-
سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۲۰ ب.ظ
-
۶۸
ماجرای مصاحبه آیتالله سیدمحمد خامنهای با یک نشریه که به مسائل دهه شصت پرداخته بود، همچنان بازتاب دارد. بعد از سرمقاله حسین شریعتمداری در کیهان، سیدمحمد خامنهای با ارسال جوابیهای از خود دفاع کرد.
کیهان معتقد بود که این جوابیه بسیار بلندتر از مقالهای بود که در مورد آن نوشته شده بود، با این حال آن را به طور کامل منتشر کرد. در این جوابیه نکات مهمی دیده می شد. از جمله اینکه، سیدمحمد خامنهای خطاب به حسین شریعتمداری گفته بود: پایتان را از گلیمتان درازتر کردید. با این حال کیهان ترجیح داد، با انتشار جوابیه به طور کامل از پاسخگویی به آن بگذرد. تنها در بندی که در انتهای جوابیه آمده بود اشاره داشت: «ایشان در چند جای جوابیه اهانتهایی نسبت به کیهان و مدیرمسئول آن روا داشتهاند که در پی دفاع از خود نیستیم.»
حالا احمد توکلی نیز به میدان آمده. او که از جمله مخالفان دیرینه هاشمی رفسنجانی است معتقد است اگر به هاشمی دهه ٩٠ انتقاد داریم دلیل نمیشود واقعیتهای هاشمی دهه ٦٠ را نگویم.
به گزراش مثلث آنلاین، توکلی علت مصاحبه را درخواست خودش از خبرگزاری تسنیم برای فراهم کردن فرصتی دانست که بتواند به شبهاتی که درباره آقای هاشمی و خصوصا شهید بهشتی مطرح شده است، پاسخ دهد. توکلی همچنین نسبت به کانالیزه بودن امام معتقد است که در اوایل انقلاب نیز برخی معتقد بودند آقای هاشمی امام را کانالیزه کرده و یا حاجاحمدآقا امام را اداره میکرد. او میگوید که قبل و بعد از شهید بهشتی در کادر رهبری انقلاب هیچ کس به اندازه هاشمی به امام نزدیک نبود» و باید «برای شناخت هاشمی و قدرت او به هاشمی ٨ تیر ٦٠ نگاه کرد.»
این نماینده اصولگرای مجلس همچنین درباره شهید بهشتی میگوید: تعابیری راجع به شهید بهشتی به کار برده شد که واقعاً ظلم فاحشی به شهید بهشتی بود؛ تعابیری که بنیصدر و مجاهدین خلق آنها را رواج میدادند»
او با نقل خاطرهای از امام به موضوع کانالیزه بودن امام که توسط آیتالله محمد خامنهای عنوان شده بود اینگونه پاسخ میدهد: «یک بار من به اتفاق آقایان هاشمی و یارمحمد (عضو هیئت رئیسه و نماینده بم؛ و همدوره زندان و حبس قبل انقلاب)، خدمت امام (ره) بودیم، امام فرمود که آن آقا (اشاره به مرحوم بازرگان کردند) میگوید من کانالیزه هستم و احمدآقا فقط به من خبر میدهد در حالیکه من هر روز تمام رادیوهای بیگانه را گوش میدهم و تمام روزنامهها را نگاه میکنم ـ آن موقع 3-4روزنامه بود ـ، اخبار رادیو و تلویزیون خودمان را گوش میدهم،از ژاندارمری و شهربانی و سپاه و ارتش برای من اطلاعات محرمانه میرسد.»
توکلی با ذکرخاطرهای از امام نشان می دهد که او چطور در مقابل همه یارانش ایستاد و راه خود را رفت: در قصه بنیصدر، شهیدبهشتی، آقای هاشمی، مقام معظم رهبری، باهنر و تمام روحانیون مشهور دوران امام (ره) بودند و سیاستمدارانی که از مسن تا کمسن، از مرحوم آیت که ضد بنیصدر بود تا جوانترینها که ماها بودیم،کثیری از روحانیون تهران و شهرستانها و آدمهای گردنکلفتی مثل شهید صدوقی و ...مخالف بنیصدر بودند و همه با امام حرف میزدند،امام (ره) تمام نیروهای خودش را یک طرف گذاشت و حرف هیچ کدام را گوش نکرد و راه خود را طی کرد تا مردم روشن شوند و خود انتخاب کنند.
خیلی تأسف بار است به چنین آدمی تمامیتخواه بگوییم و حرف دشمنان بیانصاف او را بزنیم و بگوییم ظاهر لیبرالیستی داشت. شهید بهشتی آزادیخواه بود و آزادیخواهی و طرفداری از آزادی و دفاع از مخالفین و باز گذاشتن فضا، عین اسلام است که ممکن است خیلیها نپسندند و بگویند اینها لیبرالیستی هستند، که نیستند. و رفتار آزادیمنشانه شهید بهشتی هم اسلامی است و من فکر میکنم درستش هم همین است. یکی از اشکالات آن مصاحبه این است که شخصیتهای برجستهای مثل شهید بهشتی لطمه میبینند.
بخشهای دیگری از مصاحبه مفصل توکلی را به اختصار میخوانید:
* در مصاحبهی مورد بحث، تعابیری راجع به شهید بهشتی به کار برده شد که واقعاً ظلم فاحشی به شهید بهشتی بود؛ تعابیری که بنیصدر و مجاهدین خلق آنها را رواج میدادند.
* ما امام خمینی (ره) را معصوم نمیدانیم اما یک انسان برجسته و سیاستمدار توانمندی میدانیم که ملت ایران را از ذلت ستمشاهی نجات داد و هرگز توسط کسی اداره و مدیریت نشد و تمام و کمال، انقلاب و نظام را مدیریت کرد.
* نباید فراموش کنیم که آقای هاشمی کسی بوده که در کادر رهبری ایران حداقل بعد از شهید بهشتی و شاید هم قبل از شهید بهشتی، هیچ کسی به اندازه ایشان به امام (ره) نزدیک نبود.
* هاشمی کسی بود که وقتی میخواست به سفری برود و وقتی که برمیگشت، امام (ره) دستور میداد برای آقای هاشمیرفسنجانی قربانی میکردند
* شما وقتی میتوانید به قدرت سیاسی آقای هاشمی پی ببرید که مثلا در 8 تیرماه در مجلس آقای هاشمی را دیده باشید یا 9 شهریور آقای هاشمی را دیده باشید. وقتهایی بود که تمام کادر رهبری از بین رفته بودند،7 تیر، 72 نفر و بهشتی شهید شدند و آقای خامنهای هم در بیمارستان بود و آقای موسویاردبیلی هم نمیتوانست امور کشور را مدیریت کند، آقای هاشمی واقعا همه چیز را تنظیم میکرد، ما میدیدیم و شاهد بودیم.
* همان دستهای که آقای مطهری را ترور کردند، یعنی گروه فرقان، همین ها آقای هاشمی را هم ترور کردند ولی آقای هاشمی کشته نشد و زخمی شد. چرا باید آنقدر فراموش کار باشیم که این حرف ها زده شود؟
* یکی از بزرگترین کارهای آقای هاشمی زنده نگه داشتن روحیه مردم در نمازجمعهها بود، البته ما با بعضی مواضع ایشان در نماز جمعهها مخالف بودیم و برای او نامه نوشته و در روزنامه ها هم منتشر میکردیم ولی این نباید باعث شود که ما نقش واقعی ایشان را نبینیم.
* ما دوست داریم آقای هاشمی، همان هاشمی دهه 60 به اضافه تجربه و دانش بیشتر باشد ولی متأسفانه اینطور نیست
* باید انصاف داد و نباید اگر با کسی مخالفیم نسبت به او بی عدالتی کنیم.
* یکیدو باری هم که امام (ره) اشتباه کرد، به محض اینکه متوجه شد فرمودند من اشتباه کردم و توبه میکنم. امام میخواست به ما سیاستمداران یاد دهد که اگر اشتباه کردید نترسید،بگویید اشتباه کردم و از آن برگردید و عزیزتر میشوید. ما یاد نگرفتیم!
* زمانی که در رسالت انتقاد میکردم احترام آقای هاشمی را تا جایی نگه میداشتند که میگفتند"مخالف هاشمی مخالف رهبر است، مخالف رهبری، دشمن پیغمبر است"ولی ما اعتنا نکرده و انتقادمان را کردیم.