استراتژی انتقاد صبورانه

  • ۱۴۹
«چرا با منتقدانش با این ادبیات صحبت می‌کند؟»؛ این حالا مهمترین پرسش تحلیلگرانی است که از 18 ماه گذشته تا کنون تحرکات حسن روحانی را رصد می‌کنند.
او برای چندمین‌بار منتقدانش را با لحنی تند خطاب قرار داده و این بار گفته است: «عده‌ای تازه به دوران رسیده که ما هم به آنها احترام می‌گذاریم لازم نیست نسبت به آینده و ارزش‌های اسلام و انقلاب دل‌نگران باشند.» شاید چندان نزدیک به واقعیت نباشد اگر این گونه ماجرا را تفسیر کنیم: «حسن روحانی فقط کمی از منتقدانش رنجیده و طبیعی است که پاسخ آنها را بدهد. نباید بدبینانه به مساله نگاه کنیم و تحلیل‌های متفاوت به آن الصاق کنیم.» واقعیت این است که او پیش از این نیز با القابی تند در مقاطع مختلف با منتقدان مواجه شده است، پس نمی‌توان گفت فقط یک رویداد اتفاقی و بداهه بوده است. به یک معنا، جان سخن حالا این است که تکرار یک رویداد می‌تواند نشانی از تلاش برای نهادینه‌‌کردن موضوع و هدفی باشد. اما حسن روحانی چه در سر دارد؟ مشاوران او چه نسخه‌ای برایش تجویز کرده‌اند؟ باید دنبال پاسخ این سوال باشیم که چرا یک سیاستمدار محافظه‌کار این چنین ‌بی‌محابا به مخالفانش حمله می‌کند؟ گویا در اتاق‌های محرمانه ساختمان ریاست‌جمهوری موضوعات مهمی ‌تئوریزه می‌شود. عجالتا برای شروع تحلیل لازم است چند مواجهه روحانی با منتقدانش را بازخوانی کنیم.
 
    از ‌بیسوادها تا تازه به دوران رسیده‌ها
حسن روحانی در همان ماه‌های اول تشکیل دولتش با منتقدانی مواجه شد که به توافق ژنو و محتوای آن اعتراض داشتند. منتقدانی که عنوان دلواپس را برای خود برگزیده و چند همنشینی سیاسی برگزار کرده بودند. در یکی از اولین خطاب‌های روحانی، منتقدان با این سخنان رئیس‌جمهور در دانشگاه شهید بهشتی مواجه شدند: «فقط یک عده معدود که از جای معدود تغذیه می‌شوند. آنها باید حرف بزنند؟ آنها هم البته حرف بزنند اشکال ندارد، نقد کنند اشکال ندارد، چرا یک عده کم‌سواد بیایند حرف بزنند؟»
یا در برهه‌ای دیگر درست هنگامی‌که مستند معروف «من روحانی هستم» حرف و حدیث‌های فراوانی  به وجود آورده بود، شخص رئیس‌جمهور هم‌ ترجیح داد وارد ماجرا شده و واکنش نشان دهد. او در بیست و هفتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب با کنایه‌ای، منتقدان را ‌بی‌شناسنامه خطاب کرد و گفت: «از همه می‌خواهیم با شناسنامه حرف بزنند. بگویند از کجا هستند، وابسته به کدام جناح هستند و با نام جناح خود سخن بگویند.»
اما یکی از تندترین اظهارات روحانی سخنانی بود که او در همایش روسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور بیان کرد. او گفت: «یک عده به ظاهر شعار می‌دهند ولی بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش می‌آید می‌گویند ما می‌لرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ‌ترسو و لرزان آفریده است.»
او چند ماه بعد باردیگر منتقدان هسته‌ای را این‌گونه خطاب کرد: «اقلیت ناچیزی هم هستند که خیلی عصبانی‌اند که تحریم‌ها برداشته شود چون از این ناحیه سوءاستفاده کردند.»
اما روحانی در حوزه‌های دیگر از جمله فرهنگ هم منتقدانی داشت که آنها را این‌گونه مورد خطاب قرار داد: «مگر بناست کسی فرهنگ را در کپسولی کند و در نسخه‌ای بنویسد و از داروخانه‌ای آن را خریداری کنیم؟ گویی عده‌ای هنوز در دوران حجر می‌اندیشند و فکر می‌کنند.»
«عده‌ای مدام غصه دین و آخرت مردم را می‌خورند در حالی که نه می‌دانند،‌ دین چیست و نه آخرت، اما همیشه غصه آخرت را می‌خورند.»
حالا هم او در جدیدترین اظهارنظرش گفته است: «عده‌ای تازه به دوران رسیده که ما هم به آنها احترام می‌گذاریم لازم نیست نسبت به آینده و ارزش‌های اسلام و انقلاب دل‌نگران باشند.» کنایه او این بار به منتقدانی باز‌می‌گشت که هم نسبت به مذاکرات هسته‌ای انتقاد داشتند و هم به برخی گرایش‌های اصلاح‌طلبانه دولت خصوصا در وزارت علوم اعتراضاتی را بیان کرده بودند. 
 
    تاکتیک آقای رئیس جمهور
پس با مرور تاریخچه مواجهه روحانی با منتقدانش دیگر راحت می‌توان فرض مساله را این گزاره قرار داد: «حسن روحانی از این نوع رفتار با منتقدانش هدفی خاص را دنبال می‌کند» و حالا اگر بنا را بر یافتن این «هدف خاص» قرار دهیم باید حتما قبل از آن به شرایطی بپردازیم که حسن روحانی در آن قرار دارد و البته شرایطی که او پیش‌بینی می‌کند با آن مواجه شود. 
واقعیت مهمی ‌در این میان وجود دارد. حسن روحانی نه مانند سید‌محمد خاتمی از حمایت طبقه روشنفکر و نخبه در زمان خود برخودار است و نه مانند محمود احمدی‌نژاد با اقبال طبقه ضعیف و فرودست مواجه شده. مهم‌تر اینکه حتی بر‌‌خلاف بیشتر تحلیل‌ها که روحانی و دولتش را به مثابه اکبر هاشمی‌رفسنجانی می‌دانند چندان شباهتی ‌نمی‌توان بین شرایط این دولت و آن دولت یافت. 
روحانی در شرایطی خاص رئیس‌جمهور شد؛ شاید چندان دور از واقعیت نباشد اگر بگوییم ریاست‌جمهوری او مولود آشفتگی آرایش سیاسی است که از هشت سال صدارت محمود احمدی‌نژاد حاصل شده بود. او و مشاورانش برای پیروزی در انتخابات 24 خرداد از همین آشفتگی بهره جستند. آنها به یک نتیجه مهم رسیدند؛ «باید قطب ایجاد می‌کردند.» آن‌گونه که نظرسنجی‌ها روایت می‌کرد در معادلات آن انتخابات آنها جایی نداشتند اما همان قطب سازی کار را به سرانجام رساند، رقابت میان چهره‌های اصولگرایان به رقابت میان دو گفتمان مصالحه و مقاومت تبدیل شد. هر‌چه بود آن رقابت به پایان رسید و حسن روحانی توانست پیروز میدان باشد. این اما پایان کار نبود. تفاوت‌های او با روسای جمهور پیشین که مهمترینش در «بدنه اجتماعی» دیده می‌شد، مسلما کار را برایش دشوار می‌کرد. پس حالا مهمترین دستورکار این بود: «باید سرمایه اجتماعی را سامان داده و بدنه به عاریت گرفته شده از اصلاح‌طلبان را از آن خود کرد». این سخت‌ترین بخش کار یک رئیس‌جمهور محافظه‌کار است که طبع سیاسی‌اش ایجاب می‌کند از کنش‌های تند پرهیز داشته و از به هم خوردگی‌های وضع موجود گریز داشته باشد. هویت‌شناسی سیاسی‌اش هم نشان می‌دهد که باید در وضع موجود زیست و رئال به قضایا نگاه کرد. پس بلند‌پروازی و حرکات پر افت و خیز چندان به مذاق چنین کاراکتری خوش نخواهد آمد. اما حسن روحانی تنها زمانی می‌توانست بر‌اساس ذات محافظه‌کارانه به زی سیاسی در قامت رئیس‌جمهور ادمه دهد که در شرایطی غیر از شرایط موجود به پاستور رسیده بود. او با بحران سرمایه اجتماعی مواجه است. چنین است که هر وقت به دانشگاه می‌رود حرف‌های تند و تیز می‌زند و هر‌گاه مقابل دوربین می‌نشیند بر‌خلاف طبع سیاسی‌اش به جای شرح «وضع موجود» از «آینده شیرین» سخن می‌گوید.
بهتر است جزئی‌تر سخن بگوییم؛ حسن روحانی و مشاورانش گویا به این فرمول رسیده‌اند: «باید قطب مقابل خودمان را، خودمان سامان دهیم، البته همان شکلی که خودمان می‌خواهیم». در بسط این استراتژی این چنین می‌توان گفت: «اکنون حسن روحانی با منتقدان مختلفی مواجه است که هر کدام می‌توانند به صورت مجزا به قطبی مقابل او تبدیل شوند. از یک سو جمعیت قابل‌توجهی از اصولگرایان منتقد سیاست‌های او در نحوه مواجهه با غرب در پرونده هسته‌ای هستند (در این مورد باید دقت شود که اصولگرایان مخالف مذاکره برای حل پرونده هسته‌ای نیستند بلکه انتقاد برسر چگونگی مذاکره و اصل معامله با کدخداست). از سوی دیگر طیف‌هایی از اصولگرایان منتقد او در بخش‌هایی مانند فرهنگ و وزارت علوم هستند که گرایش‌های اصلاح‌طلبانه آن بسیار مشهود‌تر از سایر بخش‌هاست. اما دامنه منتقدان به اصولگرایان خلاصه نمی‌شود، چه اینکه اصلاح‌طلبان هر چه زمان می‌گذرد انتقادهای خود را از دولت یازدهم علنی‌تر می‌کنند، هر‌چند بر مبنای استراتژی «حمایت علنی، انتقاد مخفی» بار سیاسی این انتقادها هنوز محسوس نشده است. اصلاح‌طلبانی که در حوزه‌های مختلفی از دولت انتظار بیشتری داشتند اما ذات اصولگرای حسن روحانی و البته طبع سیاسی‌اش آنها را فعلا ناکام گذاشته است. بیایید به این فکر کنیم که حسن روحانی در سال 96 با چند قطب مختلف نه از یک جناح بلکه از طیف‌های مختلف مواجه شود؛ آیا در چنین موقعیتی می‌توان تصور کرد او به راحتی بتواند مانند روسای جمهور سابق دو دوره‌ای شود؟ پس تنها راه این است که روحانی خودش کاتالیزوری برای تشکیل یک قطب اصلی مقابل خود شود. این البته یک ریسک بزرگ سیاسی است که کسی در قدرت باشد و تلاش کند قطب مقابل خود را بسازد. روحانی اما یک‌بار این راه را رفته و البته نتیجه دلخواه را هم گرفته است. دقیق‌تر بگوییم آنچه تئوریزه شده این است که مخالفان اصلی را در یک قطب جا داده مخالفان دیگر به جهت فرکانس پایین صدا و یا وزن کم سیاسی خود به خود یا به مقابل می‌پیوندند یا اصلا دیده نمی‌شوند. حالا باید یک کار دیگر هم کرد. کاری که حسن روحانی از همان ماه‌های اول آن را کلید زده است. باید به قطب مقابل صفاتی الصاق شود که دولتی‌ها می‌خواهند. مردم از چه چیز‌هایی بدشان می‌آید؟ «بزدل»، «ترسو»، «بی‌شناسنامه»، «تازه به دوران رسیده» و «اقلیت». طبیعتا هیچ طیفی از مردم دوست ندارد کسانی بر آنها حکومت کند که این صفات را داشته باشد و طبیعتا اگر این صفات به قطبی الصاق شود صفات قطب دیگر هم این می‌شود: «شجاع‌ها»، «اصیل‌ها»، «اکثریت». در چنین معادله‌ای معلوم است که طرف پیروز یک رقابت کدام قطب خواهد بود. 
    استراتژی اصولگرایان
این اما تنها یک سوی ماجراست. اصولگرایان یک بار از این سوراخ گزیده شده‌اند. آنها قاعده این بازی را یاد گرفته‌اند. دو‌قطبی‌‌سازی البته چیزی نیست که اصولگرایان اکنون از آن بدشان بیاید.
در سطح نخست تحلیل باید به ماه‌های ابتدایی دولت بازگردیم. اصولگرایانی که انتخابات را باخته بودند ‌ترجیح می‌دادند با عدم انتقاد علنی از دولت، خود را مقابل آن قرار ندهند تا دولت را دو دستی تقدیم اصلاح‌طلبانی نکنند که تا قبل از بهار 92 انتظار می‌رفت تا مدت‌های زیادی از قدرت رسمی دور بمانند. اصولگرایان که البته اکثریت مجلس را در اختیار داشتند می‌دانستند که حسن روحانی برای اینکه توازن سیاسی دولتش را حفظ کند قطعا چهره‌هایی از آنها را با خود به پاستور خواهد برد. 
پس صبر سیاسی، تا‌کتیک آنها در ماه‌های نخست تشکیل کابینه شد. اصلاح‌طلبان ناراضی از سهم‌دهی روحانی، تاکتیک اصولگرایان را کارا‌تر کردند تا تلخی شکست 24 خرداد نتواند آشفتگی‌های سیاسی شکست در انتخابات را در جناح اصولگرا بیشتر کند. پیمان نانوشته میان رقبای اصولگرا که حالا به رفقا تبدیل شده بودند این بود که تا سر حد ماندگاری روحانی بر سر برخی اصول از او حمایت کرده و آنجا که به سمت سهم‌دهی و امتیاز‌دهی به اصلاح‌طلبان می‌رود به انتقاد از او بپردازند.
 این فرمول که مقابل استراتژی اصلاح‌طلبان برای حمایت علنی و مخالفت مخفی طراحی شد، همبستگی‌های آسیب‌دیده اصولگرایان را ‌ترمیم کرد و همنشینی‌های سیاسی آنها بیش از همیشه شد. اگر در جریان رای اعتماد به کابینه آنها در بخش‌هایی به اتفاق نظر رسیدند، در ادامه کار دولت روحانی به وحدت نظر بیشتری دست یافتند تا در آخرین تحول وزیر مورد حمایت اصلاح‌طلبان برای وزارت علوم تنها 73 رای از مجلس بگیرد.
اما در سطح دیگری از تحلیل باید با بررسی شرایط موجود به چگونگی مواجهه با تاکتیک دولتی‌ها برای قطب‌سازی پرداخت.
واقعیت این است که اصولگرایان در سطوح مشخصی با دولت یازدهم زاویه دارند؛ سطوحی مانند نحوه مواجهه با غرب، فرهنگ و وزارت علوم. 
حسن روحانی که آداب کلاسیک دیپلماسی را به خوبی آموخته و در غرب تحصیل کرده، با شخصیت‌های مهم غربی نشست و برخاست داشته و با دیپلمات‌های آنها مدت‌ها مذاکره کرده است. او رئال فکر می‌کند و ایده و گفتمانش این است که می‌توان بر‌مبنای واقعیات موجود با غرب کنار آمد. او یک بار این راه را چند سال پیش رفته و حاصلش فقط یک «دکلریشن» بوده و حالا هم که عمر مذاکرات هسته‌ای در دولتش از یک‌سال تجاوز کرده چیزی غیر از همان «دکلریشن» حاصل نشده است. این درست همان چیزی است که اصولگرایان منتقد او بر آن پای می‌فشارند. اینکه مقابل این غرب‌راهی جز ایستادگی و از موضع بالا حرف زدن وجود ندارد. اصولگرایان منتقد می‌گویند برای امتیاز گرفتن از غرب و یا لااقل امتیاز ندادن به غرب باید نه با دید مصالحه که با نگاه مقاومت وارد شد. اصولگرایان منتقد دولت می‌گویند ثمره نگاه‌های تند در دانشگاه حوادث سال 78 و 88 است و حسن روحانی می‌گوید باید همان یاران دکتر معین فرمان هدایت دانشگاه‌ها را در اختیار داشته باشند. این فاکتورهاست که اکنون اصولگرایان را در کنار یکدیگر قرار داده است.
اما اصولگرایان می‌توانند مقابل این رئیس‌جمهور حرفی برای گفتن داشته باشند؟ نکته مهم این است که حسن روحانی بازی را در سطح «اولیای قدرت» به پیش می‌برد و این همان پاشنه آشیل دولت اوست. جامعه مورد هدف حسن روحانی، مانند محمود احمدی‌نژاد طبقه فرودست نیست. طبقه روشنفکر و نخبه هم به او چندان نزدیک نشده است. گویا او مانده و یک طبقه متوسط شهری که اگر اوضاع به همین منوال پیش رود و ایستادن چرخ سانتریفیوژها همچنان ‌بی‌حاصل بماند، آن طبقه متوسط شهری هم به‌دنبال گزینه‌ای دیگر خواهد گشت. 
حالا این اصولگرایان منتقد که به مدد رئیس‌جمهور فعلی در حال تبدیل به قطبی ساماندهی شده هستند باید بازی را خوب فهمیده و برای ادامه آن استراتژی داشته باشند. مقابل فردی که بداهه یا بر‌اساس یک استراتژی، عصبانی می‌شود نباید عصبانی بود، باید صبر پیشه کرد، انتقاد فعالانه داشت و چهره‌های گفتمانی را در ویترین قرار داد. نباید در مجلس ‌تریبون به دست گرفت و با صدای بلند آنها را مورد خطاب قرارداد یا بیرون از پارلمان متقابلا لقب‌های تند را به کار بست. 
باید با مردم حرف زد. اصولگرایان باید دیالوگ داشته باشند و منطق و استدلالشان را خصوصا در مسائلی مانند نحوه مواجهه با غرب بر‌اساس تجربیاتی که در همه ماه‌های گذشته حاصل شده بیان کنند. اصولگرایان باید قطب شوند اما نه قطبی که صفاتش توسط رقیب توصیف شود. قطبی که اگر مقابل دولت روحانی قرار گرفت به مردم هم امید روزهای خوب آینده و هم به آنها اعتماد حفظ وضع موجود و بدتر نشدن اوضاع را بدهد. 
اصولگرایان با چهره‌های گفتمانی خود که در چند انتخابات مختلف آرای خوبی هم به دست آوردند می‌توانند باز به قدرت بازگردند. 
اصولگرایان باید صبوری همراه با انتقاد فعالانه پیشه کنند.  
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
hansen_html_code