-
پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۱ ق.ظ
-
۹۶
تنها چند روز بعد از سخنرانی آقای روحانی در سفر گلستان که فرموده بودند: «دوران افراط و فضای امنیتی بسر آمده است»، دیروز سه شنبه تیتر سایت ها و خبرگزاریها حکایت از بر هم خوردن سخنرانی خانم فائزه هاشمی در مشهد داشت که البته خبرگزاریهای چون تسنیم حمله کنندگان را دانشجویان انقلابی!، خوانده و برخی نیز از حمله نیروهای خودسر نام برده بودند.
اینکه دومین مقام قانونی کشور بعد مقام معظم رهبری، اعلام نماید فضای افراط و امنیتی بسرآمده است، و تنها چندروز بعد این ادعا افرادی در روز روشن به دختر انقلابیترین مبارز جمهوری اسلامی، هتاکی نموده و حتی برعلیه آیت اله هاشمی رفسنجانی شعار سر دهند، در درجه اول سندی براین ادعاست که افرط گرایان از مصونیت بی حد و حصری در این مملکت برخوردارند!، و در درجه بعدی هم حکایت از این تحلیل دارد که آقای روحانی بجای دلگرمی به پشتوانه های مردمی و تدبیر در جهت عدم ریزش آراء خود، با سخنرانیهای بدون پشتوانه اجرایی، درعمل به افراطیون اعلان جنگ مینماید، قبل از آنکه با عمل به وعدههای سیاسی-امنیتی، پشتوانه های خود را تثبیت کرده باشد.
زمانیکه آقای روحانی فرمودند "دوران افراط و فضای امیتی بسر رسیده است"، بنده در یادداشتی با عنوان (آیا واقعا" دوران افراط و فضای امنیتی بسر آمده است؟) دلایل خود را بر غیرواقعی بودن این ادعا بیان داشتم و تاکید نمودم که لازمه پایان افراط گری عمل به وعده های سیاسی و فرهنگی است، و اینکه با پشتوانه مذاکرات هسته ای و نیز حرکت لاک پشتی اقتصادی بتوانیم افراطیون را خلع سلاح نماییم، دقیقا" شبیه کوفتن آب در هاونگ خواهد بود، چرا که به بیان آقای روحانی، افراطیون همه چیز دارند (رسانه، پول و ...)، و در چنین شرایطی ادعای پایان افراطگری، منطقی نخواهد بود. شعار تدبیر و امید تنها در شرایطی توان مبارزه با هیاهو و هوچیگراییهای افراطیون خواهد داشت که:
اولا" رئیس جمهور محترم هرچه بیشتر فاصله خود را با مردمی که به وی مهر تایید زده بودند، کمتر نموده باشد و شبیه رئیس جمهور قبلی با سفرهای استانی انتظارات و مطالبات مردم را بیشتر و در نتیجه از خود ناراضی ننموده باشد که لازمه رضایت مردم در سفرهای استانی، ایجاد تلفنهای گویا و...نخواهدبود، بلکه رسیدگی عملی به مشکلات مردم خواهد بود.
آقای رئیس جمهور وقتی اردبیل تشریف بردند بنده درجهت راست آزمایی برکات و خیرات چنین سفرهای به مردمانی که در هرحال درخواستهای قانونی و گلایه های از بی توجهیهای شبه تعمدی مدیران استانی دارند، با سامانه گویای ارتباط با رئیس جمهور که اتفاقا" استاندار محترم و رسانه محلی تبلیغات ویژه دراین مورد داشتند، موضوعی قانونی را مطرح کردم، بعد از گذشت دوماه نامه بنده را به سازمان بهزیستی ارجاع داده بودند، بدون آنکه متوجه تناسب درخواست من و سازمان بهزیستی شده باشند، و آخرسر هم هیچی به هیچی و...
همین رویکرد پیگیریهای مطالبات مردمی را، رئیس جمهور قبلی هم داشت، تازه ایشان افتخار میکرد که هزاران نامه و سبد نامه در سفرهای استانی دریافت مینماید!، ولی سر آخر فرمالیته، ته قضیه را در میآوردند و جلوی دوربین عکس یادگاری با چند نمونه محروم و دردمند میگرفتند و دیگر والسلام! بنابراین درسفرهای استانی برکات سفرهای احمدی نژاد و روحانی بیشتر در عالم رسانه و کاغذ قابل ارزیابی میباشد و اگر نظر مردم را جویا شوید، در حیطه مشکلات مردم عملا" کاری صورت نمی پذیرد.
دوم اینکه آقای روحانی خودشان هم یادشان رفته است که مردمی که به وی رای دادند، علیرغم حداقل هشت سال تبلیغات یکسویه و تحلیلهای رنگارنگ در رسانه آقای ضرغامی!، به وی رای داده بودند و این پیام روشنی هم به رئیس جمهور و هم به افراطیون داشت. متاسفانه هرچه پیش میرویم، آقای روحانی قول وعده های خود را محدود میکند، در حالیکه با تبلیغ کلی و حتی تاکیدی در گشایش فضای امنیتی سیاسی و فرهنگی از مردم رای گرفته بودند...
هرچه آقای روحانی عقب میکشد، افراطیون هم جلوتر میآیند و اگر بخواهیم بحث وزراء مشروط که با شروطی رای اعتماد گرفته اند را به موضوع اضافه کنیم، ناچار خواهیم بود از امید حرف نزنیم و... راه درست پایان افراط گرایی، اتحاد با مردم و وفادارای به حق الناس (رای مردم) است، اینکه آقای روحانی بفرمایند دوران افراط بسر آمده و وزیر تقریبا" بیکار ایشان که البته فرد قابل احترامی است، در واکنش به برخی تحرکات میگوید: «دولت در فلان زمینه ها اختیاری ندارد و....» اینها خود یکی از دلایل مهم خیزش دوباره افراطیون است.