-
جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۲۲ ب.ظ
-
۱۳۳
آمریکا از دیرباز در مقابله با عاملان حملات تروریستی دو رویکرد اصلی داشته است: یا نیروی نظامی به منطقه تحت کنترل گروه های تروریستی فرستاده و یا از هواپیماهای بدون سرنشین برای حمله به مقر این گروه ها استفاده کرده است.
با توجه به جنگ های آمریکا در افغانستان و عراق، می توان گفت اعزام نیروهای نظامی نمی تواند تضمینی برای موفقیت عملیات باشد. اما حمله به نشریه فکاهی شارلی ابدو در فرانسه نشان داد استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در بمباران مواضع گروه های تروریستی عواقبی در بر خواهد داشت.
دنیل بنجامین دیپلمات آمریکایی و هماهنگ کننده مبارزه با تروریسم در یمن در وزارت امور خارجه آمریکا در سال های 2009 تا 2012، تصریح کرد: «آمریکا پیش از هر چیز باید در مورد این موضوع تصمیم گیری کند که تا چه اندازه خواستار درگیر شدن در میانه اختلافات شیعه و سنی است.»
اما آمریکا دلایل بسیاری برای مداخله در امور یمن دارد. دیوید سدنی مسئول بخش افغانستان، پاکستان و آسیای میانه در پنتاگون در سال های 2009 تا 2013 گفت: «من به شدت در مورد آینده آمریکا و کشورهای متحدمان نگران هستم. القاعده و شاخه های انشعابی آن برنامه نابودی نابودی شیوه زندگی ما را دارند.»
با این حال، زمانی تهدید گروه های تروریستی در یمن به کلی از سوی آمریکا نادیده گرفته شد. ژنرال آنتونی زینی فرمانده نیروهای آمریکایی در منطقه خاورمیانه در سال های 1997 تا 2000 در این باره اعلام کرد: «با بازنگری در دوران فعالیتم در منطقه به این نتیجه می رسم که می بایست در ایجاد قابلیت ها در مقابله با تروریسم، کمک بیشتری به یمن می کردیم.»
شرایط در ماه اکتبر 2000، در پی حمله بمبگذاران انتحاری القاعده به کشتی نظامی آمریکایی در حال سوختگیری در بندر عدن در یمن وخیم شد. به گفته ژنرال زینی، در آن زمان در کنگره هیچ کسی به یمن اهمیت نمی داد و می توان گفت آمریکا تهدیدها در یمن را نادیده گرفت.
چندی پیش واشنگتن در اشاره به روابط خود با صنعا، به موفقیت در مبارزه با تروریسم اشاره کرد. باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در ماه سپتامبر و در آغاز حملات هوایی علیه مواضع داعش در عراق و سوریه، اعلام کرد رویکرد مقابله با تروریسم در یمن به شیوه ای منعطف تر دنبال خواهد شد.
اوباما تصریح کرد: «ملت آمریکا باید درک کنند که راهبرد مبارزه با تروریسم در مقابله با داعش، با جنگ در افغانستان و عراق متفاوت است. در این راهبرد، با تروریست هایی که ما را تهدید می کنند مبارزه، و در عین حال از افرادی که در میدان های جنگ در مقابل تروریسم ایستاده اند، حمایت می کنیم و این راهبردی است که ما سال های متمادی به طور موفقیت آمیز در یمن و در سومالی به اجرا گذاشته ایم.»
اما حدود یک هفته پس از این اظهارات اوباما، منصور هادی رئیس جمهور یمن و شریک آمریکا در مبارزه علیه تروریسم، قدرت خود را از دست داد و حزب شیعه الحوثی که چندین وزارتحانه را تحت کنترل داشت، قدرت را در صنعا در دست گرفت.
چنین تحولی در شرایط سیاسی یمن، تلاش های آمریکا را در یمن با چالشی جدی مواجه ساخت. به گفته بنجامین، این تحولات انجام عملیات در یمن و همکاری با مقامات این کشور و حتی آموزش نیروهای یمنی را که بخشی از روابط دوجانبه بود، دشوار کرد.
چهار ماه پس از تحولات سیاسی در یمن، سعید و شریف کواشی برادران فرانسوی به دفتر نشریه فکاهی شارلی ابدو حمله کردند و سردبیر و کاریکاتوریست های این نشریه را کشتند. دو برادر در اردوگاه های القاعده در یمن آموزش نظامی دیده و با انور الاولکی یکی از سرکرده های القاعده دیدار کرده بودند.
الاولکی، متولد آمریکا، از سال 2004 تا ماه سپتامبر سال 2011 که در حمله هواپیمای بدون سرنشین آمریکا در یمن کشته شد، به عنوان چهره القاعده در شبه جزیره عرب فعالیت کرد و بسیاری از حملات علیه اهداف غربی، در پی تحریکات الاولکی صورت گرفتند.
اما باید گفت یمن از سال 2011 و با سرنگونی دولت علی عبدالله صالح در خطر فروپاشی قرار گرفت. ناآرامی ها در آن زمان این امکان را برای القاعده در شبه جزیره عرب فراهم آورد تا بخش های وسیعی را در جنوب یمن اشغال کند.
با این حال به گفته بنجامین، شرایط خاص در محیط اجتماعی اروپا، مخالفت ها با مهاجرپذیری، افزایش اسلام هراسی و دوران رکود اقتصادی بود که زمینه را برای اقادامات جهادگرایانه شخصی که ایده اولیه آن متعلق به الاولکی بود، فراهم ساخت.
از سوی دیگر، همکاری با واشنگتن برای یمن چندان ساده نبود. نیروهای آمریکایی در حمله ای در فاصله حدودا 250 کیلومتری شرق صنعا یکی از مظنونین را در حمله به کشتی نظامی، کشتند. یمن برای جلوگیری از ناآرامی های بیشتر و حملات انتقام جویانه، انفجار خودرو را عامل کشته شدن این عضو القاعده اعلام کرد. اما دو روز بعد مقامات آمریکایی پرده از عملیات خود در یمن برداشتند. حاصل کار ناآرامی های شدید در یمن بود که واشنگتن را وادار کرد سفارت خود در صنعا را به طور موقت تعطیل کند.
در حمله پاریس نیز برادران کواشی در خارج از دفتر نشریه شارلی ابدو فریاد زدند: «به رسانه ها بگوئید عاملین حمله اعضای القاعده در یمن بودند.» آنها اندکی بعد به راننده خودرویی که ربودند، گفتند حمله در پاریس به خون خواهی قتل الاولکی صورت گرفت.
سخنگوی القاعده شبه جزیره عرب در بیانیه خود تصریح کرد: «رهبر القاعده شبه جزیره عرب این عملیات را مدیریت کرد. القاعده اهداف خود را با دقت و به عنوان انتقام بی حرمتی به پیامبر اسلام انتخاب کرده است.» بنجامین بر این باور است که آمریکا می تواند به بهبود وضعیت در یمن کمک کند.
دیوید سدنی معتقد است آمریکا در یمن اشتباهات زیادی مرتکب شده، القاعده در یمن امروز قدرتمند تر از سال گذشته است. وی در این باره تصریح کرد: «سیاست مقابله با تروریسم آمریکا به صورت مداخله اندک و با استفاده از حملات هواپیماهای بدون سرنشین، اعزام واحدهای ویژه عملیاتی و آموزش نیروهای محلی، نه در یمن، نه در لیبی، نه در سومالی و نه حتی در مناطق قبایلی پاکستان، کارساز نبودند.»
سدنی افزود: «فعالیت های اینچنینی ممکن است به طور موقت تهدیدها علیه آمریکا و متحدانش را سرکوب کند، اما مشکل را از ریشه حل نمی کند و حتی ممکن است به مقابله و انتقام جویی گروه های تروریستی منجر شود و در بلندمدت، مشکلات را تشدید کند.»
به عقیده سدنی، تنها راه ایجاد تغییر اساسی در یک جامعه، بازسازی قابلیت های جامعه با اختصاص منابع مالی مورد نیاز و در نظر گرفتن زمان کافی برای ثمردهی است.
وی افزود تغییر و تحول در یک جامعه به قدرت سیاسی و حمایت ویژه نیاز دارد و آمریکا از زمان کمک به بازسازی کامل آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، چنین رویکردی را در مورد هیچ کشوری به کار نگرفته است.
سدنی تصریح کرد: «پس از بازسازی آلمان و ژاپن، تلاش های آمریکا همیشه نیمه کاره بودند، منابع کافی به فعالیت ها برای بازسازی هیچ کشوری اختصاص داده نشد و واشنگتن در بیشتر راهبردهای سیاسی به راهی برای فرار تمرکز داشت تا بر موفقیت عملیات. ما همیشه به دنبال راه فرار بودیم و مشکل این است که در زندگی واقعی، راه فراری وجود ندارد.»
کریستوفر سوئیفت کارشناس یمن در دانشگاه جورج تاون با این مسئله که آمریکا در مقابله با تهدیدها در یمن اقدام چندانی صورت نداده، موافق است. وی در این باره گفت: «روابط سیاسی و نظامی ما با یمن هیچگاه فراتر از پایتخت پیش نرفت. اما تروریست ها بیرون از پایتخت و در میدان های جنگ فعالیت می کردند و نظارت ما بر این تهدیدها غیرمستقیم و بر مبنای نظارت از طریق هواپیماهای بدون سرنشین بوده است.»
سوئیفت افزود: «ما اهدافی محدود و نسبی را در یمن دنبال کردیم و یمن هنوز محلی است که تروریست ها برای آموزش و یا حتی پنهان شدن، به آنجا می روند. القاعده در شبه جزیره عرب از بین نرفته است. یمنی ها در موقعیتی نیستند که با القاعده در شبه جزیره عرب مبارزه کنند و ما هم هنوز تصمیم قاطعانه ای برای کمک به یمنی ها در مبارزه با القاعده نگرفته ایم.»
القاعده بار دیگر به کانون توجه تبدیل شده است. در یک سال گذشته توجه آمریکا بیشتر به داعش معطوف بود و اکنون القاعده بار دیگر توجه ها را به خود جلب کرده است. ژنرال زینی در این باره گفت: «اکنون یک رقابت داخلی پیش آمده است. هر گروهی می خواهد از گروه های دیگر پیشی بگیرد، چرا که توجه بیشتر به معنای بودجه و نیروهای بیشتر خواهد بود.»
ژنرال مارتین دمپسی فرمانده ستاد مشترک ارتش آمریکا با ژنرال زینی موافق است. وی در ماه ژانویه در گفتگو با فاکس نیوز گفت: «خطر داعش این است که گروه هایی را که از پیش وجود داشتند، ترغیب می کند تا خود را از نو و بر مبنای ایدئولوژی های افراطی مجددا تعریف کنند.»
یمن به چالشی جدی برای آمریکا تبدیل شده است. آمریکا در سال های 2011 تا 2014 کمک های مالی چشمگیری برای مقابله با القاعده در یمن برای دولت این کشور در نظر گرفت و در سال 2015 نیز قصد دارد با ارسال اسلحه، آموزش نیروها و کمک های بشر دوستانه به یمن یاری رساند. اما از سوی دیگر، عربستان سعودی که کمک های مالی فراوانی به یمن کرده است احتمالا با قدرت گرفتن حزب شیعه الحوثی، از کمک های مالی بیشتر خودداری خواهد کرد و این مسئله احتمال فروپاشی مالی یمن را در اوایل سال 2015 افزایش می دهد.
ست بیندر از موسسه مستقل نظارت همکاری امنیتی معتقد است حزب الحوثی به رغم اقدامات تند و جدی در مقابله با القاعده، نمی تواند از قدرت این گروه تروریستی بکاهد؛ چرا که القاعده در شبه جزیره عرب از شیعه بودن حزب الحوثی به عنوان ابزاری در تشدید درگیری میان دو شاخه شیعه و سنی استفاده می کند و این تاکتیک تاثیرگذار بوده است؛ شمار بسیاری از اعضای قبایل سنی در مقابله با حزب شیعه الحوثی به القاعده در شبه جزیره عرب که گروهی سنی است، ملحق می شوند.