طرفی نیز بخشی از چهره‌های باسابقه خود را در مقدم این چهره نوظهور قربانی کرده بود، این روز‌ها تلاش می‌کند تا از یکی از شگردهای محمود احمدی‌نژاد استفاده کند. رئیس جمهور سابق در همه سال‌های ریاست جمهوری‌اش و به خصوص در انتخابات ۸۸ با ساختن دشمنی تحت عنوان «هاشمی رفسنجانی» توانسته بود که همه اصولگرایان را متقاعد کند تا او را برگزینند، این شگرد گویی این روز‌ها به صورتی معکوس درباره خود وی در جریان است. 

جناح اصولگرا که نتوانسته بود در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ بر روی وضعیت محمود احمدی‌نژاد به یک نظر واحد برسد، این بار تلاش می‌کند تا از این وضعیت استفاده کرده و به گونه‌ای دیگر با مسأله برخورد کند. در چند سال گذشته علیرغم انتقادات بی‌سابقه برخی از حامیان سابق احمدی‌نژاد، از اقدامات وی، برخی از گروه‌های وابسته به جریان اصولگرا همچنان او را الگوی سیاست ورزی خود قرار داده و از وی حمایت می‌کنند. به همین خاطر در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ هم هواداران او در میان نامزدهای اصولگرا حضور داشتند و هم منتقدان سرسخت وی. 

این بار اما گویی به «مرده محمود احمدی‌نژاد» می‌توان به امکانی برای اجماع نگریسته شود؛ به گونه‌ای که هم هواداران وی در جناح اصولگرایی متقاعد شوند که دیگر به یک مرده سیاسی دل نبندند و اصرار بر بازگشت او را کنار گذاشته و به جریان «وحدت» بپیوندند و هم با شکل دهی یک جریان دوقطبی که یک سر آن جنجال‌های احمدی نژادی باشد و یک سر دیگر آن تفکر معتدلی که مخالف با شگردهای رئیس جمهور سابق بوده است، بدنه اصولگرایی را از شبح حضور یک احمدی‌نژاد دیگر بترسانند. به همین خاطر است که می‌توان انتظار داشت شعار دوگانه برخی از تئوریسن‌های اصولگرا این باشد که «احمدی‌نژاد مرد، زنده باد احمدی‌نژاد.» 

هزینه بیشتر در کمین پرمصرف‌ها


شرق نوشته است: کمیسیون تلفیق مجلس این‌روز‌ها درحال ‌بررسی طرحی است که در صورت تصویب آن، هزینه انرژی ٧۴درصد خانواده‌های ایرانی افزایش می‌یابد. این طرح که با عنوان طرح مقداری ـ قیمتی مطرح است به گفته ابوترابی، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس هزینه ٢۶درصد از افراد جامعه را افزایش نخواهد داد چراکه آنان می‌توانند خودشان را در چارچوب الگوی مصرف قرار دهند و تنها برای درصد باقی‌مانده افزایش قیمت به‌وجود خواهد آمد. در عین‌ حال در صورت تصویب این طرح، بنزین نیز به قیمت جهانی عرضه خواهد شد و در صورت کاهش قیمت در جهان، رانندگان ایرانی نیز قیمت پایین‌تر از نرخ فعلی را پرداخت خواهند کرد و بالعکس این مساله نیز درخصوص افزایش قیمت و گرانی بنزین داخلی صادق است. این در حالی است که قیمت ٧٠٠ لیتر بنزین یارانه‌ای این‌ روز‌ها برای قشر کم‌درآمد کشور مشکلاتی را به همراه داشته و در صورت احتمال افزایش نرخ بنزین، ٣٠درصد دیگر جامعه نیز که شامل کم‌مصرف‌ها می‌شوند با مشکلاتی مواجه خواهند شد. 

این طرح که شباهت زیادی به نظام قیمت‌گذاری پلکانی ـ افزایشی دارد، درصورت تصویب خانوار‌ها را در دو بخش پرمصرف‌ها و کسانی که براساس الگوی مصرف عمل می‌کنند تقسیم می‌کند و در این‌صورت کسانی که براساس الگو مصرف می‌کنند با افزایش قیمت مواجه نمی‌شوند که این امر تاکنون محقق شده و درحال‌حاضر نیز کم‌مصرف‌ها به‌عنوان مثال در بخش برق تا یک‌میزانی به‌صورت رایگان محاسبه می‌شود و از ١٠٠مگاوات به بالا به میزان مصرف با جرایمی همراه می‌شود اما قرار است براساس طرح جدید کمیسیون تلفیق پرمصرف‌ها از این پس قیمت تمام‌شده انرژی مصرفی را به‌همراه نرخ مالیات پرداخت کنند. 

بنابراین در صورت تصویب چنین طرحی، از سال آینده هزینه انرژی مصرفی ٧۴درصد خانوارهای کشور با افزایش بیش از سه‌برابر مواجه خواهد شد. البته هنوز مشخص نیست الگوی مصرف که در این طرح به‌عنوان الگوی مصرف جهانی نامیده می‌شود چه رقمی را هدف گرفته و از نظر بهارستانی‌ها الگوی مصرف جهانی چه رقمی است؟ چراکه از نظر جهانی الگوی مصرف در مناطق مختلف متفاوت است همانطور که در ایران نیز هزینه انرژی چون برق و گاز در مناطق سردسیر و گرمسیر و در فصل‌های مختلف متفاوت اعلام می‌شود. اگرچه این احتمال وجود دارد که این رقم براساس رقم‌های فعلی افزایش پلکانی قیمت‌ها صورت بگیرد که این رقم‌ها نیز بار‌ها از سوی کار‌شناسان بالاخص در مناطق گرمسیر و سردسیر مورد نقد قرار گرفته است. 

به گفته عضو کمیسیون حقوقی مجلس به فارس براساس این طرح، افرادی که بیشتر از الگو مصرف کنند، قیمت تمام‌شده را پرداخت می‌کنند و افرادی که در چارچوب الگو مصرف می‌کنند، افزایش قیمتی برایشان وجود نخواهد داشت. ابوالفضل ابوترابی، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس درباره عادلانه‌بودن شیوه فعلی توزیع یارانه‌ها گفت: افراد پردرآمد مصرف بالاتری دارند و طریقه توزیع فعلی یارانه عادلانه نیست و به‌نفع افراد پردرآمد است، همچنین در راستای اقتصاد مقاومتی هم نیست. نماینده مردم نجف‌آباد در مجلس اضافه کرد: طرحی تحت‌عنوان مقداری ـ قیمتی به کمیسیون تلفیق فرستاده شده است، یعنی افرادی که بیشتر از الگوی جهانی مصرف داشته باشند قیمت تمام‌شده را پرداخت می‌کنند و افرادی که در چارچوب الگو مصرف می‌کنند تشویق می‌شوند و افزایش قیمتی برایشان وجود نخواهد داشت.

ابوترابی در توضیح این طرح گفت: طرح مقداری ـ قیمتی همانند طرح قیمت‌گذاری پلکانی ـ افزایشی (IBT) است منتها دو پله دارد پله‌اول افرادی هستند که در چهارچوب الگو مصرف می‌کنند که برای آن‌ها به قیمت سال٩٣ محاسبه خواهد شد و افزایش قیمتی وجود نخواهد داشت و پله دوم افرادی هستند که خارج از الگوی جهانی مصرف می‌کنند که باید قیمت تمام‌شده را به‌علاوه مالیات مربوطه بدهند. ابوترابی درباره آثار اجرای این طرح بر میزان مصرف انرژی مردم، گفت: صرفه‌جویی مطمئنا برای اکثر دهک‌ها به‌دلیل تفاوت قیمتی بسیار بالا انجام خواهد شد، اما برای دهک‌های بالا که افزایش قیمت فشاری بر آن‌ها نخواهد داشت، فایده این طرح این است که دولت یارانه مصرف بالا‌تر از حد مجاز آن‌ها را پرداخت نخواهد کرد و شخصی که زیاد‌تر مصرف می‌کند خودش باید از جیب خودش پول تمام‌شده به علاوه مالیات را به دولت بدهد. اما برای ٢۶درصد جامعه که درحال‌حاضر الگوی مصرف را رعایت می‌کنند هیچ تغییری به‌وجود نخواهد آمد. 

وی با اشاره به اینکه طرح مقداری ـ قیمتی، تورم‌زا نبوده و موجب برقرای عدالت می‌شود، درباره دیدگاه سایر نمایندگان مجلس درباره این طرح پیشنهادی، گفت: در واقعا ما چاره‌ای نداریم، اقتصاد مقاومتی یعنی ما باید ابتکاراتی را به کار اندازیم. اگر نمایندگان دنبال این هستند که در قالب اقتصاد مقاومتی کشور را در مقابل تهدید‌ها مصون بدارند و مشکلات بی‌آبی و بی‌برقی را برطرف کنند، این طرح مناسب است. عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس با تاکید بر اینکه با اجرای این طرح قیمت بنزین متناسب با قیمت‌های جهانی متغیر خواهد شد و زیرساخت‌های لازم برای انجام این کار وجود دارد، گفت: وقتی بنزین در جهان ارزان می‌شود بالطبع ایرانی‌ها هم باید با قیمت ارزان‌تر خرید کنند و این عدالت است. 

همایش اصلاح‌طلبان همچنان در کانون توجه اصولگرایان


دو روزنامه جوان و رسالت، امروز هم به همایش آخر هفته گذشته اصلاح‌طلبان پرداخته‌اند. جوان در مطلبی با تیتر «همایش یا پالایش؟!» در این باره نوشته: همایش پنج‌شنبه اصلاح‌طلبان نکات جالبی داشت که رسانه‌ها از ابعاد مختلف به آن پرداختند اما جریان مزبور طوری روی آن مانور می‌دهد که گویی اصلاح‌طلبان در آن حضور داشتند. اگر از جهت فکریـمعرفتی اندیشه‌ اصلاح‌طلبان را بازخوانی و با افراد حاضر در همایش انطباق دهیم، فقط یک نفر اصلاح‌طلب شناخته شده در آن بود، آن هم مهدی خزعلی بود. 

آنانکه خود را اصلاح‌طلب ناب می‌دانند، هیچ کدام در این همایش حضور نداشتند، افرادی همچون کواکبیان، عارف، فومنی و خرازی بار‌ها از سوی اصلاح‌طلبان به عنوان «اصلاح‌طلبان بدلی» معرفی شده‌اند و آنان را «آدم‌های نظام» می‌دانند. اصولاً از دیدگاه اصلاح‌طلبان ناب، اصلاح‌طلب کسی است که جسارت ایستادن مقابل نظام را داشته باشد. همان‌گونه که محمدرضا خاتمی هفته قبل به هفته‌نامه صدا می‌گوید «مثل کوه ایستاده‌ایم». بنابراین آنانکه اصلاح‌طلب بوده و به این نام شناخته می‌شوند، هیچ یک در همایش نبودند. محمد خاتمی، محمدرضا خاتمی، عبدالله نوری، بهزاد نبوی، محسن آرمین، غلامحسین کرباسچی، محمدرضا تاجیک، مرتضی الویری، هادی خانیکی، موسوی تبریزی، جواد اطاعت، زهرا اشراقی، اکبر اعلمی، حسین مرعشی، فائزه هاشمی، محمد قوچانی، علی‌اکبر موسوی خوئینی‌ها، محمد موسوی خوئینی‌ها، احمد پورنجاتی، هاشم آغاجری، احمد شیرزاد، عرب سرخی، سلامتی، تاج‌زاده، میردامادی (این دو نفر می‌توانستند مرخصی بگیرند)، محتشمی‌پور، معصومه ابتکار، داود سلیمانی، عبدالله مؤمنی، یوسفیان، تاجرنیا، جلال جلالی‌زاده، ابطحی، اشرف بروجردی، علی شکوری‌راد، مصطفی معین، عباس عبدی، ‌اصغرزاده و... در همایش حضور نداشتند. 

بنابراین همایش مذکور از نگاه بیرونی متشکل از برخی اصولگرایان و معتقدین به نظام جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و مرد‌م‌سالاری دینی بود و از نگاه درونی جمعی از اصلاح‌طلبان بدلی بودند. اکثریت جمعی که در این همایش حضور داشتند خواستار تساهل در اجرای برخی از اصول قانون اساسی هستند. اما نه مشروطه‌خواه هستند، نه جمهوری‌خواه و نه طرفدار حاکمیت دوگانه. بنابراین همایش مذکور به صورتی بود که شرکت نکردن در آن از سوی اصلاح‌طلبان ناب نوعی پرستیژ محسوب می‌شد. اما در درون همایش نه اندیشه اصلاح‌طلبی که قدرت‌خواهی موج می‌زد تا آنجا که اعلام کردند ما ۲۹۰ کرسی مجلس را می‌خواهیم. 

مرزبندی دولتی‌ها با این همایش و عدم حضور آنان و حتی عدم حضور اصلاح‌طلبان درون قدرت نیز داستان دیگری است که نشان از هویت‌خواهی و «من بر‌تر» جریان اعتدال دارد. 

محمدکاظم انبارلویی نیز در سرمقاله رسالت با تیتر «یک نشست و چند نکته» در باره این همایش نوشته: نخستین گردهمایی اصلاح‌طلبان پس از ۶ سال برگزار شد. روزنامه‌های دوم خردادی از این گردهمایی با تیترهایی چون ـ اصلاح‌طلبان در ضیافت اجماع ـ خیز زمستانه برای بهارستان ـ رقص پرچم اصلاحات در خیابان پرچم به استقبال آن رفتند

این نشست مزین به یک قطعنامه پایانی و چند سخنرانی بود که در زیر به نکاتی ناظر به آن اشاره می‌شود؛ 

۱ ـ با آنکه اصلاح‌طلبان، زمین و زمان را پر کرده‌اند که اصلی‌ترین مطالبه مردم، رفع حصر موسوی و کروبی (بخوانید سران فتنه) است و در هر محفل و همایشی از آن‌ها یاد می‌کنند، اما در قطعنامه پایانی هیچ ذکری از آن‌ها نکرده و مطالبه‌ای هم در مورد رفع حصر آن‌ها نداشته‌اند. این رویکردی مبارک است چون معلوم می‌شود که رفع حصر آن‌ها نه تنها یک مطالبه ملی نیست حتی مطالبه احزابی هم که قبلا در رکاب موسوی فتنه سال ۸۸ را کلید زدند، نیست. 

مطالبه رفع حصر یک شوخی بی‌مزه امنیتی است چرا که سران فتنه هنوز سر موضع هستند. نشست اخیر اصلاح‌طلبان از تکرار این شوخی در قطعنامه پرهیز کرده است. این را باید به حساب هوشمندی آن‌ها گذاشت. 

۲ ـ در مقدمه قطع‌نامه اصلاح‌طلبان برای اولین بار تعریفی از اصلاح‌طلبی و تبار آن داده‌اند. این هم یک گام به جلو و باعث امیدواری است. آن‌ها خود را دیندار مدافع نظام و ارزش‌های دینی و ملی و در تداوم تلاش روحانیون روشن‌بین و طرفدار عدالت و اخلاق و خط امامی توصیف کرده‌اند. اما اشاره‌ای به حوادث تلخ سال ۸۸ نکرده‌اند. چرا که در آن مقطع از دین، نظام و امام خمینی (ره) دفاع نکردند؟ و باز چرا که ارزش‌های دینی و ملی را در معرض تاخت و تاز سرویس‌های امنیتی دشمن و در تاراج منافقین، سلطنت‌طلب‌ها، بهائی‌ها و... قرار دادند و نه تنها با آن‌ها مقابله نکردند بلکه همراهی نیز کردند؟ آن‌ها می‌خواهند آن قطعه از عملکرد اصلاح‌طلبی را پاک کنند! 

انبارلویی پس از نگارش چند بند در همین حال و هوا، ادامه داده است که؛ 

۶ ـ جناب هاشمی رفسنجانی پیام خوبی به این اجلاسیه داده‌اند و در حمایت از جمهوریت نظام و راهکارهای این صیانت، مطالب خوبی گفته‌اند. ‌ای کاش ایشان در باب صیانت از «اسلامیت نظام» بنا به جایگاه و نقشی که در تاریخ معاصر داشتند توصیه‌هایی هم می‌فرمودند. 

در صف اول عکس این همایش جمعی از علما و روحانیون هم حضور داشتند. نه پیام‌دهندگان و نه قطعنامه‌نویسان هیچ مطلبی که ناظر به دغدغه آن‌ها نسبت به صیانت از اسلامیت نظام باشد، نگفته‌اند. 

شریعتمداری و فرمول‌های دیپلماسی


حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان با تیتر «فرا‌تر از نابجا!» ضمن اصرار بر اینکه مذاکرات هسته‌ای باید به دلیل حوادث اخیر پاریس تعطیل می‌شد و به تاخیر می‌افتاد، به پیاده‌روی ظریف و کری هم تاخته است. در بخش‌هایی از این مطلب آمده است؛ 

الف: میان راهپیمایی پاریس با مشخصات ضداسلامی آنکه از قبل اعلام شده بود و آغاز مذاکرات ژنو، حداقل ۳ روز فاصله بوده است و هیأت مذاکره‌کننده کشورمان می‌توانست و وظیفه داشت با اعتراض به اهانت کشورهای غربی که ۴ کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان، اعضای اصلی گروه ۵+۱ هستند، از حضور در میز مذاکره خودداری کند و دستکم اینکه زمان آن را به بعد موکول کند که نکرد! مگر نه اینکه اساس تقابل قدرتهای غربی با ایران در هویت اسلامی انقلاب و کشورمان است؟ بنابراین ترک میز مذاکره و یا موکول‌کردن آن به زمانی دیگر با انگیزه دفاع از حریم رسول خدا (ص) و اعتراض علیه اهانت شرم‌آور به ساحت مقدس آن حضرت، کمترین انتظاری است که مردم این مرز و بوم و همه ملت‌های مسلمان از تیم مذاکره‌کننده کشورمان داشته‌اند. 

ب: آقای ظریف روز چهارشنبه ۲۴ دیماه در حالی با جان کری همتای آمریکایی خود به مذاکره می‌نشیند که کاریکاتور موهن علیه پیامبر‌ اسلام (ص) در‌‌ همان روز و با اعلام قبلی در ۳ میلیون نسخه چاپ و منتشر شده است و طرف مذاکره ایشان، یعنی جان کری وزیر خارجه کشوری است که از انتشار این کاریکاتور موهن بیشترین حمایت رسمی و علنی را داشته است! آیا تعجب‌آور نیست که نماینده جمهوری اسلامی ایران با نماینده کشوری که اهانت به رسول‌خدا (ص) را «آزادی بیان»! و «ضروری»! دانسته است رو در‌رو بنشیند؟! و انگار نه انگار که طرف مقابل او نه فقط همه هویت و موجودیت ایشان ـ به‌عنوان یک مسلمان معتقد ـ بلکه جان‌مایه همه مسلمانان جهان را به اهانت و سخره گرفته است! 

ج: ناپختگی وزیر خارجه کشورمان ـ و نه خدای نخواسته بی‌اعتنایی‌ ایشان به ساحت مقدس رسول خدا (ص)! ـ به همین اندازه خاتمه نمی‌یابد بلکه جناب ظریف در اقدامی تعجب‌آور و برخلاف عرف شناخته شده و فرموله دیپلماتیک، به اتفاق جان کری، محل رسمی مذاکره را ترک کرده و همراه ایشان در یکی از خیابان‌های ژنو به قدم زدن می‌پردازد! این اقدام آقای ظریف که خبر آن در سطح گسترده‌ای منتشر شد، زیر این عنوان قابل تعریف است که اولا؛ برخلاف نگاه رسمی و منطقی جمهوری اسلامی ایران که آمریکا را دشمن خونریز و غارتگر می‌داند و برای آن هزاران سند غیرقابل تردید ارائه می‌کند، آقای ظریف نگاهی دیگر دارد و با قدم زدن در کنار جان کری و بیرون از محل مذاکرات، در پی اعلام تفاوت نظر خود با دیدگاه رسما اعلام شده جمهوری اسلامی ایران است که البته می‌دانیم ایشان چنین منظوری نداشته است ولی این برداشت تنها برداشتی است که از اقدام یادشده به عرصه سیاسی ایران و جهان پمپاژ می‌شود. 

در همین حال روزنامه جوان در بخشی از مطلبی با تیتر «امریکا به دنبال توافق هسته‌ای است نه فیصله هسته‌ای» نوشته: تمام شواهد و قرائن هنوز هم این فرض را تأیید می‌کنند که دولت اوباما به دنبال دستیابی به توافق هسته‌ای با ایران است. طی حدود ۱۳ سالی که از شروع پرونده هسته‌ای ایران می‌گذرد، دولت امریکا برای اولین بار، در آذر ۱۳۹۲ وارد توافقی شد که یک طرف اصلی آن، ایران بود. بعد از این توافق، دیپلمات‌های بلند پایه ایرانی و امریکایی در بالا‌ترین سطوح با یکدیگر مستقیم و غیر مستقیم ملاقات کردند و تقریبا نشانه چندانی از بی‌رغبتی طرف امریکایی برای دستیابی به توافق هسته‌ای با ایران، دست کم در سطح مذاکرات دیپلماتیک دیده نمی‌شود. همانطور که قبلا نیز بار‌ها ذکر شده، به نظر می‌رسد بخش مهمی از میل دولت اوباما به توافق هسته‌ای با ایران، به سمت و سوی استراتژیکی برمی‌گردد که دولت امریکا از حدود سال ۲۰۱۲ در چارچوب استراتژی موسوم به «چرخش شرقی»، آن‌ها را وارد ملاحظات سیاست خارجی خود کرده است. بعد از تکمیل روند عقب‌نشینی امریکا از عراق، شروع فرآیند عقب‌نشینی از افغانستان و اجتناب از اقدام نظامی در سوریه، توافق هسته‌ای ۱+۵ با ایران، چهارمین بزنگاهی بود که استراتژی چرخش شرقی امریکا در آن ظهور و بروز پیدا کرد. امریکا در چارچوب همین استراتژی، مجبور شده که در سطحی کلان، مناسبات خاورمیانه‌ای خود را، از جمله در قبال مسأله هسته‌ای ایران در سطحی جدید متوازن کند. 

در طرف مقابل داو‌د هرمیداس باوند در یادداشتی در روزنامه آرمان با تیتر «ظریف و صمیمیت دیپلماتیک» نوشته: در روزهای اخیر شاهد انتشار تصاویری بودیم از پیاده‌روی صمیمانه دکتر ظریف و همتای آمریکایی خویش؛ پیاده‌روی‌ای که از گرمی روابط میان این دو سیاستمدار حکایت دارد. به همین سبب می‌توان درباره اینکه این صمیمیت‌ها تا چه اندازه می‌تواند در حل و فصل مسائل دیپلماتیک کارگشا باشند، گمانه‌هایی مطرح کرد. اول اینکه مطمئنا این روابط می‌تواند زمینه‌ای مساعد ایجاد کند؛ بویژه اگر مبانی استدلال، منطقی و اثرگذار باشد. بنابراین این مسأله می‌تواند باعث شود نظراتی که در رابطه با دولت خود چه به صورت کتبی و چه به صورت شفاهی دارند به یکدیگر منعکس و برآن شوند تا آنجا که امکان داشته باشد بر جنبه‌های مثبت قضیه تکیه کنند. 

به این ترتیب روابط انسانی در مذاکرات دیپلماتیک «بی‌اثر» نیستند، هر چند که نمی‌توان تاکید داشت «بسیار موثر» است. باید توجه داشت که معمولا نگاه و بیان دکتر ظریف با نوعی لبخند همراه است و خود این مسأله اتمسفری مساعد ایجاد می‌کند. نکته دیگر اعتماد به نفسی است که در پی این روابط به وجود می‌آید. در صورتی که مذاکره کننده اعتماد به نفس داشته باشد و مبانی مورد مذاکره خود را در ضمن منطقی بودن اما با قاطعیت نیز بیان کند، می‌تواند فضای مناسبی برای تعاملی افکار و تبادل نظرات فراهم کند. با توجه به اینکه در این سال‌ها دکتر ظریف ریاست هیأت نمایندگی ایران در سازمان ملل را به عهده داشته‌اند و به همین ترتیب مدتی نیز رئیس کمیسیون ششم حقوقی مجمع عمومی بوده‌اند بنابراین با خصوصیات رفتاری و اخلاقی غربی‌ها و بخصوص آمریکایی‌ها آشنایی کامل دارند و با توجه این آشنایی، می‌داند چه نکاتی را باید مطرح کند و از فضای روحی آن‌ها آگاه است. 

به زعم غالب کار‌شناسان و کسانی که از نزدیک دستی بر آتش دارند، روابط ایشان با جان کری ـ با توجه به آشنایی‌اش با خصوصیات اخلاقی آمریکایی‌ها نیز دارند ـ می‌تواند بسیار صمیمانه‌تر و دوستانه‌تر هم باشد. هر چند که این امر در رابطه با سایر همتایانش مانند لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه قضیه تا حدی متفاوت‌تر است و برخورد جدی‌تری آنجا وجود دارد. با توجه به این مسائل خصوصیات انسانی می‌تواند زمینه مساعدی برای فرایند مذاکرات فراهم کند. البته باید در نظر داشت که پیاده‌روی اخیر ظریف و کری در قالب روتین مذاکرات می‌گنجد. یعنی زمانی که دو نفر بیش از سایر اعضا احساسات دوستانه‌ای با هم داشته باشند معمولا سعی می‌کنند خیلی از مطالب را در حال پیاده‌روی یا اقدامات دیگر به هم بیان کنند. به هر حال مجموعه این رفتار‌ها می‌تواند در روند کلی مذاکرات تأثیرگذار باشد.



تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
hansen_html_code