-
سیدعلی
-
پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۴۳ ب.ظ
-
۱۵۴
این جنازه متعلق به ماست.
یکی از رفقای حاج رسول ترک نقل میکند:
در خواب دیدم که حاج رسول از دنیا رفته و جمعیت بسیار زیادی در حال تشییع جنازه وی هستند.
خانمی هم جلوی جمعیت در حال حرکت است.
بسیار ناراحت و عصبانی شدم و خودم را به آن خانم رساندم و گفتم: ببخشید خانم! اگر شما از خواهرهای حاج رسول هستید بهتر است هر چه زودتر از وسط جمعیت بیرون بروید.
یکدفعه رو به من کرد و گفت: آیا میدانی من چه کسی هستم؟ من زینب هستم، این جنازه هم متعلق به ماست، خودمان باید او را تشییع کنیم.
وقتی اسم خانم را شنیدم به اندازه ای منقلب شدم که ناخودآگاه فریاد زدم و از خواب بیدار شدم و در همان اولین دقیقه های صبح خودم را به خانه حاج رسول رساندم اما وی از دنیا رفته بود.
در خواب دیدم که حاج رسول از دنیا رفته و جمعیت بسیار زیادی در حال تشییع جنازه وی هستند.
خانمی هم جلوی جمعیت در حال حرکت است.
بسیار ناراحت و عصبانی شدم و خودم را به آن خانم رساندم و گفتم: ببخشید خانم! اگر شما از خواهرهای حاج رسول هستید بهتر است هر چه زودتر از وسط جمعیت بیرون بروید.
یکدفعه رو به من کرد و گفت: آیا میدانی من چه کسی هستم؟ من زینب هستم، این جنازه هم متعلق به ماست، خودمان باید او را تشییع کنیم.
وقتی اسم خانم را شنیدم به اندازه ای منقلب شدم که ناخودآگاه فریاد زدم و از خواب بیدار شدم و در همان اولین دقیقه های صبح خودم را به خانه حاج رسول رساندم اما وی از دنیا رفته بود.
منبع: حاصل وبگردی های من