-
سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۱۰ ق.ظ
-
۱۳۰
آخر هفته گذشته فراغتی پیش آمد و چند قسمت از سریال «استرایک بَک» را دیدم، سریال فوق بر اساس رمانی با همین نام به نویسندگی کریس ریان از نویسندگان بزرگ و سرباز سابق ارتش ویژه انگلیس، ساخته شده است. قصه این سریال که با بودجه بالا در آفریقای جنوبی ساخته شده، حکایت بخش ۲۰ نیروهای ویژه انگلیس را روایت میکند که برای مأموریتهای مبارزه با تروریسم به عراق، افغانستان، پاکستان و ... اعزام میشوند.
در این جا نمیخواهم از اسلام هراسی این سریال و سایر موضوعات مرتبط بگویم، چیزی که در این سریال پر رنگتر بود و سازندگان آن با استفاده از مشاوران اطلاعاتی و امنیتی توانمند به برجسته کردن آن مبادرت ورزیده بودند، تواناییهای امنیتی و اطلاعاتی سازمان جاسوسی انگلیس بود.
در این سریال بخش ۲۰ که متشکل از چند نیروی ویژه است در سراسر جهان عملیاتهای مبارزه با تروریسم و اقدام علیه امنیت عموم را به شکل موفقی به سرانجام میرسانند. داستان این عملیات و توانایی اطلاعاتی آنها که البته با کمی اغراق نیز آمیخته شده بود در ذهنم رژه میرفت تا اینکه روز شنبه خبرگزاری فارس بخشی از گزارش دستگیری عبدالمالک ریگی را منتشر کرد.
قطعاً دستگیری ریگی با آن همه حمایت سازمانهای جاسوسی منطقه ای و فرا منطقه ای مهمترین اقدام وزارت اطلاعات در سالیان اخیر است، گزارش فوق که بخشی از عملیات دستگیری ریگی را بازگو کرده، نشان از پیچیده بودن این عملیات دارد. اما با این حال وزارت اطلاعات و دستگاه های امنیتی ما تاکنون از نشان دادن تواناییهای خود در قالب سریال یا فیلم غافل بودهاند و این غفلت سبب شده که انفعال این دستگاهها در اذهان خطور نماید که قطعاً این چنین نیست.
به مانند یک جزیره دوره افتادن ماندن و غفلت از هدایت افکار عمومی نه تنها ایران بلکه جهان و منطقه، بزرگترین اشتباه است. در این راستا هم اگر تاکنون فیلم یا سریالی ساخته شده، غالباً بی محتوا و دست چندم بوده و یا موضوعات سیاسی و لیلی و مجنون بازی در آن فیلمها مانع از انتقال پیام اقتدار دستگاه های امنیتی شده است .
همانگونه که دستگاه های امنیتی غربی با استفاده از رسانه و فضای رسانه ای خود را داعیه دار مبارزه با تروریسم و منجی میدانند چرا دستگاه های امنیتی ما تاکنون از این فضا استفاده نکرده و غافل ماندهاند. در مشارکت غربیها در تروریسم جای هیچ شکی نیست و ترور دانشمندان هسته ای ما نشان از یار و حامی تروریسم بودن آنها دارد. غفلت دستگاه های امنیتی ما و بخصوص وزارت اطلاعات از فیلم و رسانه باید خاتمه یابد و این دستگاهها باید در کنار فیلم سازان خوب و مشاوران زبده، اقتدار عملیاتی خود را در سراسر جهان نشان دهند.
و اما ؛ گناه نابخشودنی
بعد از آن سریال و خواندن گزارش دستگیری عبدالمالک ریگی، فیلم گروگانگیری مرزبانان ایرانی که در ۱۸ بهمن توسط گروه شبه نظامی جیش العدل ربوده شده بودند را دیدم، فیلم را چند بار پس و پیش کردم و هر بار دیدن بر حیرتم افزود. گروگان گیری نیروهای مرزبانی که وظیفه صیانت از مرزهای کشور را دارند در کمترین زمان و با آسانترین روش ممکن صورت میگیرد. فیلم پخش شده به خوبی نشان میدهد که سربازان بدون هیچ نگهبانی در چادری دور هم جمع شدهاند، صحنه، تداعی کننده یک سفر تفریحی بود تا نگهبانی از مرزهای کشور.
علاوه بر اینکه از این فیلم و غفلت سربازان باید در تمام اماکن نظامی جهت آموزش استفاده کرد، ولی در عین حال نمیتوان به این سربازان خرده گرفت چون همانطور که بارها عنوان شده و واقعیت نیز بیان میکند تاریخ مصرف سربازان وظیفه ای که صرفاً به مأموریتهای خدماتی و نگهبانی و غیر تخصصی به سبک سده های گذشته میپردازند خاتمه یافته است.
حسینعلی شهریاری نماینده مردم زاهدان نیز در انتقاد از این رویه میگوید: باید افراد حقوق بگیر و داوطلب برای مرزها تربیت شوند. فکر نمیکنم یک سرباز را بتوان با دو ماه آموزش به مرز فرستاد، متأسفانه گروگان گیری سربازان مسئله ای نیست که برای اولین بار اتفاق افتاده باشد و برخی از فرزندان این کشور در این راه به شهادت رسیدهاند.
همانطور که آقای شهریاری اشاره کرده این اولین بار نیست و شاید آخرین بار نباشد، در آبان ماه امسال نیز از ۱۴ پلیس مرزبانی که به شهادت رسیدند ۱۲ نفر سرباز بودهاند. گناه نابخشودنی در وهله اول متوجه حاکمیت است و در مرحله بعدی متوجه فرمانده ناجا و رئیس پلیس مرزبانی که این جوانان بی تجربه را به مرزها فرستادهاند.
باید چاره ای اساسی اندیشید، آقایان سردار ، اینگونه میخواهید با چند جوان فاقد تجربه و سرباز وظیفه به صیانت از مرزهای کشور بپردازید؟ همواره دیدهام که در مصاحبهها و سخنرانیهای خود از کمبود منابع مالی گفتهاید و هر بار با دیدن این سخنان با خود گفتهام پس چگونه در این کشور برای اختلاس و فساد مالی بابک زنجانیها و امیر خسرویها پول هست ولی نوبت به انسداد مرزها که میرسد کف گیر به ته دیگ میخورد؟
با توجه به اینکه تاکنون اقدام عملیاتی مثبتی در جهت آزادی این سربازان ندیده ایم، من حاضرم در عوض برگشت یکی از آن سربازان خود را به اسارت جیش العدل دربیاورم تا حداقل یکی از افراد به آغوش گرم مادرش بازگردد.
خداوند حافظ این ۵ سرباز وطن باشد انشاءالله ...
در این سریال بخش ۲۰ که متشکل از چند نیروی ویژه است در سراسر جهان عملیاتهای مبارزه با تروریسم و اقدام علیه امنیت عموم را به شکل موفقی به سرانجام میرسانند. داستان این عملیات و توانایی اطلاعاتی آنها که البته با کمی اغراق نیز آمیخته شده بود در ذهنم رژه میرفت تا اینکه روز شنبه خبرگزاری فارس بخشی از گزارش دستگیری عبدالمالک ریگی را منتشر کرد.
قطعاً دستگیری ریگی با آن همه حمایت سازمانهای جاسوسی منطقه ای و فرا منطقه ای مهمترین اقدام وزارت اطلاعات در سالیان اخیر است، گزارش فوق که بخشی از عملیات دستگیری ریگی را بازگو کرده، نشان از پیچیده بودن این عملیات دارد. اما با این حال وزارت اطلاعات و دستگاه های امنیتی ما تاکنون از نشان دادن تواناییهای خود در قالب سریال یا فیلم غافل بودهاند و این غفلت سبب شده که انفعال این دستگاهها در اذهان خطور نماید که قطعاً این چنین نیست.
به مانند یک جزیره دوره افتادن ماندن و غفلت از هدایت افکار عمومی نه تنها ایران بلکه جهان و منطقه، بزرگترین اشتباه است. در این راستا هم اگر تاکنون فیلم یا سریالی ساخته شده، غالباً بی محتوا و دست چندم بوده و یا موضوعات سیاسی و لیلی و مجنون بازی در آن فیلمها مانع از انتقال پیام اقتدار دستگاه های امنیتی شده است .
همانگونه که دستگاه های امنیتی غربی با استفاده از رسانه و فضای رسانه ای خود را داعیه دار مبارزه با تروریسم و منجی میدانند چرا دستگاه های امنیتی ما تاکنون از این فضا استفاده نکرده و غافل ماندهاند. در مشارکت غربیها در تروریسم جای هیچ شکی نیست و ترور دانشمندان هسته ای ما نشان از یار و حامی تروریسم بودن آنها دارد. غفلت دستگاه های امنیتی ما و بخصوص وزارت اطلاعات از فیلم و رسانه باید خاتمه یابد و این دستگاهها باید در کنار فیلم سازان خوب و مشاوران زبده، اقتدار عملیاتی خود را در سراسر جهان نشان دهند.
و اما ؛ گناه نابخشودنی
بعد از آن سریال و خواندن گزارش دستگیری عبدالمالک ریگی، فیلم گروگانگیری مرزبانان ایرانی که در ۱۸ بهمن توسط گروه شبه نظامی جیش العدل ربوده شده بودند را دیدم، فیلم را چند بار پس و پیش کردم و هر بار دیدن بر حیرتم افزود. گروگان گیری نیروهای مرزبانی که وظیفه صیانت از مرزهای کشور را دارند در کمترین زمان و با آسانترین روش ممکن صورت میگیرد. فیلم پخش شده به خوبی نشان میدهد که سربازان بدون هیچ نگهبانی در چادری دور هم جمع شدهاند، صحنه، تداعی کننده یک سفر تفریحی بود تا نگهبانی از مرزهای کشور.
علاوه بر اینکه از این فیلم و غفلت سربازان باید در تمام اماکن نظامی جهت آموزش استفاده کرد، ولی در عین حال نمیتوان به این سربازان خرده گرفت چون همانطور که بارها عنوان شده و واقعیت نیز بیان میکند تاریخ مصرف سربازان وظیفه ای که صرفاً به مأموریتهای خدماتی و نگهبانی و غیر تخصصی به سبک سده های گذشته میپردازند خاتمه یافته است.
حسینعلی شهریاری نماینده مردم زاهدان نیز در انتقاد از این رویه میگوید: باید افراد حقوق بگیر و داوطلب برای مرزها تربیت شوند. فکر نمیکنم یک سرباز را بتوان با دو ماه آموزش به مرز فرستاد، متأسفانه گروگان گیری سربازان مسئله ای نیست که برای اولین بار اتفاق افتاده باشد و برخی از فرزندان این کشور در این راه به شهادت رسیدهاند.
همانطور که آقای شهریاری اشاره کرده این اولین بار نیست و شاید آخرین بار نباشد، در آبان ماه امسال نیز از ۱۴ پلیس مرزبانی که به شهادت رسیدند ۱۲ نفر سرباز بودهاند. گناه نابخشودنی در وهله اول متوجه حاکمیت است و در مرحله بعدی متوجه فرمانده ناجا و رئیس پلیس مرزبانی که این جوانان بی تجربه را به مرزها فرستادهاند.
باید چاره ای اساسی اندیشید، آقایان سردار ، اینگونه میخواهید با چند جوان فاقد تجربه و سرباز وظیفه به صیانت از مرزهای کشور بپردازید؟ همواره دیدهام که در مصاحبهها و سخنرانیهای خود از کمبود منابع مالی گفتهاید و هر بار با دیدن این سخنان با خود گفتهام پس چگونه در این کشور برای اختلاس و فساد مالی بابک زنجانیها و امیر خسرویها پول هست ولی نوبت به انسداد مرزها که میرسد کف گیر به ته دیگ میخورد؟
با توجه به اینکه تاکنون اقدام عملیاتی مثبتی در جهت آزادی این سربازان ندیده ایم، من حاضرم در عوض برگشت یکی از آن سربازان خود را به اسارت جیش العدل دربیاورم تا حداقل یکی از افراد به آغوش گرم مادرش بازگردد.
خداوند حافظ این ۵ سرباز وطن باشد انشاءالله ...