-
شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۵۰ ب.ظ
-
۹۹
یپمان جبلی، معاون خبر صدا و سیما ضمن بازدید از خبرگزاری مهر در گفتگویی تفضیلی ابعاد انقلاب های منطقه را مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
بخش اول این گفتگو که به بحث انقلاب های منطقه، تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های مردمی و همچنین بحران های ایجاد شده در منطقه پرداخته بود، در تاریخ ۱۵ دی ماه در خبرگزاری منتشر شد.
پیمان جبلی که از سال ۱۳۹۰ و تقریبا در جریان انقلاب در تونس به عنوان سفیر ایران در این کشور مشغول به فعالیت بوده است در بخش دوم این گفتگو به تحلیل انقلاب شکل گرفته در تونس و انتخابات اخیر در این کشور و جابجایی قدرت پرداخته است.
در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب مردمی تونس در سال ۲۰۱۱ ادامه این گفتگو را می خوانید:
*در تئوری بدبینانه که نسبت به انقلاب های عربی وجود دارد گفته می شود اکنون در تونس و مصر افرادی از بازماندگان و مقامات رژیم سابق سر کار آمده اند، در یمن هم برخی از مقامات رژیم سابق به قدرت رسیدند و الان وضعیت بی ثباتی است .در سوریه هم که وضعیت مشخص است، آیا همه اینها به معنای یک طراحی نیست که از سرمایه اجتماعی مردم استفاده شد که با تغییر چهره، در واقع همان افراد با دیدگاههای مشخص بر سرکار بیایند؟
به نظرم باید با دقت بیشتری از تعابیر استفاده کنیم . آیا آنچه در همین چند ماه اخیر اتفاق افتاده بازگشت رژیم سابق بوده و آیا اهدافی که مردم در مصر، تونس و کشورهای دیگر به خاطر آن قیام کرده اند، به طور کامل سرکوب شده است و به هیچ یک از اهداف خود دست نیافته اند؟
به اعتقاد من باید حوادث را از منظری فراتر مورد بررسی قرار دهیم. هم از منظر وسیع تر و گسترده تر جغرافیایی و هم دیدگاه تاریخینباید.خود را محدود به ژانویه ۲۰۱۱ و فوریه ۲۰۱۴ کنیم. باید تحولات را از پیش از این تاریخ ها و به سمت آینده بررسی کرده و به این نتیجه برسیم که اگر بیداری اسلامی یک جریان مستمر باشد که هست، لذا وجود آزادی و دموکراسی در کشورهای اسلامی منجر به این می شود که تمایل طبیعی و فطری اسلام خواهی مردم روز به روز گسترش بیشتری داشته باشد .
لذا بهترین دستاورد انقلاب های عربی در کشورهای اسلامی آزادی و دموکراسی است. اگر دموکراسی در تونس باشد هیچ نگرانی بابت اهداف انقلاب تونس وجود نخواهد داشت .ممکن است در انتخابات مختلف نسبت آرا تغییر کند و بازی های رسانه ای شکل بگیرد و نفوذ قدرت های بیرونی تأثیرگذار باشد، اما سیر کلی حرکت را نمی توان نادیده گرفت.در یک مقطع تاریخی جریان اسلامی تونس که الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران بود، مورد تهدید و محکومیت قرار می گرفت. رهبران جریان اسلامی به اتهام خمینیون بودن در دادگاه ها حتی به اعدام محکوم و تبعید می شدند .راشد الغنوشی از جمله آنهاست . در مقطعی که کودتای بن علی علیه بورقیبه در سال ۱۹۸۷ اتفاق افتاد و در انتخابات۱۹۹۰ و با فضای نسبتا باز سیاسی که در آن زمان ایجاد شده بود و با دامی که بن علی برای آنها پهن کرد، در انتخابات شرکت کردند و به قول خودشان بیش از ۳۰ درصد رآی آوردند. نظام گفت که کمتر از ۱۵ درصد رآی داشتند و همین شرکت در انتخابات منجربه شناسایی آنها شد، به زندان افتادند و برخی نیز فرار کردند و تبعید و شکنجه شدند.
آن شرایط با وضعیت امروز بسیار متفاوت است . جریان های اسلامی امروز در تونس حضور و بروز جدی دارند به رسمیت شناخته شده و مسیر خود را طی می کنند و به عنوان یک واقعیت در صحنه سیاسی تونس حضور دارند. نباید خیلی نگران این مسئله باشیم که این جریان مردمی رتبه اول را دارد یا دوم، به هر حال این گرایش عمومی در بین مردم وجود دارد . آفت ها را هم باید در نظر بگیریم . همین جریانات مردمی که جریان اسلامی از جمله آنهاست تحت تهدید نفوذ امنیتی و در معرض تهدیدهای منطقه ای و بین المللی قرار دارند. همین قدرت های مرتجع منطقه به شدت سرمایه گذاری می کنند که جایگاه خود را استحکام ببخشند. از سوی دیگر برای غربی ها موقعیت اقتصادی تونس و شمال آفریقا بسیار اهمیت دارد. همه این آفت ها وجود دارد . در کنار آن نیز نباید به این نتیجه برسیم که حالا که انتخابات برگزارشد و در لیبی هم اتفاقاتی افتاده است به عصر استبداد بازگشتیم و این امر نشان می دهد که غربی ها تنها خواسته اند که شکل و شمایلی عوض شود. اصلا این طور نیست. به نظر من رژیم هایی که در کشورهای اسلامی در شمال آفریقا حاکم بودند حداکثر خدمت خود را به غربی ها انجام دادند و اگر آنها در حال حاضر برای غربی ها خیلی مفید بودند برای بازگشتشان تلاش می کردند. اکنون غرب با یک جریان بیداری عمومی مردمی روبه رو است که دیگر نمی تواند افرادی مانند بن علی را به راحتی حاکم کند.
به نظر من رژیم هایی که در کشورهای اسلامی در شمال آفریقا حاکم بودند حداکثر خدمت خود را به غربی ها انجام دادند و اگر آنها در حال حاضر برای غربی ها خیلی مفید بودند برای بازگشتشان تلاش می کردند. اکنونغرب با یک جریان بیداری عمومی مردمی روبه رو است که دیگر نمی تواند افرادی مانند بن علی را به راحتی حاکم کند.بیداری مردمی و بیداری اسلامی یک واقعیتی است که نمی توان از آن صرف نظر کرد . البته ممکن است فراز و فرود و فراز و نشیب داشته باشد و در برخی از مواقع دچار سکته و وقفه شود اما مصر کنونی را دیگر نمی توان با مصر زمان مبارک مقایسه کرد .
*در مورد تونس که می فرمایید حرکت رو به جلو است؛ اگر امروز را با ۴سال پیش در زمان سقوط بن علی مقایسه کنید در چه حوزه هایی برایعامه مردم پیشرفت حاصل شده است؟
اگر وجود گرایش های عمیق مردمی به دیانت و اسلام ( که برای ما یک هدف استراتژیک محسوب می شود) واقعیت داشته باشد و اینکه بیداری اسلامی در مردم عمق دارد و همچنین اگر گرایش عمومی مردم به قضایای جهان اسلام مانند حمایت از فلسطین، مقاومت و خط ضد استعماری جمهوری اسلامی واقعیت داشته باشد که دارد، تهدید برای جبهه ما زمانی است که این گرایش ها سرکوب شود و دوباره به شکنجه گاه و زندان و تبعید برود.
اما اگر شرایط آزادی و احترام رأی مردم حاکم باشد، دستاورد آن یک قدم رو به جلو برای ماست سئوالی که مطرح می شود این است؛ اگر کسانی که ما آنها را سخنگوی واقعی ملت ها می دانیم و ضد سیاست های استعماری غرب و طرفدار فلسطین و مقاومت هستند، بتوانند حرفشان را بزنند برای ما بهتر است یا اینکه نتوانند؟
مهمترین دستاوردی که حاصل شده این است که بن علی وجود ندارد که بگوید در انتخابات با۹۹/۹۹ درصد آرا اول شده ام و صحنه سازی سیاسی و مبارزات ساختگی ایجاد کند که رنگ و بوی دموکراتیک به انتخابات بدهد . اکنون رأی مردم به عنوان یک دستاورد جدی در تونس مطرح است که تضمین می کند جریانات اصیل بتوانند همواره حضور داشته باشند . تهدید زمانی است که دموکراسی در خطر قرار گیرد و قدرت های امنیتی و کارتل های رسانه ای بتوانند فضا را عوض کنند. دستاورد بزرگ در مقایسه با ۴ سال گذشته و سال ۲۰۱۰ که منجر به سرنگونی بن علی شد این بود که یک خیزش مردمی اتفاق افتاد تا مردم به راحتی بتوانند حرف خود را بزنند و در صحنه سیاسی حضور داشته باشند .
مهمترین دستاوردی که حاصل شده این است که بن علی وجود ندارد که بگوید در انتخابات با۹۹/۹۹ درصد آرا اول شده ام و صحنه سازی سیاسی و مبارزات ساختگی ایجاد کند که رنگ و بوی دموکراتیک به انتخابات بدهد . اکنون رأی مردم به عنوان یک دستاورد جدی در تونس مطرح است که تضمین می کند جریانات اصیل بتوانند همواره حضور داشته باشند .من به خاطر دارم که زمانی قبل از جنگ ۳۳ روزه و پیروزی حماس در غزه تز اصلی سیاسی خانم کاندولیزا رایس، وزیر خارجه اسبق آمریکا این بود که باید دموکراسی را در جهان عرب تقویت کنیم چراکه اگر جوانان در کشورهای عربی آزاد باشند، گرایش طبیعی آنها به سمت غرب است .بعد از پیروزی حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان و اتفاقات منطقه؛ آنها از این تز عقب نشینی کردند و بحث خاورمیانه جدید را مطرح کردند.
دموکراسی همیشه به نفع ملت هاست . در مورد فلسطین بر همین مسئله تأکید داریم که تمام مردم اصلی فلسطین که از کشور خود رانده شده اند باید بازگردند و آنچه مردم فلسطین می خواهند اجرا شود. در مورد بحرین نیز ما بر این باوریم که هر فرد حق یک رأی دارد . ما یک استراتژی ثابت، قابل فهم و منطقی را برای جهان مطرح می کنیم . در مورد سوریه نیز همین مسئله را مطرح می کنیم و می گوییم شما چرا به جای اینکه مردم را به انتخابات آزادانه تشویق کنید به جان هم می اندازید. اگر راست می گویید آتش توپخانه ها را خاموش و مردم را آزاد بگذارید که به هرکسی که می خواهند رأی بدهند . اگر دولت فعلی رأی آورد به کار خود ادامه دهد و اگر دیگران رأی آوردند آنها بیایند. چرا از انتخابات و دموکراسی می ترسید.ما در حقیقت در مصر، تونس، لیبی، سوریه، بحرین و یمن یک حرف می زنیم و آن اینکه دموکراسی واقعی حاکم شود و هر جایی که دموکراسی واقعی حاکم باشد در راستای راهبردهای جمهوری اسلامی ایران است .
استراتژی جمهوری اسلامی در کشورهای اسلامی ایجاد مردم سالاری حقیقی و به وجود آمدن دموکراسی واقعی با رأی مردم است، چراکه اعتقاد جمهوری اسلامی به این است که مردم و جوامع اسلامی به راهبردهای استراتژیکی که ما ایمان داریم باور دارند.
لذا دموکراسی در تونس اگر واقعی باشد باید از آن استقبال کرد، اما با این وجود باز هم تأکید می کنم که این به مفهوم آن نیست که در محیط پاک و بدون خطر سر می کنیم . همان جوری که این تهدیدها منجر به شکل گیری گروه های افراطی شد ممکن است در تونس نیز اتفاق بیافتد. باید کشورهای جهان اسلام نیات خیر خود را با یکدیگر یکسان کنند .ارتباط فکری بین رهبران جهان اسلام گسترش یابد و وحدت اسلامی محقق شود و هم فکر و تبادل نظر و رفت و آمد بین رهبران و نخبگان افزایش یابد که کسی نتواند در بین جوامع اسلامی رخنه کند و آنها را به مسیرهای انحرافی و دام هایی بیاندازد که در نهایت سودش را مردم و جوامع اسلامی نخواهند بود.
*جریان آقای راشد الغنوشی و جریان النهضه در ابتدا با اقبال مردم رو به رو شده اما به مرور توفیقتشان کمرنگ شدند و در انتخابات اخیر در هیچ کدام از دو طیف حضور نداشتند. ارزیابی تان ازاین اتفاق چیست؟
سه سال پر حادثه را در تونس پشت سر گذاشتیم. جریان اسلامی که در سال ۲۰۱۱ بر سر کار آمد نتیجه گرایش و اقبال عمومی مردمی بود. کسانی که گرایش اسلامی اصیل هم نداشتند در همان زمان به جنبش النهضه رای دادند. دلیل آنها این بود که این جریان را یک جنبش اصیل و پاکیزه ارزیابی می کردند. کسانی که با رژیم سابق مبارزه کرده، سالیان سال در تبعید بوده، محاکمه و ممنوع الفعالیت شدند.
به عنوان نمونه وزیر سابق علوم در تونس متخصص دانشگاهی و آکادمیک و یک دانشمند به معنی واقعی کلمه در امور ریاضی و حتی مباحث هسته ای بود و تنها به خاطر گرایش اسلامی و گرایش به النهضه ۱۷ سال در زندان به سربرد. شکنجه هایی که ایشان با آن روبرو شده حتی قابل گفتن نیست؛ انسانی بسیار پاک، متدین، انقلابی، دوستدار انقلاب اسلامی و امام بود. این افراد در بین رهبران النهضه کم نبودند و در انتخابات به این افراد رای داده شد.
مهمترین عاملی که منجر به سکته و یا یک عقبگرد مردمی نسبت به این جریان شد این بود که این جریان سابقه مملکت داری نداشت و ائتلاف سه گانه و تروئیکایی که در این سه سال تونس را هدایت کرد، احساس می کردند که می توانند از کمک کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و حتی کشورهای غربی استفاده کنند. چراکه خیلی معصومانه گمان می کردند که ما یک انقلاب مردمی داشتیم و همه باید از آن حمایت کنند و این بی تجربگی آنها منجر به این امر شد که توطئه های پشت پرده کشورهای غربی و حتی کشورهای عربی را نادیده بگیرند و فریب وعده های آنها را بخورند و نتوانند به درستی کشور را مدیریت کنند.
آنها نتوانستند دوست و دشمن را از هم تشخیص دهند و همان تونسی که رهبران انقلابی داشت اولین میزبان کشورهای توطئه گر علیه سوریه و اولین کشوری شد که ارتباط سیاسی خود را با سوریه قطع کرد. بعدها در همین کشور افراد و مسئولین در مناسبت های مختلف ابراز پشیمانی کردند. این اشتباهات و فریب خوردن و بی تجربگی ها در کشورداری چه در عرصه داخلی و چه خارجی یکی از عوامل شکست دولت موقت شد که در راس آن جریان اسلامی قرار داشت.
آنها نتوانستند دوست و دشمن را از هم تشخیص دهند و همان تونسی که رهبران انقلابی داشت اولین میزبان کشورهای توطئه گر علیه سوریه و اولین کشوری شد که ارتباط سیاسی خود را با سوریه قطع کرد. این اشتباهات و فریب خوردن و بی تجربگی ها در کشورداری چه در عرصه داخلی و چه خارجی یکی از عوامل شکست دولت موقت شد که در راس آن جریان اسلامی قرار داشت.از طرف دیگر ظهور و بروز جریان های افراطی به دلیل قرائت غلطی که جریان اسلامی ازجریان افراطی داشت و فکر می کرد افراطی ها در همان مرحله شعار باقی می مانند و گمان نمی برد که آنها دست به آدم کشی و جنایت هایی بزنند که در تونس بی سابقه بوده است (در یک مورد انصار الشریعه ۱۲نفر از نیروهای ارتش را سر بریدند) آن حمایت های اولیه جریان های اسلامی از این گروه های افراطی به نوعی وبال گردن شد و هر رفتار خشونت آمیز و رفتار غیر انسانی این گروه ها به پای جریان اسلامی نوشته می شد و این همان خطای استراتژیک شد که جریان اسلامی و مشخصا النهضه در تونس مرتکب شد.
مسئله دیگری که باید به آن اشاره کرد؛ شرایط بهم ریخته اقتصادی و اجتماعی مردم در تونس بود که مردم به همین دلیل انقلاب کردند. ولی در دو سه سال گذشته این مشکلات نه تنها کمتر نشد که بیشتر هم شد. دولت موقت نتوانست با آنها مقابله کند و وعده های کشورهای غربی محقق نشد و به همین دلیل شرایط به همان شکل ادامه پیدا کرد و عموم مردم به همین نتیجه رسیدند که این جریان اسلامی توان اداره کشور را ندارند.
از عمر جریان مقابل النهضه یعنی جریان فعلی تنها دو سال می گذرد. این جریان با نام ندای تونس تنها با هدف پایین کشیدن النهضه تشکیل شد و تمام نیروهایی که به صورت عادی با یکدیگر در تناقض هستند از جمله چپی ها، سندیکاتورها، سکولارها و وابستگان به رژیم سابق همه تنها برای این هدف با یکدیگر متحد شدند تا نهضت را از قدرت برکنار کنند. آنها از خطاهای نهضت استفاده کردند.
در انتخابات سال ۲۰۱۱ نهضت و همپیمانان هیچ رقیبی نداشتند و مردم تصوری از آنها نداشتند و همه تصورات مثبت انقلابی و مبارزاتی بود اما در سال ۲۰۱۴ مردم دارای فکر شده و در مورد جریانی که سه سال نتوانسته بود کشور را اداره کند قضاوت داشتند و از طرف دیگر یک رقیب جدی ایجاد شده بود که حرف های دیگری می زد و این مسئله قابل پیش بینی بود. در پی تحولات مصر و کودتایی که اتفاق افتاد و سرنگونی جریان اخوان المسلمین در مصر، زنگ خطر در تونس نیز به صدا درآمد و جریان اسلامی متوجه شد که یک روند استراتژیک جهانی دیگری نیز وجود دارد که تاکنون متوجه آن نشده بود.
در واقع کوتاه بینی ها در مواضع بین المللی آنها را به کمک های ملل بزرگ امیدوار کرده بود که هیچگاه محقق نشد. در چهار سال اخیر و بعد از انقلاب در تونس میزان خودسوزی به میزان صد در صد افزایش پیدا کرده است که نشان می دهد شرایط هنوز در تونس نابسامان است و شرایط اجتماعی و رفاهی به آن هدفی که باید نرسیده است، البته عوامل متعدد دیگری هم می توان در نظر گرفت که مفصل است اما باید گفت اینکه جریان اسلامی در سال ۲۰۱۴ رتبه اول را در انتخابات پیدا نکرده می تواند مقدمه ای برای پیروزی همین جریان باشد و مقدمه شکست نیست.
همانطور که جریان سکولار در سال ۲۰۱۱ زمانی که در مقابل جریان اسلامی پیروز نشد، احساس شکست نکرد و نیروهای خود را جمع کرده و در سال ۲۰۱۴ موفق شد .این بازی دموکراسی است، لذا در حال حاضر یکی از چالش هایی که حاکمیت فعلی تونس با آن روبرو است شکل گیری جریان ضدی در مقابل نهضت است و اختلافات درونی همین جریان حاکمیت فعلی می تواند منجر به نابودی آن شود .
در حال حاضر در این جریان هر کسی در حال سهم خواهی است، لذا سهم خواهی ها می تواند چالش جدی برای دولت فعلی و حاکمیت سیاسی باشد و می تواند یک امتیاز مثبت برای جریان اسلامی باشد که فعلا از گردونه قدرت خارج شده است. جریان النهضه از حکومت خارج شده اما از حاکمیت خارج نشده است.
۶۹ کرسی پارلمان در اختیار النهضه است و این نشان می دهد و این جریان هنوز قدرت دوم پارلمان است که یک امتیاز محسوب می شود و به نظر من نه تنها جریان نهضت از حاکمیت خارج نشده بلکه با قدرت حضور دارد.
*آینده روابط ایران و تونس را چطور ارزیابی می کنید؟
تونس کشوری با سابقه تمدنی طولانی است. کشوری که در طول تاریخ تآثیرگذار بوده و مردم این کشور همیشه پیش رو بوده اند . انقلاب تونس بر حسب تصادف اولین انقلاب عربی نبوده است بلکهاین مردم ثابت کرده اند که خلاقیت، آفرینش و تأثیرگذاری دارند. الازهر مصر را تونسی ها ایجاد کردند و اولین حوزه علمیه شمال آفریقا در تونس است. مسجد زیتونه با قدمت ۱۴۰۰ ساله مسجدی است که در دهه های اول ظهور اسلام ساخته شده است و همچنان به عنوان قطب تربیت علمای اسلامی عمل می کند.
سابقه مبارزاتی مردم تونس و سابقه مبارزات ضد صهیونیستی آنها نیز واقعا قابل توجه است. اولین کشوری که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مردم به خیایان ها آمدند و عکس امام خمینی را بالا گرفتند در تونس بوده است. علیرغم فضای بسیار سنگین امنیتی که در تونس وجود داشت، مردم تونس اولین کشوری بودند که از انقلاب ایران حمایت کردند.
این فرهنگ و جامعه مردمی هستند که در عین حال به دلیل نزدیکی جغرافیایی با اروپا تماسشان با دنیای خارج نیز زیاد است و مردمی روشن و فهمیده هستند .
به نظر من جمهوری اسلامی حتما باید یکی از اولویت های استراتژیک خود را تقویت ارتباط با تونس قرار دهد .
دولت ها و جریانات سیاسی تغییر می کنند و آنچه باقی می ماند تمدن، فرهنگ و اصالت مردم است و ما به ارتباط نزدیک، تنگاتنگ فرهنگی و تمدنی با تونس نیاز داریم . تونسی ها ارزش، قیمت و جایگاه تمدن و فرهنگ و داشته های فرهنگی ما را خوب می دانند و درک می کنند. فیلم های ساخته جمهوری اسلامی ایران در آنجا نفوذ بسیار زیادی دارد.پیشرفت علمی و تکنولوژی ما برای تونسی ها تبدیل به یک اسوه شده است و نگاه بسیار مثبت و روشنی نسبت به مردم و فرهنگ ایران دارند وزمینه های بسیار خوبی برای گسترش ارتباطات و تبادل فرهنگی و مردمی با تونس وجود دارد .
جمهوری اسلامی حتما باید یکی از اولویت های استراتژیک خود را تقویت ارتباط با تونس قرار دهد .باید سیاست گذاری بسیار منسجم و متین و هوشمندانه ای برای گسترش ارتباطات با تونس داشته باشیم و تصمیم گیران و دستگاه های تصمیم گیر در کشورسیاست های تشویقی برای حضور اقتصادی و صنعتی و سرمایه گذاری در تونس اعمال کنند. هرچه ارتباطات مردمی تقویت شود دولت ها هم ناچار می شوند خود را در خدمت خواست مردمی قرار دهند . ما باید سیاست گذاری بسیار منسجم و متین و هوشمندانه ای برای گسترش ارتباطات با تونس داشته باشیم و طبیعتا راه ارتباط با هر کشوری تقویت ارتباطات رسمی و سیاسی است و نباید از این امر غافل شویم .
متأسفانه تبادل تجاری ایران و تونس در دهه اخیر به ویژه از سال ۲۰۰۸ به بعد که دچار تحریم شده ایم روز به روز کاهش پیدا کرده است و به هیچ وجه در سطح روابط مطلوبی که باید بین ایران و تونس باشد نیست . واقعا باید تصمیم گیران و دستگاه های تصمیم گیر در کشور ما سیاست های تشویقی برای حضور اقتصادی و صنعتی و سرمایه گذاری در تونس اعمال کنند. باید روابط فرهنگی ما با تونس هم در بعد رسمی و هم معنوی تقویت شود. تونسی ها احترام بسیار زیادی برای فرهنگ ما قائل هستند. بسیاری از سریالهای تلویزیونی، موسیقی و شعر و ادبیات ایران مورد استقبال تونس است .
گاهی یک گروه سنتی موسیقی ایران با چنان استقبالی در تونس مواجه می شد که برای ما هم باورکردنی نبود .
باید ارتباطات را در همه ابعاد گسترش دهیم، این زمینه وجود دارد. انشاءالله ادامه این مسیر که ما دنبال کردیم برایدست یابی به اهداف چه در جایگاه علمی و تکولوژی در منطقه و جهان و چه در بعد تقویت بنیه اقتصادی با تقویتصادارت غیر نفتی در حوزه مقاومت اقتصادی که رهبر معظم انقلاب فرمودند، پیگیری شود. تونس به خوبی می تواندعمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران باشد.