-
سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۰۳ ب.ظ
-
۱۱۳
روزهای دی ماه سال ۱۳۶۰ یادآور دلاوری شیربچههایی است که در ارتفاعات غرب و در جایی که به ارتفاع ۹ متر برف نشسته بود، عملیات کردند و حماسهای آفریدند که همگان را متحیر ساخته بود، تا آنجا که جرقه تشکیل تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) به وسیله طلایهداران این عملیات در سپاه زده شد.
آنچه در ادامه میخوانید، شرح عملیات و روایتی از این شکلگیری است.
در سحرگاه سرد و برفى روز دوازدهم دى ماه سال ۱۳۶۰، عملیات محمد رسولاللَّه (ص)، با نام رمز «لاالهالااللَّه، محمد رسولاللَّه (ص)» به فرماندهى مشترک حاج احمد و حاج همت از دو جبهه مریوان و پاوه همزمان آغاز شد. مقارن با طلوع خورشید بر آسمان ابرى منطقه، ارتفاعات استراتژیک شمشى در غرب نوسود، در زیر گامهاى پولادین سپاهیان اسلام به لرزه درآمد. در جریان این تعرض برقآسا، رزمآوران، ضمن انهدام چندین گروهان کماندویى دشمن و رسیدن به مرزهاى بینالمللى این محور، در یک پیشروى سریع به عمق مواضع ارتش بعث در خاک عراق به مقر ستاد فرماندهى تیپ ۱۱۶ دشمن حمله و آن را به کلى منهدم کردند.
اندکى پس از خاتمه این عملیات، حاج احمد طى مصاحبهاى با خبرنگار اعزامى مجله پیام انقلاب به منطقه عملیاتى محمد رسولاللَّه (ص)، در مورد اهداف نبرد مزبور گفته است: «... در این عملیات، قصد ما این بود که در منطقه غرب، جبههاى علیه عراق باز شود تا بدین وسیله ارتباط نیروهاى عراق با خطوط آن را از جنوب به طرف شمال تجزیه و قطع کنیم. کمارتفاعترین قلههاى منطقه عملیاتى محمد رسولاللَّه (ص)، ۲۳۰۰ و بلندترین آنها، ۲۹۶۰ متر بلندى دارد. این ارتفاعات ـ ارتفاعات شمشى ـ در فصل سرما و برفى به ارتفاع هشت تا ۹متر که در منطقه بر زمین نشسته بود، به تصرف ما درآمد. قبل از آغاز عملیات، از آنجا که سابق بر این، هیچ راه تدارکاتى در منطقه وجود نداشت، ما مجبور شدیم براى تأمین تدارک نیروهایمان، مهمات را به دوش کشیده و به ارتفاعات ببریم».
حاج ابراهیم همت، فرمانده وقت سپاه پاوه نیز در ادامه همین مصاحبه، در مورد اهم دستاوردهاى این نبرد مشترک رزمندگان سپاهى مریوان و پاوه مىگوید: «... این حمله، از دو سمت مریوان و نوسود، با هماهنگى کامل از دوازده محور صورت گرفت... عملیات بسیار خوب و هماهنگ انجام شد، به شکلى که از دوازده محور عملیاتى، عراق در هفت محور شکست خورد و مناطق تحت اشغال دشمن به طور کلى به تصرف ما درآمد. همچنین برادران ما توانستند به داخل شهر طویله استان سلیمانیه عراق نفوذ کنند و سه تانک عراقى را منهدم کرده و خدمه آن را به اسارت بگیرند. مناطق آزاد شده در این عملیات عبارت بودند از: پاسگاه طویله، ارتفاع ملگاه، ارتفاع پشت قلعه، ارتفاع سمت چپ پاسگاه مرزى عراق و... . طى این عملیات، ارتش بعث، علاوه بر یک هزار کشته و زخمى، ۱۹۱ اسیر نیز داده است».
همین حمله، خود در حکم سنگ بناى تأسیس تیپ پیاده محمدرسول اللَّه (ص) نیز به شمار مىرود، زیرا به فاصلهاى کوتاه پس از خاتمه این نبرد، حاج احمد، حاج همت، مهندس حاج محمود شهبازى و شمارى از سرداران نخبه جنگهاى غرب کشور، با هماهنگى و مساعدت سردار کبیر حاج محمد بروجردى راهى جبهههاى جنوب شدند تا در راستاى تدابیر نوین سیستم دفاعى کشور، به فرمان سردار محسن رضایى فرمانده وقت کل سپاه، دست به کار تأسیس و فرماندهى یگانهاى رزمى منظم نیروى زمینى سپاه در جنوب شده، روند آزاد سازى مناطق اشغالى خوزستان را به حول و قوه الهى سرعت بخشند.
در این باره باید گفت، تشکیل یک تیپ رزمى مستقل، از آرزوهاى دیرینه حاج احمد بود. چرا که او خود طى جلسهاى با سردار رضایى در دى ماه ۱۳۶۰، در باب این آرزوى آرمانى خویش گفته است: «... اصل این مطلب که یک تیپ مستقل تشکیل بشود، فکر خیلى خوبى است. حتى ما از طریق واحد طرح و برنامه سپاه مریوان در صدد بودیم لااقل در این منطقه یک تیپ تشکیل بدهیم؛ تیپى که فرمانده گردانهاى ثابت، فرمانده گروهانهاى ثابت و حتى مسئول دستههاى آن نیز ثابت باشد؛ تا وقتى نیروهاى آن به منطقه اعزام شدند، آنها را در سازمان این تیپ بگذاریم. قدمهاى اولیه براى چنین کارى برداشته شده تا ما به این ترتیب این تیپ را تشکیل بدهیم. همین حالا در مریوان به ترتیب داریم به اصطلاح کادر چینى مىکنیم که به قول معروف سازمان تیپ درست بشود. مقرى هم به عنوان پادگان براى آن در نظر گرفته بودیم. محل مذکور زمینى است که الان هم دارند در آنجا قسمتهاى تدارکاتى و موتورى را براى این تیپ مىسازند. حالا اگر بشود در سطح منطقه غرب چنین تیپى را تشکیل داد تا هر جا بخواهیم آن را وارد عمل کنیم؛ یعنى این تیپ براى هر نوع عملیاتى در اختیار ما باشد و در هر منطقهاى بشود آن را وارد میدان کرد، این دیگر خیلى جالب مىشود».
در شکلگیرى تیپ ۲۷ سردار شهید حاج محمد بروجردى و فرمانده کل وقت سپاه سردار محسن رضایى، نقش مؤثرى ایفا کردند. به گفته یکى از فرماندهان ارشد سپاه: «... برادر رضایى فرمانده کل سپاه به این نتیجه رسید که باید از تمام توان سپاه، خصوصاً آن کادرهایى که سابقه رزمى خوبى در کردستان داشتهاند، براى کار در جبهههاى جنوب استفاده شود. لذا طى سفرى به کرمانشاه، برادر رضایى با آقاى بروجردى جلسهاى در رابطه با ضرورت تشکیل تیپ داشتند که در نهایت، آقاى بروجردى، حاج احمد و حاج همت را براى تشکیل این تیپ به برادر محسن معرفى کردند».
در پى مراجعت سردار رضایى از منطقه غرب، بلافاصله حاج احمد و حاج همت دست به کار گزینش و گردآورى نیروهاى واجد شرایط، جهت انتقال به منطقه عملیاتى جنوب و نیز انتخاب نیروهاى جایگزین عناصر مزبور در سپاه مریوان و پاوه شدند. براى حاج احمد کار انتخاب نیروهاى جایگزین، حتى از گزینش افرادى که باید با خود به جنوب مىبرد نیز دشوارتر بود. این مسأله ریشه در دو عامل عمده داشت: اول اینکه حاج احمد به هیچ وجه حاضر نبود با انتقال تمامى کادرهاى کیفى سپاه مریوان به خوزستان، وضعیت ثبات یافته جبهه مریوان را در فرداى عملیات محمد رسولاللَّه (ص)، در معرض خطر قرار دهد و هم از این روى، براى انتخاب نیروهاى جایگزین عناصر اعزامى در مریوان، حساسیت فراوانى به خرج مىداد.
عامل دوم را شاید بتوان محذوریت اخلاقى حاج احمد در قبال نیروهاى باقى مانده در مریوان دانست، زیرا آنان به محض شنیدن خبر عزیمت قریبالوقوع حاج احمد و دیگر همرزمانشان به جنوب، سر از پاى نشناخته به حاج احمد فشار مىآوردند تا آنان را نیز با خود به خوزستان ببرد.
در یک صبحدم سرد آخرین روزهاى دىماه سال ۱۳۶۰، حاج احمد پس از وداعى گرم و پرشور با باقى مانده نیروهاى سپاه مریوان، به همراه رزمآورانى که خود براى این سفر مقدس برگزیده بود، قدم در راهى صعب و پرفراز و فرود گذاشت. به محض حرکت مینىبوسها از مقابل ساختمان سپاه، باران اشک بود که از چشمان بازماندگان جارى شد. همه بىاختیار، مویهکنان اشک مىریختند. اشک گفتم؟ نه! خونابه جگر بود که از آسمان غم گرفته دیدگان پاسداران انقلاب، پیشمرگان مسلمان کرد و مردمان باصفا و قدرشناس مریوان در بدرقه دلیرترین مرد خطه مریوان، گونهها را شست و شو مىداد. شهر مریوان با فرستادن عزیزترین مردانش به جبهه خوزستان، اوج ایثار خویش را به نمایش گذاشته بود.