-
شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۷ ق.ظ
-
۱۴۵
طی هشت سال گذشته در تمام سخنرانیها و مراسم مربوط به مسائل هستهای و مذاکرات ایران و 1+5، طیف خاصی در کشور که قدرت را نیز در اختیار داشت، یک وجه اشتراک بزرگ وجود داشت و آنهم انتقاد از حسن روحانی و دولت سید محمد خاتمی و مدیریت آنان در زمینه پرونده هستهای بود.
آنان روحانی را متهم به از بین بردن منافع ملی و امضا کردن معاهدهای کردند که باعث شد ایران تمام فعالیتهای خود در زمینهی هستهای را تعلیق کند. حتی برخی از این افراد پا را فراتر گذاشتند و خاتمی و روحانی را متهم به خیانت کردند و خواستار محاکمه آنان شدند. بعد از گذشت هشت سال و تبیدل شدن انتقاد از سیاستهای روحانی در زمینهی هستهای به شاه بیت سخنان این گروه، روحانی وارد انتخابات ریاست جمهوری 92 شد.
در کنار ورود روحانی به این عرصه به عنوان دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی در دولت خاتمی، سعید جلیلی مسئول پرونده هستهای در دولت احمدی نژاد نیز وارد کارزار انتخابات شد تا دو تفکر در زمینه بزرگ ترین پرونده سیاست خارجی ایران، رودروی هم قرار بگیرند.
تشکیل دو قطبی هستهای در انتخابات ریاست جمهوری باعث شد تا اعضای جبهه پایداری و طرفداران سرسخت سعید جلیلی در انتخابات بازهم سازمخالفت خود با روحانی را کوک کنند و او را متهم به کوتاه آمدن در برابر قدرتهای غربی کنند. این گروه در اولین گام در فیلمهای تبلیغاتی سعید جلیلی به مقایسه رفتار سعید جلیلی و حسن روحانی پرداختند و دبیر شورای عالی امنیت ملی را قهرمان و دبیر شورای عالی امنیت ملی خاتمی را یک محافظه کار معرفی کردند. جلیلی در برابر خواستههای غرب ایستاد و روحانی در برابر آنان کوتاه آمد.
نتایج انتخابات ریاست جمهوری اما حکایت دیگری داشت و مردم برخلاف آنچه اعضای جبهه پایداری فکر میکردند، روحانی را انتخاب کردند و « نه» بزرگ خود را تقدیم به سعید جلیلی کردند. روحانی در جریان رقابتهای ریاست جمهوری 92 از حل پرونده هستهای ایران با مذاکره و گفتوگو سخن به میان آورده بود. روحانی برخلاف جلیلی اعتقاد داشت که چرخش سانتریفیوژ باید همراه با چرخش اقتصاد ایران باشد و نمیشود انرژی هستهای بچرخد ولی اقتصاد ایران با سکون و عقبگرد همراه باشد.
این نگاه حسن روحانی با استقبال مردم روبرو شد و این معنا نشان داد که جامعه ایرانی برخلاف آنچه برخی فکر میکنند طرفدار گفتوگو و دیپلماسی بدون تنش در عرصه سیاست حارجی هستند. روحانی نیز بعد از رسیدن به کرسی ریاست جمهوری پرونده هستهای را به دست یکی از دیپلماتهای شناخته شده ایرانی یعنی محد جواد ظریف سپرد تا او با قدرت چانه زنیش در عرصه دیپلماسی بتواند این پرونده را به سرانجام برساند.
پیوند روحانی و ظریف و امید جامعه جهانی به تغییر رویکرد ایران در عرصه سیاست خارجی باعث شد تا طیف پایداری و مخالفان روحانی، بازهم نگران روند پروند هستهای ایران شوند. این طیف بعد از توافق ژنو که در صد روز اول دولت تدبیر و امید میان ایران و کشورهای 1+5 با حضور عالی ترین مقامهای دستگاه سیاست خارجی کشورها انجام شد و همچنین شکستن تابوی گفتوگو میان دو رئیس جمهور ایران و آمریکا، دلواپسی خود را از رفتار دولت روحانی اعلام کردند و گفتند که این دولت منافع ملی و زحمت هشت ساله ما در سیاست خارجی ما را زیر پا میگذارد.
آنان که از روز اول به روحانی اعتماد نداشتند و او را را یک سیاستمدار غرب زده میدانستند بعد از این فعالیتهای گسترده روحانی در سطح جهانی، او و دولتش را متهم غرب زدگی، وابسته بودن و .... کردند. آیتالله مصباح یزدی به عنوان رهبری معنوی این جریان سیاسی بارها عملکرد روحانی را زیر سوال برد و حتی تحصیلات او در انگلستان را نیز به رخ او کشید و اعلام کرد که .....
دلواپسان از تریبون مجلس تا تریبون مسجد و دانشگاه برای متهم کردن دولت روحانی به زیر پاگذاشتن عزت ایران استفاده کردند. برخی از این انتقادها به قدری تند بود که رهبرمعظم انقلاب در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت فرارسیدن روز 13 آبان با اشاره به اینکه مذاکره کنند گان فرزندان ایران هستند، فرمودند:« اینها فرزندان انقلاب و مأموران جمهوری اسلامی هستند که با تلاش فراوان در حال انجام دادن مأموریت سخت خود می باشند و هیچ کس نباید آنها را تضعیف کند، مورد توهین قرار دهد یا سازشکار بداند»
بعد از این بیانات رهبری اما بازهم این گروه، رفتار خود را ادامه داد و بازهم ظریف و روحانی را متهم به سازشکاری با طرف های غربی کردند این اتفاق به ویژه بعد از دیدارهای روحانی و ظریف در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل اتقاق افتاد. شاه بیت این دلواپسیها بعد از دیدار روحانی و نخست وزیر انگلستان به اوج خود رسید.
مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 در وین برای رسیدن به یک توافق بزرگ بازهم باعث شد این گروه که از همان روزهای ابتدایی نگران رفتار دولت روحانی بودند سعی کردند با گامهایی تازه وارد شطرنج سیاسی خود با دولت روحانی شوند. این جریان بعد از رفتارهای شدید خود با دولت روحانی، تصمیم گرفتند استراتژی جدید خود را با وارد کردن مسئول پرونده هستهای ایران در دولت احمدی نژاد به این عرصه وارد مرحله تازهای کنند.
این گروه که بعد از حمایت مقام معظم رهبری از تمدید مذاکرات و رفتار تیم مذاکره کننده، تصمیم گرفت سعید جلیلی را وارد میدان کنند. استاد دانشگاه امام صادق که بعد از شکست سنگین در انتخابات ریاست جمهوری تصمیم گرفته بود یا بنا بر تصمیم جبهه پایداری، سکوت کند بعد از مذاکرات وین و تمدید مذاکرات، از پشت پرده بیرون آمد و اولین انتقادهای خود از تیم مذاکره کننده هستهای را مطرح کرد.
جلیلی با بیان اینکه توافق ژنو توافق «ضعیفی» بود اعلام کرد که :« حفظ رژیم تحریمها نشانه تداوم دشمنی با ملت ایران است و پاسخ متناسب خود را می طلبد.»
طیف دلواپسان با ورود جلیلی به این میدان تصمیم گرفتند بازهم بر طبل سازشکاری تیم مذاکره کننده بکوبند. ورود جلیلی یک حسن بزرگ دیگر برای این گروه دارد و آنهم این است که دیگر دولت نمیتواند منتقدان را متهم به بی سوادی در این عرصه کند. جلیلی به واسطه مدیریت پرونده هستهای در دولت احمدی نژاد، میتواند در این زمینه سخن بگوید. او، همانند کریمی قدوسی نیست که در طرحی درباره الزام دولت به حفظ حقوق هستهای ملت ایران، NPT را MPT (ام.پی.تی) بنویسد و زمینه ساز تمسخر منتقدان دولت را فراهم کند.
جلیلی میتواند با عنوان یک کارشناس وارد بازی دولت و دلواپسان شود و این جبهه پایداری این ویژگی را یک برگ برنده برای خود میداند. جلیلی بعد از مذاکرات وین در دو سخنرانی عمومی ظاهر شد و تحلیل شرایط کشور پرداخت و قرار است در روز 16 آذر در دانشگاه تهران به سخنرانی بپردازد.
این رفتارها نشان میدهد، دلواپسان هستهای وارد بازی جدیدی شدهاند، بازی که میتواند حساسیتهای فراوانی را در کشور ایجاد کند.