-
يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۱۷ ق.ظ
-
۲۰۴
یازده ماه پیش پای «گشین» توی قایمموشک بازی گم شد و دیگر پیدا نشد. آن روز مین زیر پای او و شش همبازیاش منفجر شد. چشم و صورت «سینا» و «آلا» و تن «خبات»، «متین»، «بهنوش» و «زانا» پر از ترکشهایی شد که هنوز زیر پوستشان جابهجا میشود. مین از زمان جنگ زیر درخت گردو جا خوش کرده بود و عصر 26 مهر 92 به بازی کودکان رنگ خون پاشید.
حالا بعد از گذشت یک سال گشین بزرگتر شده و پای مصنوعی که هلال احمر برایش ساخته دیگر اندازهاش نیست. عمل قرنیه چشم آلا هم کمکی به او نکرد و سوی یک چشمش خاموش شد. کودکان «نشکاش» از انفجار میهراسند، از رفتن به کوه و دشت میترسند، مثل گذشته نمیدوند. دور شدن از خانه ترس به دل سینا می اندازد: «باوکَه گیان! لای دار گویزه مه چؤ. مین لِه وییَه. تِکِیَه بگَه رِوَ» (پدر جان! پیش درخت گردو نرو، آنجا مینگذاری شده، برگرد). پدر به سمت درخت گردو میرود و سینا دورش میکند.
نشکاش هنوز پاکسازی نشده
در هشت سال جنگ تحمیلی بیشتر از بیست میلیون مین در خاک ایران کاشته شد. قاتلان خفته در دل خاک 1460 هکتار از اراضی کردستان را آلودند، 26 پایگاه نظامی در کردستان هنوز از مین و مواد منفجره پاکسازی نشده. میگویند سهم روستای «نشکاش» در سیوهفتکیلومتری مریوان چهار هزار مین بود که از این تعداد هزار تا هزاروپانصد مین خنثی شده. بعد از گذشت 26 سال خاک فرسوده در هم میشکند و باران مینها را میشوید و جابهجا میکند، آنقدری که اهالی نشکاش دیگر هیچ زمینی را امن نمیدانند.
بر اساس اعلام سایت مرکز مینزدایی کشور، نیروهای فعال در عملیات مینزدایی بشردوستانه در 1387 محل انفجار را، که پایگاه نظامی متروکهای است، پاکسازی کردند اما باران زمین را شست و مین را تا پای درخت گردو کشاند. بعد از سؤال و تذکر شفاهی و کتبی امید کریمیان، نمایندهی مردم مریوان و سروآباد در مجلس، از وزارت دفاع نیروهای مرکز مینزدایی کشور سیزده مین دیگر را از پایگاه نظامی متروکه جمعآوری و منهدم کردند و این یعنی پاکسازی پیش از این به طور کامل انجام نشده بود. اهالی میگویند پس از انفجار، نیروهای مرکز مینزدایی نزدیک سی مین در آن پادگان جمعآوری کردند و گفتند برای جمعآوری باقی مینها و خاکریزی پایگاه باز خواهند گشت، اما هنوز کسی به نشکاش نیامده.
کودکانی که در انفجار نشکاش مصدوم شدند پیش از این مین را نمیشناختند. فاتح دژاهنگ، پدر سینا، میگوید: «تازه بعد از انفجار کاغذهایی میان مردم پخش کردند که نشان میداد مین چه چیز خطرناکی است.»
چهار درصد برای یک پنجهی پا
بر اساس آمار اعلامشده از طرف مسؤولان وزارت دفاع از 1367 تا مهر 1392، 310 نفر بر اثر انفجار مین در کردستان جان خود را از دست دادند و 1570 نفر مجروح شدهاند. به استناد ماده واحدهی قانون برقراری حقوق وظیفه یا مستمری بازماندگان، آن دسته از مهاجران و کسانی که به مناطق جنگی مراجعت میکنند و بهعلت برخورد با مین یا مواد منفجره معلول یا فوت میشوند، در حکم جانباز یا شهید تلقی و طبق ضوابط بنیاد شهید و امور ایثارگران از حقوق و مزایای شهیدان و جانبازان جنگ تحمیلی برخوردار میشوند.
مسؤولان دولتی، در جریان جلسهای که برای مصدومان انفجار مین روستای نشکاش تشکیل شد، گفتند: «حادثهدیدگان انفجار مین روستای نشکاش مشمول همین قانون خواهند شد.» اما از میان هفت کودک مصدوم انفجار نشکاش تنها به گشین که پایش از پنجه قطع شد، چهار درصد جانبازی دادهاند که به گفتهی پدرش هنوز صددرصدی نیست. فاتح دژاهنگ، پدر سینا، هم از پروندهی جانبازی فرزندش خبری ندارد: « قرار بود سینا جانبازی بگیرد. بدنش پر از ترکش است اما هنوز هیچ جوابی نگرفتهایم. پنج روز بعد باید جواب میدادند اما الآن نزدیک یک سال گذشته و هنوز نمیدانم سینا جزو جانبازان هست یا نه. پروندهی بچهها در فرمانداری و بنیاد شهید دارد خاک میخورد. والله جز این هیچ خبری ندارم.»
جبار طهماسبی، مدیر برنامهی آموزش خطرات مین کردستان، درباره پرونده مصدومان نشکاش میگوید: «کمیسیون مادهی دو در فرمانداری، که موضوع حمایت از قربانیان مین در دستور کارش است، تا امروز پاسخی دربارهی پروندهها نداده و از این افراد اعلام حمایت نکرده.»
طهماسبی با اشاره به اصلاح قانون در 1389 میگوید: « در تبصرهی یک «قانون اصلاح ماده واحدهی قانون برقراری حقوق وظیفه یا مستمری بازماندگان آن دسته از مهاجران و کسانی که به مناطق جنگی مراجعت کرده و بهعلت برخورد با مواد منفجره معلول یا فوت میشوند»، عبارات مربوط به احراز فساد اخلاقی و سهلانگاری حذف شدند. پیش از اصلاح قانون کمیسیون در استانداری تشکیل میشد و به کمیسیون ماده دو استانداری معروف بود. حالا در فرمانداری تشکیل میشود و افراد پروندهای برای شهید یا جانباز خود تشکیل میدهند. فرمانداری جلسهای با حضور اعضا برای بررسی پرونده برگزار میکند. بعد از اثبات اینکه فرد طبق قانون بهعمد خود را به مین نزدیک نکرده و ضدانقلاب نبوده باشد، حمایت خواهد شد.»
او ادامه میدهد: «هدف و روح قانون رسیدگی سریعتر به قربانیان است اما با وجود وضعیت روشن این هفت کودک و اصلاح قانون، نتیجه باید بعد از یکی دو ماه مشخص میشد. از روزی که پرونده به فرمانداری میرود تا بنیاد شهید آن را در جلسه بررسی کند، کمیسیون طبق قانون یک هفته وقت دارد که نتیجه را ابلاغ کند. اینکه یک سال گذشته و هنوز هیچ حمایتی صورت نگرفته و حقوقی برای مصدومان ابلاغ نشده، مشکلی اساسی است.»
بیخبری جانبازان از امکان بازنگری پرونده
بسیاری از مصدومانی که پرونده آنها بر اساس قانون پیش از اصلاح بررسی شد از قانون جدید بیخبرند. به گفتهی مدیر برنامهی آموزش خطرات مین کردستان این مصدومان طبق قانون جدید میتوانند پروندههایشان را در فرمانداری دوباره بررسی کنند و طبق دستورات قانون جدید حمایت شوند.
طهماسبی از 1389 تا امروز در 110 روستا خطرات مواجهه با مین و مهمات باقیمانده از جنگ را به مردم آموزش داده است. او مبارزه با مین را بحثی جهانی میداند: «مبارزه با مین پنج موضوع مکمل را در بر میگیرد؛ پاکسازی، حمایت از قربانیان، آموزش، فعالیتهای حقوقی، و انهدام. باید این پنج فعالیت مکمل با هم باشد. قبل از فعالیت سازمانهای غیردولتی در کردستان، آموزش خیلی ضعیف بود اما امروز وضعیت مناسبتر است و باید مستمر باشد تا به تغییر رفتار در افراد بینجامد. میخواهیم آموزشها را جامعهمحور کنیم یعنی خودِ جامعهی در معرض خطر برنامهی آموزش را هدایت کند و ما فقط وسایل و تجهیزات آموزشی در اختیارشان بگذاریم.»
فقط هزینه بیمارستان را دادند
آلا دختردایی گشین که روز انفجار مین مهمان خانهی آنها بود، بعد از عمل ناموفق، چشمش را از دست داد و چشم دیگرش هم خوب نمیبیند. پزشکان سنندج گفته بودند خیلی دیر آمدید. گشین کریمی که پنجهی پایش را از دست داده، سه چهار روز پیش با پدرش تا سنندج آمده تا پای مصنوعی را، که حالا دیگر اندازهاش نیست، عوض کند. هلالاحمر، که پارسال این پا را به رایگان برایش ساخته بود، امسال دست رد به سینهاش زده. خانوادهی گشین برای تهیهی پای مصنوعی از هلال احمر تأمین پنجاه درصد مبلغ را تقاضا کردهاند تا باقی پول را جور کنند. آنها تا هفتهی دیگر منتظر نتیجه میمانند. اگر نشد هزینه را از خیریهها طلب خواهند کرد.
«بعد از دور اولی که دولت هزینهی بیمارستان را پرداخت کرد، چهار پنج بار دیگر سینا را بردم سنندج. از پزشکی قانونی گفتند باید ببریمش پیش دکتر متخصص. باقیاش را از جیب خودمان خرج کردیم. گفتم اگر پسرم بعد از این خوب شود دیگر هیچ نمیخواهم.» فاتح دژاهنگ، پدر سینا، گلایه میکند که به جز پای گشین تنها چیزی که تأمین کردند هزینهی بیمارستان بچهها بود، آن هم با کلی مکافات و زنگ زدن به نمایندههای مجلس. سینا فقط چشمش آسیب ندید. دست، پا، شکم، بینی و آلت تناسلی. حال سینا حالا بهتر است اما چهل ترکش در تنش جا مانده. «گفتند باید بگذاریم بهمرور زمان که بزرگ میشود ترکشها خودشان بیرون بیایند یا اینکه در شهرهای بزرگ جراحی شود، ولی ما پولش را نداریم. به قرآن نمیدانم چه کنم.»