-
دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۵۰ ب.ظ
-
۱۰۸
بر این اساس جنبش منحوس و فتنه گر سبز که تبلور بیرونی خود را در رسانه های مزدوری چون جرس و.... می بیند این روزها با تاکید اربابان برای دفاع از آیین صهیونیستی بهاییت بسیج شده و هجمه های خود را بر علیه نظام با عنوان نقض حقوق بشر فرقه ضاله بهاییت تشدید کرده است.
جبهه منازعه غربی آمریکایی سعی دارد تا با پررنگ سازی مباحث نقض حقوق بشر در ایران ضمن فعال سازی عناصر معاند و فتنه گران داخلی یک همگرایی بین این عناصر با منافقین خارج نشین فراهم بیاورد تا بحث تحریم بر علیه مردم و نظام را از بحث هسته ای به سوی حقوق بشر سوق بدهد!
بر این اساس جنبش منحوس و فتنه گر سبز که تبلور بیرونی خود را در رسانه های مزدوری چون جرس و.... می بیند این روزها با تاکید اربابان برای دفاع از آیین صهیونیستی بهاییت بسیج شده و هجمه های خود را بر علیه نظام با عنوان نقض حقوق بشر فرقه ضاله بهاییت تشدید کرده است.
به گزارش عصر امروز فقط نگاهی کوتاه به برخی از مطالب جرس نشان از کینه و عقده درونی این معاندین دارد. در این خصوص جرس می نویسد: "بهاییان به محض آنکه بخواهند از حقوق اساسی خود ـ مصرح در قانون اساسی ـ بهمثابهی شهروند ایران سود جویند، محکوم به تحمل خشونت و تهدید و اشکال گوناگون سرکوباند. آنان مثل یک گروه سیاسی مخالف و منتقد، زیر ذرهبیناند که مبادا تحرکی اجتماعی داشته باشند؛ تبلیغی کنند یا تلاش و تحرکی مدنی صورت دهند. در سطحی فراتر، آنان بهدلیل ابراز اعتقادات خود، حتی از امکان ارتقاء جایگاه شهروندی خود نیز محروم و منع میشوند (چنانکه موارد جلوگیری از ادامه تحصیل در دانشگاهها کم نیست)..."
اما آنچه مشخص و معلوم است در نظام اسلامی هیچکس به جرم داشتن یک عقیده خاص حتی بهاییت محکوم و زندانی نمی شود و این یک اصل پذیرفته شده می باشد و اگر افرادی به زندان محکوم می شوند حتما جرمی مرتکب شده اند که بر اساس آن کیفر خود را نیز می بینند و در این میان فرقی بین مسلمانان با سایر ادیان وجود ندارد.
اما منادیان دروغین حقوق بشر که این روزها برای افرادی از فرقه ای که همدست جنایات آنها در داخل کشور می باشد فریاد می زند، در کشورهای خود از تحقیق و پژوهش در خصوص دروغ هولوکاست نیز جلوگیری می کنند و آن وقت خود را حامی حقوق بشر قلابی می نامند و سر سپردگان داخلی آنان نیز بدون توجه به این واقعیات ندای صهیونیست های آدمکش را سر داده و بر علیه نظام فعالیت می نمایند افراد معلوم الحالی مانند نوری زاد و...
اما نگاهی به دین دست ساخته بهاییت نشان از این دارد که از دوران ستم شاهی ردپای این فرقه را در تاراج میراث فرهنگی و آثار باستانی ایران، ترویج فحشا، منکرات، رباخواری و... میتوان مشاهده کرد. و در حال حاضر هم با تمام ادعای عدم ورود به مسائل سیاسی نقش منفی در تمام دخالت های بیگانگان در کشور داشته اند به خصوص در ایام فتنه 88 نقش این جاسوسان به خوبی واضح و روشن می باشد.
همچنین اعضای فرقه ضاله بهاییت که ادعا می کنند بی جهت محکوم شده اند دروغی بیش نمی گویند زیرا یکی از روش ها و ابزار تبلیغ و ترویج در فرقه ضاله بهاییت، استفاده از جذابیت های جنسی است؛ این فرقه ضاله با استفاده از برنامه های مختلفی همچون برگزاری میهمانی های مختلط و ترویج فساد و فحشا و ارتباط احساسی و عاطفی برای پیوستن افراد به این فرقه ضاله زمینه سازی می کند و این اعمال در نظام اسلامی جرم محسوب می شود.
آشنایی مختصری با فرقه ضاله بهائیت
بنیان گذار فرقه بابیه، سید علی شیرازی است.او جوان تاجری بود که در شیراز ادعا کرد که همه جهان در انتظارش هستند او ملقب به باب بود لقب باب از این جهت است که او اظهار می کرد مقصد اصلی اش آن است که مردم را برای ظهور کلی الهی بعد از خود آماده کند و باب یعنی دروازه ارتباط با امام زمان علیه السلام. از این جهت پیروانش به بابیه معروف شدند.
سید علی محمد در این موقعیت خود را باب امام دوازدهم معرفی کرد و برخی از پیروان سید کاظم هم از او تبعیت کردند سید علی محمد به تدریج ادعای مهدویت و سرانجام نبوت نمود او بعد از این اعلام از طرف روحانیون بزرگ شیعه طرد شد و چندین بار تـوسط حـکومـت وقـت دستـگیر و هر دفـعه از گـذشـته خـود ابـراز ندامت نمود لکن هر بار توبه را می شکست و دوباره تبلیغ را شروع می نمود. در سال ۱۲۶۳ یک نشست تاریخی در حضور ناصرالدین میرزا که در آن هنگام ولیعهد بود و روحانیون آن دوره و باب صورت گرفت و سوالاتی از باب پرسیده شد که او به هیچکدام از این سوالات نتوانست به درستی پاسخ دهد و جوابهای وی که ادعای مهدویت می کرد بسیار نابخردانه بود.
متن این نشست و توبه نامه وی هنوز در موزه مجلس شورای اسلامی موجود می باشد به طوری که بعدها خود بهاییان سعی در پنهان کردن آن سند تاریخی داشتند تا اینکه چندی بعد در میدان عمومی تبریز به فرمان امیر کبیر تیر باران شد. و جسدش به گفته بهاییان در کوه کرمل مشرف بر خلیج حیفا در اسرائیل مدفون گردید که در بین بهاییان به نام مقام اعلی معروف شده است .
فرقه بهائیه منشعب از فرقه بابیه است و بنیان گذار آن میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله است. او از خانواده اشراف ایران بود که نسب او به پادشاهان ساسانی می رسید. او از پیروان و مبلغان باب بود و برادر کوچکتری هم به نام میرزا یحیی (صبح ازل) داشت که ادعا می کرد طبق وصیت نامه باب جانشین اوست و از این رو پس از مرگ باب عده ای او را جانشین باب دانستند لکن به جهت سن کم میرزا حسینعلی زمام کارها را به دست گرفت.
از آنجا که باب به ظهور فردی پس از خود با مقام (من یظهر الله) نوید داده بود افراد زیادی ادعای چنین مقامی کردند که توسط بهاء الله و میرزا یحیی کشته شدند و از اینجا نزاع اصلی در میان بابیان آغاز شد. بابی هایی که ادعای حسینعلی را نپذیرفتند و بر جانشینی یحیی باقی ماندند ازلی نام گرفتند و پیروان حسینعلی (بهاء الله) بهائی خوانده شدند.
میرزا حسینعلی مقامات زیادی برای خود ادعا کرد که مهمترین آنها مقام الوهیت و ربوبیت بود. او همچنین ادعای شریعت جدیدی نمود و کتاب اقدس را نگاشت. مهمترین کتاب بهاء الله ایقان بود که در آخرین سالهاى تبعیدش در بغداد نوشته است. از بغداد هم به استانبول و از آنجا به ادرنه و بالاخره به عکا واقع در اسرائیل تبعید شد و برادر وی میرزا یحیی هم به قبرس تبعید گردید.
پس از مرگ میرزا حسینعلی که در بهجی در شمال عکا رخ داد پسر بزرگش عباس افندی ملقب به عبدالبهاء جانشین وی شد. او سفرهای متعددی به اروپا و آمریکا کرد و در این سفرها با انگلستان رابطه نزدیکی پیدا کرد بطوری که لقب Sir را از دولت انگلستان دریافت کرد . پس از عبدالبهاء شوقی افندی فرزند ارشد دخترش بنا به وصیت وی جانشین او شد.
او فارغ التحصیل دانشگاه بیروت و آکسفورد بود و نقش عمده ای در توسعه بهائیت داشت و نامبرده فرمان تاسیس بیت العدل اعظم را در سال ۱۹۶۳ صادر کرد. این مرکز در دامنه کوه کرمل قرار دارد و متشکل از یک هیئت ۹ نفره است که هر پنج سال یکبار عوض می شوند و مرکز اداره امور بهائیان در سراسر جهان است.
در دوران حیات شوقی افندی و پس از تشکیل اسرائیل با همراهی انگلستان فرقه بهائیت به دلیل سرسختی و عداوت علیه اسلام و قرآن مورد توجه و نظر خاص اسرائیل قرار گرفت و اموال آنان تحت حمایت در آمد و از مالیات معاف شد.
شوقی افندی هم به سرسپردگی و خدمت خالصانه برای اسرائیل همت گماشت و هم او بود که برای اولین بار نام ارض اقدس و شرق الاذکار را برای بزرگداشت اسرائیل استفاده نمود و با یهودیان و صهیونیستها در اوج احترام و بزرگداشت بود و این درحالی بود که بر اساس تعالیم ساخت استعمار، عباسیان مال و جان و ناموس مسلمانان را مباح اعلام می نمودند و به شکنجه و سپس شهادت آنان می پرداختند.