-
شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۰ ب.ظ
-
۱۷۷
در حالی که در روزهای گذشته، خبری منتشر شد، مبنی بر اینکه اسفندیار رحیم مشایی گفته به دلیل اینکه حزباللهیها و جبهه پایداری حول احمدینژاد تجمع کنند، حاضر است از او جدا شود و خود را فدای احمدینژاد و راه وی کند، اخبار تکمیلی حاکی از این است که گویا جدا حرکات تحرکاتی در این زمینه آغاز شده است!
پس از آن مصاحبه منتشر شده به نقل از مشایی، یکی از اعضای جبهه پایداری، به استقبال این تصمیم مشایی رفته و بلافاصله با احمدینژاد درباره این تصمیم اسفندیار رحیم مشایی صحبت کرده است.
سید محمد جواد ابطحی، عضو جبهه پایداری در ارتباط با دیدار خود با احمدینژاد گفته است: «من به آقای احمدینژاد گفتم، اگر میخواهی دوباره اصولگرایان از تو حمایت کنند، باید اسماعیلات را ذبح کنی».
البته اظهارات این عضو جبهه پایداری بدین معنا نیست که او هم واقعا مشایی را عامل جدایی احمدینژاد از اصولگرایان میداند، بلکه این فعال سیاسی هم موضوع مشایی را بهانه میداند میگوید: «بنده در صحبتی که با آقای احمدینژاد داشتم، گفتم که آقای مشایی اسماعیلی است که گاه باید این اسماعیل را ذبح کرد؛ بنابراین، وقتی خود آقای مشایی میدیدند او را بهانه میکنند، برای زدن آقای احمدینژاد چنین چیزی را مطرح کردند، در حالی که زدن آقای احمدینژاد به این دلیل بود که مورد حمایت مقام معظم رهبری بود».
به نظر میرسد جبهه پایداری ظاهرا چارهای در خود ندیده و دوباره آرزوهای سیاسی خود را در احمدینژاد دنبال میکند، زیرا ابطحی به صراحت میگوید: «ما معتقدیم یکی از گزینههایی که هنوز در جامعه مقبولیت دارد، شخص آقای احمدینژاد است؛ لذا اگر ایشان برای کاندیداتوری در انتخابات ابراز تمایل نمود، قابل تأمل است و نمیشود از حضور ایشان صرفنظر کرد. بسیاری از اعضای فعال شورای مرکزی جبهه پایداری، موافق حضور آقای احمدینژاد در انتخابات آینده هستند».
اما سخنان این عضو جبهه پایداری، دو نکته را درباره مواضع این گروه در قبال احمدینژاد مشخص میکند: اول اینکه اعضای این گروه معتقدند موضوع مشایی، فقط بهانه است که باید این بهانه را از اصولگرایان گرفت. دوم آنکه جبهه پایداری گزینه نهاییاش احمدینژاد بوده و معتقد است فقط با احمدینژاد است که میتواند دوباره به قدرت برگردد.
از سوی دیگر تا کنون احمدینژاد نه به موضوع جدا شدن مشایی از خود واکنش نشان داده است و نه به تمایل جبهه پایداری به حمایت از وی در آینده. آنچه مشخص است، اینکه تا کنون فعلا دوستی احمدینژاد و جبهه پایداری، در اتوبانی یک طرفه جریان دارد؛ اما به راستی آیا احمدینژاد میتواند مشایی را برای وحدت با جبهه پایداری قربانی کند؟
اگر احمدینژاد و مشایی را از نظر تفکر، دو بازیگر سیاسی خودمختار و جدا از هم تلقی کنیم که بر هم به صورت متقابل اثر میگذارند، میتواند ذبح مشایی را پذیرفت؛ یعنی تفکری که از سوی مشایی به احمدینژاد القا میشده، به کنار رفته است و با یک احمدینژاد مستقل از مشایی جامعه طرف است.
اما اگر تفکر مشایی، بخش زیاد و یا کل نگرش سیاسی و اجتماعی خود احمدینژاد باشد، آیا میتواند به قربانی کردن و کنار رفتن وی امید داشت؟ اگر تفکر احمدینژاد همان شیوه فکر مشایی باشد، کنار رفتن مشایی برای اعضای جبهه پایداری مشکلی را حل خواهد کرد؟
گویا اگر اعضای جبهه پایداری چنین فرضی برایشان ثابت شده باشد، حمایتشان از احمدینژاد در صورت کنار رفتن مشایی را باید شوخی تلقی کنند. شاید هم کلاهی که خودشان میخواهند بر سر خود گذارند.
به نظر میرسد با توجه به جمله معروف احمدینژاد در روز ثبت نام مشایی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری، مبنی بر اینکه احمدینژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدینژاد، جبهه پایداری میداند با جدایی مشایی هم مسألهای حل نخواهد شد، بلکه این صرفا نیاز جبهه پایداری به احمدینژاد برای رأی آوردن است که آنان را به او نزدیک میکند؛ میل برای رسیدن به قدرت با احمدینژاد مشایی یا احمدینژاد بدون مشایی.