-
دوشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۰۲ ب.ظ
-
۱۳۲
حسن روحانی در همایش اقتصاد ایران که روز گذشته برگزار شد با ادبیاتی مجهول برخی نهادها را به فرار مالیاتی متهم کرد. این ادبیات مجهول روحانی که دارای سابقه طولانی است، در چند ماه گذشته بهشدت اوج گرفته است. درحالی که معلوم نیست رئیسجمهور که پی در پی برخی نهادهای را متهم به رانت، فساد، فرار مالیاتی میکند، چرا درباره پرونده برخی از متهمان شناخته شده اقتصادی مانند مهدی هاشمی هیچ موضعگیری نمیکند.
روحانی در صدد است تا با القای این مفهوم که سهم دولت در اثرگذاری اقتصادی کم است و نهادهای خاص دیگر هم در اقتصاد موثرند موضوع عدم برنامه دولت در مورد بهبود اوضاع نابهسامان معیشتی مردم را برون سپاری کند. این سیاست برون سپار مشکلات توسط دولت تاکنون در سه بعد مدیریت فضای مجازی، اقتصاد و مفاسد بروز کرده است و ظاهرا در آینده نیز ابعاد جدیدی خواهد یافت.
در عین حال، متاسفانه در برخی از مواقع ادبیات آقای روحانی چندان برازنده یک رئیس جمهور نیست تا جایی که وی در همین همایش رسما منتقدان نسبت به مذاکره را متوهم توصیف کرد. روحانی میگوید: «یک عده در توهمات زندگی میکنند، دنیای امروز بحث منافع است».
همه از مذاکرات حمایت می کنند،پس دعوا بر سر چیست؟
با وجود آنکه تمام مسئولین کشور و جناحهای سیاسی از فرایند مذاکره حمایت میکنند روند وقایع نشان میدهد که خوش بینی دولت در مذاکرات چندان هم نتوانسته منافع ملی را تامین کنند تا جایی که آمریکا علنا هر چند وقت یک بار تحریمهای جدیدی را علیه کشورمان اعمال می کند و دولت در مقابل با این تحریمها تنها به غر زدن سیاسی اکتفا میکند. منفعت کشور در آن است که دولت اینطور جلوه ندهد که تمام سرنوشت کشور به مذاکرات هستهای گره خورده و هرچند وقت یکبار با دادن وعده توافق، طرف مقابل را در راستای فشار بیشتر به کشور ترغیب کند.
روحانی همچنین با تکرار عبارت «آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست» تلاش کرد تا زمینه انعطاف خارج از عرف و مخالف با خطوط قرمز احتمالی را فراهم کند. این سخن روحانی که با هدف قلب واقعیت ایستادگی در مذاکرات صورت میگیرد، تلاش میکند تا ماهیت بیش از یک دهه مقابله با زیادهخواهی دشمنان را تغییر دهد و آن را غیرعقلانی جلوه دهد. رئیس جمهور اساسا به این موضوع توجه نمیکند که آرمان ما مقابله با زیادهخواهی است نه در تعداد سانتریفیوژها. بنابراین این سخن رئیس جمهور حرف حقی است که قرار است از آن باطل «توافق به هر نحو ممکن» را نتیجهگیری شود.
بحران چند هفتهای موجود در بازار نفت نشان داد که طرف مقابل مذاکرات با همکاری دشمنان منطقهای که قرار بود آقای روحانی با سیاست لبخند آنها را مهار کند طرحهای جایگزینی را به جای تحریمها برای کاهش درآمد ملی کشورمان در دست اقدام دارند و اگر دولت قرار باشد سیاست نگاه به خارج و اتکای بیش از حد به مذاکرات را ادامه دهد این بار کشور از ناحیهای دیگر ضربه خواهد خورد. یک مقایسه ساده نشان میدهد که اگر جو روانی ناشی از وعدههای دولت برای به توافق رسیدن مذاکرات را نادیده بگیریم امروز شرایطی بدتر از تعلیق تاسیسات هستهای کشور دارد و تنها تفاوت امروز با آن دوران از دست رفتن ذخایر اورانیوم و بازگشت به عقب در امید بیش از حد به کشورهای طرف مذاکره هستیم.
شیخ دیپلمات را چه می شود؟
رفتار آقای روحانی به جای آنکه بیشتر معرف اعتدال باشد ملغمهای از رفتار دو رئیس جمهور پیش از وی است. از سویی با دادن شعارهایی چون آزادی مطبوعات، لزوم گسترش ارتباطات بینالمللی و رفراندوم از پرستیژ آزادیخواهی دولت خاتمی بهره میبرد و از سوی دیگر با استفاده از سیاست کنایه زدن به نهادهای مجهول تمام منتقدان را وادار به سکوت میکند.
با این وصف ناگزیر به این داوری تلخ می رسیم که لحن عصبانی و عامدانه روحانی در مواجهه با جناحهای دیگر و مخالفان بیش از هر چیز برای فراهم آوردن بستر نادیده گرفته شدن ناکامیهای دولت به کار برده میشود.استراتژی که بعید است جواب بدهد.