-
جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۱۸ ب.ظ
-
۱۰۳
اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشویان ایرانی در اروپا، به دنبال حوادث اخیر در فرانسه و تشدید موج اسلامی هراسی که به دنبال آن واقعه به وجود آمد، بیانیهای را صادر کرده است.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «داعش، این فرزند شوم تروریستهای منطقه نیز بلافاصله پس از تسلط نسبی بر بخشهای مهمّی از سوریه، برای کسب شهرت و قدرت بیشتر به عراق لشکر کشید و در سکوت معنادار دولتهای غربی و خیانت سؤال برانگیز نیروهای امنیتی عراق، بخشهای قابل توجهی از مناطق عمدتا سنی نشین عراق را گرفت.
همان زمان مقام معظم رهبری پیش بینی کردند که «گروه های تکفیر بلای جان کشورهای حامی خود خواهند شد». حوادث پاریس، به روشنی شاهد صدق تفسیر ایشان از قضایای منطقه است. چرا که جریان تکفیری دست پروردهٔ نفاق است و منافق بذات خائن است، حتی به حامیان دیروزش...».
حادثهای که روزهای اخیر در پاریس رخ داد که طی آن دو نفر به دفتر نشریهٔ «شارلی ابدو» حمله بردند و به تبع آن ماجرای گروگان گیری در یک فروشگاه کوشر که با درخواست آزادی این دو نفر پیش آمد و پس از تبادل آتش میان پلیس و گروگان گیران، به کشته شدن دو نفر از شهروندان فرانسوی ختم شد را میتوان از چند منظر مورد بررسی قرار داد، که به تفصیل در ذیل میآید؛
۱. ریچارد کلارک، مسئول کمیتهٔ ضد تروریسم آمریکا در دولت ریگان، بوش و کلینتون، در کتاب «مبارزه علیه تمامی دشمنان»، به توضیح شکل گیری گروه القاعده و حوادث منجر به یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ پرداخته است. او در این کتاب تصریح کرده است که آمریکا برای مقابله با اتّحاد جماهیر شوروی و همچنین کاهش هزینههای عملیاتی، با پشتیبانی مالی سعودیها عدّهای را در داخل و خارج از افغانستان آموزش داد و با سلاحهای نسبتا پیشرفتهٔ وقت (نظیر موشک استینگر) آنها را مجهز کرد تا دشمن شمارهٔ یک خود، یعنی نظام کمونیستی شوروی را شکست دهد و آنها را از تسلط بر افغانستان بازدارد. او به روشنی توضیح داده است که اهمیت و اولویت این عملیات به اندازهای بوده است که هیچ برنامهٔ مدوّنی برای کنترل این نیروها درصورت شکست شوروی و خروج ارتش سرخ از افغانستان نداشتهاند.
این است که این گروهها، تحت تاثیر تفکّرات وهابی سعودی و با حمایت مالی آنها و همچنین آموزش آمریکاییها، بر افغانستان تسلط نسبی پیدا کردند و برای ایجاد فرصت بیشتر برای طرح اندیشههای افراطی خود و همچنین جلب محبوبیت میان عامّهٔ مسلمانان جهان به آمریکا حمله کردند. این اشتباه آمریکا در جولان دادن به گروه تروریستی القاعده و عدم مهار به موقع آنها، به زعم مسئول وقت کمیتهٔ ضد تروریسم آمریکا، از فاحشترین خطاهای راهبردی در تاریخ آمریکا بوده است.
داستان تشکیل داعش نیز سخت مشابه القاعده است. آمریکا برای انهدام نظام بشار اسد و با پشتیبانی سعودیها و قطریها، تحت تفکرات وهابی و سلفی، اقدام به جذب نیرو نمود تا تلفات و هزینهٔ آمریکاییها در براندازی نظام سوریه به حداقل ممکن برسد. تا آنجا که از دزدان، قاتلان، و زندانیان کشورهای منطقه برای تشکیل به اصطلاح نیروهای مقاومت مردمی سوریه!، که امروز به داعش موسوم است، استمداد جست. داعش، این فرزند شوم تروریستهای منطقه نیز بلافاصله پس از تسلط نسبی بر بخشهای مهمّی از سوریه، برای کسب شهرت و قدرت بیشتر به عراق لشکر کشید و در سکوت معنادار دولتهای غربی و خیانت سؤال برانگیز نیروهای امنیتی عراق، بخشهای قابل توجهی از مناطق عمدتا سنی نشین عراق را گرفت.
همان زمان مقام معظم رهبری پیش بینی کردند که «گروههای تکفیر بلای جان کشورهای حامی خود خواهند شد». حوادث پاریس، به روشنی شاهد صدق تفسیر ایشان از قضایای منطقه است. چرا که جریان تکفیری دست پروردهٔ نفاق است و منافق بذات خائن است، حتی به حامیان دیروزش... .
این میان سخن نمایندهٔ سوریه در سازمان ملل نیز این روزها قابل تامل است که رسانههای دنیا و دولتمردان غربی را به سخره گرفته بود، با طرح این مسئله که حالا که کار این گروهها به قتل مردم فرانسه رسیده است آنها را تروریست میدانید، در حالیکه دیروز که مردم سوریه را با سلاح شما قتل عام میکردند، آنها را نیروهای مقاومت ملّی سوریه میخواندید.
۲. وجههٔ دیگر این مسئله فرصت یافتن گروههای اسلام ستیز در اروپا است تا برپایی تظاهرات ضد اسلامی، احساسات عمومی را در راستای اعمال خشونت هرچه بیشتر علیه مسلمانان تحریک نماید. تجمع گروههای ضد اسلامی در پاریس و همچنین کمپین PEDIGA در درسدن آلمان، نمونهٔ این تجمعات خصمانه و فریبکارانه است که اکثرا با حمایت و پشتیبانی حکومتی همراه است.
حتی اگر زاویهٔ مختصات قوانین غربی به این موضوع بنگریم، تناقضی واضح و شرم آور در برپایی این تجمعات وجود دارد که از دید آزاد اندیشان و متفکران مغفول نخواهد ماند. آنها کمپینهای «اسلام ستیزی (آنتی اسلامیزم)» را برای همدردی با یهودیان و نفی جریان «یهودی ستیزی (آنتی سمیتیزم)» علم کردهاند!! آنها تمام مسلمین را تحت فشار میگذارند به خاطر جنایاتی که گروههای به ظاهر اسلامی دست پرودهٔ غربیها مرتکب شدهاند، و از سوی دیگر با یهودیان و علی الخصوص اسرائیل ابراز همدردی میکنند علی رغم جنایات شرم آوری که تروریسم حکومتی اسرائیل مرتکب آن میشود.
این ادّعا هم که این تظاهرات برای دفاع از آزادی بیان است دروغی آشکار و رسواست. استدلال آنها اینست که مطابق اندیشهٔ لیبرال غربی، توهین به خداوند (Blasphemy) نعوذ بالله و پیامبر اکرم ـ صلوات الله علیه ـ نیز با وجود اینکه احساسات مسلمانان را علی حدّه جریحه دار میکند بایستی آزاد باشد، با این حال چرا نقد مسائلی چون هولوکاست آزاد نمیباشد؟ مگر نه اینست که دلیل میآورند که احساسات یهودیان را جریحه دار میکند؟ چطور نقد مسئلهٔ ساده و بیضرری چون واقعهٔ تاریخی هولوکاست بایستی به حبس ابد و مجازاتهای غیرقابل باور بینجامد، ولی توهین به مقدسترین اعتقادات مسلمانان به زعم آنها باید با «آزادی بیان» همراه باشد؟
برخورد با دیودونه، طنزپرداز مشهور فرانسوی به اتهام برانگیختن خشم عمومی! نمونهٔ دیگری از ملاکهای دوگانه در مفهوم آزادی بیان در فرانسه است. هرجا که پای انتقاد به یهودیان به میان آید، محدودیتهای آزادی بیان را برای ملّت توضیح میدهند و آنجا که به توحش قلم عدّهای علیه مسلمین میرسند، آزادی را بهانه میکنند. کم نیستند نمونههای این ملاکهای دوگانه در آزادی بیان. در حالیکه شارلی ابدو به عنوان هفته نامهٔ نترس فرانسویها مورد تحسین قرار میگیرد، کسی اشاره به این موضوع نمیکند که در سال ۲۰۰۹ این مجلّه یکی از مشهورترین کاریکاتوریستهای خود، موریس سینت را اخراج کرده بود چرا که درباره ژان پسر نیکلا سارکوزی گفته بود که «او عمر و زندگی طولانی در پیش دارد چرا که او با یک یهودی ازدواج میکند». ذکر این نمونهها در سالهای اخیر، از شمارش خارج است.
۳. تصویر نخست وزیر رژیم منحوس اسرائیل در صف اوّل راهپیمایی ضد تروریسم پاریس هم از آن طنزهای شرم آور روزگار ماست. بیشک تحمّل این فریب برای هر انسانی که اندک بهرهای از انصاف برده باشد، سخت و طاقت فرساست.
تروریسم حکومتی ِ رژیم ِ جعلی صهیونیستی که خود خبر از نطفهٔ شوم خویش دارد، با در دست گرفتن جریان رسانهای دنیا تلاش میکند تا پلیدی را از چهرهٔ شوم خویش مخفی کند. گزارشاتی که اخیرا در ویکی لیکس منتشر شد، حکایت از ستاد ویژهای در موساد دارد تا طوری جریان رسانهای جهانی را تنظیم کند که جنایات رژیم صهونیستی کمترین انعکاس خبری را نیز نیابد. آنها حتی از اشباع فضای خبری حاصل از مرگ هنرپیشهها و خوانندگان گرفته تا سقوط هواپیمای مسافربری و جام جهانی فوتبال، استفاده میکنند تا جنایت تازهای را مخفیانه و به دور از چشم رسانههای ساختگی دنیا انجام دهند.
این میان رابطهٔ سه گانهٔ رسانه، قدرت و افکار عمومی قابل تامل است. آنچه امروز افکار عمومی دنیا را خط میدهد رسانهها هستند. رسانههایی که اکثر تحت سیطرهٔ قدرتهای استکباری و لابیهای پرنفوذ صهیونیستی قرار دارند، اجازهٔ طرح افکار خارج از چارچوبهای خود را نمیدهند. اینکه یهودیان در پاریس و درسدن و سایر شهرهای اروپا، میتوانند ظرف مدّت کوتاهی با تحریک عواطف عمومی راهپیماییهای وسیعی ترتیب دهند نشان از سیطرهٔ باطل بر افکار عمومی است. صدها جنایت آشکار رژیم غاصب اسرائیل را ببینند و دم برنیاورند، در حالیکه با مرگ دو روزنامه نگاری که به اعتقادات مسلمانان توهین کردهاند چنین بلوایی کنند! این جز چیرگی باطل و تیرگی دلهای غافل چه تعبیری به دست میدهد؟
۴. با تمام این اوصاف رشد اسلام گرایی در سالهای اخیر در کشورهای غربی، خصوصا فرانسه و انگلستان، پدیدهای غیرقابل انکار است که تمامی آمارها بر آن گواهی میدهند. بنابر آمار رسمی دولت بریتانیا، در سال گذشته بیشتر نوزادان متولد این کشور «محمّد» نام گذاری شدهاند. دولتهای غربی برای مهار این قضیه، علاوه بر اعمال محدودیتهای بیشتر در سیستمهای مهاجرت، برای ترویج اندیشههای سکولار در قالب اسلام هزینه کردهاند تا دست کم از کنش سیاسی مستقیم این پدیده تا مدّتی در امان باشند.
بروز اندیشههای افراطی در قالب اسلام، نظیر آنچه در پاریس رخ داد، نشانگر شکست جریان چپ مسلمان سکولار نیز میتواند باشد. این نکتهای است که اسلاوی ژیژک، فیلسوف و جامعهشناس مشهور اسلواکی نیز در روزهای اخیر بدان اشاره کرده است. اسلام در اساس خود، حامل پیامهای جدی در مواجهه با مسائل سیاسی و اجتماعی است و پیروانش را به یک کنش پویا در مقابل مسائل اجتماعی میخواند. به نظر اکثر اندیشمندان اسلامی، یکی از وجوه قرآن کریم برنامهای برای حکومت پیامبر اسلام است و حکومت عدل ِ سیاست و تمام معنای سیاست است. لهذا اسلام سکولار با خلاً ایدئولوژیک در تفسیر فرامین سیاسی اجتماعی اسلام مواجه میباشد. لذا جمعیت رو به رشد مسلمین در اروپا، وقتی با این خلاً ایدئولوژیک روبه رو میشوند، و در حالی که مروّجان اسلام ناب محمّدی تحریم شدهاند، این جمعیت ممکن است به ناچار به اندیشهٔ سیاسی ِ بیمایهٔ گروههای سلفی و وهابی روی آورند.
وقتی جمهوری اسلامی ایران که پرچمدار راستین اسلام ناب محمّدی است با توانمندی بالای علوم دینی خود، مجال طرح اندیشههای روح افزا خود را در تریبونهای اروپایی نمییابد، وقتی نماد عقاید راستین شیعیان قمه و خون میشود و شیعهٔ پوشالی لندنی سخنگوی اعتقادات شیعه در غرب معرفی میشود که نزاهت تاریخی شیعه در همکاری با حکّام جور را در دوری جستن از سیاست تبلیغ میکند، و وقتی علمای منصف اهل سنت از صحنهٔ سیاست طرد میشوند، شیخ قرضاویها و سایر مفتیهای سطحی سلفی مرجع یافتن مصادیق اجتماعی ایدئولوژی اسلامی میشوند و فجایعی نظیر حادثهٔ پاریس رخ میدهد.
۵. یکی دیگر از موضوعات قابل ذکر در این رابطه، تفرق گستردهٔ نظرات و فتاوی علمای جهان اسلام در مورد توهین به پیامبر اسلام در بلاد غیرمسلمین و وظیفهٔ یک مسلمان ساکن غرب در قبال آن است. حتی در تفسیر «سبّ نبی» و تعیین مصادیق آن افتراق بسیار فتاوی وجود دارد که این خود عرصه را بر ظهور اندیشههای افراطی باز میگذارد. لهذا به نظر میرسد برای تقریب نظرات فقهی علمای اسلام در این خصوص و وحدت رویّه مسلمین، و با درنظر گرفتن شرایط حاکم بر غرب، سعی بر تفسیر جامع و مانعی بر این قضیه شود تا حداقل از اختلاف آرای موجود در میان مسلمین کاسته شود و مجالی برای اندیشههای افراطی نماند.
در همین راستا دولتهای اسلامی میتوانند با اتخاد موضعی واحد، افرادی که به مقدّسات اسلامی توهین میکنند را مورد تحریم قرار دهند و دولتهای متبوع آنها را مورد فشار دیپلماتیک قرار دهند.
۶. بعضی اسناد حکایت از دست داشتن احتمالی سازمان جاسوسی سیا و موساد در حادثهٔ پاریس دارد. بعید نیست که این حادثه طرحی برای بازسازی چهرهٔ رژیم بیآبروی صهیونیستی و مظلوم نمایش دادن این رژیم باشد تا مهاجرت معکوس در سرزمینهای اشغالی را متوقف کند. یا حتی این طرح میتواند بخشی از نقشهٔ شوم حمله به کشور سوریه باشد، مطابق آنچه در یازدهم سپتامبر و حمله به کشور عراق رخ داد. لذا لازم است مسلمین با وحدت رویّه و تاسی به رسول اکرم ـ صلوات الله علیه ـ بیش از پیش هشیار باشند و به تفرقه و اختلاف دامن نزنند.
اتحادیّهٔ انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا ضمن محکوم کردن توهین به پیامبر عظیم الشان اسلام و همچنین جریانهای اسلام ستیز و جنبش پگیدا، از هرگونه عملیات تروریستی در هر لباسی اعلام انزجار مینماید و به پیروزی اسلام ناب محمّدی در سایهٔ صبر و عطوفت رجاء واثق دارد. آن شه موزون جهان، عاشق موزون طلبد.