-
سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۵۲ ب.ظ
-
۱۳۱
مصاحبه جنجالی آیتالله سید محمد خامنهای با یک نشریه که واکنشهای متفاوتی را در پی داشت، با جوابیهای تند به روزنامه کیهان وارد مرحلهای جدید شد. این جوابیه در موضوع باور پیامبر اکرم به سخن اطرافیان خود حاوی تفسیری است که با تفاسیر معروف قرآن متفاوت است.
از جمله موضوعات مندرج در مصاحبه سیدمحمد خامنهای با نشریه رمز عبور، ادعاهایی در باره رابطه بنیانگذار انقلاب اسلامی با برخی از مقامات پیشین و فعلی نظام بود که مورد اعتراض قرار گرفت.
از جمله روزنامه کیهان در این باره نوشته بود: «آیتالله سید محمد خامنهای در چند جای مصاحبه خویش برخی از تصمیمها و نظرات حضرت امام(ره) را تحت تأثیر گزارشهای غلط و القائات اطرافیان ایشان معرفی میکند! که نه فقط اتهام ناروا و اهانت به ساحت مقدس امام راحل(ره) است، بلکه از رهگذر این اظهارنظر که بیرون از دایره حق و انصاف است، خط مبارک حضرت امام(ره) و رهنمودها و بینش و منش مکتوب و مضبوط آن حضرت را زیر سؤال میبرد و با القای این توهم که برخی از رهنمودها و تصمیمهای آن بزرگوار تحت تأثیر اطلاعات غلط اطرافیان ایشان بوده است - بیآن که متوجه باشد- دستورات و راهنماییها و رهنمودهای حیاتآفرین و گرهگشای حضرتش و یا لااقل برخی از آنها را نستجیربالله مخدوش! قلمداد میکند!»
بعد از چند روز آیتالله سید محمد خامنهای در جوابیهای تند به اعتراض روزنامه کیهان واکنش نشان داد و از جمله نوشت: «اعتماد به گفته اطرافیان و مردم دیگر نه اهانت است و نه اتهام، و نه بر خلاف حق و انصاف، زیرا این صفتی است که پیامبر اکرم (ص) به آن موصوف بود. حضرت امام راحل هم با تمام هوش و فراست ولی مانند پیامبر (ص) به اطرافیان و مردم دیگر اعتماد داشت. دشمنان پیامبر (ص) به آن حضرت تعریض میکردند که وی چرا به هر خبر و سخنی گوش میدهد و آنرا باور میکند. قرآنمجید به دفاع از آن حضرت نفرمود که پیامبر شما چون معصوم (یعنی بیگناه) است. پس هیچوقت فریب نمیخورد! بلکه فرمود «قلهو اذن خیر لکم یومن بالله و یومن للمومنین» «سوره توبه/آیه ۶۱) یعنی اشکال نکنید که چرا سخن دروغگویان را باور میکند. آن حضرت «اذن خیر» است و خوشباور و همانطور که به خدا ایمان دارد به مومنین اطراف خود هم اعتماد میکند، یعنی برخلاف گفته شما این باور به گفتار دیگران «نه اتهام ناروا و نه اهانت به ساحت پیامبر (ص) و...) است بلکه خوشباوری و قبول قول اطرافیانی میباشد که متهم به توطئه و دروغ نباشند یک صفت پسندیده و شایسته مقام بزرگان است. قرآن در جایی دیگر برای جلوگیری از عواقب زودپذیری خوشبینانه اخبار به پیامبر میفرماید هر خبری که راوی آن فاسق باشد درباره آن «تبین» و تحقیق کن تا به اشتباه نیفتی: «ان جائکم فاسق بنبأ فتبینوا..». یعنی اگر «تحت تأثیر القائات» مردم قرار گرفتی و آنرا پذیرفتی از روی احتیاط در اطراف آن تحقیق کن تا مبادا نادم و پشیمان شوی «ان تصیبوا طائفه» «بجهاله» و تصبحوا علی ما فعلتم «نادمین» یعنی اگر زودباوری مطلق باشد موجب پشیمانی خواهد شد و نتیجه آنکه اصل گوش فرا دادن به مردم و مخصوصا اطرافیان، سیره پیامبر (ص) است و نسبت آن به حضرت امام (ره) نه اتهام است و نه توهین و نه خروج از حق و انصاف.»
تفاوتهای تفسیر آیتالله سید محمد خامنهای با تفاسیر معروف قران
تفسیر مجمعالبیان طبرسی در این باره تفسیری متفاوت از تفسیر سید محمد خامنهای دارد. در این تفسیر، در باره آیه 61 سوره توبه آمده است:
قُلْ اُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ
اى پیامبر! بگو او گوش خوبى است که آنچه به صلاح و خیر شماست مى شنود و وحى الهى را دریافت مى دارد.
و به باور پاره اى منظور این است که : او خیر و خوبى را مى شنود و به آنها بها مى دهد و عمل مى کند، نه بافته هاى بیهوده و بى حساب را.
آنچه آمد بر این اساس است که «أُذُنُ خیرٍ» را به صورت اضافه «اُذن» به واژه «خیر» قرائت مى نماییم که در قرآن آمده است، امّا اگر به صورت صفت و موصوف بخوانیم، در آن صورت به باور گروهى از جمله «قتاده» و... مفهوم آیه این گونه است: اى پیامبر! بگو: گوش بودن و خوش باور بودن او براى شما بهتر است، چرا که پوزشخواهى هاى شما را مى پذیرد و گفتار تان را مى شنود و اگر عذر شما را نپذیرد و گفتار تان را نشنود برایتان بد است؛ پس چگونه او را در کارى که به سود شماست اذیت مى کنید؟
یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُوْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ
در تفسیر این فراز دو نظر است:
1 - به باور ابن عباس منظور این است که گوش بودن و خوش باور بودن آن حضرت زیانى به او نمى رساند؛ چرا که وى انسان خوش باورى است که وحى و رسالت و گزارشهاى درست و از جانب خدا را مى شنود و مى پذیرد و گفتار درست مردم با ایمان را نیز باور مى کند و مى پذیرد، امّا دروغها و گفتار بى اساس کفرگرایان و منافقان را نمى پذیرد. با این بیان منظور از «یؤمن للمؤمنین»، گواهى نمودن گفتار آنان است.
2 - امّا به باور برخى منظور این است که او به ایمان آوردگان امان مى دهد، امّا به منافقان گرچه سوگند یادکنند امان نمى دهد و امنیّت آنان را تضمین نمى کند، و آنان هماره در هراس و دلهره اند.
علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان معتقد است که پیامبر اکرم اگر چه سخن پارهای را گوش میدهد ولیکن صرفا به منظور احترام از گوینده گوش مى دهد و کلام او را حمل بر صحت مى کند تا هتک حرمت او را نکرده و خود نیز گمان بد به مردم نبرده باشد، و لیکن اثر خبر صادق و مطابق با واقع را هم بر آن بار نمى کند.
ایشان در این باره نوشته است: در جمله (قل اذن خیر لکم ) اضافه (اذن ) به (خیر) اضافه حقیقى است، و معنایش این است که او بسیار شنوا است، ولى آنچه خیر شما در آن است مى شنود، مثلا وحى خداى سبحان را مى شنود که مایه خیر شما است و از مؤمنین خیرخواهى هاى ایشان را مى شنود که باز خیر شما در آنست. ممکن هم هست بگوییم اضافه مذکور اضافه موصوف بر صفت است، و معناى آن این است که او گوش هست، لیکن گوشى است با این صفت، که براى شما خیر است، چون نمى شنود مگر چیزى را که به شما سود مى رساند و ضررى هم برایتان ندارد.
فرق میان این دو احتمال این است که لازمه وجه اولى این است که مسموع آن حضرت از وحى خدا و نصیحت مؤمنان خیر باشد. و لازمه وجه دومى این است که استماع آنجناب استماع خیرى باشد یعنى به پاره اى از حرفهائى که براى مسلمانان خیر نیست گوش مى دهد، و لیکن صرفا به منظور احترام از گوینده گوش مى دهد و کلام او را حمل بر صحت مى کند تا هتک حرمت او را نکرده و خود نیز گمان بد به مردم نبرده باشد، و لیکن اثر خبر صادق و مطابق با واقع را هم بر آن بار نمى کند، یعنى اگر در سعایت کسى باشد آن شخص را مواخذه نمى کند، در نتیجه هم به حرفهاى گوینده گوش داده و او را احترام کرده، و هم ایمان آن مومنى را که وى در باره او بدگوئى و سعایت کرده محترم شمرده است.و از این بیان روشن مى شود که مناسب تر به سیاق آیه همین وجه دوم است، چون در دنبال جمله مورد بحث فرموده : (یومن بالله و یومن للمومنین...)
توضیح اینکه، ایمان به معناى تصدیق است، و خداوند در جمله (یومن بالله ) متعلق ایمان را ذکر کرده، ولى در جمله (و یومن للمومنین ) متعلق را ذکر نکرده و نفرموده به چه چیز تصدیق مى کند، همینقدر فرموده به نفع مؤمنین تصدیق مى کند، و تصدیقى که حتى در خبرهاى زیان آور به نفع مؤمنین تمام شود این است که شنونده، مخبر را تصدیق کند، نه خبرى را که آورده، به این معنا که به مخبر وانمود کند که من تو را راستگو مى دانم، هر چند در واقع خبر او را خبر نادرستى بداند و آثار صدق بر خبرش بار نکند.
و نظیر این تفکیک میان مخبر و خبر وى، در آیه شریفه (اذا جاءک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله و الله یعلم انک لرسوله و الله یشهد ان المنافقین لکاذبون ) آمده، که خداى سبحان منافقین را از جهت اینکه مخبر به رسالت رسول خدایند تکذیب مى کند، ولى خبر آنان را تکذیب نمى کند؛ چون خبرشان رسالت رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) بود، و خداى تعالى خودش هم بدرستى آن شهادت مى دهد.
و عکس آن یعنى تصدیق خبر، در آیه (و لما را المومنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله ) که حکایت کلام مؤمنین است آمده، زیرا مى فرماید مؤمنین خدا و رسول را در خبر تصدیق مى کنند، و نظرى به تصدیق مخبر ندارد.
حجهالاسلام قرائتی نیز ذیل تفسیر همین آیه در تفسیر نور اظهار داشته است: سکوت در برابر شنیدهها، همیشه نشانهى رضایت نیست. «اذن خیر لکم»
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در تفسیر راهنما نظر مشابهی ابراز داشته و نوشته: پیامبر(ص) گر چه به همه سخنان از تمامى طیفها، گوش فرامى داد؛ ولى در مرحله تصدیق و پذیرش، تنها سخنان خدا و مؤمنان را باور داشت. آیتالله هاشمی رفسنجانی در ادامه اظهار داشته که ترتیب اثر دادن پیامبر(ص)، تنها به سخنانى بود که در جهت منافع مؤمنان باشد.
چهار مورد اخیر نشان میدهد که بین تفسیر آیتالله سید محمد خامنهای از باور داشتن پیامبر به سخنان اطرافیان خود و تفاسیر معمول از این آیه تفاوتهایی وجود دارد.