-
چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۱۹ ق.ظ
-
۷۷
رییس جمهور با اشاره به این که به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی نگران این مساله است اشاره کرد بد نیست ده سال یک بار هم نظری از مردم پرسیده شود!
اما موضوعی که آقای روحانی می خواهد نظر مردم را در زمینه آن بداند چیست؟ روحانی در این زمینه می گوید: در کشور ما سالهاست که اقتصاد به سیاست داخلی و خارجی یارانه میدهد تا کی میخواهیم این کار را بکنیم؟ یک دهه برعکس کنیم و ببینیم چه میشود و از سیاست داخلی و سیاست خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم تا مشاهده کنیم مردم، زندگی و معیشتشان چگونه خواهد شد. گفتنی است این اظهارات به شدت مورد استقبال بی بی سی فارسی و سایر شبکه های خبرپراکنی غرب واقع شد.
اما بد نیست ببینیم در دنیا کدام کشور ها همچون جمهوری اسلامی از اقتصاد به سیاست یارانه می دهند؟ یعنی هزینه هایی بی بازگشت را در زمینه های فرهنگی و سیاسی به کشورهایشان تحمیل می کنند تا سیاستشان پیشرفت داشته باشد و کدام کشورها برعکس این روش از سیاست خارجی و داخلی به اقتصاد یارانه می دهند یعنی از منافع سیاسیشان برای دست یابی به اهداف اقتصادی به راحتی عبور می کنند.
شاید بارز ترین مثال و آشنا ترین نمونه آن به ذهن ملت ایران هزینه سالانه 20 میلیون دلاری مصوب کنگره آمریکا برای مبارزه فرهنگی با جمهوری اسلامی ایران باشد. این در واقع علنی ترین نمونه است که اگرچه مشتی نمونه خروار هزینه هایی است که آمریکا علیه ایران سالانه به اقتصاد خود تحمیل می کند.
کمک های آمریکا به رژیم اشغالگر قدس که همواره اعتراض مالیات دهندگان آمریکایی را بر می انگیزد نمونه بارز دیگری از این مساله است که آمریکا به عنوان مهد لیبرالیسم اقتصادی، همچنان سیاست خود را بر اقتصادش ترجیح می دهد.
چنین رفتاری همچنین از سایر کشورهای تاثیرگذار در عرصه سیاست بین الملل همچون بریتانیا، فرانسه و روسیه مشاهده می گردد.
ولی بد نیست در میان کشورهای خاورمیانه نیز مثالهای نزدیک به ذهن تری زده شود. این روزها عربستان و قطر تمام هزینه های گروههای تکفیری بخصوص القاعده و داعش را پرداخت می کنند و این مساله هزینه های بالایی به اقتصاد آنان تحمیل می کند، حتی شاهد بودیم عربستان برای پایین آوردن قیمت نفت در سال جاری برای ضربه زدن به محور ایران و روسیه به مدت طولانی نفت خود را با تیراژ روزانه 10 میلیون بشکه زیر قیمت روز بازار عرضه کرد که صدای شاهزاده های سعودی همچون ولید بین طلال را نیز درآورد!
اما از دیگر سو کدام کشورها از سیاست خارجی و داخلی خود خرج اقتصاد می کنند؟ این کشورها معمولا کشورهایی هستند که از ایدئولوژی خاصی در سطح حکومت پیروی نمی کنند و ملت های بسیار فقیری دارند. برای مثال در هفته گذشته دیددیم که برخلاف انتظارات کشور نیجریه در شورای امنیت سازمان ملل به طرح پیشنهادی فلسطین رای ممتنع داد تا رای نیاورد و نیازی به وتوی آن از سوی آمریکا نباشد!
مصر از دیگر کشورهایی است که به دلیل فقر شدید و جمعیت زیاد همواره حکامش بر خلاف خواست اکثریت مردم در ازای حمایتهای اقتصادی آمریکا در برابر جنایات رژیم صهیونیستی چشم های خود را بسته و حتی در حصر مردم مظلوم غزه همکاری می نمایند.
شاید نمونه موفق ترین این کشورها ژاپن باشد که به دلیل شکست تاریخی در جنگ جهانی دوم همواره از تشکیل ارتش ملی محروم بوده و چندین پایگاه نظامی آمریکایی در کشورش حضور دارند. همه ساله اخبار تجاوز چند نظامی آمریکایی به دختران ژاپنی منتشر می شود و همین ژاپنی که ارتش ندارد باید ناوگان های دریایی دولتی اش را حمایت لجستیکی از جنگ آمریکا و انگلیس در عراق که بدون مجوز سازمان ملل صورت گرفته نیز شرکت دهد!
اکنون باید از آقای رییس جمهور پرسید با توجه به دو دسته از نمونه های فوق الذکر اصولا ما برای قرار گرفتن در کدام بخش، انقلاب کردیم؟ مگر در زمان پهلوی سیاست فدای اقتصاد نمی شد؟ مگر ما ژاندارم منطقه نبودیم؟!! مگر از اسرائیل حمایت نمی کردیم تا در ازایش آمار مرفهترین کشور خاورمیانه را به خود اختصاص دهیم؟
مگر کاپیتولاسیون را تصویب نکرده بودیم دیگر کوتاه آمدن از منافع سیاسی بیشتر از این قابل تصور است؟ خوب اینها که بود سیاست داخلی و خارجی فدای اقتصاد شده بود پس چرا ملت انقلاب کرد؟آقای روحانی ما برای فدا کردن سیاستهای انقلابمان در برابر منافع اقتصادی سی و پنج سال شرایط دشوار تحریم را تحمل نکرده ایم؟
روحانی در همین سخنرانی تاکید کرده است که "آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست". آیا از نظر رییس جمهور، آرمان های انقلاب ما به مسائلی که در بالا ذکر شد، نیز وصل نیست و آیا با خرج سیاست برای اقتصاد - که مفهوم بی رودربایستی آن مرفه شدن به معنای غربی آن و به هر قیمتی حتی گذشتن از اصول اساسی کشور است - با اهداف و ایدئولوژی نظام جمهوری اسلامی سازگار است؟