-
چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۷ ق.ظ
-
۱۱۳
حجت الاسلام سیدحسن خمینی در دیداری با اعضای تحریریه روزنامه شرق افزود: یک مثالی بزنم؛ آیه «انا فتحنا لک فتحا مبینا» که خداوند با نزول آن بر سر پیامبر(ص) منت گذاشته که به تو فتح دادیم، درباره صلح حدیبیه است.
در این معاهده صلح که ظاهر شکست داشت، خداوند از تعبیر فتح استفاده می کند. زیرا پیامبر(ص) در آنجا تصمیمی گرفت که بعد از سه سال بدون خونریزی نظام شرک را فروپاشید؛ بعضی واژهها آنقدر زیاد بکار برده شده که ارزش خود را از دست دادهاند؛ نظام شرک واقعا نظام شرک بود و در واقع پیامبر(ص) با امضای قرارداد از آنها برای تبلیغ وقت خرید. در فیلم محمد رسول الله(ص) این قسمت از تاریخ زندگی پیامبر(ص) درچند پلان کوتاه، به خوبی نمایش داده شد که کسانی از طرف پیامبر(ص) میرفتند و افرادی را دور خودشان جمع میکردند که بحثهایی همچون حقوق زنان، مملوکات، عدالت و... را طرح میکردند. اینکه شما الزاما در نقطهای صلح کنید یا جنگ کنید، فی حد نفسه نه درست است و نه غلط؛ بلکه باید با توجه به شرایط نگاه کرد.
وی افزود: اگر بخواهم نمونه ای دیگر را بیان کنم؛ یکی از بحثهای مهم در تاریخ اسلام این است که چرا امام رضا(ع) وارد دستگاه مأمون عباسی شد؟ ایشان وقتی وارد دستگاه مأمون شد خیلی هزینه داد و فکر نکنید کار آسانی بوده است. به ایشان میگفتند پس خونخواهی پدرت(امام کاظم - ع -) چه میشود؟ آنها پدر شما را کشتند. یعنی میگفتند شما پا روی خون پدرت گذاشتی و وارد قدرت شدی؛ امام رضا(ع) تقریبا تمام سلسله نزاعهای بین علویها و عباسیها را تمام شده اعلام میکند و وارد دستگاه میشود؛ لذا ورود ایشان به دستگاه عباسی از نظر تاریخی اتفاق ساده ای نبود و حتی زیدیها و اسماعیلیها خیلی زود شمشیر کشیدند تا ایشان را بکشند و یکی دو بار همین افراطیهای شیعه ایشان را ترور کردند.
وی ادامه داد: من احتمالی را مطرح میکنم و میخواهم بگویم که شاید توجه آن حضرت در این کار این بود که از فرصت استفاده کرده و به صلحی نانوشته میان علویها و بنیعباس در شبکه بنیهاشم برسد؛ لذا بعد از ایشان عباسیها دیگر به ظاهرکاری به شبکه تبلیغی شیعیان نداشتند؛ البته عباسیها ائمه بعدی را نیز به شهادت رساندند اما مخفیانه و بدون زندان کردن کشتند. یعنی در ظاهر اجازه فعالیت دادند و شبکههای شیعه شکل گرفت که در عصر غیبت اگر این شبکهها وجود نداشتند کار شیعه بسیار سخت بود؛ لذا این شبکه آنقدر مهم است که تمام فرزندان امام رضا(ع) را ابن الرضا میگویند؛ زیرا کار ایشان مهم بود. این کار ایشان، دیدن یک تاریخ و زمینهسازی برای صد و چند سال بعد است و اگرآن کار امام رضا(ع) نبود شیعه با مشکل رو به رو میشد. ایشان بستری را فراهم کردند که ائمه بعدی هم آن را ادامه دادند و در رفتارشان مشخص است. مثلا حضرت مهدی(عج) تمام مکتوباتشان را برای نگارش به عثمان بن سعید که از نواب اربعه بود می دادند. امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) تمام مکتوبات را به یک نفر دادند، در حالی که قبلا کتّاب متعددی بودند؛ اما دلیل این کار آن بود که خط آن یک نفر در تمام جامعه شیعه شناخته شده باشد؛ زیرا آن زمان رسانهای در کار نبود و از طریق همین دست خط امکان تماس و ارتباط ممکن بود؛ حدود چهل پنجاه سال خط عثمان بن سعید و محمد بن عثمان برای شیعیان شناخته شده بود و هرچه از طرف ائمه آمده با خط آنها بوده است که در دوران غیبت هم همین خط ها باعث شدند تا راه گم نشود و مردم آن را میشناختند.
یادگار امام در پاسخ به سوالی درباره فعالیتهای سینمایی در ایران نیز گفت: در رابطه با اینکه آیا کسانی که در ایران کار سینمایی میکنند، ممکن است ترویج سیاه نماییکنند یا کسانی که به ونیز میروند میتوانند سیاه نمایی کنند؟ بله! ممکن است؛ اما ما نباید دنبال این هدفها برویم، بلکه یک روش قانونی وجود دارد که باید آن را پذیرفت. اصولا زبان سینما و هنر مختص خودش است و شما نمیتوانید از دل هنر دستوری، تأثیرگذاری بیرون بیاورید.
وی با تأکید بر اینکه «بستن فضا فایدهای نخواهد داشت»، به سرعت شگفتانگیز ارتباطات در جهان امروز در مقایسه با گذشته اشاره کرد و افزود: در ایران زمانی بزرگترین رسانه «کاغذ اخبار» بود که در بمبئی چاپ میشد و بوسیله کشتی بعد از چندین روز به ایران میرسید. یک فضای رسانهای دیگر هم فضایی است که امروز شاهدیم و در آن شما وقایع آن سوی جهان را بصورت زنده مشاهده میکنید. در صورت بستن فضا ناگاه زیر پوست شهر اتفاقی رخ میدهد که همه تعجب میکنند و از یکدیگر میپرسند چه شد. خصوصا آنکه امروز با آمدن شبکههای اجتماعی، رادیو، تلویزیون، روزنامهها و حتی سایتهای خبری هم دچار کمبود مخاطب شدهاند؛ زیرا زمانی مخاطب رسانه فقط میخواند؛ در زمانی دیگر با آمدن تلویزیون «دیدن» هم به آن اضافه شد، اما امروز او میخواهد خودش بنویسد و در فرایند تولید خبر و بازخوردهای آن نقش داشته باشد.
وی ادامه داد: زمانی بود که کامنتنویسی در سایتها جذاب بود، اما با توجه به اینکه کامنتها بعد از دخل و تصرف و تأخیر منتشر میشد، مخاطبان خودشان در شبکههای اجتماعی شروع به نوشتن کردند؛ ولو اینکه افراد زیادی آن را نبینند، صرف نوشتن و احساس اینکه حرف خود را زدهاند، برای آنها آرامش روحی ایجاد میکند؛ لذا همین امر باعث میشود تا یک شهروند عادی هم تبدیل به خبرنگار یا دست کم عامل تأثیرگذاردر تولید و بازخورد و خوانش خبر شود.
سیدحسن خمینی با اشاره به صادر نشدن مجوز اکران برخی فیلمها تصریح کرد: اینکه در چنین شرایطی که گفته شد، روی فیلمهایی دست بگذاریم که احیانا زوایای مثبتی هم دارند، نتیجهای عاید نمیشود و اینکه فکر کنیم با یک فیلم همه فضای ذهنی جامعه به هم میریزد، صحیح نیست. مرحوم آقای مطهری جمله ای دارد که میگوید «اگر روزی هم کسی نیامد شبهه تولید کند، باید به کسانی پول دهید تا شبهه تولید کنند؛ زیرا شبهه است که اندیشمندان درون دینی را به فکر بیشتر وا میدارد». همین شبهات شدیدی که در حوزه کلام جدید مطرح شد، از دل آن شاید میلیونها نفر ساعت فکر و سوال و جواب تولید شد.
وی ادامه داد: اگر فکر کنیم چنتهمان واقعا پر است از شبههها نمیترسیم. گاهی انسان ممکن است خیال کند حرفی برای گفتن ندارد؛ لذا دست به بستن فضا میزند. ما حتی اگر از منظر پراگماتیستی هم نگاه کنیم، واقعیت این است که اگر بگوییم میتوانستیم فضا راببندیم، خوب بود؛ نمیتوانیم ببندیم! الان فیلمهایی که در آمریکا روی پرده سینماست در ایران براحتی در دسترس است؛ در کشور خود ما هم بعضا فیلمهایی بوده که امکان روی پرده رفتن را نیافتند اما بصورت غیررسمی پخش شدند و همین مسأله هم شاید باعث توجه بیشتر به آن فیلمها شد.
وی درباره برخی محدودیتها در حوزه خبررسانی و تاثیر آن بر مطبوعات نیز اظهار کرد: دراینکه محدودیت وجود دارد تردید نیست؛ این محدودیتها در دورههایی کم و زیاد شده است. در سینما هم که در مورد آن بحث کردیم، یکی از علل پیشرفت کارگردانان و فیلمنامهنویسان ایران این است که در محدودیت میتوانند حرف بزنند. یعنی میزانسنها را باید با فضای محدودیت تولید کنند و همین مسأله موجب خلاقیت هم شده است. من از محدودیتهای کار شما نیز خبر دارم و می دانم که فضا چقدر سخت است، اما از حوزههای غیرحساس کار خود را شروع کنید.
یادگار امام یادآور شد: در گذشته روزنامهها خبر چاپ میکردند، هفتهنامهها به تحلیلهای فیالجمله میپرداختند، ماهنامهها تحلیلهایی عمیقتر چاپ میکردند و فصلنامهها نیز مختص پژوهش بود. الان هر کدام یک پایه جلو آمدهاند؛ یعنی هفته نامهها باید به سمت تحلیلهای جامعتر بروند؛ روزنامهها نیز باید به سمت بستههای خبری رفته و از خبرهای طولانی به سمت خبرها و تحلیلهای متکثر در باب یک موضوع بروند. یعنی حتما خبر تیتر یک شما، سرمقاله و چند خبر دیگر هم باید حول محور آن باشد و این باعث جذابیت میشود. ضمن اینکه مخاطب امروز حوصله خواندن مطالب یک صفحهای را ندارد و باید خبرها کوتاه شود.
وی گفت: در کار رسانهای همه چیز را گردن محدودیت نیندازیم؛ ببینیم در کاستیها خودمان چه مقدار مشکل داریم و چه مقدار ناشی از محدودیت است؛ لذا من قبول ندارم که همه مشکلات مطبوعات ناشی از محدودیت است و شاهد این سخن هم این است که در فضای فعلی بعضی روزنامهها بهتر و بعضی بدتر هستند؛ پس میشود بهتر بود و بهتر کار کرد. ضمن اینکه قبول دارم هرچقدر تأثیرگذارتر شوید حساسیت بالاتر است. مثلا درروسیه نشریاتی که زیر هزار نسخه تیراژ دارند نیازی به مجوز ندارند که قانون نانوشته در کشور خود ما هم هست؛ یعنی بعضی نشریات که ممکن است تیراژ بالایی نداشته باشند، سیاست این است که هرچه میخواهند بگویند چون تأثیرگذاری ندارند. البته این روش قانونی نیست؛ اما طبیعی است؛ همانطور که در زمان شاه منبریهایی بودند که دهها برابر امام، علیه شاه بیانیه میدادند، اما امام وقتی یک جمله گفت ایشان را تبعید کردند.
وی در ادامه سخنان خود به موضوع اصالت «نیّت» در کارها و از جمله در فعالیت رسانهای پرداخت و سخنان خود را با بیان یک روایت ادامه داد و گفت: روایتی از امام صادق(ع) هست که بسیارمهم است؛ از ایشان میپرسند انسان چه مقدار باید مریض باشد تا روزهاش را افطار کند؟ ایشان فرمودند انسان به نفس خودش بصیر است. اینکه انسان یک حرف را از روی خوف، مسئولیت یا عامل دیگری میزند خود او بهتر میفهمد؛ اینکه اینجا فلان کار ممکن نشد یا ما تنبلی کردیم، خودمان بهتر میدانیم. مثلا اگر شما به کسی کمک مالی میکنید، این عمل بر اساس نیت شما رنگ میگیرد؛ آیا به خاطر عشق و علاقه پول را داده اید یا تحقیر؟ یا به خاطر کمک؟ نیت شما هرچه باشد، فعل شما رنگ همان را میگیرد. این رنگ، ارزش فعل است که یک زمان محبت می آورد و یک زمان تنفر؛ لذا گاهی یک کمک کوچک هم محبت میآورد، اما اگر یک کمک بالا به قصد تحقیر کنید موجب نفرت میشود؛ اینکه میگویند یک نفر دستش بینمک است، در واقع به همین بینمک بودن دل برمیگردد. من هم قبول دارم که جلوی کار شما محدودیت هست، اما حرفم این است که مخاطب میفهمد که شما در کجا محدودیت داشتهاید یا در کجا کم کاری و تنبلی کردهاید؛ همانطور که او میفهمد در کجای روزنامه یک مطلب آماده شده، اما در نهایت توسط مدیرمسئول بنا به اقتضائات حذف شده است.
سیدحسن خمینی سپس به برخی ایرادات روزنامهنگاری در دوره فعلی پرداخت وگفت: ما دورههای روزنامهنگاری بیسواد در مقاطع مختلف تاریخ ایران داشتهایم. البته من روزنامهنگاری زرد را الزاما منفی نمیدانم و معتقدم باید تعریف شود؛ روزنامهنگاری زرد تعریف و مخاطب خاص خودش را دارد و اگر دارای هدفگذاری باشد الزاما بد نیست؛ زیرا در رسانه باید جامعه هدف تعریف شود. همانطور که کتاب اول دبستان برای اول دبستان خوب و برای اول دبیرستان بد است؛ تا وقتی مخاطب را نشناسیم نمیتوانیم بگوییم فلان کار خوب یا بد است؛ برای آن گروه از جامعه اگر چنین مطالبی تولید نشود جذب نوع دیگری از رسانه میشوند.
وی در پاسخ به سوالی درباره شبکههای اجتماعی نیز اظهار کرد: یکی از آفتهای این شبکهها این است که بسیاری از کتابخوانهای حرفهای کتاب را کنار گذاشتهاند؛ هرچند من معتقدم این حالت برمیگردد و در واقع عطشی نسبت به این پدیدههای جدید ایجاد شده که تا مدتی دوام دارد؛ یعنی میبینید که یک نفر ساعتها بیهدف پای این شبکهها مینشیند و میبیند که صبح شده است؛ گاهی هم هدفمند در این شبکهها حضور مییاید اما وقت برای مطالعه کتاب کم میآورد.