-
يكشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۰۵ ق.ظ
-
۴۵۲
پیچیدگی های زندگی در جوامع امروزی و شهرهای بزرگ همراه با شلوغیها، جنون سرعت و
مسابقههای مجازی افراد به سوی مصرفگرایی بیش از حد و مسایلی از این دست و نیز دور
شدن مردم شهرها از زندگی طبیعی و به دنبال آن ایجاد فشارهای روحی و روانی، دور شدن
از معنویت، افزایش مادیگرایی، فرصتطلبی و فراموشی ارزشها و کرامات اخلاقی، باعث
ایجاد نوعی خلاء و تشنگی مردم نسبت به مسایل معنوی و متافیزیکی شده است.
از این رو ایجاد هرگونه روزنهای تحت عنوان کلاس معنوی، آرامش روحی و روانی تفکر و خودشناسی، به شدت موجب جذب افراد به ویژه صدمهدیدگان از وضعیت روزافزون مشکلات زندگی شهری و تمدن به اصطلاح پیشرفته صنعتی گردیده است.
مکتب TSM
تحت عنوان Technical Self Meditation یکی از این نوع محافل و جلسات است که با جذب
هزاران نفر از وضعیت روحی، روانی و نیز مسایل شخصی افراد سوءاستفاده و اهدافی را
دنبال مینماید که درادامه به بیان جزئیاتی در این باره پرداخته
میشود.
سرکرده معنوی این فرقه زنی آرشیتکت میباشد که به لحاظ روحی وضعیت نابسامانی دارد. وی قبلا عضو فرقه آمریکایی اکنکار بوده و در حقیقت یک اکیست میباشد و آموزشهای این فرقه را توسط فردی به نام "اهرپور" (فوت شده) گذرانده است. کلاسهایی را هم نزد "ف. ه" در مؤسسه "ب" گذرانده و چند جلسهای هم به کلاسهای ایلیا رامالله رفته است. او آموزشهای TSM را در آمریکا و نزد استاد این فرقه طی کرده است.
تاریخچه
مکتب TSM
برابر
سوابق موجود، مکتب TSM توسط فردی به نام جمشیدرضا حاجی اشرفی ایرانیالاصل مقیم
آمریکا از حدودا سال 1370 پایهگذاری و تشکیل شده است.
TSM که
در حقیقت دنباله t.m technical meditation)) میباشد با ایجاد تغییراتی به ویژه
اضافه کردن کلمه self (خود) به قبل از کلمه مدیتیشن، مفهومی جدید با پرداختن و
تأکید بیشتر به "خود" فرد و به سوی "ما" شدن افراد شکل گرفته است.
جمشید
اشرفی با استفاده از عنوان "استاد اعظم" این فرقه اقدام به آموزش افراد مختلف از
ملیتهای گوناگون و به ویژه ایرانی کرده و با القاء تفکرات و آموزههای انحرافی
خود، افرادی را به عنوان "استاد" انتخاب و در دیگر کشورها مخصوصا ایران، مأمور به
ایجاد کلاس، ترویج عقاید و توسعه شبکه مریدان کرده است.
همانگونه که اشاره شد، جمشیدرضا حاجی اشرفی 53 ساله که تا سال 1368 در ایران اقامت داشته به علت ناسازگاری با انقلاب و یا مأموریت خاص ایران را ترک و سپس ساکن و مقیم کشور آمریکا شده است. اما ارتباط خود را با برخی افراد و نمایندههای خود در ایران حفظ و از همان ابتدای خروج از کشور کلاسهای TSM را در ایران راهاندازی کرده است.
وی با نوشتن مقالاتی در نشریه jewish world (دنیای یهود، چاپ آمریکا) ابتدا خود را به عنوان فردی صاحب نظر مطرح و به دنبال آن با طرح ایده جدید TSM خود را در رأس این مکتب قرار میدهد. همچنین با ضبط فیلم و نوار از بیانات انحرافی خود و با ساختن ظاهری معنویگرا و راهبگونه، شخصیتی دوستداشتنی، مهربان و روحانی از خود در ذهن مخاطبان و به اصطلاح رهروان ایجاد کرده تا حدی که هنگام دیدن تصویر و یا شنیدن صدای وی، اشک شوق ریخته و عاشقانه خواستار دیدار و زیارت وی شدهاند!
بنابر اظهارات یکی از رهروان که با شوق زیاد جهت دیدار اشرفی به آمریکا رفته، با دیدن وضعیت ظاهری و اخلاقی او از جمله شربخمر، ارتباط با زنی یهودی و عدم رعایت مسایل اخلاقی، ماهیت استاد اعظم در نظر وی شکسته و با ناراحتی فراوان به ایران باز میگردد که همین موضوع باعث خروج تعدادی از شاگردان قدیمی (حلقه اول) TSMایران میشود.
تعاریف
و مبانی
این فرقه
با بهرهگیری از روشهای مدیتیشن (مراقبه از خود) و تفکر و تمرین باعث ایجاد تمرکز
افراد در افکار خود شده و با بیان اصولی از بودیسم (آئین بودا و برخی مکاتب دیگر
مانند هندو و زرتشت) برای خود فلسفههایی از انسان و جهان ساخته است. TSM اعتقاد
دارد خدا در درون افراد است، خدا همان عشق است و با زندگی در عشق و سیر در درون
خود، میتوان به نور، سپیدی، عشق و خدا رسید! شعارهایشان نیز در این رابطه این گونه
است:
ـ love is god عشق خدا است!
ـ live in love زندگی کن در عشق!
ـ I love
my self من عاشق خودم هستم!
و همچنین
شعارهایی مانند:
ـ تنها
فقط یک ایمان است، ایمان به عشق
ـ تنها
فقط یک زبان است، زبان قلب
ـ تنها
فقط یک قانون است، قانون کارما
ـ تنها
فقط یک خدا است، او درون تو است
بیانگر
اعتقادات این فرقه است.
ـ بنا به
بیانات استاد اشرفی، این فرقه معتقد به تناسخ ارواح، کارما و دوره دارما میباشد.
ـ زندگی
و مرگ را توام با رنج دانسته و سعی میکند بر اساس اعتقاد به کارما و قانون عمل و
عکسالعمل، افراد را ترغیب به رفتن به سوی زیباییها برای بهتر شدن حوزه بعدی زندگی
(تناسخ روح در کالبد بعدی) نماید.
ـ TSM
عبادت را تونلی به سوی نور دانسته که مدیتیش عمق این تونل بوده و نماز تنها دروازه
آن میباشد.
ـ اعتقاد
به پیوند معنوی دارند و ازدواج افراد را تنها در قالب اعضاء Tsm قبول داشته و برای
کسانی که قبلاً هم ازدواج کردهاند، مراسم پیوند معنوی برگزار مینمایند که در واقع
این پیوند، پیوندی است بین چاکراهای زوج معنوی.
ـ
فرزندان افراد Tsm را غسل تعمید، میدهد.
ـ اعتقاد
به چاکراهای هفتگانه داشته و در طول آموزشهای خود مدعی باز شدن چاکراها و رسیدن
افراد به رتبههای مربوطه میباشند.
ـ از عود
و پودر مقدس و برخی سمبلهای هندو و بودایی استفاده مینمایند.
ـ
استفاده از علائمی مانند گل نیلوفر (سمبل بودیسم، سایبابا، معبد بهائیان در هند)
از دیگر شاخصههای TSM میباشد. که در واقع تک شمع در مکتب سایبابا تبدیل به دو
شمع در مکتب TSMشده و منظور آن هم درون و هم بیرون افراد این مکتب میباشد.
ـ لباس
سفید و لفظ سفید و لفظ سفیدپوشان برای رهروان نیز نشانه دیگری از TSM است که از
مکاتب دیگر گرفته شده است به طوری که تمامی افراد در محل خاصی از مؤسسه لباسهای
سفید خود را عوض کرده و سپیدپوش میشوند.
ـ
استفاده از شمعدان شباهتهایی را در TSM به شمعدانهای مسیحیان و نیز یهودیان ایجاد
کرده است.
ـ
استفاده از علائم و نشانههای دیگر ادیان مانند صلیب (مسیحیت)، هلال ماه و ستاره
(اسلام)، ستاره داود (یهودیت) و... بیانگر تفکر فرامذهبی و همچون ادعاهای دیگر
مدعیان عرفانهای دروغین و نیز بهائیت "دین کل " بوده که خود را بسیار بالاتر از
ادیان دانسته و آنها را بسیار کوچک میدانند.
ـ
استفاده از آرم درخت Tsm بر روی لباسها به صورت نشان.
تشکیلات
و سازماندهی
فرقه TSM
در حقیقت یک تشکیلات سازماندهی شدهای است که همواره در حال کادرسازی و گسترش
شاخههای خود میباشد. نشانه اصلی آن سمبل "درخت" است که همواره از آن استفاده کرد،
ریشه را استاد اعظم یعنی جمشید اشرفی، تنه درخت را خانم "ن. غ"، سرشاخههای اصلی را
همسر خانم "ن" و کلیه افراد را شاخههای متعدد "درخت TSM" بیان کردهاند. لیکن
برابر آخرین موارد به دست آمده تشکیلات TSM به شرح ذیل میباشد:
الف)
مرکزیت، شامل خود استاد اشرفی و سرور حسینی (رستگار)، مستقر در آمریکا.
ب) شاخه
NY (نیویورک): به سرپرستی ایزاک (اسحاق یهودی)
ج) شاخه
کانادا: در حال راهاندازی خانم "ن. غ" (وی اقامت دائم کانادا را به تازگی دریافت
کرده)
د) شاخه
تهران: به سرپرستی خانم "ن. غ" (استاد راهبر)
ـ با
توجه به عزیمت برخی از شاگردان قدیمی به دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی،
استاد اشرفی یادشدگان را ترغیب به راهاندازی کلاس و در حقیقت ایجاد شاخههای دیگر
نموده است.
ـ برخی
از شاگردان ایرانی که به آمریکا رفتهاند، جذب شاخه nyشدهاند.
ـ گفته
میشود اشرفی قصد دارد به کشور پاناما عزیمت نماید. (قابل توجه اینکه یکی از مراکز
ششگانه مهم بهائیت" مشرقالاذکار پاناما" میباشد.
ـ (ن. غ)
تلاشهایی در جهت گسترش شاخهها در شهرهایکرمان و... داشته است.
ـ شاخه
تهران طی چند سال گذشته موفق به جذب صدها نفر شده و استاد اشرفی گفته است اگر تعداد
شاگردان این کلاس به پنج هزار نفر برسد، من به ایران خواهم آمد!
ـ همچنین
افراد با حضور در مکتب TSM پس از گذراندن کلاسهای پایهای و پیشرفته و شرکت در
مراسم، اردوها و جلسات گوناگون به ترتیب به رتبههای ذیل رسیده و شالهای رنگین
دریافت میکنند:
1. رهرو
2.
رهسپار
3. یاور
4. هشیار
(آگاه)
انحرافات فکری و عقیدتی
تناسخ
ارواح
مکتب
TSM1 معتقد به تناسخ روح و انتقال آن از کالبدی به کالبد دیگر بوده و این مطلب را
در طول دورههای درسی به ویژه ادونس (پیشرفته) 2 بیان مینماید. بر این اساس موضوع
"کارما" را توضیح داده و معتقد است چنانچه فردی در یک کالبد عمل خوبی داشته در دوره
بعدی زندگی در کالبدی بالاتر و بهتر قرار گرفته و بالعکس چنانچه اعمال خلافی داشته
باشد در دوره بعدی به کالبدی پایینتر و پستتر تعلق خواهد گرفت.
در این خصوص نمونههایی مانند اینکه برخورد شاگردان در حوزههای قبلی در چه کالبدهایی مواردی مشاهده گردیده که مردی را در دوره قبلی، زن، آدم پست و یا بودایی معرفی کردهاند. با این وصف کلیه اعتقادات اسلامی، مبنی بر عالم برزخ، سؤال و جواب الهی، مجازات و پاداشی در قیامت، شفاعت و... را منتفی می نمایند.
TSM اصل عبادت را مدیتیشن میداند. عبادت را تونلی به سوینور دانسته و عمق را مدیتیشن میداند. در سؤال یکی از رهروانی که نماز را کنار گذاشته و تنها مدیتیشن می نماید. استاد اشرفی میگوید: نماز دروازه و یا راهروی یک تونل، ولی مدیتیشن عمق و ژرفای این تونل است. لذا رهروان ایشان با رسیدن به عمق و ژرفای عبادت دیگر به نماز و دروازه آن نیازی احساس نمینمایند.
ـ
مدیتیشن در لغت به معنای تفکر و عبادت میباشد، در عرفانهای هندی و غربی آن را
راه عبادت دانسته و رهروان را ملزم به آن میدانند، لذا در TSM که معنای آن "فن
خوداندیشی و مراقبه" میباشد در این معنا "فن خودعبادی" و در حقیقت مکتب "خودخدایی"
به شمار رفته و مانند بسیاری از مکاتب هند و...، راه رسیدن به خدا را تنها از طریق
تفکر درونی و رسیدن به خدایی که در وجود انسان است میدانند. شعار ایشان در این
خصوص گذشت از "من" و رسیدن به "ما" میباشد.
ـ در این تشابهات، عرفان اسلامی و اصل "وحدت و کثرت" وجود داردف لکن به گونهای انحرافی، شریعت و نبوت و امامت را کنار گذاشته و بدون هر گونه پایه و اساس و یا برهانی راه اتصال را تنها از درون هر فرد با خدا دانسته و در نتیجه هر گونه برداشت، نظریه و یا حکم را بر اساس برداشت فرد خواهد دانست. این همان چیزی است که افرادی مانند بهاءالله ابتدا خود را باب سپس امام زمان بعد پیامبر و مدعی آوردن احکام و کتاب جدید و سپس خدا خواندند!!
ازدواج
یا پیوند معنوی
موضوع
پیوند معنوی همواره مورد توجه مکاتب و فرقههای عرفانی بوده، برخی آن را مجاز و
برخی غیرمجاز و یا محدود کردهاند. نکته حائز اهمیت این است که TSMازدواج را تنها
در قالب افراد TSMدانسته و برای همه افراد حتی کسانی که قبلا ازدواج کردهاند مجددا
مراسم پیوند معنوی برگزار میکنند. آداب و رسوم TSM در ازدواج مانند هندوها بوده
از تاجهای گل برای عروس و داماد استفاده مینمایند.
مهریه را جایز ندانسته و با شستن پاهای عروس و داماد و انداختن شالهای متعدد رنگینی (که هر رنگ متعلق به یک چاکرا میباشد) بر گردنشان پیوند بین آنها برقرار نموده در این هنگام زنگولهای را برای باز شدن ("چاکراها" به صدا درمیآورند!!) در ادامه تمامی حاضران صدای آئوم در میآورند که این صدا متعلق به طبقهای خاص در فرقه اکنکار میباشد. همچنین سندی برای ازدواج و یا امضاء طرفین صادر نموده و از دیدگاه خود رسمیت میبخشند.
نکته مهم
این است که پیوندی که بر اساس حکم الهی نبوده و بوسیله استاد TSM ایجاد شده، فقط
قابل فسخ نیز از سوی استاد خواهد بود و پر واضح است که چه فسادهایی در این موضوع
مستتر میباشد.
غسل
تعمید که همواره مورد تأکید مسیحیان و نیز فرقههای هند و... میباشد. جزء احکام
TSM گنجانده شده است! استاد اشرفی در پاسخ به نامه یکی از شاگردانش بیان میدارد که
فرزند حاصل از پیوند معنوی TSM غسل تعمید خواهد شد. از آنجائیکه از پیوندهای صورت
گرفته شده هنوز فرزندی حاصل نشده است لذا این حکم (غسل تعمید) تابحال اجرا نشده
است.
انحرافات
اخلاقی
یکی از
خصوصیات رهروان TSMخودشیفتگی است. از آنجا که TSMسعی دارد با شناساندن ارزشهای
نایافته درونی افراد، آنان را از بحرانهای روحی خارج کرده و بر اوضاع زندگی مسلط
گرداند، با زیادهروی در این امر، موجب شده افراد بیش از حد شیفته خود گشته و در
این راه تنها خود را ببینند. برخلاف اینکه برای رسیدن به " ما " میبایست از "من"
بگذرند ولی در عمل، عکس این قضیه اتفاق افتاده است. به ویژه این مسئله برای نزدیکان
و اطرافیان رهروان Tsm بسیار بغرنج و مشکلساز شده است.
تعالیم
افراطی و غلط TSM باعث دوری برخی افراد از نزدیکان و دوستانشان شده است. تعدادی از
شاگردان این مکتب ضمن اعلام شکایت در این خصوص بیان داشتهاند، تعالیم TSM بین
همسران اختلاف ایجاد کرده و حتی همسرانی که هر دو رهرو TSM بودند، از یکدیگر جدا
شده و یا در آستانه طلاق میباشند. علت این مسئله از یک سو، بحث افراد در پرداختن
به خود و ایجاد یک نوع خودشیفتگی و از سوی دیگر روابط غلط بین زنان و مردان در
کلاسها و جلسات TSM بوده است.
هنگامی که در یکی از کلاسهای پیشرفته TSM افراد باید مقابل یکدیگر نشسته و در صورت و چشمان نامحرم نگریسته و مرتبا بیان کنند، تو را دوست دارم، عاشق تو هستم و این مسئله بارها تکرار شده و همسران شاهد یکدیگر و خود نیز مجری چنین رفتاری بودهاند. مسایلیدیگر همچون اعتراف به گناهان، نقاشی بدن برهنه خود، نقش زن فاحشه و یا مرد هرزه را بازی کردن، مراسم تشییع جنازه و حمل بدن زن از سوی افراد، از دیگر عوامل سست شدن پیوند خانوادهها در TSM میباشد.
فرقه TSM
با بیان اینکه هر فردی باید بتواند عاشق دیگران باشد و این موضوع را به وضوح و با
صدای بلند بیان نماید، افراط را از حد گذرانده و این عشق را به نامحرمان نیز سرایت
داده است.
همانگونه که اشاره شد در بسیاری از کلاسها و جلسات TSM زن و مرد باید دیگر رهروان را در آغوش کشیده و به ایشان بگویند دوستشان دارند، عاشقشان هستند و.... استاد شاخه تهران نیز خود را مادر همه رهروان خوانده و همه مردان را به آغوش کشیده و ابراز علاقه نموده است. در هنگام خواندن سرود، زن و مرد نامحرم دست یکدیگر را گرفته و آواز خوانده تا به شور و شوق، رسند. در مراسم تمرین مردن، زیر بدن رهرو را دیگر نامحرمان گرفته و او را به دوش خود حمل نموده و بدن وی را لمس مینمایند.
در
اردوها، حجاب را رعایت نکرده، ارتباط صمیمی داشته و به کنار دریا نیز میرفتهاند و
در هر صورت در Tsm چیزی به عنوان حجاب و محرم و نامحرمی وجود ندارد.
انحرافات سیاسی
TSM قبل
از هر چیز با کشاندن افراد عضو به درونگرایی و انزوا و خودپردازی افراطی، نوعی
انزواگرایی به ویژه در مسایل سیاسی و پیرامونی افراد ایجاد نموده است. لکن با تخریب
مبانی اعتقادی آنان و سپس ایجاد مبانی انحرافی خود، نوعی بینش جدید و دلخواه سیاسی
در آنان به وجود آورده است بطور مثال با دور شدن از اعتقادات عمیق اسلامی و احکام
الهی، مسایلی چون جهاد و مبارزه با بیعدالتی و استکبار، شرکت در مراسم سیاسیعبادی
در سطح اجتماع از یک طرف و از طرف دیگر ایجاد بناهایی چون گرفتاری افراد در کالبد
بعدی به لحاظ اعمال هر دوره و نبودن بهشت و جهنم و عقاب و ثواب، لزوم درونپردازی،
رسیدن به عشق، دوری از درگیری و بالاخره لزوم تحقق درد و رنج زندگی (شبیه نظرات
بودا) و دیگر مسایل باعث دوری افراد از سیستم حاکمیا و عدم شرکت در مسایل سیاسی
میگردد.
فرقه TSM
با گسترش فعالیتهای خود، سعی بر یارگیری به ویژه در میان افراد دلخواه داشته است.
توجه به افراد متمکن مالی، متخصص در مسایل فنی به ویژه روانشناسی و با بهاء دادن
به افرادی خاص، سعی در ایجاد شعبات متعدد در شهرها و کشورهای مختلف داشته که نشان
از نوعی فعالیت سیستمی و تشکیلاتی TSM است و با رشد خزنده، خواهان تشکیل
شجرهایتنومند در بدنه تشکیلاتی خود میباشند.
بیان
اینکه اگر استاد اشرفی پنج هزار رهرو داشته باشد به ایران خواهد آمد بسیار قابل
تأمل و گویای همین مسئله میباشد. چرا اشرافی به دنبال ایجاد فرقهای با بدنهای به
این وسعت میباشد!؟
ایجاد
نوعی رهبری کاریزماتیک با حیلهگری و سوءاستفاده از مسایل شخصی افراد و معرکهگیری
از سوی استاد اشرفی به نحوی که گویا مسایل شخصی افراد میبیند آن هم از آن فاصله
دور یعنی آمریکا!! و نیز ایجاد نوعی شخصیت مافوقالطبیعهای در ذهن رهروان گمراه و
نادان خود و دیگر مواردی در این خصوص، رهروان را تبدیل به سربازان مطیع و گوش به
فرمان استاد اشرفی و تشکیلات TSM نموده و طبعاً در هنگام واگذاری هر گونه مأموریت و
یا ابلاغ هر گونه فرمانی یا دستوری آنان را به سوی هدف مورد نظر خود هدایت خواهد
کرد.
ارتباط
استاد اشرفی با افراد یهودی نیز یکی از موارد بسیار قابل توجه درباره TSM میباشد.
همانگونه که بیان شد، مرکزیت TSM در کشور آمریکا بوده و توسط استاد اشرفی اداره شده
و یکی از شاخههای مهم آن نیز شاخة نیویورک است. برابر بررسیهای انجام شده، نفر
دوم در آمریکا پاسخگوی ایمیلهای شخصی استاد اشرفی در غیاب وی به رهروان میباشد.
خانم سرور حسینی (رستگار) فرد ایرانی الاصل یهودی مقیم آمریکا و دوست صمیمی وی بوده
که هر روز در منزل او حضور به هم میرساند.
فرد مورد اشاره در مواردی به ایران آمده و به همراه خواهر استاد اشرفی در کلاسهای TSM حضور یافته و گویی به عنوان ارزیابی و بررسی کننده جلسات از آنجا دیدن کرده است. همچنین یکی از افراد مؤثر و ظاهرا مسئول شاخه نیویورک فردی به نام ایزاک (اسحاق) یهودی است که استاد اشرفی وی را خیلی قبول داشته و در مواردی از وی نام برده است. ارتباط تشکلات منحرف، مانند بهائیت، فراماسونری، وهابیت و... با تشکیلات صهیونیستی اسرائیل و یهود نکته قابل توجهی است که در TSMشواهد آن دیده میشود.