-
يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۷ ب.ظ
-
۹۲
عارف در اوج انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پس از دریافت نامه سید محمد خاتمی از انتخابات کنار کشید تا مسیر پیروزی روحانی پیش از پیش همراه شود. جعفر توفیقی رئیس ستاد عارف در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در شرح این کناره گیری میگوید: « نامه آقای خاتمی بسیار مفصل بود و آقای دکتر عارف نیز بدون هیچ چونوچرا و درنگی به واسطه تعهدی که کرده بودند، پذیرفتند و کنار رفتند و تصمیم ایشان به تصمیم تاریخی شامگاه ۲۰خرداد معروف شده و اکنون همه بر اهمیت و تاثیرگذاری این تصمیم صحه میگذارند. خیلی روشن بود رای دکتر روحانی در انتخابات بسیار بیشتر از جمع جبری آرای خودشان و آرای دکتر عارف بود. مازاد رایی که ایجاد شد، به دلیل روحیه امیدی بود که با این تصمیم دکتر عارف در مردم دمیده شد»
بسیاری انتظار داشتند که بعد از این کناره گیری عارف به یکی از نیروهای اصلی روحانی در دولت تدبیر و امید خواهد بود اما هرچه بیشتر گذشت، خبری از حضور عارف در دولت روحانی نشد و رئیس جمهور معاون اولی خود را به جهانگیری، وزارت علوم را به فرجی دانا و وزارت ارتباطات را به واعظی سپرد تا به طور رسمی مشخص شود که محمدرضا عارف، در دولت یازدهم هیچ نقشی ندارد.
دور ماندن عارف از روحانی باعث شد تا معاون اول دولت اصلاحات دراندیشه رسیدن به مجلس باشد و براساس استدلالی شخصی به این بیندیشد که به خاطر کناره گیری او از انتخابات ریاست جمهوری، اصلاحات و دولت موظف به حمایت از او در انتخابات مجلس دهم هستند. عارف انتظار دارد او سرلیست جریان اعتدال و اصلاحات و در صورت پیروزی، رئیس مجلس دهم باشد.
جریان اصلاحات و دولت روحانی نیز به خوبی این معنا را درک کرده است و میدانند که قسمتی از پازلشان برای انتخابات مجلس، محمدرضا عارف است. محمدرضا عارفی که میتواند درصورت برهم خوردن استراتژیاش برای مجلس تبدیل به « بمب خطرناکی» برای جریان اصلاحات شود. او دوست دارد به خاطر آنچه خود فداکاری در انتخابات ریاست جمهوری میداند، جریان اصلاحات رهبری او در مجلس را بپذیرد.
معاون اول دولت اصلاحات بیش از همه از سید محمد خاتمی این انتظار را دارد که برای رسیدن او به مجلس تلاش کند. این انتظار عارف از خاتمی در حالی شکل میگیرد که به نظر میرسد دو ضلع دیگر جریان رهبری اصلاحات یعنی حسن روحانی و آیتالله هاشمی رفسنجانی چندان تمایلی به حضور عارف در راس جریان اصلاحات برای انتخابات مجلس دهم ندارند.
هاشمی رفسنجانی به عنوان لیدر اصلی این جریان و کسی که خاتمی و روحانی از او حرف شنوی دارند ترجیح میدهد که فردی فراجناحی و مورد وثوق جریانهای سیاسی عهده دار ریاست مجلس دهم شود. در پازل آیتالله برای مجلس دهم، عارف نقش تاثیرگذاری دارد اما آن نقش سرلیستی و ریاست مجلس نیست. عارف میتواند به عنوان یکی از ژنرالهای پارلمان فعالیت کند اما نمیتواند فرمانده آن باشد.
هاشمی که خود سابقه ریاست مجلسهای اول، دوم و سوم را در کارنامه دارد به خوبی میداند که عارف مدیر کاریزمایی برای اداره مجلس نیست. مجلس مدیری میخواهد که بتواند نمایندگانی که خود را نخبگان کشور میداند اداره کند اما رفتار عارف طی سالهای اخیر نشان داده است که او نمیتواند یک رهبر بزرگ برای یک جریان سیاسی باشد.
تندخوییهای او در جریان مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری و یا نامه انصراف او بدون نام بردن از روحانی نشان میدهد که عارف برای یک مدیریت کلان گینه مناسبی نیست. هاشمی رفسنجانی به مراتب « علی لاریجانی» اصول گرا را به«محمدرضا عارف » اصلاح طلب ترجیح میدهد.
گزینه اصلی هاشمی اما برای مجلس ناطق نوری است اما با توجه به شواهد و رفتار پیشین ناطق، به نظر میرسد که هاشمی به فردی کاریزماتر از عارف برای ریاست مجلس چشم دوخته است.
آیتالله دوست ندارد دوران ریاست حداد عادل بر مجلس هفتم در مجلس دهم با ریاست عارف تکرار شود. به عقیده هاشمی رئیس مجلس باید قدرت شیخوخیت داشته باشند و بتواند با کلامش رای نمایندگان را تغییر دهد. او اعتقاد دارد که رای رئیس مجلس باید ناقذ و پرقدرت باشد که این نفوذ در رفتار محمدرضا عارف قابل مشاهده نیست. در کنار هاشمی، حسن روحانی نیز نشان داده است چندان تمایلی به حضور عارف در این عرصه ندارد و ترجیح میدهد فردی معتدل تری بر کرسی ریاست مجلس تکیه بزند.
آنچه مخشص است بسیاری از سران « اعتدال – اصلاحات» عارف را به عنوان لیدر مجلس دهم قبول ندارند و به دنبال رسیدن به فردی مطمئنی هستند تا این ردا را بر تن او کنند. جریان اصلاحات شاید با دیدن تجربه مثبت حسن روحانی و با توجه به محدودیتهایی که لیدرهای این جریان از جمله خاتمی دارند، بدشان نمیآید لاریجانی نیز نقشی همچون روحانی برایشان بازی کند.
قطعا عارف برای رسیدن به لیدری اصلاحات کار سختی پیش رو دارد و بدون جلب نظر سران اصلاحات و اعتدال نمیتواند به کرسی سبز ریاست مجلس برسد.