-
دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۲ ب.ظ
-
۱۴۴
سرانجام دور تازه مذاکرات هستهای در وین با هدف دستیابی به راهکاری جامع برای رفع چالشهای پیش آمده بر سر برنامه هستهای ایران، پس از چند دور مذاکرات سخت و نفسگیر، برای هفت ماه تا دهم تیرماه ۱۳۹۴ تمدید شد.
تمدید هفت ماهه، مطابق با برنامه مشترک اعلام شده در چهارچوب توافق ژنو بود. در واقع در آخرین روز مهلت تعیین شده برای امضای توافق جامع، اعلام شد که تیمهای کارشناسی در ماه دسامبر به گفتوگو ادامه میدهند و مذاکرات تا دهم تیر ۹۴ تمدید میشود.
اما در این میان، یکی از موضوعات مهم که نقش بسزایی در آینده و همچنین روند فعلی مذاکرات دارد، نقش تک تک و جداگانه هر یک از بازیگران در گروه ۵+۱ است. این گروه که از اوایل دوران آقای جلیلی شکل گرفت، همیشه نقش جداگانهای در مذاکرات بر عهده میگرفتند که گاهی از آن به نقش پلیس خوب و بد از آن یاد میشده است.
در تئوری بازیها منظور از «سیاست پلیس خوب، پلیس بد» این است که بازیگران در راستای هدفی مشترک، وظایف متفاوت سیاسی بر عهده میگیرند. در واقع وقتی اجزای یک پازل را در جای خود میچینید، این اجزا با هم متفاوتاند؛ اما در نهایت تصویری واحد را منعکس میکنند. بنابراین هرچند اختلاف وجود دارد اما این اختلافات در راستای یک تصویر کلی مشترک قابل تعریف است.
در تبارشناسی گروه ۵+۱ به نوعی تکلیف بلوک غرب یعنی امریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس برای تحلیلگران کاملاً مشخص است؛ هرچند این کشورها نیز در موضوع هستهای ایران از آراء و اهداف یکسانی تبعیت نمیکنند؛ اما به هر حال میتوان آنها را در یک گروه مشخص دسته بندی کرد.
در این میان، نقش کلیدی دو کشور چین و روسیه در مذاکرات با توجه به نزدیکی و ارتباطات فراوان اقتصادی با ایران در ظاهر و منطقاً باید حاکی از آن باشد که در موضوع هستهای به اهداف ایران نزدیکتر باشند و در جریان مذاکرات مواضع ایران را تحکیم کنند.
اما ادامه روند مذاکرات ایران و ۵+۱ به خصوص مذاکرات اخیر در وین موسوم به وین ۸ نشان داد به رغم انتظار ایران از نقش فعالانه چین و روسیه در مذاکرات، هرگز این نقش خود را به خوبی ایفا نکردند، بلکه حتی گاهی با مواضع دوپهلو و مطرح کردن پیشنهادهای غیرسازنده غیر مستقیم مواضع طرف غربی را محکمتر میکردند. [تابناک در اینجا نقش کاسبکارانه چین را در مذاکرات مورد بررسی قرار داده است. در این بخش به تحلیل نقش روسیه در مذاکرات میپردازیم].
روابط ایران و روسیه را میتوان یکی از پر فراز و نشیبترین روابط سیاسی دانست که هرچند در چند دهه اخیر به موفقیتهایی دست یافته، اما هنوز به نقطه ثبات نرسیده است. در واقع روابط ایران و روسیه در دوران پس از فروپاشی شوروی فارغ از ضرورتهای ناشی از همجواری جغرافیایی، سوابق تاریخی و نیازهای اقتصادی، به دلیل موقعیت ویژهای که هر یک از دو کشور در عرصه سیاست بینالملل دارند، از سوی محافل بینالمللی مورد توجه خاصی قرار داشته است.
این در حالی است که نقش و اهمیت سیاست روسیه در پرونده هستهای ایران از ویژگی برجستهتری برخوردار بوده است. در این میان، برخی با نگاهی تردیدآمیز به نقش آفرینی روسیه در جریان مذاکرات هستهای ایران و غرب نگاه کرده و برخی دیگر معتقد به نقش میانجی این کشور درموضوع هستهای کشورمان هستند.
روسیه سه اهرم در مذاکرات هستهای با ایران در اختیار دارد. رای وتوی شورای امنیت سازمان ملل، نقش آفرینی در روند مذاکرات هستهای با گروه ۱+ ۵ و روابط ایران – روسیه. در این بین رای وتوی روسیه کمترین اهمیت را دارد زیرا به نظر میرسد بعد از توافق هستهای مقدماتی ژنو (بیستم جولای) شورای امنیت تلاشی برای تصویب قطعنامهای جدید علیه ایران انجام نداده است.
با مذاکرات اخیر در دولت جدید و عزم جمهوری اسلامی مبنی بر بسته شدن پرونده ساختگی علیه برنامه صلح آمیز هستهای ایران، تردید در نقش روسیه در مذاکرات افزایش یافته است.
در مذاکرات نهایی موسوم به وین ۸ که منجر به تمدید مذاکرات شد؛ روسیه نشان داد که در خوشبینانهترین حالت موافق روند موجود ادامه مذاکرات برای کش دار کردن موضوع هستهای ایران است و به هیچ وجه نمیخواهد که پرونده هستهای ایران بدون داشتن امتیاز قابل توجیه برای این کشور به پایان برسد.
روسها در منطقه به عنوان صادر کننده اورانیوم شناخته میشوند. حال شرایطی را متصور شوید که کشوری به نام ایران میخواهد وارد بازار انحصاری این کشور در تولید سوخت و اورانیوم شود و رقیب روسیه شود. طبیعی است که روسیه خواهان این موضوع باشد که ایران از این کشور اورانیوم خود را تأمین نماید.
برای مثال قرارداد ایران در سال ۲۰۲۱ با روسها در تأمین سوخت نیروگاه بوشهر به اتمام میرسد، در حالی که ایران با توجه به ظرفیتها و مذاکرات اخیر خواهان این است که در سال ۲۰۲۱ خود سوخت نیروگاه بوشهر را تأمین کند. البته ممکن است در آن سال تصمیم بگیرد که همچنان سوخت خود را از روسیه تأمین کند. اما ایران خواهان این است که این تصمیم را در شرایطی اتخاذ کند که ایران خود انتخاب کننده باشد نه اینکه مجبور باشد که حتما با روسها قراداد ببندد و مایحتاج خود را تأمین کند.
بنابراین به وضوح مشخص است که روسها از توافقی که به ایران اجازه تأمین سوخت نیروگاههای کشورش را بدون نیاز به خارج میدهد حمایت نکند.
از طرف دیگر ایران همواره در حوزههای مختلفی همچون تأسیسات هستهای، بازار انحصاری برای روسیه محسوب میشود و عملا برگی برندهای است که روسها به وسیله آن با آمریکاییها تسویه حساب میکنند. اگر مذاکرات هستهای به نتیجه برسد، ایران فرصت استفاده از کشورهای دیگر که دارای تکنولوژیهای پیشرفتهتری نسبت به روسیه هستند را برای ظرفیت ایجاد تأسیسات هستهای به دست میآورد و این به نفع روسیه نخواهد بود.
در حال حاضر روسیه در یک تقابل شدید با امریکاییها بر سر موضوع اوکراین است که به طور قطع در سالهای اخیر نمونهای از این سطح تیرگی روابط وجود ندارد. این تیرگی روابط در سطحی است که حتی غرب در واکنش به اقدامات روسیه در اوکراین روسها را مورد تحریمهای اقتصادی قرار داده است. بنابراین مشخصا روسیه نمیخواهد در حالت تقابلی در مقابل بلوک غرب تنها بماند و با از میان رفتن موضوع هستهای ایران فشارهای تحریمی برای این کشور تشدید شود.
از سوی دیگر، یکی از مزیتهای روسیه که همواره غرب را تهدید میکند موضوع مزیت انرژی است. روسیه یکی از مهمترین تأمین کنندگان گاز و نفت کشورهای اروپایی است و در صورتی که روسیه تصمیم بگیرد لولههای گاز خود را به این کشورها قطع کند؛ مطمعناً به عنوان یکی از ابزارهای بازدارندگی روسیه در تقابل با غرب قلمداد میشود. این در حالی است که ممکن است با پایان منازعه هستهای ایران اروپا تصمیم بگیرد از طریق گاز ایران، گاز اروپا را تأمین کند و مزیت روسیه در تقابل با غرب از میان رود.
بنابراین مشاهده میشود که روسیه به دلایل سیاسی، اقتصادی و استراتژیک با توجه به مصالح منافع کشور خود از تفاهم هستهای مبتنی بر برد ـ برد که به ایران اجازه تأمین سوخت مورد نیاز کشورش را در سالهای اینده بدهد؛ حمایت نمیکند.
حقیقت این است که در ظاهر، روسیه همراه ایران در مذاکرات با ۱+۵ است و تلاش میکند مذاکرات به نتیجه برسد؛ اما در عمل این نگرانی برای روسیه وجود دارد که به نتیجه رسیدن مذاکرات به لحاظ اقتصادی، سیاسی و استراتزیک به زیان این کشور باشد.
البته منظور از نقش منفعلانه روسیه دفاع این کشور از منافع خودش است که در تعارض با منافع کشور ما قرار میگیرد. جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب سیاست خارجی «نه شرقی و نه غربی» به رغم اینکه در برههای از تاریخ مجبور به گرایشهایی به سمت روسیه شده است؛ اما امروز در یک سیاست خارجی متوازن منافع محور مبتنی بر عزت، حکمت و مصلحت میتواند از این پیچ تاریخی نیز عبور کند و منافع حداکثری کشور را تأمین نماید.