شیوه عجیب صدام در اعدام اعضای حزب بعث

  • ۱۵۶

خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. در این میان عراق، کشوری که در سال 1921 تاسیس شد، یکی از پیچیده ترین و در عین حال حساس ترین کشورهای این منطقه بوده است.

کشوری که گذرش از پادشاهی به جمهوریت توام با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث نیز سرشار از اتفاقات بی نظیر بوده است. دوران حزب بعث را می توان از تلخ ترین و خون بارترین وقایع دوران تاریخ عراق توصیف کرد. دوره ای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بی اندازه هیئت حاکمه تاریخی بی نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب های بسیار هنوز کنه بسیاری از مسائل غامض باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار می رود باز هم کتاب ها درباره عراق نوشته شوند و قصه های عجیب و غریب بی شماری از آن شنیده شود.

کتاب "عراق از جنگ تا جنگ/صدام از این جا عبور کرد" از جمله کتاب هایی است که تلاش دارد از چهار زاویه بر بخش هایی از دوران تاریک رژیم بعث و پس از آن نوری بتاباند و حقایقی را بر ملا کند. این کتاب که توسط غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور لبنانی و سردبیر روزنامه الحیات نوشته شده در حقیقت مصاحبه با چهار مقام سابق عالی رتبه عراقی است که هر کدام از دیدگاه خود به توصیف تاریخ عراق در دوران مسئولیتشان پرداخته اند. دیپلماسی ایرانی در چارچوب سلسله مصاحبه ها و مطالبی که هر هفته منتشر می کند، این بار به سراغ این کتاب رفته است که در این جا چهل و ششمین بخش آن را می خوانید:

این همه کینه صدام به السامرائی برای چه بود؟

اگر از بدترین دشمنان بعثی ها درباره وجهه عبدالخالق السامرائی بپرسی از او تعریف و تمجید می کنند. انسان بی گناه و خالص و مخلص و پاک و زاهد در همه چیز بود. صدام او را کشت برای این که در رفتارش نمونه ای مخالف او را مطرح می کرد. او از اعضای رهبری قومی و قُطری در شورای رهبری انقلاب بود و مسئول دفتر فرهنگ ملی حزب بود. نمونه ای خلاف نمونه صدام که غرق در قدرت و ظاهرسازی و زیاده روی و زوال سنت ها و رسوم به تمام معنا بود. صدام افزایش محبوبیت السامرائی را در داخل و خارج حزب زیر نظر گرفت. طوری که وجودش منبع فشار او شد. وقتی که دستور تعیین اعضای رهبری قطری حزب برای تصدی وزارت خانه ها صادر شد به او وزارت کار و امور اجتماعی رسید. او این سمت را رد کرد و در مواضع خود پافشاری کرد به این اعتبار که بهتر است به خدمت به حزب و مردم ادامه دهد، درهای دفترش همیشه به روی همه باز بود.

بهانه ای که برای حذف او استفاده شده به این ترتیب بود: وقتی که توطئه ناظم کزاز، مدیر سازمان امنیت کل در سال 1973 کشف شد و شکست خورد، کزاز از طریق دستگاه اطلاع رسانی پیشنهاد داد که دیداری در منزل عبدالخالق السامرائی انجام شود تا مساله را روشن کند. کزاز خانه السامرائی را انتخاب کرد برای این که در این قضیه در هیچ طرفی نبود. صدام از عمد مساله را این گونه تفسیر کرد که این دلیلی است بر این که السامرائی با کزاز هم دست است. او را به زندان انداخت و علیه او حکم اعدام صادر کرد.

حکومت او را مجبور کرد که به دلیل وجود فشارهای داخلی و خارجی از اجرای حکم خودداری کند. او را در زندان نگه داشت تا این که متعهد شد او را بکشد.

صدام در خلال کشف توطئه رفقا گریه کرد؟

بله گفت که ناراحت است و در چشمانش اشک حلقه زد تا احساسات حاضران را برانگیزد. او بازیگری واقعا ماهر بود. کشتاری استثنائی بود. غانم عبدالجلیل مدیر دفتر صدام، و عدنان الحمدانی به مثابه نخست وزیر، محمد محجوب، وزیر آموزش عالی، محمد عایش، وزیر صنایع، محی الدین المشهدی، مدیر کل شورای رهبری انقلاب، همه را اعدام کرد بدون این که خم به ابرو بیاورد.

آیا داستان تعمد مشارکت هم حزبی ها در اعدام آنها را تایید می کنی؟

این مساله بسیار خطرناکی بود. این شیوه ای بود که در آن بزرگترین تعداد مردم را درگیر آن کرد. صدام رهبران حزب را در استان ها احضار کرد و آنها را به گروه هایی تقسیم کرد. و هر مجموعه را مکلف کرد که یکی از اعضای رهبری را اعدام کند. روشن بود هر کس شلیک نکند به خودش شلیک می شود. رهبران حزب را مجبور کرد که در کشتن توطئه گران مشارکت کنند. تصور کن چنین اتفاقی چه بازتاب سلبی ای در داخل حزب داشت، و چقدر روابط میان مردم پیچیده شد. تصور کن احساس یک عضو حرب را که مجبور به اعدام عضوی از رهبری شود بدون این که قانع شده باشد او گناهکار است.

بعدا صدام سفرای عراقی را هم فرا خواند و آنها را اعدام کرد یا به زندان انداخت. محمد صبری الحدیثی، معاون وزیر امور خارجه و مرتضی الحدیثی که سفیر عراق در اتحاد جماهیر شوروی بود، اعدام شدند و ده ها افسر و پرسنل نظامی به زندان افتادند و زیر شکنجه هایی قرار گرفتند که اصلا برای انسان قابل تصور نیستند.

روایتی هست که می گوید صدام خودش در شکنجه ها مشارکت داشت؟

من حقیقتا دلیل یا سندی در این زمینه ندارم. می گویم که صدام کارهای بسیاری کرد و خمیرمایه بسیاری از کارها بود. باید در بازگوی حوادث امانت دار باشیم. واقعیتش این است که من فکر نمی کنم حالا این مساله چندان هم مهم باشد. حتی اگر او شخصا در شکنجه ها مشارکت نداشته باشد مسئولیت وقوع چنین کاری به گردن او است چرا که او تصمیم اصلی و نهایی را در سازمان امنیت می گرفت.

 

ادامه دارد...

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
hansen_html_code