-
دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۲۵ ب.ظ
-
۹۹
در حالی که کمتر از یک ماه به ٣ آذر (٢۴ نوامبر)، یعنی موعد مقرر برای به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای بین ایران و شش قدرت جهانی باقیمانده، دو طرف در فضایی آکنده از بیم و امید تلاش دارند که به توافق نهایی دست یابند.
طرف های ایرانی و آمریکایی هر دو بر وجود فاصله عمیق میان خواسته ها تاکید کرده اند، اما در عین حال گفته اند که تمرکز آنان، رسیدن به یک توافق جامع تا ٣ آذر است. موارد عمده اختلاف بین دو طرف رسما اعلام نشده، اما ناظران تقریبا به اتفاق معتقدند که ظرفیت غنی سازی کنونی و آینده ایران از یک سو، و نحوه و طول مدت فرآیند برداشته شدن تحریم ها و عادی شدن برنامه هسته ای ایران از سوی دیگر، موانع اصلی شکل گیری توافق نهایی را تشکیل میدهند.
در این میان تعداد سانتریفوژهای در حال کار جهت غنی سازی اورانیوم، در قلب منازعه بین دو طرف قرار دارد. اورانیوم غنی شده با خلوص پایین دارای مصارف صلح آمیز است و با خلوص بالا (بیش از ٩٠ درصد) در تهیه بمب هسته ای به کار می رود. هدف آمریکا و غرب این است که با پایین نگاه داشتن تعداد سانتریفوژهای در حال کار ایران، زمان گریز هسته ای (زمانی که لازم است اورانیوم غنی شده کافی برای ساخت یک بمب تهیه شود) به شش ماه و ترجیحا یک سال افزایش یابد. معنی این اصرار تلویحا این است که غرب خود را قادر می بیند که ظرف این مدت به طریقی (خواه نظامی و یا غیرنظامی) جلوی تلاش احتمالی ایران برای ساخت بمب را بگیرد.
در حال حاضر ایران در حدود ١٠ هزار سانتریفوژ در حال کار و همین تعداد سانتریفوژ نصب شده، اما غیرفعال در اختیار دارد. متخصصین نزدیک به تیم های مذاکره کننده اظهار می کنند که نظر آمریکا محدود کردن تعداد سانتریفوژهای فعال در سطح ١٣٠٠ تا ١۵٠٠ دستگاه است هر چند که منابع ایرانی اخیرا خبر داده اند که آمریکایی ها با کارکرد ۴٠٠٠ دستگاه موافقت کرده اند. طرف ایرانی اصرار دارد که ظرفیت فعلی، یعنی ١٠ هزار (Separative work unit)، که معادل ١٠ هزار سانتریفوژ از نوع کنونی (و یا تعداد کمتری در صورت به کارگیری سانتریفوژهای پیشرفته تر نسل دوم) است حفظ شود. در عین حال خواسته ایران این است که با پایان گرفتن قرارداد تامین سوخت بوشهر توسط روسیه در سال٢٠٢١، خود بتواند راسا سوخت مورد نیاز نیروگاه مزبور را تامین نماید. برای تحقق این امر ایران باید بتواند برنامه غنی سازی اورانیوم خود را تا سطح ١٩٠ هزار سو افزایش دهد.
استدلال ایران این است که تجربیات گذشته نشان می دهد که منابع خارجی برای تامین سوخت نیروگاه قابل اعتماد نیستند. آنان معتقدند که با توجه به محدود بودن منابع تامین کننده اورانیوم غنی شده، آمریکا قادر خواهد بود با اعمال فشار بر کشورهای تهیه کننده اورانیوم غنی شده، یا شرایطی تحقیر آمیز را بر ایران تحمیل کند و یا به طور کلی مانع از دسترسی ایران به بازار جهانی این ماده شود. مورد عمده دیگر اختلاف بین دو طرف، طول مدتی است که تحریم ها به طور کامل برداشته می شود و وضعیت پرونده هسته ای ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی به حالت عادی بر می گردد و از دستور کار شورای امنیت سازمان ملل خارج می شود. منابع نزدیک به مذاکره کنندگان اظهار می کنند که گروه ١+۵ به رهبری آمریکا، زمان لازم برای تحقق شروط مزبور را نزدیک به ٢٠ سال می داند در حالی که ایران از یک دوره ۵ ساله سخن می گوید. اینک سئوال این است که با توجه به مجموعه شرایط جاری، سرانجام مذاکرات تا تاریخ ٣ آذر چه خواهد شد؟
در این ارتباط احتمال وقوع ٣ سناریو وجود دارد:
سناریوی اول: شکست مذاکرات
رهبران ایران بخوبی آگاهند که به محض اعلام شکست قطعی مذاکرات، تندروها در کنگره آمریکا ابتکار عمل را به دست خواهند گرفت و به سرعت طرح تشدید تحریمها را با هدف قطع تقریبا کامل صدور نفت ایران عملیاتی خواهند کرد
با توجه به توان و وقت عظیمی که باراک اوباما و و وزارت امور خارجه آمریکا بر روی این فرآیند دیپلماتیک سرمایه گذاری کرده اند، بعید به نظر می رسد که این کشور به آسانی شکست و ختم مذاکرات را بپذیرد. ظرف یک سال گذشته اوباما در چندین جبهه در داخل و خارج از آمریکا، به خصوص با دولت اسرائیل و لابی حامی آن کشور، به علاوه کنگره آمریکا که به طور سنتی مخالف حکومت ایران و حامی اسرائیل است درگیر جدال سختی بوده است. حل بحران ده ساله هسته ای ایران و کاهش تنش بین دو کشور که هفت رئیس جمهور آمریکا را درگیر کرده است می تواند به عنوان یکی از بزرگترین موفقیت های سیاست خارجی اوباما در تاریخ آن کشور به ثبت برسد.
از سوی دیگر، اوباما و دولت او، هم چنین حسن روحانی (رئیس جمهور)، محمد جواد ظریف (وزیر امور خارجه) و رهبر ایران بخوبی آگاهند که به محض اعلام شکست قطعی مذاکرات، تندروها در کنگره آمریکا ابتکار عمل را به دست خواهند گرفت و به سرعت طرح تشدید تحریم ها را با هدف قطع تقریبا کامل صدور نفت ایران عملیاتی خواهند کرد. این طرح که در دسامبر ٢٠١٣ تهیه شد و از پشتیبانی کنگره نیز برخوردار بود، به دلیل تهدید اوباما مبنی بر وتوی آن متوقف ماند.
منطق چنین حکم می کند که در صورت وقوع این سناریو، ایران و آمریکا هر دو به سمت سیاستهای رادیکال، مانند آنچه که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد شاهد آن بودیم، رانده شوند. در نتیجه دور تسلسل تحریم از سوی آمریکا و گسترش برنامه هسته ای از سوی ایران بدون آنکه انتهایی بر آن متصور باشد بار دیگر آغاز خواهد شد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که با ظهور و اوج گیری گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش)، که منافع امنیتی هر دو کشور آمریکا و ایران را تهدید می کند، آنان به همکاری با یکدیگر در جنگ علیه گروه مزبور نیاز دارند. به خصوص از دید آمریکا، با توجه به وضعیت آشفته و پر هرج و مرج خاورمیانه، مخصوصا در عراق و سوریه، اوباما بیش از حد مشغول است که بخواهد جبهه جدید و خطرناکی را که می تواند منجر به یک برخورد نظامی وسیع و پردامنه شود با ایران باز کند. مذاکره کننده ارشد هسته ای آمریکا، خانم وندی شرمن، روز اول آبان (٢٣ اکتبر) گفت "گزینه های (نرسیدن به توافق با ایران) وحشتناکند."
از سوی ایران، رهبر آن کشور پس از سال ها مخالفت با گفتگوی مستقیم با آمریکا با مطرح کردن مفهوم "نرمش قهرمانانه" راه را بر روی دیپلماسی بدون واسطه با آمریکا گشود. این تحول، حداقل تا کنون، نتایج ملموس و موفقیت آمیزی برای ایران داشته است. ایران با حفظ بخش عمده برنامه هسته ای خود، تا حدی از زیر فشار تحریم ها و شاید مهمتر از آن از انزوای سیاسی خارج شده است که یکی از اهداف آمریکا در مبارزه با حکومت ایران بود. از این رو ایران هم نمی تواند علاقه ای به شکست نهایی مذاکرات و بازگشت به عقب داشته باشد.
سناریوی دوم: امضای قرارداد نهایی تا روز ٣ آذر
جواد ظریف اخیرا گفته است که "هیچ یک از مذاکره کنندگان فکر نمی کنند که تمدید مذاکرات (تصمیم) مناسبی باشد... ما فکر می کنیم حتی نیازی نیست که به آن فکر کنیم." در عین حال یک مقام ارشد آمریکایی نیز که نام وی اعلام نشده، گفته است: "رسیدن به توافق بر روی مسئله هسته ای ایران تا ماه آینده هنوز هم محتمل است و (تا اینجا) هیچ بحثی در مورد تمدید در میان نیست." احتمال این سناریو از سناریوی اول بیشتر است، با این حال دلایلی وجود دارد که ممکن است مانع از شکل گیری آن شود.
کارشناسان معتقدند که حتی اگر توافقی کلی بر روی موضوعات مورد اختلاف صورت بگیرد، طرفین باید بر روی جزئیات فنی بسیاری برای عینیت بخشیدن به موارد مذکور با یکدیگر به توافق برسند. یک ضرب المثل انگلیسی می گوید "شرّ اصلی در جزئیات نهفته است." از طرفی در صورت توافق طرفین مذاکره کننده، دو دولت ایران و آمریکا می باید نظر مراکز قدرت را در کشورهای متبوع خود نسبت به متن موافقت نامه جلب کنند. دولت اوباما باید کنگره آن کشور را قانع کند که توافق مزبور خالی از خلل و فرج بوده و به ایران امکان دستیابی به سلاح هسته ای را نخواهد داد.
در ایران نیز اردوگاه محافظه کاران باید قانع شوند که کشور در این بده بستان دستاوردهای هسته ای را فدا نکرده است. این مسئله امری است حساس و زمان بر که به سختی ممکن است ظرف کمتر از یک ماه محقق شود. رهبر ایران موضوع را خط قرمز نظام اعلام کرده و به کرات گفته است که "هیچ یک از دستاوردهای هسته ای کشور قابل تعطیل شدن نیست و کسی هم حق معامله بر روی آنها را ندارد."
با تمام این اوصاف فاکتوری وجود دارد که ممکن است به نحوی سحرآمیز به تحقق این سناریو و "تصمیم گیری بزرگ" طرفین تا روز ٣ آذر کمک کند. هم حکومت ایران و هم دولت اوباما به خوبی آگاهند که در صورت پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات ١٣ آبان (۴ نوامبر)، کنگره آمریکا در کنترل کسانی قرار خواهد گرفت که مخالف سرسخت حکومت ایران و حامی دولت اسرائیل هستند. تسلط جمهوریخواهان بر کنگره "می تواند" ادامه مذاکرات را با مشکل روبرو کند. در حال حاضر اکثر نظرسنجی ها حاکی از پیروزی جمهوریخواهان در سنا و مجلس نمایندگان است. البته کنگره جدید پیش از ژانویه ٢٠١۵ آغاز به کار نخواهد کرد.
سناریوی سوم:
تمدید قرارداد موقت و اضافه کردن یک توافق نامه ضمیمه
توافقنامه موقت برای هیچ یک از طرفین ایده آل نیست، اما به دلایلی که در سناریوی اول ذکر شد، هیچ کدام علاقه ای به بازگشت به دوران قبل از آن را ندارند. منافع دو طرف ایجاب می کند که به یک راه حل میانه برسند. از دید ایران، استمرار توافق نامه موقت به معنای کاهش تحریم ها و شناسایی حق ایران بر غنی سازی است. چیزی که ایران یک دهه برای رسیدن به آن انواع فشارها را تحمل کرده است. از منظر آمریکا هم توافق نامه موقت به آن کشور این امکان را داده است که بخشی از فعالیت های هسته ای ایران را متوقف کند و جلوی گسترش برنامه مزبور را بگیرد بدون اینکه ساختار اصلی و بدنه تحریم ها فرو ریخته باشد.
منابع مطلع می گویند که بر روی چندین موضوع مهم و محوری از جمله رآکتور آب سنگین اراک، آینده تاسیسات غنی سازی فردو که قرار است به تحقیقات اختصاص داده شود و بازرسی های گسترده تر بازرسان آژانس، بین طرفین توافق هایی صورت گرفته است. این توافق ها به همراه کاهش بازهم بیشتر تحریم ها می تواند چارچوب یک توافق نامه جدید را شکل دهد که به توافق نامه موقت قبلی ضمیمه شود.
چنین حالتی در عین حال که گام بزرگی در جهت حل نهایی بحران هسته ای ایران خواهد بود، مذاکرات را زنده نگاه می دارد و این امکان را به طرفین می دهد که با تعیین یک موعد دیگر به حل و رفع مسائل باقیمانده بپردازند. مشکل این سناریو این است که فرصت لازم را در اختیار مخالفین سرسخت این روند، هم در ایران و هم در آمریکا، قرار خواهد داد که با ایجاد فشار کل فرآیند را به شکست بکشانند. آیا دو دولت ایران و آمریکا قادر خواهند بود در برابر فضا سازی ها و فشار روزافزون مخالفان مقاومت کنند و بحران را به پایان برسانند؟ زمان، پاسخ این سئوال را خواهد داد.