-
يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۴۵ ق.ظ
-
۲۳۹
مذاکرات ایران و آمریکا و همچنین ایران و «۱+ ۵» در «مسقط» پایتخت عمان، یادآور برخی خبرهایی است که پیش از این در مورد مذاکرات ایران و آمریکا در همین شهر منتشر شده بود. شاید مذاکره در کشور میانجی میتواند نشاندهنده پیشرفت در گامهای پایانی مذاکرات باشد، همین طور که بنا بر اخبار غیر رسمی آغاز مذاکرات هستهای به این نحو نیز در همین کشور پایهریزی شده بود.
همچنین در روزهای اخیر، از یک سو پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات میاندورهای سنا و از سوی دیگر، ادعاهای آژانس در گزارش جدید خود درباره برنامه هستهای ایران، ابهاماتی را درباره رویکرد غرب نسبت به مذاکرات هستهای ایران پدید آورده است.
در همین حال، مذاکرات ایران و آمریکا و همچنین ایران و «۱+ ۵» در «مسقط» پایتخت عمان، یادآور برخی خبرهایی است که پیش از این در مورد مذاکرات ایران و آمریکا در همین شهر منتشر شده بود. شاید مذاکره در کشور میانجی میتواند نشاندهنده پیشرفت در گامهای پایانی مذاکرات باشد، همینطور که بنا بر اخبار غیر رسمی آغاز مذاکرات هستهای به این نحو نیز در همین کشور پایهریزی شده بود.
برخی از تحلیلگران بر این باورند که پیشنهاد برگزاری مذاکرات در مسقط از طرف ایران و پیش از آغاز مذاکرات هم جزو گزینهها بوده است. حتی در دولت قبل هم ایران، مسقط را به عنوان میزبان مذاکرات پیشنهاد میداد که آمریکاییها زیر بار نمیرفتند؛ اما هماکنون که بخشی از راه گفتوگوها پیموده و بازتر شده و آنها به حسن نیت ایران پی بردهاند، «مسقط» مورد توافق قرار گرفت؛ بنابراین، مذاکرات در عمان میتواند به باز شدن برخی گرهها کمک کند و فصل جدیدی را رقم بزند.
در همین راستا، مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با تابناک به بررسی اهمیت مذاکرات هستهای در مسقط پایتخت عمان پرداخته است.
مذاکرات نهایی هستهای پس از ایستگاههای متعدد در وین، ژنو و نیویورک به مسقط رسیده است. به نظر شما دلیل انتخاب عمان به عنوان میزبان مذاکرات چیست؟
مسقط ایستگاه نخست دور جدید مذاکرات ایران و (۵+۱) به ویژه امریکا قبل از برقراری دولت یازدهم بوده که رهبری نظام جمهوری اسلامی نیز قبلاً در فرمایشهای خود به آن اشاره کردند. لذا باید بگویم که مسقط امر تازهای در مسیر مذاکرات ایران و (۵+۱) به ویژه ایالات متحده امریکا نیست، ولی انتخاب دوباره این پایتخت عربنشین، نشان دهنده این است که مذاکرات به یک ایستگاه بسیار مهم دیگر وارد شده است.
این مذاکرات در برهه زمانی کنونی از چه اهمیتی برخوردار است؟
باید ورود به مسقط را یک سیگنال بسیار قابل تأمل در مسیر مذاکرات و انتخاب آن را در چهارچوب رایزنیهای جدی و نزدیک پایتخت ایران برای دستیابی به یک نتیجه نهایی دانست. حال این نتیجه نهایی میتواند ایستگاه مسقط را به یک ایستگاه در ایجاد فضای مثبت در رسیدن به تفاهم باشد و هم میتواند دارای بار منفی در جهت ایجاد یک فضای سرد در مذاکرات تصور شود، ولی آنچه مهم است، آنکه مسقط و مذاکرات کنونی در این ایستگاه از اهمیت بسیار کلیدی برخوردار است و میتواند نقطه عطفی در حل و فصل پرونده هستهای و یا در پیچیدهتر شدن آن باشد؛ لذا پیاده شدن از قطار مذاکرات در مسقط میتواند دو معنا داشته باشد؛
۱ ـ این پیاده شدن میتواند همراه یک تفاهم در جهت حل و فصل نهایی پرونده هستهای ایران باشد که خواه یا ناخواه موجب تغییراتی در ارتباط با اوضاع منطقه و تأثیر آن بر نظام بیناللمل خواهد شد.
۲ـ در صورت پیاده شدن از این قطار بدون رسیدن به یک تفاهم، تأثیر بسیار منفی بر مسائل منطقهای و بینالمللی از خود به جای خواهد گذاشت و نه تنها هزینههای کشورهای (۵+۱) و ایران بلکه هزینه را بر منطقه افزایش خواهد داد. از این جهت ورود به مسقط میتواند از اهمیت معناداری برخوردار باشد، زیرا رسیدن یا نرسیدن به تفاهم در منطقه، آن هم در دوران اخیر، میتواند بازتابهایی نه تنها متوجه ایران و امریکا بلکه متوجه کل منطقه و نظام بینالملل کند.
دولت اوباما در انتخاب میان دورهای اخیر سنا شکست خورد و رقیبان آنها توانستند اکثریت در سنا و به تبع آن در کنگره را بگیرند. نظر شما در این مورد چیست؟
این نتایج در انتخابات امریکا قابل پیش بینی بود. تحلیلگرهای منصف که تلاش میکردند زمینههای یک تفاهم بین ایران و (۵+۱) به وسیله بازی برد ـ برد داشته باشند، با دو دسته از مخالفان در پایتختهای ایران و امریکا روبهرو بودند.
باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که انتخابات کنگره امریکا و موفقیت جناح محافظه کار در امریکا و تأثیرات منفی که میتوانست در این زمینه داشته باشد برای هر تحلیلگری که آگاه به مسائل سیاسی امریکا بود قابل پیش بینی بود و الان نیز قابل پیش بینی است که اگر از فرصت موجود برای رسیدن به یک تفاهم تا تشکیل کنگره آینده امریکا استفاده نشود؛ ابرهای سیاهی که میتوانند در این مسیر مذاکرات بیش از پیش به چالش بکشانند به مذاکرات نزدیک خواهد شد. لذا ایستگاه مسقط و روزهای باقی مانده تا تشکیل کنگره جدید امریکا در ژانویه آینده میتواند روزهای بسیار طلایی برای رسیدن به موفقیت باشد.
در امریکا فقط جمهوریخواهان موافق تفاهم نیستند؟
در کنار جمهوری خواهان، دموکراتهایی نیز مانند مندز را هم داریم که در ایالات متحده امریکا همسو با رژیم صهیونستی تلاش داشتند بارها در همین سال گذشته، تحریمهای بیشتری را علیه ایران در کنگره به تصویب برسانند که با توجه به پیروزی جمهوری خواهان از این به بعد فضای مناسبتری خواهند داشت. برخی از داخلیها با برجسته نمایی اعضای کنگره بدون در نظر داشتن مسائل مربوط به حل و فصل موضوع هستهای ایران و امریکا در قالب (۵+۱) زمینه فشار بر دولت روحانی را نیز فراهم کردند؛ لذا زمینههایی ایجاد کردند و سیگنالهایی نشان میدهد که با وجود تمام تلاشهایی در این ارتباط که در حال انجام است، اگر از فرصتهای مانده چه ایران و چه امریکا در چهارچوب بازی بسنده کردن به حداکثر حداقلهای خود در رسیدن به یک ثقل و پایهٔ مناسب در جهت دستیابی به توافق روی نیاورند. آنچه کاشتهاند موجب پژمردن توافق خواهد شد. هرچند شاید این پژمرده شدن، موجب خشک شدن نهال امیدی باشد که در چهارچوب ایجاد یک پایگاه مناسب برای رسیدن به توافق هستهای در پیش است.
از سوی دیگر صهیونیستها یکی دیگر از مخالفان توافق هستند و پیوسته از ترمینولوژی توافق بد سخن میگویند. شما علت مخالفت نتانیاهو با توافق را چه میدانید؟
آنچه در باب توافق بد گفته میشود، رمزگذاری برای ایجاد یک فضای مناسب برای نرسیدن به یک توافق است. توافق بد در اینجا به معنای محتوای توافق نیست. آنچه در اینجا باید به آن توجه کرد، اینکه وقتی گفته میشود توافق بد نباید صورت پذیرد، منظور نرسیدن به یک توافق است. نومحافظهکاران در امریکا و صهیونیستها در تلآویو اساساً رسیدن به هر توافقی را بد میدانند و لذا مفهوم توافق بد یک کد رسانهای و دیپلماتیک در جهت اعمال فشار بر مذاکره کنندگان در راستای نرسیدن به توافق است.
با کمال تأسف بسیاری از محافظهکاران در منطقه نیز در همین زمین بازی میکنند که ادبیات مذاکره کنندگان را نیز تحت تأثیرات خود قرار میدهد، به گونهای که همین معنا را گاه اوباما نیز مطرح میکند تا بتواند با همراهی با ادبیات مطرح از سوی تندروها، زمینههای مدیریت دیپلماسی هستهای در امریکا را فراهم سازد.
در واقع هیچ کس به دنبال این نیست که یک توافق بد صورت بپذیرد، زیرا توافق امری یکسویه نیست. باید بدانیم که توافق باید در هر دو سو مذاکره خوب تلقی شود. از این نظر در مفهوم واقعی کلمه، هیچ گاه نمیتوان توافق بدی به معنایی که مد نظر کدگذاری شده رسانهای این گونه محافل است، صورت بپذیرد. توافق با خود خوبیهایی دارد، زیرا هر دو سو میز مذاکره در امضای توافق به حداکثر حداقلهای خود رسیدهاند، وگرنه هیچ گاه توافقی نمیشود. اگر غیر از آن باشد توافق نیست، بلکه تحمیل است و برای همین باید گفت توافق بهتر از تحمیل است و اساساً مذاکره برای گریز از تحمیل برای رسیدن به توافق لازم است.
متن کامل گفتوگو را اینجا بخوانید.