-
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۴ ب.ظ
-
۲۶۷
آیا انتشار تصاویری که معلوم نیست چه زمان و از چه مکانی تهیه شده و مجوز تهیه و انتشار آن را چه کسی صادر کرده، خود نمونهای از قانون شکنی و ترویج بیبند و باری نیست؟ آیا میتوان به مانند افرادی که نیت سوء دارند، پنهانی دوربین به همراه برد، پنهانی و غیر قانونی تصویربرداری کرد و بعد در قالب گزارشی برای نشان دادن بی غیرتی از تصاویر تهیه شده بهره گرفت و همه این امور را در پوشش رسانهای انجام داد؟!
با رسیدن فصل گرما، شوق تماشای پهنه زیبای دریا یا تن زدن به آب شور آن، آنچنان مثل خوره به جان برخی میافتد که سالهاست تعطیلات پایان هر هفته در قالب فرصتی مغتنم برای سفر به دریاکنار در تقویم ساکنان کلان شهرهایی چون تهران ثبت شده و یک طرفه کردن جادههای منتهی به سرزمین دریا را به رسمی غیر قابل تغییر تبدیل کرده است.
سالهای مدیدی است که هر هفته میلیونها مسافر به همین شوق به جاده میزنند تا از مجالی که یافتهاند، بهترین بهره را برده و در کنار لذت بردن از مواهبی چون مناظر زیبا، جنگلهای انبوه و سر سبز، خوردنیهای لذیذ و... دمی هم کناردریا را تجربه کرده و صدای آن را تا دیدار بعد در ذهن خود یادگار ببرند.
هر چه جادهها به سمت منتهی به دریا پر و خالی و به مدد تعطیلات مناسبتی، بر حجم مسافران افزوده میشود، به تناسب آن جرقههای اقتصادی در ذهن برخی خورده و طرحهایی برای پول درآوردن از این سیل مسافر بروز و ظهور مییابد که قطعا همگی سالم و بی بلا نیست.
بدین ترتیب اتفاقاتی زمینهسازی میشود که کسی آن را تأیید نمیکند؛ اما بدتر از آن، بستر بهانهجویی برای عدهای فراهم میآید که هیچ ایدهای برای پر کردن اوقات مردم با خوشی ندارند و بدون ارائه راهکارهای اصلاحی، بر ریشه کن کردن تمامی تفریحات پافشاری میکنند.
از جمله این رخدادها، شنای بانوان در محلهای غیر از مناطق محصور برای ایشان است که به رقم سن و سالدار بودن بحث آن، هنوز راهکاری برایش اندیشیده نشده، ولی بارها و بارها دستمایه نقد زمین و زمان توسط افراد همیشه منتقد را فراهم آورده است.
سالهاست که صدها و شاید هزارن مصوبه دولتی، محلی، انتظامی و حتی امنیتی برای حل این مشکل پیش بینی و هر یک در زمانی خاص به اجرا گذاشته شده تا در سایه آن هم زنان بتوانند از نعمت خدادادی بهرهمند شوند و هم مشکلات و معضلاتی که میتواند آفت تفریح ایشان شود، رفع گردد؛ اما هیچ تصمیمی نتوانسته موفق شود تا همچنان مشکل پابرجا باشد.
نکته جالب توجه ماجرا اینجاست که در برهوت تصمیم کارآمد برای حل مشکل، هر ساله با رسیدن فصل گرما، برخی فسق و فجورهای نادیده در ساحل دریا داد گلایه سر میدهند تا جو را به هم ریخته و موجبات تشدید تنش میان مأموران انتظامی و مسافران را فراهم آورند تا از یکسو جای خالی کارهایی که باید میشده و چه بسا برایشان بودجه نیز دریافت شده است، دیده نشود و از سوی دیگر، فرصت برای نقد مسئولان، به ویژه در سالی که فرهنگ در نامگذاری آن مورد توجه قرار گرفته است، به بهینه ترین شکل ممکن مورد استفاده قرار گیرد.
در تازهترین کارها از این دست، گزارشی با تیتر «جذب توریست به قیمت بی غیرتی / دریاکنار و خزرشهر خارج از نقشه ایران/تصاویر» در یک سایت منتشر شده که به شکلی عجیب، موهن است؛ اینقدر که تصاویر به ظاهر شطرنجی شده از ساحل دریا در آن نشر شده که اگر در سایتی در آن سوی مرزها منتشر شود، هم واکنش برانگیز خواهد بود، چه برسد به سایتی که تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکند و باید در چهارچوبهای نظام حرکت کند.
حکایت مطلب همان گونه که از تیتر آن پیداست، به کاسبی برخی به قیمت بی غیرتی اشاره دارد و جالب اینکه برای گواه آوردن برای این سخنان، به ورود خبرنگار با توسل به لابی کردنهای متعدد به مجموعههای هنجارشکن اشاره کرده و ضمن تشکر از اقدامات نیروی انتظامی ـ احتمالا برای آنکه مسئولان این نهاد از گزارش رنجیده نشوند! ـ وضعیت حجاب و پوشش بانوان و آقایان را فاجعه توصیف و تصاویری به گزارش ضمیمه میکند که به گفته خودشان «در پارهای از مواقع ... در اختیار سایتهای غیراخلاقی و کاربران شبکههای اجتماعی قرار میگیرد»!
گویی همان گونه که برخی با قصدهای گونه گون و با دست انداختن به روشهای غیر قانونی دوربین را به سمت برخی نشانه میروند تا خوراک مورد نیاز خود را تأمین کرده و حتی ابایی از تصویربرداری پنهانی از اماکنی چون استخرهای زنانه هم ندارند، هستند خبرنگاران و رسانههایی که با توسل به شیوههای غیر قانونی و انتشار تصاویر عریان عدهای، قصد مخاطب گرفتن دارند و سوژههای خبری خود را بی غیرت و خود را غیرتمند لقب میدهند!
با نگاهی به این مطلب از یکسو آشکار میشود برخی مقید به قیود قانونی نیستند و اینقدر غافلند که نمیدانند، شاید پردهدریهایشان به روایت دوربینهای پنهانی دوست و آشنا، دست به دست شود. از سوی دیگر درخواهیم یافت، اماکنی هست که نیروی انتظامی به قانون شکنی در آنها واکنشی نشان نمیدهد، به روایتی متوجه خواهیم شد که در برخی اماکن زنانه مانند محل مخصوص شنای ایشان گاه اینقدر حراست به هیچ انگاشته میشود که برخی میتوانند دوربین داخل برده و از نوامیس مردم تصویربرداری کنند و دست آخر درخواهیم یافت اوضاع تا آنجا بیخ پیدا کرده که برخی اصحاب رسانه به شیوه غیر قانونی از متخلفان فیلم و عکس گرفته و در سکوت مطلق ناظران متعدد این عرصه، گوشهای از هنرنمایی خود را به عموم عرضه میکنند، بدون آنکه بیندیشند کارشان خطاست یا نه و نگران باشند که انتشار تصاویری از این دست، موجبات برخورد قانونی با ایشان را فراهم میآورد!
اینجاست که جا دارد از نهادهای نظارتی بخواهیم نسبت به ادعای منتشره توسط این دست رسانهها واکنش نشان داده و به این ابهامات پاسخ بگویند که آیا وجود مراکزی که غیرت فروشی در آنها ساری و جاری است و رقم خوردن بی اخلاقی در آنها هر روزه شده را تأیید میکنند؟ اگر پاسخ مثبت است، علت مداخله نکردن ایشان چیست؟ آیا وجود چنین اماکنی نشاندهنده کوتاهی مسئولان نیست؟ آیا همه این تصاویر در اماکن عمومی تهیه شده یا سرکشی به اماکن خیلی زنانه هم دستمایه تهیه این گزارش موهن بوده است؟
آیا انتشار تصاویری که معلوم نیست چه زمان و از چه مکانی تهیه شده و مجوز تهیه و انتشار آن را چه کسی صادر کرده، نمونهای از قانون شکنی و ترویج بی بند و باری نیست؟ آیا میتوان به مانند افرادی که نیت سوء دارند، پنهانی دوربین به همراه برد، پنهانی و غیر قانونی تصویربرداری کرد و بعد در قالب گزارشی برای نشان دادن بی غیرتی از تصاویر تهیه شده بهره گرفت و همه این امور را در پوشش رسانهای انجام داد؟ کدام اصل در خبرنگاری و رکن در کار رسانهای چنین رویکردی را تایید میکند که نام تهیه کنندگان این تصاویر را خبرنگار و نام نشر دهندگان آن را رسانه بنامیم؟!